محل تبلیغات شما

(1)امشب مدینه به جنان می نازد آدم به تمام قدسیان می نازد

در سال 212 هجری، نیمه ذیحجّة، در اطراف مدینه، در محلی به نامصریا» ستاره دیگری از نسل پاکرسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در آسمانامامت و ولایت طلوع کرد، و بانورانیت مَقدَم خویش، قلب پدر وشیعیان را پر از نشاط و شادی نمود.

گلی از گلشن طه به جهان رو کرده که جهان را ز صفا جنّت رضوان کرده
نور چشمان جواد است، بُوَدْ نام علی که خدایش ز شرف، ناطق قرآن کرده

آری، نام او علی» است و القابزیبایش عبارت اند از: نقی»، هادی»،عالم»، فقیه»، امین»، و طیّب». و بهآن حضرت علی رابع»، و ابوالحسنثالث» نیز گفته اند. پدر گرامیش، امامجواد علیه السلام و مادر گرامی اش، سمانهمغربیّه» است که او را به اسامی ماریهقبطیه، یدش، و حویث، و القابی چون:عابده، سیده شب زنده دار، قاری قرآنو. یاد کرده اند.(2)

امام هادی علیه السلام در سن هشتسالگی (سال 220 هجری) به امامترسید. دوران امامت آن حضرتهمزمان بود با خلافت معتصم، واثق،متوکل، منتصر، مستعین و معتز، که ازبین آنها متوکل، ستمگرترین خلیفهعباسی، سخت دشمن اهل بیت علیهم السلام وشیعیان بود. ابن اثیر می گوید: متوکلنسبت به علی بن ابی طالب علیهماالسلام و اهلبیت او بُغْض شدیدی داشت و اگر به اوخبر می دادند که کسی علی و اهل بیتشرا دوست دارد، قصد مال و جانش رامی کرد.»(3)

با این حال، امام هادی علیه السلام خدماتعلمی و فرهنگی زیادی به جامعهاسلامی و شیعه ارائه نمود. نوشته هایحدیثی متعددی به حضرت هادی علیه السلام منسوب است که در چنان دوراناختناقی برای شیعیان و پیروان بیاننموده است، مانند: رِسالَةٌ فی الرّد علیاَهْلِ الْجَبْرِ وَاَلتَّفْویض» که ابن شعبه درتحف العقول آن را نقل کرده است.(4) وکلمات امام هادی علیه السلام که درمجموعه ای به نام مسند الامام الهادی»توسط عزیزالله عطاری گردآوری شدهاست. و همچنین زیارت جامعه کبیرهکه یک دوره امام شناسی ژرف و عمیقاست، یادگار آن امام همام است.

و شاگردان فراوانی تربیت کرد که27 نفر از آنان دارای تألیف بودند، ومجموعا 414 اثر را به رشته تحریر درآوردند. از میان آنها احمد بن محمدبرقی 120 کتاب، فضل بن شاذاننیشابوری 0 کتاب، محمد بن عیسیبن عبید 19 کتاب، محمد بن ابراهیم60 کتاب، و یعقوب بن اسحاق 12کتاب نگارش کرده اند.(5) و راویانمتعددی از حضرت روایت نقلکرده اند که اسامی 5 نفر از آنان دررجال گرد آوری شده است.(6)

آنچه در پیش رو دارید، بیانگوشه هایی از معجزات و کرامات آنبزرگوار است، بدان منظور که پاسخیباشد برای آنان که امامان معصوم علیهم السلام راانسانهایی عادی می پندارند، و برایآنکه وسیله ای برای دست یابی بهمعرفت و شناخت بیشتر نسبت بهامامان از جانب شیعیان و پیروان باشد.

1. صد نگهبان شمشیر به دست

از ابو سعید سهل بن زیاد نقل شدهاست که: ما در خانه ابوالعباس فضلبن احمد بن ادریس» بودیم و صحبتاز امام هادی علیه السلام به میان آمد. ابو العباساز پدرش نقل کرد که روزی نزد متوکلرسیدم، او را خشمگین و مضطربدیدم. او به وزیرش فتح بن خاقان» باخشم و غضب می گفت: این چهسخنانی است که در مورد این مردمی گویی و مرا از اجرای تصمیم بازمی داری؟ فتح می گفت: یاامیرالمؤمنین! سخن چینها دروغگفته اند. و بدین ترتیب تلاش می کردمتوکل را آرام سازد، ولی او آرامنمی گرفت و هر لحظه خشم و غضبشبیشتر می شد تا آنجا که گفت: به خداسوگند! او را می کشم. او مرتب مردم را[علیه من] می شوراند و می خواهدفتنه ای برپا سازد و چشم طمع به دولتمن دارد.

آن گاه دستور داد چهار نفر جلادآماده شوند و به چهار نفر از غلامانخود دستور داد هنگامی که علی بنمحمد علیهماالسلام » وارد شد، بر او بتازید و باشمشیرهای خود او را قطعه قطعهکنید. ناگاه متوجه شدم امام هادی علیه السلام است که مأموران، حضرت را با وضعنامناسبی به حضور متوکل آوردند.ناگهان چهار غلامی که مأمور به قتل اوبودند، به سجده افتادند و دستورمتوکل را اجرا نکردند، و خود متوکلنیز از تخت به زیر آمده، عرض کرد:یابن رسول الله! چرا نابهنگام تشریفآورده اید؟ و مرتب دستها و صورتحضرت را می بوسید! حضرت فرمود:من به اختیار خود نیامده ام، بلکه بهدعوت تو آمده ام و پیک تو مرا احضارنموده است.

آن گاه متوکل به فتح بن خاقان ودیگران خطاب کرد: مولای من وخودتان را بدرقه کنید! پیک بد مادر»به دروغ او را احضار کرده است.

بعد از آنکه حضرت برگشتند،متوکل رو کرد به جلاّدها که چرادستور مرا [در باره علی بن محمد علیهماالسلام [اجرا نکردید؟ جواب دادند: آن گاه کهاو را وارد ساختید، ناگهان مشاهدهکردیم که بیش از یکصد نفر شمشیر بهدست دور او را گرفته اند! از دیدن آنانآن قدر وحشت کردیم که نتوانستیممأموریت را انجام دهیم.(7)

2. نیروهای مسلّح امام هادی علیه السلام

امام هادی علیه السلام گاه اراده می کرد کهاز طریق کرامت، قدرت معنوی وولایت تکوینی خویش را به ستمگراندوران نشان دهد که از جمله، موردذیل است:

متوکل عباسی برای تهدید وارعاب امام هادی علیه السلام او را احضار کردو دستور داد هر یک از سپاهیانش کیسه(و توبره) خود را پراز خاک قرمز کنندو در جای خاصی بریزند.

تعداد سپاه او که نود هزار نفر بود،خاکهای کیسه های شان را روی همریختند و تلّ بزرگی از خاک را ایجادکردند. متوکل با امام هادی علیه السلام روی آنخاکها قرار گرفتند و سربازان ولشکریان او در حالی که به سلاح روزمسلح بودند، از برابر آنان رژه رفتند.

خلیفه ستمگر عباسی از اینطریق می خواست آن حضرت رامرعوب سازد و از قیام علیه خود بازدارد. حضرت برای خُنثی نمودن ایننقشه، به متوکل رو کرد و فرمود: آیامی خواهی سربازان و لشکریان مراببینی؟»

متوکل که احتمال نمی دادحضرتش سرباز و سلاح داشته باشد،یکوقت متوجه شد که میان زمین وآسمان پر از ملائکه مسلح شده، وهمگی در برابر آن حضرت آمادهاطاعت می باشند. آن ستمگر از دیدنآن همه نیروی رزمی، به وحشت افتادو از ترس غش کرد. چون به هوش آمد،حضرت فرمود: نَحْنُ لا نُناقِشُکُمْ فِی الدُّنْیانَحْنُ مُشْتَغِلُونَ بِاَمْرِ الاْآخِرَةِ فَلا عَلَیْکَ شَی ءٌمِمّا تَظُنُّ؛(8) در دنیا با شما مناقشهنمی کنیم [چرا که] ما مشغول امرآخرت هستیم. پس آنچه گمان می کنی،درست نیست.»

3. تصویر و شیر درنده

خلفای عباسی هر چند از نظرنسب، قرابت و خویشاوندی با ائمهاطهار علیهم السلام داشتند و در حضرت عبدالمطلب» که پدر عباس و ابوطالب بود،مشترک بودند، ولی با این حال، بدتر ازبنی امیه عمل کردند. و ظلم و ستمهایفراوانی به اولاد علی علیه السلام روا داشتند واز هیچ گونه تحقیر و ستم در موردخاندان عصمت فروگذار نکردند.

متوکل یکی از خلفای عبات که از هر راهی تلاش داشت امامهادی علیه السلام را تحقیر کند و شخصیت وعظمت او را درهم شکند. از جمله،روزی فردی را به سراغ شعبده باز وجادوگر بی نظیری فرستاد که اهلهندوستان و از دشمنان اهل بیت علیهم السلام به شمار می آمد. متوکل به او هزار دینارطلا داد که حضرت هادی علیه السلام را تحقیرو شرمنده کند. او نیز قبول کرد و درمجلس مهمانی خلیفه در کنار حضرتهادی علیه السلام نشست. و در قرص نانیعمل سحر انجام داد؛ به گونه ای کهوقتی حضرت هادی علیه السلام دست مبارکخود را به طرف آن نان دراز کرد؛ نان بههوا پرید. و حاضران خندیدند وحضرت را به خیال خامشان تحقیرکردند.

در کنار شعبده باز هندی بالشیقرار داشت که روی آن تصویر شیربود. امامِ کائنات و صاحب ولایتتکوینی، دست مبارکش را بر آنتصویر نهاد و فرمود: این فاسق رابگیر! [با عنایت الهی و کرامت امامهادی علیه السلام ] آن تصویر به شیر درندهتبدیل شد و در جا ساحر هندی را پارهکرد و بلعید! [و جریان مجلس هارونو امام موسی بن جعفر علیهماالسلام و امامرضا علیه السلام و مأمون تکرار شد] و شرکتکنندگان در مجلس مبهوت و متحیرماندند. متوکل از آن امام بزرگواردرخواست کرد که دستور دهد آن شیر،ساحر هندی را برگرداند.

حضرت فرمود: او را دیگرنخواهی دید. آیا تو دشمنان خدا را بردوستان او مسلط می کنی!» این جمله رافرمود و مجلس متوکل را ترک گفت.(9)

4. خبر از شیعه شدن پسر

گونه ای دیگر از کرامات امامهادی علیه السلام خبر از آینده افراد است، کهبه نمونه ای در این موضوع اشارهمی شود.

هبة الله بن ابی منصور» نقلمی کند که مردی بود به نام یوسف بنیعقوب» اهل فلسطین، روستایکفرتوثا» که بین او و پدرم رفاقت ودوستی بود. روزی یوسف به دیدارپدرم به موصل» آمد و چنین گفت:متوکل مرا به سامره» احضار نموده ومن برای نجات از شرِّ او یکصد دینارطلا برای امام هادی علیه السلام نذر کرده ام.پدرم نیز کار و نذر او را تحسین کرد.آن گاه به سوی سامرا حرکت کرد.

یوسف که مردی نصرانی(مسیحی) بود، با خود گفت: اوّل پولنذری را به علی بن محمد الهادی علیه السلام برسانم، آن گاه نزد متوکل روم. امامشکلش این بود که آدرس منزلحضرت را نمی دانست و از سراغگرفتن نشانی خانه آن حضرت نیزمی ترسید؛ چون احساس می کرد اگرمتوکل از این امر باخبر شود، او رابیشتر آزار می دهد. ناگهان بر دلشگذشت که مرکب خود را آزاد گذارد،شاید به خانه آن حضرت دست یابد.

مرکب او همین طور درکوچه های سامرا می رفت تا سرانجامدر کنار خانه ای ایستاد. هر کاری کردحیوان حرکت کند، از جایش تکاننخورد! در این میان، جوانیسیاه پوست از داخل خانه خارج شده،خطاب به او گفت: تو یوسف بنیعقوب هستی؟ او با تعجب به غلامنگاه کرد و گفت: بلی! آن گاه غلام بهدرون خانه برگشت. یوسف می گوید:من با خود گفتم که دو نشانه به دستآمد: یکی اینکه مرکب، مرا به خانه اینمرد خدا راهنمایی کرد و دیگر اینکهدر این شهر غربت آن غلام با نام مراصدا زد.

در همین فکر بودم که غلام دوبارهدر را باز کرد و گفت: یکصد دینار را درکاغذی در آستینت قرار داده ای؟ باتعجب گفتم: بلی! با خود گفتم: این همنشانه سوم. پول را به آن جوان داده، بااجازه امام هادی علیه السلام وارد خانه شدم وراز آمدنم را به سامرا و خدمت آنحضرت بیان کردم و اضافه کردم کهمولای من! تمام نشانه ها برای من ثابتگردیده و حجت بر من تمام شده وحقیقت آشکار گشته است.

حضرت هادی علیه السلام فرمود: اییوسف! [با این حال] تو مسلماننمی شوی! ولی از تو پسری به دنیامی آید که او از شیعیان ما می باشد! واین را بدان که ولایت و دوستی ما بهشما سودی می رساند. تو از متوکلنگران مباش، او دیگر نمی تواند به توضرری برساند. .»

یوسف نزد متوکل رفت و بدونکوچک ترین آسیبی از نزد متوکلبرگشت، و طبق خبر حضرتهادی علیه السلام بدون ایمان از دنیا رفت، ولیخداوند پسری به او داد که از دوستاناهل بیت علیهم السلام بود، و همیشه افتخارمی کرد که مولایم امام هادی علیه السلام از تولدو آمدن من خبر و بشارت داده است.(10)

5. خبر غیبی هدایتگر

کرامات امام هادی علیه السلام گاه بینیستمگرانی چون متوکل را به خاکمی مالید و گاه مظلومی را نجات می داد،و گاه زمینه هدایت فرد یا افرادی رافراهم می نمود، مانند آنچه در ذیلمی خوانیم.

در روایت آمده که گروهی از مردماصفهان در زمانی که در آن شهر ازولایت و امامت خبری نبود، نزدشخصی به نام عبد الرحمن» که عاشقامامت و ولایت بود آمده، از اوپرسیدند که چرا شما شیعه شدید؟ درجواب آنها گفت: من در جمع گروهیاز مردم این شهر به کنار خانه متوکلرفته بودیم. هدف ما تظلّم ودرخواست کمک از خلیفه عباسی بود.جمع زیادی در آنجا ایستاده بودند،ناگاه فرمان متوکل صادر شد که علیبن محمد» را دستگیر کنید.

من از رفقا و از بعض حاضرینپرسیدم که علی بن محمّد» کیست؟ جوابدادند: او امام شیعه هاست و به احتمال زیادمتوکل او را به قتل می رساند. من با خودمگفتم: از اینجا نمی روم تا چهره او را ببینم واز نتیجه کار او آگاه شوم. ناگهان دیدم او راسوار بر اسب نموده، آوردند و مردم برایدیدن او صف کشیده بودند.

عبد الرحمان می گوید: من از دیدن آنحضرت دگرگونی در خود احساس کردم وقلبم پر از عشق و محبت گردید؛ لذا مرتبدعا می کردم که از ناحیه متوکل به او آسیبینرسد. مأموران همچنان آن حضرت را درمیان صفوف جمعیت می آوردند، ولی او باتمام متانت و وقار بر مرکبش قرار گرفتهبود و به جایی نگاه نمی کرد و به کسی توجّهنمی نمود تا اینکه مقابل من رسید، صورتخود را به سوی من گردانید و فرمود:خداوند دعایت را مستجاب کرده است وبه تو عمر طولانی و مال زیاد و فرزندانمتعدد مرحمت می فرماید.»

من از شنیدن این سخنان به خودلرزیدم و همراهان و حاضران از من سؤالمی کردند: شما کیستی؟ و چه کار داری؟ واو با تو چه گفت؟.

جواب دادم: خیر است. و راز گفتهشده را به آنها نگفتم. تا زمانی که به اصفهانبرگشتم و خداوند گشایشی در روزی منایجاد کرد و علاوه بر مال زیاد، عمرم نیز ازهفتاد گذشت و دارای دو فرزند شدم.؛ لذابه امامت او معتقد گشتم و از شیعیان اوگردیدم.(11)

6. خبر از مرگ متوکل

ابو القاسم بغدادی از زرّافه نقلمی کند که متوکل عباسی دستور دادحضرت امام هادی علیه السلام در روز تشریفاتییوم السلام» همراه با مردم شرکت کند.وزیرش فتح بن خاقان» مخالف اینتصمیم بود، ولی متوکل ستمگر گفت: اینکار حتما باید انجام گیرد!

سرانجام امام علی النقی علیه السلام مجبورشد با پای پیاده در راهپیمایی شرکت کند،در حالی که متوکل و وزیرش سوار اسببودند. حضرت در گرمای سوزانعرق ریزان در حالی که انگشتش مجروحشده بود، حرکت می کرد. زرّافه می گوید: بااینکه شیعه نبودم، [بر حال او رقت کردم و[گفتم: از پسر عمویت متوکل غمگین وناراحت نباش! امام هادی علیه السلام به آیه 65سوره هود که می فرماید: تَمَتَّعُوا فی دارِکُمْثَلاثَةَ اَیّامٍ ذلِکَ وَعَدٌ غَیْرُ مَکْذُوبٍ»؛[حضرت صالح به آنها گفت: مهلت شماتمام شد!] سه روز در خانه تان بهره مندگردید. این وعده ای است که دروغ نخواهدبود.» اشاره کرده و آنگاه فرمود:

من در پیشگاه الهی از ناقه حضرتصالح کم ارزش تر نیستم و شما تا سه روزدر این دنیا بگذرانید، وعده خدا را حتمیخواهید یافت.»

زرافه می گوید: در همسایگی منمعلم شیعه ای بود که من گاهی با او شوخیمی کردم. به او گفتم: امام شما چنین می گفتو مثل اینکه ناراحت بود. آن معلم عارف باشنیدن سخنان من گفت: اگر امام هادی علیه السلام چنین سخنانی فرموده باشد، متوکل تا سهروز دیگر می میرد و یا اینکه به قتلمی رسد. تو اگر اموالی در خانه او داری،احتیاط کرده، آنها را بیرون ببر!

زرافه (که حاجب متوکل بود)می گوید: من از شنیدن سخنان او ناراحتشدم و حتی سخنان ناروا به او گفتم وبلافاصله از او جدا شدم؛ ولی بعد، مقداریفکر کردم، دیدم سخنان نابه جا نگفته است،مناسب است احتیاط کنم و اموال خود را ازخانه متوکل بیرون ببرم. اگر سخنان معلمراست بود، ضرری نمی کنم و اگر همحقیقت نداشت، زحمت چندانی متحملنشده ام. اموالم را بیرون بردم. روز سوممنتصر» پسر متوکل به پدرش حمله کرد،او و کابینه او را به جهنم و اصل نمود.(12) ومن به برکت امام هادی علیه السلام جان سالم به دربردم و اموالم نیز سالم ماند. آن گاه خدمتامام هادی علیه السلام شرفیاب شدم و به ولایت وامامت او اعتقاد پیدا کردم.(13)

فوائد نقل کرامات

کرامات امام هادی علیه السلام بیش از آناست که در یک مقال بگنجد، آنچه بیان شد،نمونه هایی از کرامات حضرت بود.

نقل کرامات ائمه اطهار علیهم السلام اثرات وفوائدی دارد، از جمله:

1. آشنا شدن با مقام رفیع و بلند امامانمعصوم علیهم السلام و نقش کارساز آنها در هستیو درک ولایت تکوینی آن اولیاء خدا.

2. ایجاد محبت بیشتر نسبت به ائمهاطهار علیهم السلام ؛ چرا که معرفت بیشتر وعمیق تر، محبت و عشق بیشتر را به دنبالخواهد داشت.

3. اثر دیگر این است که با امکانکرامات در امامان معصوم و اثباتولایت تکوینی آنها بر هستی، اینمعنی به دست می آید که برای دیگراننیز چنانچه راه پاکی و تقوا را پیشه کنندو تسلیم محض خدا و رسول صلی الله علیه و آله وامامان بر حق باشند، این راه باز است؛منتها در حَد توان و استعدادشان، نه درآن حدی که برای امامان علیهم السلام وجوددارد؛ لذا امام هادی علیه السلام به سهل بنیعقوب فرمود: اِنَّ لِشیعَتِنا بِوِلایَتِنا لَعِصْمَةًلَوْ سَلَکُوا بِها فی لُجَّةِ الْبِحارِ الْغامِرَةِ وَ سَباسِبِالْبَیْداءِ الْغابِرَةِ بَیْنَ سِباعٍ وَ ذِئابٍ وَ اَعادِی الْجِنِّوَ الاِْنْسِ لاَءَمِنُوا مِنْ مَخاوِفِهِمْ بِوِلایَتِهِمْ لَنا فَثِقْبِاللّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ اَخْلِصْ فِی الْوَلاءِ لاَِئِمَّتِکَالطّاهِرینَ وَ تَوَجَّهْ حَیْثُ شِئْتَ وَ اقْصِدْ ماشِئْتَ؛ (14) براستی ولایت ما برای شیعیانمانعصمت [و پناهی] است که اگر با آن درعمق دریاها روند و یا در بیابانی دوردستو خالی از سکنه بی منتها در بین درندگان وگرگها و یا دشمنان [خود] از جن و انسقرار گیرند، از ترس آنها در امان خواهندبود، به خاطر ولایت و دوستی آنان نسبتبه ما. پس [ای سهل!] بر خدای عزیز وجلیل اعتماد کن و در ولایت امامان پاکخود خالص باش، آن گاه به هر جامی خواهی رو کن، و هر جا می خواهیقصد و آهنگ داشته باش!»

در روز ولادت امام هادی علیه السلام شد قلب جهان غرق نشاط و شادی
آن حامی آیین محمد باشد بر رهرو راه مکتب و دین نادی

بازگشت امام خمینی (ره) و اغاز دهه ی فجر

نفاق در اسلام وقرآن

درمان ویروس كرونا درطب ایرانی اسلامی

السلام ,علیه ,متوکل ,امام ,حضرت ,هادی ,علیه السلام ,هادی علیه ,امام هادی ,او را ,را به ,اطهار علیهم السلام ,ائمه اطهار علیهم ,معصوم علیهم السلام ,امامان معصوم علیهم

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بزرگترین گالری تصاویر | گالری عکس HD Wallpapers komesuden امام خامنه ای: یاد و خاطره شهیدان و ارزشهایی که آنان جان خود را در راه آن نثار کردند، نباید هیچگاه به فراموشی سپرده شود و یکی از وظایف مهم مسئو دنیای رنگی من خبر داغ روز outdoor floor price stiggoogroti راز جوانی Judy's site gaibumagsey