محل تبلیغات شما

سردار شهید ابوالحسن مسیح آبادی



دهه فجر انقلاب اسلامی دهه فجر دهه ی فجر انقلاب

دهه فجر انقلاب اسلامی

دهه فجر،به روزهای ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ گفته می‌شود که طی آن سید روح‌الله خمینی بعد از تبعید پانزده ساله در دوازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ یه ایران وارد و در نهایت با اعلام بی‌طرفی ارتش شاهنشاهی، سلطنت پهلوی در بیست و دوم بهمن ماه منقرض شد.

 

هر ساله در طول دهه فجر مراسم و یادبودهای زیادی توسط طرفداران نظام جمهوری اسلامی ایران انجام می‌گیرد. همچنین در ایام دهه فجر سازمان‌ها، ادارات دولتی اقدام به برگزاری سمینارها و همایش‌ها می کنند.

در ایام دهه ی فجر،جشنواره فجر که بزرگترین جشنواره دولتی فیلم، تئاتر و موسیقی ایران است معمولاً در طول دهه فجر برگزار می‌شود.

 

در روز ۱۲ بهمن زنگ مدارس به مناسبت سالگرد ورود هواپیمای آیت‌الله خمینی به ایران، در ساعت ۹ و ۳۳ دقیقه نواخته می‌شود. در روز ۲۲ بهمن، آخرین روز از دهه فجر نیز که به عنوان تعطیل رسمی در تقویم رسمی کشورمان ثبت شده است، راهپیمایی عظیمی در شهرهای مختلف برگزار می‌شود.

 

دهه فجر انقلاب اسلامی از نگاه مقام معظم رهبری 

دهه فجر انقلاب اسلامی -دهه فجر ،‌ سرآغاز طلوع اسلام،‌ خاستگاه ارزشهای اسلامی، مقطع رهایی ملت ایران و بخشی از تاریخ ماست كه گذشته را از آینده جدا ساخته است. در دهه فجر اسلام تولدی دوباره یافت و این دهه در تاریخ ایران نقطه ای تعیین كننده و بی مانند بشمارمیرود. تا قبل از انقلاب اسلامی،‌ در ایران نظام اسلامی وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ی غالب و مغلوب» و سلطان و رعیت » بود وپادشاهان احساس می‌كردند كه فاتحینی هستند كه بر مردم غلبه یافته اند و حضرت امام رضوان الله تعالی علیه این سلسله معیوب را قطع كردند و نقطه ی عطفی در تاریخ ایران بوجودآوردند و شمشیر اسلام مردم را علیه دشمنان اسلام،‌ مردم و استعمارگران به كار گرفتند.

 

دهه فجر انقلاب از رشحات اسلام است و آئینه ای است كه خورشید اسلام در او درخشید و ایندهه فجر باید با عظمت هرچه تمامتر برگزارشود. این مراسم را با هیجانهای عاطفی صحیح باید با طراوت و تازه كرد. در مذهب ما،‌ احساسات،‌ گریه و شادی، حب و بغض و عشق و نفرت جایگاه والایی دارد. از این رو جشنهای دهه فجر می بایستی همچون مراسم و اعیاد مذهبی گرامی داشته شود و مردمی باشد. باید كلیه مساجد فعال شوند و مردم با حضور در مساجد خاطره ی فراموش نشدنی حضرت امام و پیروزی انقلاب اسلامی را جشن بگیرند.

با گسترش قیام مردم و خروج شاه از ایران، شاپور بختیار به عنوان آخرین و تنها امید رژیم پهلوی و سردمداران غربی پشتیبان این رژیم، به عنوان نخست وزیر باقی مانده بود. در طرف مقابل تظاهرات مردم هر روز پر ر و مصمم‌تر می‌شد و شعار استقلال،‌ آزادی، جمهوری اسلامی بعنوان اصلی ترین خواسته مردم در نهضت انقلابی به رهبری امام خمینی مطرح می‌شد. امام خمینی كه شرط ورود خود را به كشور، خروج شاه، اعلام كرده بودند، با فرار شاه در 26 دی 1357، تصمیم به بازگشت گرفتند. قرار بود این رجعت تاریخی در روز پنجشنبه پنجم بهمن 1357 انجام گیرد اما بختیار، با بستن فرودگاه ها مانع از انجام این امر شد. با انتشار خبر بسته شدن فرودگاهها، مردم خشمگین به خیابان ها ریخته و با تحصن و شعارهای كوبنده، دولت بختیار را تحت فشار شدیدی قرار دادند. در همین زمان رییس شورای سلطنت، سید جلال تهرانی،‌ در پاریس ضمن استعفا خدمت امام، اعلام كرد كه شورای سلطنت غیر قانونی است. سرانجام، تحصن‌ها و تظاهرات عظیم مردم بختیار را مجبور كرد،‌ فرودگاه ها را باز كند. كاركنان اعتصابی تلویزیون اعلام كردند برای ضبط و پخش مستقیم مراسم آماده‌اند. فرودگاه مهرآباد آماده استقبال از پرواز انقلاب بود. روز 12 بهمن 1357، پرشكوه ترین استقبال تاریخی رقم خورد و هواپیمای ایرفرانس در حوالی ساعت 9 صبح در فرودگاه مهرآباد نشست و حضرت امام، با قلبی آرام و مطمئن پس از 15 سال هجرت، پا به خاك میهن اسلامی گذاشتند. صدها خبرنگار و عكاس و فیلمبردار به ثبت این رویداد تاریخی پرداختند. جمعیت استقبال كننده در طول 33 كیلومتر از فرودگاه امام تا بهشت زهرا كه مقصد بعدی امام بود. بین 4 تا 8 میلیون نفر تخمین زده می‌شد. امام از فرودگاه مستقیما به بهشت زهرا رفتند و ضمن ادای احترام به شهدای انقلاب اسلامی، سخنرانی تاریخی خود را در آنجا ایراد كردند. در این سخنرانی امام نخست وزیری شاپور بختیار را غیر قانونی اعلام كرده و فرمودند: من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می‌كنم.» بدین ترتیب از ورود امام ده روز تاریخی كه بعدها دهه فجر انقلاب اسلامی نام گرفت، سپری شد تا طومار رژیم پهلوی و 2500 سال استبداد شاهنشاهی برای همیشه در هم تنیده شود. 

دهه فجر انقلاب اسلامی دهه فجر دهه ی فجر انقلاب

عناوین ایام‌الله دهه فجر انقلاب اسلامی

 

دهه فجر انقلاب اسلامی

عناوین ایام‌الله دهه فجر به این شرح است:

 

یک‌شنبه دوازدهم

انقلاب اسلامی، امام خمینی ره، ولایت فقیه و رهبری

دوشنبه سیزدهم

انقلاب اسلامی، مردم‌سالاری دینی، مدیریت جهادی و اقتصاد مقاومتی

سه شنبه چهاردهم

انقلاب اسلامی، جوانان، هویت ملی، علم و فناوری

چهارشنبه پانزدهم

انقلاب اسلامی، استحکام خانواده، ن و سبک زندگی ایرانی – اسلامی

پنج‌شنبه شانزدهم

انقلاب اسلامی، ایمان، جهاد و شهادت

جمعه هفدهم

انقلاب اسلامی، ببیداری اسلامی، عدالت‌گستری و حکومت جهانی حضرت مهدی(عج)

شنبه هجدهم

انقلاب اسلامی، توسعه فرهنگی، عدالت و تمدن اسلامی

یکشنبه نوزدهم

انقلاب اسلامی، اقتدار ملی، استکبار‌ستیزی و مقابله با افراط‌گرایی و تروریسم

دوشنبه بیستم

انقلاب اسلامی، خودباوری، جامعه دینی و حاکمیت ارزش‌های اسلامی

سه‌شنبه بیست و یکم

انقلاب اسلامی، اتحاد و عزم ملی، وحدت و انسجام امت اسلامی

 

عکسهای به یادماندنی از دهه فجر و پیروزی انقلاب اسلامی 

دهه فجر, دهه فجر انقلاب اسلامی, دهه فجر انقلاب

دهه فجر, دهه فجر انقلاب اسلامی, دهه فجر انقلاب

دهه فجر, دهه فجر انقلاب اسلامی, دهه فجر انقلاب

دهه فجر, دهه فجر انقلاب اسلامی, دهه فجر انقلاب

دهه فجر, دهه فجر انقلاب اسلامی, دهه فجر انقلاب

دهه فجر, دهه فجر انقلاب اسلامی, دهه فجر انقلاب




كی از مسائل مهمی كه در سوره‏های مختلفی از قرآن مورد بحث قرار گرفته است، مسأله نفاق» است و قرآن از گروهی به نام منافقین» یاد می‏كند كه ما در فارسی از آن به دورو» یا دو چهره» تعبیر می‏كنیم. این گروه كه نه اخلاص و شهامت برای ایمان آوردن داشتند و نه قدرت و جرأت بر مخالفت صریح، در صفوف مسلمانان واقعی نفوذ كرده بودند و از آنجا كه ظاهری اسلامی داشتند، غالباً شناخت آنها مشكل بود كه قرآن با بیان نشانه‏های دقیق وزنده خط باطنی آنها را آشكار می‏سازد. از آنجا كه اسلام در طول تاریخ خود بیشترین ضربه را از منافقان خورده است، سخت‏ترین حملات خود را متوجّه منافقان ساخته و آن قدر كه آنها را كوبیده هیچ دشمنی را نكوبیده است. نكته حائز اهمیت این است كه هیچ كدام از امامان معصوم - علیهم السلام - ما توسط كفار و مشركین به شهادت نرسیده‏اند و همگی بدست همین منافقان به ظاهر مسلمان شهید شده‏اند كه خود جای بسی تأمل است.
با توجّه به اینكه هر موقع حكومت اسلامی قوی‏تر بوده بحث نفاق نیز شدیدتر شده است می‏توان گفت در واقع عنادهای منافقان با حاكم اسلامی است. البته در هر عصر و زمانی منافقان وجود داشته‏اند ولی در صحنه‏های حساس و مراحل مختلف آشكارتر می‏شوند. در برخورد با خط نفاق اولین مسأله شناخت است كه قرآن در این زمینه به روشن گری پرداخته است. در این مقاله سعی شده است با بهره‏گیری از قرآن و تفسیر ارزشمند نمونه، شناخت منافقان در این مقطع حساس و شكوفای تاریخ راحت‏تر و نحوه برخورد با آنان روشنتر شود.
منافق از ریشه نفق» است. اصل نفق» به معنی خروج است. نفاق مصدر است به معنی منافق بودن. نفاق صفت افراد بی ایمان است كه ظاهراً در صف مسلمانانند امّا باطناً دل درگرو كفر دارند و منافق كسی است كه در باطن كافر ولی ظاهراً مسلمان است، علت این تسمیه آنست كه منافق از ایمان به طرف كفر خارج شده است. ناگفته نماند كه نفق» نقبی است در زیر زمین كه تسمیه منافق از نفق» به معنی نقب است كه از راهی به دین وارد و از راه دیگر خارج می‏شود. بهرحال منافق را از آن جهت منافق گویند كه از ایمان خارج شده است منافق خط زندگی مشخصی ندارد و در میان هر گروهی به رنگ آن گروه در می‏آید منافق از كافر خطرناك تر و عذاب او در آخرت از كافر سخت‏تر است، زیرا كه به حكم خانگی است و پلی است كه كفار بوسیله آن به خرابكاری در اسلام راه می‏یابند.
مسأله نفاق و منافقان در اسلام از زمانی مطرح شد كه پیامبر اكرم - صلی الله علیه و آله - به مدینه هجرت فرمود: و تقریباً بعد از حادثه احد زمینه برای فعالیت منافقان آماده شد و این زمانی بود كه پایه‏های اسلام، قوی و پیروزی آن آشكار شد، وگرنه در مكه تقریباً منافقی وجود نداشت. در مدینه اظهار مخالفت بطور آشكار، مشكل و گاه غیر ممكن بودو لذا دشمنان شكست خورده برای ادامه برنامه‏های تخریبی خود تغییر چهره داده و ظاهراً به صفوف مسلمانان پیوستند اما در خفا به اعمال خود ادامه می‏دادند.
اصولاً طبیعت هر انقلابی چنین است كه بعد از پیروزی چشمگیر با صفوف منافقان روبرو خواهد شد و دشمنان سرسخت دیروز به صورت عوامل نفوذی امروز در لباس دوستان جلوه‏گر می‏شوند و از اینجاست كه می‏توان فهمید چرا همه آیات مربوط به منافقین در مدینه نازل شده است.
نكته مهم دیگر اینكه خطر منافقان برای هر جامعه از خطر هر دشمنی بیشتر است چرا كه از یكسو شناخت آنها غالباً آسان نیست و از سوی دیگر دشمنان داخلی هستند و گاه چنان در تار و پود جامعه نفوذ می‏كنند كه جدا ساختن آنها كار بسیار مشكلی است و از سوی سوم روابط مختلف آنها با سایر اعضاء جامعه كار مبارزه را با آنها دشوار می‏سازد.
 
نشانه ها و خصوصیات منافقان‏
خداوند در سوره منافقون نخستین نشانه‏ای كه درباره منافقان بیان می‏كند همان اظهار ایمان دروغین آنها است كه پایه اصلی نفاق را تشكیل می‏دهد.
 هنگامی كه منافقان نزد تو آیند می‏گویند ما شهادت می‏دهیم كه حتماً تو رسول خدائی. خداوند می‏داند كه تو فرستاده او هستی ولی خداوند شهادت می‏دهد كه منافقان دروغگو هستند. وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَكَاذِبُونَ »[1] چرا كه آنها نمی‏خواستند خبر از رسالت پیامبر بدهند. بلكه می‏خواستند از اعتقاد خود به نبوت او خبر دهند و مسلّماً در این خبر دروغگو بودند.
در اینجا نخستین نشانه نفاق روشن می‏شود و آن دوگانگی ظاهر و باطن است كه با زبان، مؤكّداً اظهار ایمان می‏كنند ولی در دل آنها مطلقاً خبری از ایمان نیست. این دروغگویی محور اصلی نفاق را تشكیل می‏دهد.
از دیگر نشانه‏های منافقان آنست كه آنها سوگندهایشان را سپر ساخته‏اند تا مردم را از راه خدا باز دارند،  اتَّخَذُوا أَیْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ » و در ادامه خداوند می‏افزاید: آنها كارهای بسیار بدی انجام می‏دهند، إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا یَعْمَلُونَ ».[2]
 تعبیر جنّة» (سپر) نشان می‏دهد كه آنها دائماً با مؤمنان در حال جنگ و ستیزند و هرگز نباید فریب ظاهر سازی و چرب زبانی آنها را خورد، زیرا سپر مخصوص میدان های نبرد است.
 خداوند در آیه 56 سوره توبه نیز از سوگندهای دروغین منافقین یاد می‏كند: آنها به خدا سوگند یاد می‏كنند كه از شما هستند، وَیَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمِنْكُمْ » و خود در ادامه در پاسخ به این سوگند دروغ می‏فرماید: در حالی‏كه نه از شما هستند، بلكه آنها گروهی هستند كه فوق‏العاده می‏ترسند، وَمَا هُمْ مِنْكُمْ وَلَكِنَّهُمْ قَوْمٌ یَفْرَقُونَ » آنها از شدت ترس كفر خود را پنهان كرده و اظهار ایمان می‏كنند مبادا كه گرفتار شوند.
 آیه 74 سوره توبه نیز پرده از روی این عمل زشت منافقان برمی‏دارد، گویا سوگند دروغ یكی از ترفندهای منافقان است. این گروه هنگامی كه می‏بینند اسرارشان فاش شده واقعیات را انكار می‏كنند و حتی برای اثبات گفتار خود به قسمهای دروغین متوسل می‏شوند.
 منافقان سوگند یاد می‏كنند كه چنان مطلبی درباره پیامبر نگفته‏اند. اینها بطور مسلّم سخنان كفرآمیزی گفته‏اند، پس از قبول و اظهار اسلام راه كفر در پیش گرفته‏اند، یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ »، منافقان حتی آن قدر جرأت و جسارت ندارند كه حرف خود را تكرار كنند و بر عمل خود استقامت ورزند.
دورویی منافقان در آیه 8 سوره بقره نیز بیان شده است.
 بعضی از مردم هستند كه می‏گویند به خدا و روز قیامت ایمان آورده‏ایم در حالی‏كه ایمان ندارند، وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْیَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ »، منافقان فقط لقلقه زبانی دارند، نه حرفشان پشتوانه فكری و عقیدتی دارد و نه عملشان. آنان با دروغ و تزویر زنده‏اند و جالب است كه این كار را یك نوع زرنگی می‏دانند.
آنها با این عمل می‏خواهند خدا و مؤمنان را بفریبند در حالی‏كه تنها خود را می‏فریبند اما نمی‏فهمند، یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَمَا یَخْدَعُونَ إِلا أَنْفُسَهُمْ وَمَا یَشْعُرُونَ ».[3]
خداوند در آیه 10 سوره بقره به این واقعیت اشاره می‏كند كه نفاق در واقع یك نوع بیماری است: در دل های آنها بیماری خاصی است، فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ » اما از آنجا كه در نظام آفرینش هر كسی در هر مسیری قرار گرفت و وسایل آن را فراهم ساخت در همان مسیر جلو می‏رود، قرآن اضافه می‏كند، خداوند هم بر بیماری آنها می‏افزاید، فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا » در واقع منافقان در سراشیبی گناه قرار گرفته‏اند و هر روز و هر لحظه بر خسران آنها افزوده می‏شود.
یكی دیگر از ادعاهای منافقان، اصلاح‏طلبی است. آنها خود را اصلاح طلب معرفی می‏كنند در حالی كه مفسد واقعی هستند و هنگامی كه به آنها گفته شود در روی زمین فساد نكنید می‏گویند ما فقط اصلاح كنندگانیم، وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الأرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ »[4] منافقان هدف خود را اصلاحات بیان می‏كنند در حالی كه اصلاحات آنها جز فساد و فحشا نیست.
در طول تاریخ نیز هرگاه خیانتی توسط منافقان صورت گرفته است برای عوام فریبی و پیشبرد آن، به نفع مردم معرفی كرده‏اند. قرآن در پاسخ به این ادعا می‏فرماید: بدانید این‏ها همان مفسدانند و برنامه‏ای جز فساد ندارند ولی خودشان نمی‏فهمند، أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِنْ لا یَشْعُرُونَ »[5] و این گونه، قرآن پرده از ظاهر اصلاح‏طلبی آنها بر می‏دارد. منافقان آن قدر در راه نفاق اصرار و پا فشاری كرده‏اند و آنچنان با برنامه‏های زشت خود، خو گرفته‏اند كه تدریجاً گمان می‏كنند این برنامه‏ها، مفید، سازنده و اصلاح طلبانه است در حالی كه جز فساد چیز دیگری نیست.
 از نشانه‏های دیگر منافقان كه در آیه 13 سوره بقره به آن اشاره شده است. این است كه آنها خود را عاقل و هوشیار می‏دانند و مؤمنان را ساده لوح و خوش‏باور.
هنگامی كه به آنها گفته شود ایمان بیاورید، آنگونه كه توده‏های مردم ایمان آوردند می‏گویند ما همچون این سفیهان ایمان بیاوریم؟!، وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ » این گروه منافق، افراد پاكدل، حقیقت جو و حق‏طلبی كه در برابر دعوت پیامبر و تعلیمات آسمانی‏اش سر تعظیم فرود آورده‏اند را به سفاهت متهم می‏كنند. البته خداوند در ادامه آیه واقعیت را این گونه بیان می‏كند: سفیهان واقعی (منافقان) هستند اما نمی‏دانند، أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَكِنْ لا یَعْلَمُونَ ».
از مشخصه‏های بارز منافقان آن است كه هر روز به رنگی در می‏آیند، میان هر جمعیتی كه قرار بگیرند با آنها همصدا می‏شوند، امروز فریاد زنده باد» و فردا شعار مرگ بر» سر می‏دهند.
 قرآن این صفت منافقان را در آیه 14 سوره بقره این چنین بیان می‏كند:
هنگامی كه افراد با ایمان را ملاقات كنند گویند ایمان آوردیم. امّا هنگامی كه با دوستان شیطان صفت خود به خلوت گاهی می‏روند می‏گویند ما با شمائیم، وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ » و می‏گویند و اگر می‏بینید ما در برابر مؤمنان اظهار ایمان می‏كنیم ما آنها را مسخره می‏كنیم، إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ ».
این دوگانگی شخصیت و تضاد برون و درون كه صفت همیشگی منافقان است، پدیده‏های گوناگونی در عمل و گفتار و رفتار فردی و اجتماعی آنها دارد كه به خوبی می‏توان آنرا شناخت.
منافقان از هر فرصتی برای مسخره كردن مؤمنان استفاده می‏كردند و این صفت چنان با آنان عجین شده است كه گویی نمی‏توان آن را از منافقان جدا كرد منافقان كه عموماً افرادی لجوج، بهانه جو، ایرادگیر و كارشكن هستند هر كار مثبتی را با وصله‏های نامناسبی تحقیر كرده و بد جلوه می‏دهند.
قرآن مجید شدیداً این روش غیر انسانی آنها را نكوهش می‏كند و مسلمانان را از آن آگاه می‏سازد، تا تحت تأثیر این گونه القائات سوء قرار نگیرند و هم منافقان بدانند كه حنای آنان در جامعه اسلامی رنگی ندارد. نخست می‏فرماید آنها كه به افراد نیكوكار مؤمنین در پرداخت صدقات و كمك های صادقانه، عیب می‏گیرند و مخصوصاً آن‏ها كه افراد با ایمان تنگدست را كه دسترسی جز به كمك های مختصر ندارند، مسخره می‏كنند خداوند آنها را مسخره می‏كند، و عذاب دردناك در انتظار آنها است.[6] منظور از جمله (خداوند آنها را مسخره می‏كند) این است كه مجازات استهزا كنندگان را به آنها خواهد داد و یا آن چنان با آنها رفتار می‏كند كه همچون استهزاء شدگان تحقیر شوند.
روح نفاق در یك مرد» با یك زن»ممكن است متفاوت باشد. اما نباید فریب تغییر چهره‏های نفاق را در میان منافقان خورد، لذا خداوند می‏فرماید: مردان منافق و ن منافق همه از یك قماشند،الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ »[7] سپس اوصاف منافقان را این چنین بیان می‏كند: آنها مردم را به منكرات تشویق و از نیكی‏ها باز می‏دارند، یَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ » یعنی درست بر عكس برنامه مؤمنان راستین كه دائماً از طریق امر به معروف» و نهی از منكر» در اصلاح جامعه و پیراستن آن از آلودگی و فساد كوشش دارند، منافقان دائماً سعی می‏كنند كه فساد همه جا را بگیرد و معروف و نیكی از جامعه برچیده شود.
خصلت دیگر منافقان این است كه دست هایشان را می‏بندند، وَیَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ ». نه در راه خدا انفاق می‏كنند، نه به كمك محرومان می‏شتابند و نه به خویشاوند و آشنا از كمك مالی آن‏ها بهره‏ای می‏رسد و در یك كلمه می‏توان گفت آنها خدا را فراموش كرده‏اند و البته خداوند هم آنها را از بركات و توفیقات و مواهب خود فراموش كرده است، نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ » كه البته آثار این دو فراموشی در تمام زندگی آنها آشكار است. خداوند در ادامه منافقان را در زمره فاسقان بر می‏شمرد و می‏فرماید: منافقان فاسقند و از دایره اطاعت فرمان خدا بیرون‏اند، إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ».
در آیه 54 سوره توبه منافقین این گونه معرفی شده‏اند آنها نماز را به جای نمی‏آورند مگر از روی كسالت و با ناراحتی و سنگینی ،وَلا یَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلا وَهُمْ كُسَالَى »، و همچنین انفاق نمی‏كنند مگر از روی كراهت و اجبار، وَلا یُنْفِقُونَ إِلا وَهُمْ كَارِهُونَ » منافقان نه به وظیفه خود در برابر خالق به درستی عمل می‏كنند و نه وظیفه خود در برابر مخلوق را ادا می‏كنند.
از دیگر نشانه‏های منافقان كه در آیه 10 سوره عنكبوت به آن اشاره شده است این است كه و از مردم كسانی هستند كه می‏گویند به خدا ایمان آورده‏ایم، امّا هنگامی كه در راه خدا شكنجه و آزار می‏بینند، آزار مردم را همچون عذاب الهی می‏شمارند و از آن وحشت می‏كنند، وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِیَ فِی اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذَابِ اللَّهِ »،
ولی هنگامی كه پیروزی از سوی پروردگار بیاید می‏گویند ما با شما بودیم و در این پیروزی شریكیم، وَلَئِنْ جَاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَیَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ ».
این گروه دو چهره جز آسایش و رفاه خود به چیزی فكر نمی‏كنند و حاضر نیستند در راه رسیدن به هدفی عالی حتی كوچك ترین ناراحتی را تحمّل كنند.
در آیه 14 سوره مجادله این گونه از منافقین یاد می‏شود: سوگند دروغ یاد می‏كنند كه از شما هستند در حالی كه خودشان می‏دانند دروغ می‏گویند، وَیَحْلِفُونَ عَلَى الْكَذِبِ وَهُمْ یَعْلَمُونَ ».
در حقیقت سرمایه اصلی منافقان دروغ است تا بتوانند تناقضاتی كه در زندگیشان وجود دارد را با آن توجیه كنند. این راه و رسم منافقان است كه پیوسته برای پوشاندن چهره زشت خود به سوگندهای دروغ پناه ببرند و حال این كه عملشان بهترین معرّف آنها است.
آنها سوگندهای خود را سپری قرار دادند و مردم را از راه خدا باز داشتند، اتَّخَذُوا أَیْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ »[8].
 این منافقان سوگند یاد می‏كنند كه مسلمانند در حالی كه زیر پوشش این سوگند به انواع فساد و خرابكاری و توطئه مشغولند و در حقیقت از نام مقدس خدا برای جلوگیری از راه خدا بهره می‏گیرند.
منافقان كور دل پا را از این هم فراتر گذاشته و حتی به خدا و پیامبر نیز نسبت دروغ می‏دهند منافقان و بیماردلان می‏گفتند: خدا و پیامبرش چیزی جز وعده‏های دروغین به ما نداده‏اند، وَإِذْ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلا غُرُورًا  »[9] جالب اینجاست كه كسانی نسبت دروغ به خدا و پیامبر می‏دهند كه سلاحی جز دروغ ندارند و تنها ابزار دفاعی آنها دروغ است و در هر شرایطی به آن متمسّك می‏شوند.
قرآن در آیات 78 - 75 سوره توبه روی یكی دیگر از صفات زشت منافقان انگشت می‏گذارد و آن این كه: به هنگام ضعف و ناتوانی و فقر و پریشانی چنان دم از ایمان می‏زنند كه هیچ كس باور نمی‏كند آنها روزی در صف منافقان قرار گیرند. اما این گروه همین كه به نوایی برسند چنان دست و پای خود را گم می‏كنند و غرق دنیا پرستی می‏شوند كه همه عهد و پیمان‏های خود، با خدا را بدست فراموشی می‏سپارند، بعضی از منافقان كسانی هستند كه با خدا پیمان بسته‏اند كه اگر از فضل و كرم خود به ما مرحمت كند قطعاً به نیازمندان كمك می‏كنیم و از نیكوكاران خواهیم بود.[10] ولی این سخن را تنها زمانی می‏گفتند كه دستشان از همه چیز تهی بوده ولی به هنگامی كه خداوند از فضل و رحمتش سرمایه‏هایی به آنان داد، بخل ورزیدند و سرپیچی كردند و روی گردان شدند.»[11]
این عمل و این پیمان شكنی و بخل نتیجه‏اش آن شد كه روح نفاق بطور مستمر و پایدار در دل آنها ریشه دواند و تا روز قیامت و هنگامی كه خدا را ملاقات می‏كنند ادامه یابد.[12] كه خداوند در ادامه به بیان علت آن می‏پردازد و این بخاطر آنست كه از عهدی كه با خدا بستند تخلف كردند و همچنین بخاطر آن است كه مرتباً دروغ می‏گویند» خداوند در پایان منافقان را مورد سرزنش و توبیخ قرار می‏دهد كه آیا آنها نمی‏دانند خداوند اسرار درون آنها را می‏داند، سخنان آهسته و در گوشی آنها را می‏شنود و خداوند از همه پنهان‏ها باخبر است.»[13]
از صفات همیشگی منافقان این است كه آنها به زبان چیزی می‏گویند كه در دل ندارند، یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ مَا لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ »[14] به این ترتیب منافقان هیچ ارزشی برای سخن خود قائل نیستند و از طرف دیگر هیچ اعتمادی به حرفهای آنها نیست.
از نشانه‏های دیگر منافقان این است كه آنها كافران را بجای مؤمنان دوست خود انتخاب می‏كنند، الَّذِینَ یَتَّخِذُونَ الْكَافِرِینَ أَوْلِیَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ »[15].
این گروه بجای این كه به مؤمنین نزدیك شوند همیشه سعی در توسل به كافرین و بیگانگان دارند. كه البته عواقب این دوستی ها همیشه دامن گیر جامعه اسلامی و دیگر مسلمانان بوده است.
این آیه به همه مسلمانان هشدار می‏دهد كه عزت خود را در همه شؤون زندگی اعم از شؤون اقتصادی و فرهنگی و ی و مانند آن در دوستی با دشمنان اسلام نجویند. زیرا هر روز كه منافع آنها اقتضا كند فوراً صمیمی‏ترین دوستان و متّحدان خود را رها كرده و به سراغ كار خویش می‏روند چنان چه تاریخ معاصر شاهد گویای این واقعیت است.
خداوند در آیه 52 سوره مائده به عذر تراشی های منافقان برای توجیه ارتباط های نامشروع خود با بیگانگان، اشاره كرده و می‏فرماید:
آنهایی كه در دل هایشان بیماری است اصرار دارند كه آنان (بیگانگان) را تكیه‏گاه و هم پیمان خود انتخاب كنند و عذرشان این است كه می‏گویند ما می‏ترسیم قدرت بدست آنها بیفتد و گرفتار شویم، فَتَرَى الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسَارِعُونَ فِیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشَى أَنْ تُصِیبَنَا دَائِرَةٌ »،
قرآن در پاسخ به این تفكّر و توجیه می‏فرماید: همان طور كه آنها احتمال می‏دهند روزی قدرت بدست یهود و نصاری (بیگانگان) بیفتد، این احتمال را نیز باید بدهند كه ممكن است سرانجام خداوند مسلمانان را پیروز كند و قدرت بدست آنها بیفتد و این منافقان از آنچه در دل خود پنهان ساختند پشیمان گردند».
خداوند در آیه 141 سوره نساء قسمتی دیگر از صفات و اندیشه‏های پریشان منافقان را بازگو می‏كند.
منافقان كسانی هستند كه همیشه می‏خواهند از هر پیشامدی به نفع خود بهره‏برداری كنند اگر پیروزی نصیب شما شود فوراً خود را در صف مؤمنان جا زده می‏گویند آیا ما با شما نبودیم و آیا كمك های ارزنده ما مؤثر در غلبه و پیروزی شما نبود؟ بنابراین ما هم در تمام این موفقیت‏ها و نتایج معنوی و مادی آن شریك و سهیم هستیم، الَّذِینَ یَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ » اما اگر بهره‏ای از این پیروزی نصیب دشمنان اسلام شود، فوراً خود را به آنها نزدیك‏تر كرده، مراتب رضایت مندی خود را اعلام می‏دارند و می‏گویند این ما بودیم كه شما را تشویق به مبارزه با مسلمانان و عدم تسلیم در برابر آنها كردیم، بنابراین ما هم در این پیروزی ها سهمی داریم، وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِینَ نَصِیبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ » به این ترتیب این دسته با فرصت‏طلبی مخصوص خود گاهی "رفیق قافله" اند و گاهی "شریك " و عمری را با این دو دوزه بازی كردن می‏گذرانند.
ولی قرآن سرانجام آن‏ها را با یك جمله كوتاه بیان می‏كند و می‏گوید: بالاخره روزی فرا می‏رسد كه پرده‏ها بالا می‏رود و نقاب از چهره زشت آنان برداشته می‏شود آری در روز قیامت خداوند در میان شما قضاوت می‏كند، فَاللَّهُ یَحْكُمُ بَیْنَكُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ».
در آیه 143 سوره نساء نیز این صفت منافقین مورد مذمت قرار گرفته است آنها افراد سرگردان و بی هدف و فاقد برنامه و مسیر مشخص‏اند، آنها نه جزء مؤمنانند و نه در صف كافران قرار دارند، مُذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذَلِكَ لا إِلَى هَؤُلاءِ وَلا إِلَى هَؤُلاءِ » و در پایان آیه سرنوشت این گروه را خداوند ترسیم می‏كند. آنها افرادی هستند كه بر اثر اعمالشان خداوند حمایتش را از آنان برداشته و در بیراهه‏ها گمراهشان ساخته هركس را خدا گمراه كند هیچ‏گاه راه نجاتی برای آنان نخواهی یافت».
قرآن در مورد منافقان با بیان خصوصیات و نشانه‏های ریز و درشت سعی در شناساندن بهتر این گروه به مؤمنان و جامعه اسلامی دارد. از این رو در جای دیگر منافقان را این گونه توصیف می‏كند:
آنها برای رسیدن به اهداف شوم خود از راه خدعه و نیرنگ وارد می‏شوند و حتی می‏خواهند به خداوند نیز خدعه بزنند در حالی كه در همان لحظات كه درصدد چنین كاری هستند خود در یك نوع خدعه واقع شده‏اند، زیرا برای بدست آوردن سرمایه‏های ناچیزی سرمایه بزرگ وجود خود را از دست می‏دهند. بطوری كه آیه شریفه می‏فرماید: منافقان می‏خواهند خدا را فریب دهند، در حالی‏كه خداوند آنها را فریب می‏دهد، إِنَّ الْمُنَافِقِینَ یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ »[16]،
در ادامه آیه خداوند صفات دیگری از منافقان را بیان می‏فرماید: آنها هنگامی كه به نماز برخیزند سرتا پای آنها غرق كسالت و بی‏حالی است وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلاةِ قَامُوا كُسَالَى » آنها از خدا دورند و از راز و نیاز با او نیز لذت نمی‏برند. آنها چون به خدا و وعده‏های او ایمان ندارند، اگر عبادت یا عمل نیكی انجام دهند آن نیز از روی ریا است نه بخاطر خدا یُرَاءُونَ النَّاسَ » آنها اگر گاهی، یادی از خدا كنند و ذكری هم گویند از صمیم دل و از روی آگاهی و بیداری نیست و اگر هم باشد بسیار كم است. وَلا یَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلا قَلِیلا ».
خداوند در آیه 29 سوره محمد - صلی الله علیه و آله - بر این نكته تأكید می‏كند كه منافقان تصوّر نكنند برای همیشه می‏توانند چهره درونی خود را از پیامبر و مؤمنان مكتوم دارند و می‏فرماید: آیا كسانی كه در دل هایشان بیماری است گمان كردند خدا كینه‏هایشان را (نسبت به پیامبر و مؤمنان) آشكار نمی‏كند و در آیه بعد خطاب به پیامبر اكرم - صلی الله علیه و آله - می‏فرماید: و اگر ما بخواهیم آنها را به تو نشان می‏دهیم، تا آنها را با قیافه هایشان بشناسی».
سپس می‏افزاید: هرچند می‏توانی آنها را از طرز سخنانشان بشناسی، وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ » یعنی این منافقان بیمار دل را از كنایه‏ها و نیش ها و تعبیرات موذیانه‏شان می‏توان شناخت. در حدیث معروفی از ابو سعید خدری» نقل شده است كه می‏گوید: منظور از (لحن القول) بغض حضرت علی است و ما منافقان در عصر پیامبر - صلی الله علیه و آله - را از طریق عداوت آنها با حضرت علی می‏شناختیم.»
امروز هم شناختن منافقان از لحن قول و موضع‏گیری‏های خلافشان در مسائل مهم اجتماعی و مخصوصاً در بحران ها یا جنگ ها كار مشكلی نیست و با كمی دقت از گفتار و رفتارشان شناسایی می‏شوند.
آیه 4 سوره منافقون نشانه‏های بیشتری از منافقین ارائه داده خطاب به پیامبر می‏گوید: هنگامی كه آن‏ها را می‏بینی جسم و قیافه آنان تو را در شگفتی فرو می‏برد، وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ ». آنها ظاهری آراسته و قیافه هایی جالب دارند. علاوه بر این چنان شیرین و جذاب سخن می‏گویند كه اگر سخن بگویند به سخنانشان گوش فرا می‏دهی، وَإِنْ یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ » جائی كه پیامبر - صلی الله علیه و آله - ظاهراً تحت تأثیر جذابیت سخنان آنان قرار گیرد، تكلیف دیگران روشن است.
قرآن ظاهر منافقان را چنین معرفی می‏كند، اما باطن آنها به گونه دیگری است گویی چوب های خشكی هستند كه به دیوار تكیه داده شده‏اند، كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ ». اجسامی بی روح، صورت هایی بی معنی و هیكل هایی تو خالی دارند، نه از خود استقلالی، نه در درون نور و صفایی و نه اراده و تصمیم محكم و ایمانی دارند. درست همچون چوب هایی خشك تكیه زده بر دیوار.
سپس خداوند می‏افزاید: آنها چنان توخالی و فاقد توكّل بر خدا و اعتماد بر نفس هستند كه هر فریادی بلند شود آن را بر ضد خود می‏دانند، یَحْسَبُونَ كُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ ». ترس و وحشتی عجیب همیشه بر قلب و جان آنها حكم فرما است و یك حالت سوء ظن و بدبینی جان كاه سرتاسر روح آنها را فرا گرفته است.
خوش زبانی و تظاهر منافقان خصلتی عجین با آنها است كه خداوند در جای دیگر نیز به آن پرداخته است: و بعضی مردم چنین هستند كه گفتار او در زندگی دنیا مایه اعجاب تو می‏شود(ولی در باطن چنین نیست) و خداوند بر آن چه در قلب اوست گواه می‏باشد و او سر سخت‏ترین دشمنان است، وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِی قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ  »[17].
 سپس می‏افزاید: نشانه دشمنی باطنی او این است كه وقتی روی بر می‏گرداند و از نزد تو خارج می‏شود كوشش می‏كند كه در زمین فساد به راه بیندازد و زراعت و چهارپایان را نابود كند با اینكه می‏داند خداوند فساد را دوست ندارد.»[] آری این ها اگر در اظهار دوستی و محبّت به پیامبر اسلام - صلی الله علیه و آله - و پیروان او صادق بودند هرگز دست به فساد و تخریب نمی‏زدند. هرچند ظاهر آنها دوستانه است. اما آنها در باطن، بی‏رحم‏ترین و سرسخت‏ترین دشمنان هستند. این منافق نه به اندرز ناصحان گوش فرا می‏دهد و نه به هشدارهای الهی.
 بلكه پیوسته با غرور مخصوص به خود، بر خلاف كاری هایش می‏افزاید. هنگامی كه او را از عمل زشت نهی كنند و به او گفته شود از خدا بترس لجاج و تعصّب او را به گناه می‏كشاند، وَإِذَا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالإثْمِ »[19].
از دیگر نشانه‏های منافقان كه در آیه 5 سوره منافقون، به آن اشاره شده است، این است كه هنگامی كه به آنها گفته شود بیایید تا رسول خدا برای شما استغفار كند، سرهای خود را (از روی استهزاء و كبر و غرور) تكان می‏دهند و آنها را می‏بینی كه از سخنان تو اعراض كرده و تكبر می‏ورزند، وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ »، آن چنان غروری بر منافقان حاكم است كه حتی نسبت به پیامبر اكرم - صلی الله علیه و آله - كه رحمة للعالمین است نیز تكبّر می‏ورزند روشن است كه روح اسلام، تسلیم در برابر حق است و كبر و غرور همیشه مانع این تسلیم می‏باشد. به همین دلیل یكی از نشانه‏های منافقان بلكه یكی از انگیزه‏های نفاق را همین خودخواهی و خود برتر بینی و غرور می‏توان شمرد.
منافقان دو گروه هستند، گروهی از اول ایمانشان صوری و ظاهری بوده و گروهی دیگر در آغاز ایمان حقیقی داشته‏اند. سپس راه ارتداد و نفاق را پیش گرفته‏اند خداوند با اشاره به گروه دوم آنان را این گونه توصیف می‏كند: بر دل های آنها مهر نهاده شده است و حقیقت را درك نمی‏كنند، فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا یَفْقَهُونَ »[20].
همانطور كه قبلاً اشاره شد یكی از نشانه‏های منافقان این است كه آنها برای پوشاندن چهره خود بسیاری از خلافكاری های خود را انكار می‏كنند و با توسّل به سوگندهای دروغین سعی در عوام فریبی و راضی كردن مردم از خود دارند كه خداوند در آیه 62 سوره توبه پرده از روی این عمل زشت آنها بر می‏دارد و مسلمانان را آگاه می‏سازد كه تحت تأثیر این گونه سوگندهای دروغین قرار نگیرند و به قیافه حق به جانب منافقان اعتنا نكنند. نخست می‏گوید: آنها برای شما به خدا سوگند یاد می‏كنند تا شما را راضی كنند، یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِیُرْضُوكُمْ  »، روشن است كه هدف آنها از این سوگندها، بیان حقیقت نیست. بلكه می‏خواهند
با فریب و نیرنگ چهره واقعیات را دگرگون جلوه دهند و به مقاصد خود برسند.
 لذا قرآن می‏گوید: اگر آن‏ها راست می‏گویند و ایمان دارند، شایسته‏تر این است كه خدا و پیامبرش را راضی كنند: وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ یُرْضُوهُ إِنْ كَانُوا مُؤْمِنِینَ ».
قبلاً اشاره كردیم كه عناد اصلی منافقان با رهبر جامعه اسلامی است. در ادامه به بررسی برخوردهای منافقان با پیامبر عظیم الشأن اسلام می‏پردازیم كه این برخوردها ماهیت منافقان را روشن‏تر می‏كند. البته در جامعه خود نیز برخوردها و رفتارهای منافقان با ولی فقیه و سخنان او چهره منافقان را آشكارتر خواهد ساخت.
پی نوشت ها:
[1] . سوره منافقون، آیه 1.
[2] . همان، آیه 2.
[3] . سوره بقره، آیه 9.
[4] . همان، آیه 11.
[5] . همان، آیه 12.
[6] . سوره توبه، آیه 79.
[7] . همان، آیه 67.
[8] . سوره مجادله، آیه 16.
[9] . سوره احزاب، آیه 12.
[10] . سوره توبه، آیه 75.
[11] . همان، آیه 76.
[12] . همان، آیه 77.
[13] . همان، آیه 78.
[14] . سوره آل عمران، آیه 167.
[15] . سوره نساء، آیه 139.
[16] . همان، آیه 142.
[17] . سوره بقره، آیه 204.
[] . همان، آیه 205.
[19] . همان، آیه 206.
[20] . سوره منافقون، آیه 3.


عصر ایران؛ ما درباره ویروس جدید کرونا چیز زیادی نمی‌دانیم اما آنچه می‌دانیم، نوع ملایمی از عفونت فراگیر است. میزان مرگ و میر آن ۲ درصد بوده و تنها ۱۸ تا ۲۰ درصد مبتلایان وضعیت وخیمی پیدا می‌کنند. لازم است بدانید ۲ درصد مرگ و میر متعلق به کسانی است که وضعیت جسمانی وخیمی از قبیل بیماری‌های قبلی مثل مشکلات تنفسی یا قلبی عروقی داشته‌اند. در واقع ۹۸ درصد مبتلایان شانس زندگی دارند.

کرونا به به لاتین یعنی تاج. چرا که این ویروس در زیر میکروسکوپ شبیه به یک تاج است. منشاء کرونا از چین بوده اما حالا بیش از ۲۰ کشور را درگیر کرده‌است.

کرونا خطرناک‌ترین ویروس‌ها نیست. ابولا به مراتب از کرونا خطرناک‌تر است. حتی در ویروس‌های هم خانواده خودش مثل سارس و مرس و آنفولانزا فصلی که در سال سال ۲۰۱۹ توانسته ۱۰ هزار نفر را بکشد هم خطرناک‌تر نیست. سارس با میزان مرگ و میر ۱۰ درصدی خطرناک‌ترین ویروس هم‌خانواده کرونا است. اما کرونا در سرعت انتقال گوی سبقت را از دیگر ویروس‌های هم‌خانواده‌اش ربوده است. چرا که این ویروس دوران پنهان بیماری دارد و در این دوران فرد بیمار بدون آنکه بداند ناقل بیماری می‌شود.



آیا واقعا طب سنتی حریف کرونا می‌شود؟

در شرایطی که تصور می کنیم استفاده از ماسک،محلول ضدعفونی کننده و عدم حضور در اماکن عمومی مهم ترین راهکارهای مبارزه با ابتلا به کرونا است، پزشکان طب سنتی توصیه هایی دارند که معتقدند با عمل به آنها می توان به جنگ کرونا رفت و پیروز میدان شد.

به گزارش خبرگزاری برنا؛ بالاخره پای ویروس کرونا؛ میهمان ناخوانده چینی به ایران هم باز شد.از چند روز گذشته تا به حال تعدادی از هم وطنانمان به این بیماری مبتلا شدند. مبتلایان در بیمارستان های مشخص قرنطینه شدند تا شرایط جسمی شان پایدار شود و تعدادی جانشان را از دست دادند. حالا با داغ شدن بازار شایعه های فضای مجازی در خصوص کرونا، اما همه بر یک موضوع اتفاق نظر دارند و آن، ضرورت پیشگیری از ابتلا به ویروس کرونا  است.

در شرایطی که مردم تصور می کنند استفاده از ماسک، محلول ضدعفونی کننده و عدم حضور در اماکن عمومی  مهم ترین راهکار در پیشگیری از ابتلا به این ویروس است، پزشکان طب سنتی توصیه هایی دارند که معتقدند با عمل به آنها در کنار رعایت مسائل بهداشتی می توان به جنگ کرونا رفت و پیروز میدان شد.

دکتر محمد ابراهیم ابراهیمی؛ پزشک عمومی و کارشناس طب سنتی  در این خصوص با دکتر محمدابراهیم ابراهیمی»؛پزشک عمومی، کارشناس طب سنتی با سابقه سال درمان در حوزه طب سنتی و عضو انجمن حجامت ایران گفت و گو کردیم و مهم ترین سوالمان این بود؛ این روزها آموزه های طب سنتی- اسلامی تا کجا می تواند در کنترل کرونا ویروس تاثیرگزار باشد؟ آیا پزشکان طب سنتی راهکاری برای درمان این ویروس خطرناک ارائه داده اند؟

تقویت قوه مدبره بدن؛ راز پیشگیری از ابتلا به کرونا

مهم ترین توصیه پزشکان طب سنتی برای مقابله با ویروس کرونا تقویت سیستم ایمنی بدن است.»گفت و گوی ما با دکتر ابراهیمی با این جمله آغاز می شود. ایشان در خصوص این توصیه توضیحات مهمی می دهد:از نظر طب سنتی قوه مدبره بدن یا همان سیستم ایمنی در برابر ویروس ها و بیماری ها حالت خودمراقبتی دارد و به جنگ ویروس می رود. اما در صورت ضعیف بودن قوه مدبره، بدن نمی تواند در برابر ویروس ها لشگرکشی و مقاومت کند. این موضوع در خصوص بیماری کرونا کاملا قابل بحث است.»

چند روز بعد از ابتلای چند بیمار به کرونا در قم ویدیویی از فردی که ظاهرا کارشناس طب سنتی بود منتشر و در فضای مجازی دست به دست شد. این فرد ادعا کرده بود اگر مزاج شما گرم باشد اصلا کرونا نمی گیرید!  ویدیو با واکنش های بسیاری مواجه شد.

دکتر ابراهیمی در خصوص ادعاهای مطرح شده در آن ویدیو می گوید: در شرایط کنونی نمی توان به صورت مطلق در خصوص ویروس کرونا صحبت کرد. اما به طور کلی ما چهار نوع مزاج یا طبع داریم. دم، صفرا، سودا، بلغم.

دموی ها و صفراوی ها گرم مزاج هستند و بلغمی ها و سودایی ها سردمزاج. نکته اینجاست که افراد گرم مزاج،سیستم ایمنی بدنشان قوی تر است. سرد مزاج ها سیستم ایمنی بدنی ضعیف تری دارند. اما اینطور نیست که گرم مزاجان اصلا مبتلا به کرونا نشوند.چنین ادعایی درست نیست.چون ممکن است فردی با مزاج گرم به دلیل درگیر بودن با بیماری زمینه ای یا غلبه اخلاط سرد در بدن به کرونا مبتلا شود.

البته توجه داشته باشید که بدن  افراد گرم مزاج در مقابله با این ویروس قوی تر عمل می کند و اگر هم به آن مبتلا شوند علائم بیماری در آنها سبک تر است  اما علائم کرونا در افراد با مزاج سرد شدیدتر و بیماری در آنها خطرناک تر است.به همین دلیل بیشتر فوت شدگان در اثر کرونا سالمند هستند. مزاج سالمندان رو به سردی می رود و سیستم ایمنی بدنشان ضعیف است.»

  این توصیه ها را آویزه گوشتان کنید

در شرایطی که ویروس کرونا وارد کشور شده است،شاید حالا فرصت مناسبی برای مزاج شناسی و بیان ویژگی های مزاجی نباشد. طب سنتی راهکارهای مهمی برای پیشگیری از ابتلا به این بیماری دارد. دکتر ابراهیمی می گوید: علاوه بر توصیه های بهداشتی که این روزها برای پیشگیری از ابتلا به کرونا می شنوید این چند نکته راهم به خاطر بسپرید و امیدواریم با عمل به این توصیه ها در این جنگ پیروز میدان باشید.

*برای تقویت سیستم ایمنی بدنتان هر روز عسل بخورید. عسل مرغوب یکی از مقوی ترین مواد غذایی است و تاثیر غیر قابل انکاری در تقویت سیستم ایمنی بدن شما دارد. خداوند در سوره نحل عسل را به عنوان ماده شفابخش برای انسان ها معرفی می کند:فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ»؛خوردن عسل برای مردم شفاء است.»پیامبر اکرم (ص) هم درباره این ماده حیات بخش فرموده اند:لم یستشف المریض بمثل شربة العسل»؛هیچ مریضی، به مانند نوشیدن عسل شفاء پیدا نمی‌کند.»

*هر روز با روغن سیاه دانه خالص، پیشانی و قفسه سینه را ماساژ دهید، روغن سیاه دانه سینوس ها و سیستم تنفسی را گرم می کند.

*با یک روش ساده می توانید گلو و سینوس هایتان را ضدعفونی کنید. آب و نمک و عسل را ترکیب کرده و هر روز این ترکیب را قرقره کنید. با این روش سیستم تنفسی شما تقویت و استریلیزه می شود.

*(سیب رنده شده+ عسل+ عرق بیدمشک) این یک فرمول عالی برای خون سازی و تقویت سیستم ایمنی بدن است و قوت خون را بالا می برد. خوردن روزانه آن را به همه افراد توصیه می کنیم.

*نکته بعدی پرهیز از پرخوری است. پرخوری  باعث تضعیف سیستم ایمنی بدن می شود. پیامبر و ائمه در روایات مختلف بر کم خوری و فواید آن تاکید کردند. پیامبر خدا (ص) فرموده اند:مادر همه داروها، کم خوری است.» (المواعظ العددیّة، ص 213)  امام علی (ع) هم در روایتی فرموده اند:خوراک را کم کن تا بیماری ها را کم کنی.» (غرر الحکم، ح2336)

*غذاهای مقوی که طبع گرمی دارند را در برنامه غذایی تان قرار دهید. غذاهایی مثل فسنجان و کاچی.

*دمنوش برگ زیتون، باعث تقویت سیستم ایمنی بدن می شود. البته سعی کنید این دمنوش را همراه با عسل بخورید. چون خوردن آن بدون عسل ممکن است باعث افت فشار شود.

* دمنوش آویشن یکی از مهم ترین تجویزات طب سنتی برای تقویت سیستم ایمنی بدن است. البته بهتر است خانم های باردار از این دمنوش استفاده نکنند. در کتب طب اسلامی آمده است که امام رضا (ع) به قدری این گیاه را مفید دانسته اند که فرموده اند:آویشن تنها داروی امیر المومنین(ع) بوده است.» در روایات آمده است که مردی در خدمت امام رضا(ع) از رطوبت مزاج و راه درمان آن سؤال کرد. حضرت به او فرمودند:آویشن را بکوب و ناشتا بر دهان بریز.» در برخی احادیث هم آمده است که آویشن، پرز معده را می رویاند و معده را پالایش می دهد،بلغم را بر طرف کرده و انسان را از لقوه در امان می دارد. (منبع: طب الرضا صفحه4)

* توصیه بعدی آماده کردن سوپ سبزیجات است. در این سوپ از جعفری و شلغم به مقدار زیاد استفاده کنید.

چرا کودکان به ویروس کرونا مبتلا نمی شوند؟

آیا کودکان به ویروس کرونا مبتلا نمی شوند؟ این سوال بارها از طرف مخاطبان مطرح شده است.دکتر ابراهیمی این موضوع را با توجیهات علمی طب سنتی توضیح می دهد: طبق آمار منتشر شده، تا کنون کودکان زیر ۱۰ سال به شمار مبتلایان و قربانیان کرونا ویروس اضافه نشده‌اند. از نظر طب سنتی کودکان مزاج گرمی دارند و این مزاج گرم سیستم ایمنی بدنشان را در برابر ویروس ها مقاوم می کند. به نظر می رسد کودکان به ویروس کرونا مبتلا نمی شوند و یا در صورت ابتلا، علائم در آنها به صورت یک سرماخوردگی ساده ظاهر می شود و خطرساز نیست. البته یک موضوع مهم که والدین باید به آن توجه کنند این است که به شدت مراقب کودکان زیر 5 سال باشند. کودکان زیر 5 سال با وجود مزاج گرم، سیستم ایمنی قوی ندارند و ممکن است درگیر این بیماری شوند و علائم در آنها خطرناک باشد. توصیه ما در این شرایط ماندن در خانه و بیرون نرفتن است.»

به داروی امام کاظم(ع) برای پیشگیری اعتماد کنید

در آموزه های طب سنتی و اسلامی توصیه های فراوانی وجود دارد که به پیشگیری از ابتلا به بیماری ها کمک می کند. یکی از این آموزه ها، داروی امام کاظم (ع) است. استفاده از این دارو در شرایطی که ویروس کرونا وارد ایران شده است برای تقویت سیستم ایمنی بدن بسیار مفید است. حلیله سیاه، صمغ مصطکی و شکر قهوه ای از هر کدام حدود 17 گرم تهیه کرده و با هم مخلوط و آسیاب کنید. این ترکیب را به سه نسبت مساوی تقسیم کنید و در سه روز پشت سر هم، صبح ناشتا آن را در دهان و گلو قرار دهید. تا دو ساعت بعد از آن هم هیچ ماده غذایی نخورید تا این ترکیب اثر خود را در سیستم تنفسی باقی بگذارد.

فرمول تهیه اسپری ضدعفونی کننده گیاهی

این روزها تقاضا برای خرید محلول های ضدعفونی کننده در بازار به شدت بالا رفته  و شاید تلاش شما هم برای خرید این محلول از داروخانه  بی فایده بوده است. برای ضدعفونی کردن سطوح می توانید یک محلول خانگی و گیاهی آماده کنید. دکتر ابراهیمی می گوید: گلاب را با سرکه و مقدار کمی کافور مخلوط کنید. این محلول را در محیط خانه یا ماشین و دستگیره ها اسپری کنید. ترکیب این سه محلول می تواند محیط را ضدعفونی و استریلیزه کند.»

آب دهان روی زمین ممنوع!

امیدوارم این ویروس با همه نامبارکی اش برای ایران، پایه های یک فرهنگ غلط رفتاری را سست کند و آن را از بین ببرد.» پزشک طب سنتی با بیان این جمله می گوید:ریختن آب دهان در خیابان و معابر یکی از رفتارهای غلط است که برخی آن را بدون توجه به مسائل بهداشتی انجام می دهند. این رفتار به شدت در انتقال ویروس موثر است. اگر آب دهان حاوی خلط باشد و روی زمین ریخته شود ویروس آن تا مدت ها حتی بعد از خشک شدن هم باقی می ماند و ناقل است. همین روز قبل و در شرایطی که ایران در حال مواجهه با ویروس کرونا است من شاهد چنین صحنه ای در خیابان بودم و با فردی که این کار را انجام داده بود برخورد کردم. بهتراست همه ما به این موضوع توجه کنیم.»  

کرونا و شوک ناگهانی

مراقب شوک های ناگهانی باشید. این جمله یکی از توصیه های مهم طب سنتی در خصوص  پیشگیری از ابتلا به کرونا است. اما شوک ناگهانی چیست؟ دکتر ابراهیمی می گوید:یکی از مهم ترین آسیب هایی که ممکن است هر فردی به سیستم ایمنی بدنش وارد کند شوک ناگهانی است که معمولا در فصل سرما به وجود می آید و  خودمراقبتی بدن را ضعیف می کند.

با یک مثال شوک ناگهانی را  توضیح می دهم. به دلیل سرمای هوا، دمای خانه یا محل کار  را با افزایش درجه حرارت وسایل گرمایشی حسابی بالا بردید.تصمیم می گیرید از خانه خارج شوید،اینجاست که باید مراقب باشید و با پوششی از خانه بیرون بروید که بین دمای بدن شما در خانه و بیرون تعادل ایجاد شود یا به زبان عامیانه هوا به هوا نشوید.

خلاصه تر بگویم در فصل سرما وقتی پذیرای بیماری می شوید که بدنتان را به صورت آنی در معرض هوای سرد قرار دهید و شوک ناگهانی به سیستم ایمنی بدنتان وارد کنید. برای همین پزشکان همیشه توصیه می کنند که دمای خانه یا محل کار  را متعادل نگه دارید. این موضوع در این روزها با شیوع بیماری کرونا اهمیت بسیاری دارد.  

طب سنتی راهکاری برای درمان بیماری کرونا دارد؟

طب سنتی راهکاری برای درمان بیماری کرونا دارد؟بی واسطه این سوال را از پزشک طب سنتی می پرسیم و پاسخ دکتر ابراهیمی و توصیه هایش برای درمان این بیماری را می شنویم:طب سنتی کلی نگر است. بیماری را به صورت خاص درمان نمی کند. بلکه با اصلاح مزاج سعی می کند بدن را به حالت عادی در بیاورد. کرونا و به طور کلی ویروس ها درمان قطعی ندارند و بدن باید دوره نقاهتش را بگذراند. در حال حاضر در بیمارستان ها هم برای بیماران مبتلا به کرونا داروی خاص کرونا تجویز نمی شود. بلکه با تجویز داروهای تقویتی، تامین آب بدن به وسیله سرم ها، داروهای پایین آورنده تب  و موارد دیگر، علائم بیماری را کنترل می کنند.

 طب سنتی و اسلامی هم ادعای نابود کردن ویروس کرونا را ندارد. کاری که طب سنتی انجام می دهد این است که سیستم ایمنی بدن افراد را تقویت می کند. در خصوص کرونا هم همین اتفاق می افتد.

*خوردن روزانه یک لیتر آب سیب یکی از توصیه های طب سنتی برای بهبود مبتلایان است. احادیث بسیاری از ائمه وجود دارد که در آن سیب را درمان بسیاری از مشکلات جسمی می داند. به نقل از اسحاق بن مطهّر، از امام صادق(ع) روایت شده است:"سیب بخور؛ چرا که حرارت را فرو می‌‌نشاند، درون را سرد می‌‌کند و تب را می‌‌بَرد."  (المحاسن، جلد 2) امام باقر(ع) هم فرموده اند: "به تب‌داران خود، سیب بدهید؛ چراکه هیچ چیز، سودمندتر از سیب نیست."( منبع: الکافی، جلد 6)

*چای کوهی، آویشن، مرزنجوش، پونه، کُلک و دارچین را به نسبت مساوی با هم مخلوط کنید. دمنوش این مواد هر  8 ساعت یک بار را به بیمار بدهید. بسیاری از پزشکان در  برابر تجویزهای طب سنتی جبهه گیری می کنند. در حالی که ریشه بسیاری از داروها از گیاهان تهیه می شود. این دمنوش برای رفع عفونت و التهاب گلو موثر است.

*قدومه، نشاسته، تخم مَرو، گل پنیرک، گل ختمی، پرسیاوشان و زوفا را به نسبت مساوی با هم مخلوط و پودر کنید. هر 8 ساعت یک قاشق مرباخوری از آن را به بیمار بدهید.

*اسطوخودوس،اکالیپتوس،مرزنجوش،گل بابونه، برگ گیاه مورد را به نسبت مساوی مخلوط کنید. آن را با سه لیوان آب داخل کتری بجوشانید و با این ترکیب بخور دهید. این بخور تمام مجاری تنفسی را باز  کرده و سیستم ریوی را استریل می کند.

روغن 5 میوه، یک نسخه جادویی

دکتر ابراهیمی یک نسخه دیگر برای بهبود مبتلایان به ویروس کرونا توصیه می کند و این نسخه؛ روغن 5میوه است؛به، سیب، کدوحلوایی،شلغم،هویج زردک را رنده کرده و به نسبت مساوی با هم مخلوط کنید. یک استکان آب به آن اضافه کنید. به مدت 30 دقیقه با حرارت کم بجوشانید. 5 دقیقه آخر یک قاشق مرباخوری شیره انگور را به این ترکیبات اضافه کنید. این ترکیب مقوی را هر روز به بیمار بدهید. در ضمن سالمندان و افرادی که بدن های ضعیفی دارند و بیماری های زمینه ای دارند باید به شدت مراقب باشند. آنها می توانند قبل از ابتلا به بیماری از روش های درمانی که برای بهبود مبتلایان به کرونا ارائه شده است استفاده کنند.

علاوه بر همه اینها فضای جامعه فضای ملتهبی است و مردم نگران هستند. آرامش خودتان را حفظ کنید، مراقب باشید. چون استرس و اضطراب، سیستم ایمنی بدن را ضعیف و شما را در معرض ابتلا   به ویروس کرونا قرار می دهد.»





















مولی متقیان واولین شهید محراب حضرت علی علیه السلام فرمود:

سوگند به آن كسی كه جانم در قبضه قدرت اوست شهدا باچنان جلال وعظمت ونورانیتی وارد م میشوند كه اگرانبیاء از  مقابل آنها سواره بگذرند به احترام شهدا پیاده می شوند


نام ونام خانوادگی :ابو الحسن مسیح آبادی

نام پدر:                محمد حسین

محل تولد         :نیشابور

تاریخ تولد    :1334/06/25

تاریخ شهادت  :1360/09/09

محل شهادت : بستان

مسئولیت در جبهه :فرمانده گردان

نام گار : بهشت فضل

تحصیلات : سوم راهنمایی


فرازهایی از وصیت نامه :



خدایا از تو می خواهم شهادت را آنچنان برایم مقدر فرمایی كه امام سجاد علیه سلام در باره

مرزبانان ومجاهدین از تو می طلبند كه در پی احیای دینت وانتقام خون مومنانت ،پشته از كشته

 این مومن كشان كه ظرفیت پذیرش هدایت تو را ندارند بسازم وچنان خلوص و عشق در راه تو را

شكل دهم كه دشمن یارای تثبیت مواضعش را نداشته باشد



















































    




فضیلت و اعمال ماه مبارك رجب



 اعمال ماه مبارک رجب

 

ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان شرافت زیادی دارند و در فضیلت آنها روایات بسیاری وارد شده است. از حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) روایت شده كه: ماه رجب ماه بزرگ خدا است و ماهى در حرمت و فضیلت به آن نمى‏رسد و جنگیدن با كافران در این ماه حرام است و رجب ماه خدا است و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امت من است كسى كه یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودى خدای بزرگ می‌گردد و غضب الهى از او دور می گردد و درى از درهاى جهنم بر روى او بسته گردد.


از حضرت موسى بن جعفر(علیهماالسلام) روایت شده است كه: هر كس یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنم یك سال، از او دور شود و هر كس سه روز از آن را روزه بگیرد بهشت بر او واجب می گردد.


و همچنین فرمود كه: رجب نام نهرى است در بهشت که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‏تر است. هر كس یك روز از رجب را روزه بگیرد البته از آن نهر بیاشامد.


از امام صادق(علیه السلام) روایت است كه حضرت رسول اکرم( صلى الله علیه و آله) فرمود كه: ماه رجب ماه استغفار امت من است پس در این ماه بسیار طلب آمرزش كنید كه خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را "أصب" مى‏گویند زیرا كه رحمت خدا در این ماه بر امت من بسیار ریخته مى‏شود پس بسیار بگوئید: أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ».


ابن بابویه از سالم روایت كرده است كه گفت: در اواخر ماه رجب كه چند روز از آن مانده بود، خدمت امام صادق(علیه السلام)رسیدم. وقتی نظر مبارك آن حضرت بر من افتاد فرمود كه آیا در این ماه روزه گرفته‏اى؟ گفتم نه والله اى فرزند رسول خدا. فرمود كه آنقدر ثواب از تو فوت شده است كه قدر آن را به غیر از خدا كسى نمى‏داند به درستى كه این ماهى است كه خدا آن را بر ماه‌هاى دیگر فضیلت داده و حرمت آن را عظیم نموده و گرامی داشتن روزه دار را در این ماه بر خود واجب گردانیده است.


پس گفتم یابن رسول الله اگر در باقیمانده این ماه روزه بدارم آیا به بعضى از ثواب روزه‏داران آن نائل مى‏گردم؟ فرمود: اى سالم هر كس یك روز از آخر این ماه را روزه بدارد خدا او را ایمن گرداند از شدت سكرات مرگ و از هول بعد از مرگ و از عذاب قبر و هر كس دو روز از آخر این ماه را روزه بگیرد از صراط به آسانى بگذرد و هر كس سه روز از آخر این ماه را روزه بگیرد ایمن گردد از ترس بزرگ روز قیامت و از شدت‌ها و هول‌هاى آن روز و برات بیزارى از آتش جهنم به او عطا كنند. و بدان كه براى روزه ماه رجب فضیلت بسیار وارد شده است و روایت شده كه اگر شخصی قادر بر آن نباشد هر روز صد مرتبه این تسبیحات را بخواند تا ثواب روزه آن را دریابد: سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِیلِ سُبْحَانَ مَنْ لا یَنْبَغِى التَّسْبِیحُ إِلا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَكْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزََّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ .


اعمال مشترك ماه مبارک رجب

اینها اعمالی است كه انجام دادن آنها متعلق به همه ماه است و اختصاصى به روز معینی ندارد و آن چند مورد است :


1- در تمام ایام ماه رجب دعای ذیل را که روایت شده امام زین العابدین(علیه السلام) در حجر در غره خواندند، خوانده شود:
"یَا مَنْ یَمْلِكُ حَوَائِجَ السَّائِلِینَ وَ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ لِكُلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْكَ سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِیدٌ اللَّهُمَّ وَ مَوَاعِیدُكَ الصَّادِقَةُ وَ أَیَادِیكَ الْفَاضِلَةُ وَ رَحْمَتُكَ الْوَاسِعَةُ فَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْضِىَ حَوَائِجِى لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدِیرٌ ."


2- دعایی را كه از امام صادق(علیه السلام) روایت شده، خوانده شود:
خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِكَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلا لَكَ وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلا بِكَ وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ وَ خَیْرُكَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِینَ وَ فَضْلُكَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِینَ وَ نَیْلُكَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِینَ وَ رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاكَ وَ حِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاكَ عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِیئِینَ وَ سَبِیلُكَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِینَ اللَّهُمَّ فَاهْدِنِى هُدَى الْمُهْتَدِینَ وَ ارْزُقْنِى اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِینَ وَلا تَجْعَلْنِى مِنَ الْغَافِلِینَ الْمُبْعَدِینَ وَ اغْفِرْ لِى یَوْمَ الدِّینِ . 


3- از امام صادق (علیه السلام) روایت شده كه در ماه رجب این خوانده شود:
اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ صَبْرَ الشَّاكِرِینَ لَكَ وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْكَ وَ یَقِینَ الْعَابِدِینَ لَكَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِىُّ الْعَظِیمُ وَ أَنَا عَبْدُكَ الْبَائِسُ الْفَقِیرُ أَنْتَ الْغَنِىُّ الْحَمِیدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِیلُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنُنْ بِغِنَاكَ عَلَى فَقْرِى وَ بِحِلْمِكَ عَلَى جَهْلِى وَ بِقُوَّتِكَ عَلَى ضَعْفِى یَا قَوِىُّ یَا عَزِیزُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ وَ اكْفِنِى مَا أَهَمَّنِى مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.»


قابل توجه است که ادعیه دیگری نیز برای این ماه عزیز ذکر شده است که می‌توانید به مفاتیح الجنان مبحث اعمال ماه رجب رجوع نمایید .


4- از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت شده كه: هر كس در ماه رجب صد مرتبه بگوید:

أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَحْدَهُ لا شَرِیكَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» و آن را به صدقه ختم فرماید حق تعالى براى او به رحمت و مغفرت و كسى كه چهار صد مرتبه بگوید بنویسد براى او اجر صد شهید عطا فرماید.

 


5- از نبی مکرم اسلام روایت است: كسى كه در ماه رجب هزار مرتبه "لا إِلَهَ إِلا اللهُ" بگوید خداوند عز و جل براى او صد هزار حسنه عطا کند و براى او صد شهر در بهشت بنا فرماید .


6- روایت است كسى كه در رجب در صبح هفتاد مرتبه و در شب نیز هفتاد مرتبه بگوید:

"أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ" و پس از اتمام ذکر، دست‌ها را بلند كند و بگوید: "اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى وَ تُبْ عَلَىَّ" اگر در ماه رجب بمیرد خدا از او راضى باشد و به بركت ماه رجب، آتش او را مس نكند .

 

اعمال ماه مبارک رجب

 
7- در کل این ماه هزار مرتبه ذکر:

أَسْتَغْفِرُ اللهَ ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ مِنْ جَمِیعِ الذُّنُوبِ وَ الْآثَامِ " گفته شود؛ تا خداوند رحمان او را بیامرزد.


8- سید بن طاووس در اقبال از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فضیلت بسیاری براى خواندن سوره قل هو الله أحد نقل کرده است که ده هزار مرتبه یا هزار مرتبه یا صد مرتبه در این ماه تلاوت شود. و نیز روایت كرده كه هر كس در روز جمعه ماه رجب صد مرتبه سوره قل هو الله أحد را بخواند براى او در قیامت نورى شود كه او را به بهشت بكشاند.


9- سید بن طاووس از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت كرده كه: هر كس در روز جمعه ماه رجب، مابین نماز ظهر و عصر، چهار ركعت نماز بگزارد و در هر ركعت حمد یك مرتبه و آیة الكرسى هفت مرتبه و قل هو الله أحد پنج مرتبه بخواند، و سپس ده مرتبه بگوید: أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ» حق تعالى براى او از روزى كه این نماز را گزارده تا روزى كه بمیرد هر روز هزار حسنه به او عطا فرماید، و او را به هر آیه‌ای كه خوانده شهرى در بهشت از یاقوت سرخ و به هر حرفى قصرى در بهشت از دُرّ سفید دهد و تزویج فرماید او را حورالعین و از او راضى شود .


10- سه روز از این ماه را كه پنجشنبه و جمعه و شنبه باشد روزه گرفته شود. زیرا كه روایت شده هر كس در یكى از ماه‌هاى حرام، این سه روز را روزه بدارد حق تعالى براى او ثواب نهصد سال عبادت بنویسد.


11- از حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت شده است كه: هر كس در یك شب از شب‌هاى ماه رجب ده ركعت نماز به این نحو که در هر ركعت حمد و قل یا ایها الكافرون یك مرتبه و توحید سه مرتبه بخواند، خداوند گناهان او را می‌آمرزد.

 

اعمال شب و روز اول ماه رجب
شب اول
این شب، شب شریفى است و در آن چند عمل وارد شده است .


1- وقتی هلال ماه دیده شد فرد بگوید:
اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَیْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِیمَانِ وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ رَبِّى وَ رَبُّكَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ.
و از حضرت رسول صلى الله علیه و آله منقول است كه چون هلال رجب را مى‏دید مى‏گفت: اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِى رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّیَامِ وَ الْقِیَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَلا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ.

 
2- غسل.
حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فرموده‌اند: هر كس ماه رجب را درك كند و اول و وسط و آخر آن ماه را غسل نماید، از گناهان خود پاک می‌شود مانند روزى كه از مادر متولد شده است.


3- زیارت امام حسین علیه السلام .

4- بعد از نماز مغرب بیست ركعت، یعنی 10 تا دو رکعتی نماز گزارده شود. تا خود، اهل، مال و اولادش محفوظ بماند و از عذاب قبر در پناه باشد.


5- بعد از نماز عشاء دو ركعت نماز گزارده شود بدین نحو:
در ركعت اول حمد و ألم نشرح یك مرتبه و توحید سه مرتبه و در ركعت دوم حمد و ألم نشرح و توحید و معوذتین خوانده شود و پس از سلام، سى مرتبه لا إِلَهَ إِلا اللهُ بگوید و سى مرتبه صلوات بفرستد تا حق تعالى گناهان او را بیامرزد مانند روزى كه از مادر متولد شده است.

روز اول رجب
این روز، روز شریفى است و برای آن چند عمل ذکر شده است:


1- روزه .
روایت شده كه حضرت نوح (علیه السلام) در این روز به كشتى سوار شد و به كسانى كه همراه او بودند امر فرمود روزه بگیرند که هر كس این روز را روزه بگیرد، آتش جهنم یك سال از او دور شود .


2- غسل .


3- زیارت امام حسین علیه السلام.

از امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت شده است که: هر كس امام حسین (علیه السلام) را در روز اول رجب زیارت کند، خداوند او را بیامرزد. البته قابل ذکر است که زیارت از راه دور هم مورد قبول است ان شاء الله.



 
 
۵ نکته درباره جایگاه رأی مردم و اهمیت انتخابات از نگاه رهبر انقلاب

خط حزب الله در شماره دویست و بیست و چهار خود به نکاتی درباره جایگاه رأی مردم و اهمیت انتخابات از نظر رهبر انقلاب پرداخته است.

به گزارش خبرآنلاین، دوم اســفندماه ۹۸ موعد برگزاری انتخابات یازدهمین دوره ی مجلس شــورای اسلامی و میعادگاه دیگری برای حضور مردم در صحنه ی ی اجتماعی کشور و نمایش اقتدار ملت ایران اســت.بنا به فرموده رهبر انقلاب هرکدام از این انتخابات ها یک حماســه و یک حرکت عظیم مردمی اســت که جلوی چشــم های مردم دنیا قرار می گیرد.» به همین مناســبت، نشریه خط حزب الله در اطلاع نگاشــت این هفته، به نکاتی درباره جایگاه رأی مردم و اهمیت انتخابات از نظر رهبر انقلاب پرداخته است؛

۱. مراجعه به آرای مردم جزو شریعت اسلامی است

افرادی گمان نکنند که امــام بزرگوار ما، انتخابات را از فرهنــگ غربی گرفت و آن را قاطی کرد با تفکر اســلامی و شریعت اســلامی؛ نه، اگر انتخابات و مردم سالاری و تکیه‌ی به آراء مردم، جزو دین نمی بود و از شــریعت اســلامی استفاده نمی شد، امام هیچ تقیدی نداشــت؛ آن آدم صریح و قاطع، مطلب را بیان می کرد. گردش کار در این نظام به وسیله‌ی مردم سالاری است؛ یعنی آحاد مردم نماینده‌ی مجلس را انتخاب می کنند، رئیس جمهــور را انتخاب می کنند، وزرا را با واســطه انتخاب می کنند، خبرگان را انتخاب می کنند، رهبری را با واســطه انتخاب می کنند؛ کار دست مردم است؛ این پایه‌ی اصلی حرکت امام بزرگوار است. ۹۳/۳/۱۴

۲. دوست و دشمن چشمشان به انتخابات ایران است

مسئولان کشورها، از دستگاه های دولتی آمریکا شما بگیرید، تا قدرت های اروپایی و کشورهای اروپایی، تا دولت هایی در این منطقه که دنباله رو آمریکا هستند، تا آن نخست وزیر گردن شکسته ی رژیم صهیونیســتی همه ی اینها چشمشان به این است که شــما روز جمعه چگونه وارد میدان می شــوید و با چه حجمی وارد  میدان های می شوید؛ با چه روحیه ای با ملت های عرصه ی انتخابات می شوید؛ همه دارند نگاه می کنند. این یک طرف قضیه است. یک طرف دیگر قضیه هم ملت های منطقه‌اند که غالبا با چشم عظمت به  ایران نگاه می کنند و خیلی از آنها حســرت این آزادی و این  مردم سالاری را که در اینجا هســت می برند و نگاه می کنند و ملت ایران را تحسین می کنند. این ها هم دوستداران شما هستند؛ این ها هم چشمشــان در روز جمعه به انتخابات است. ۹۶/۲/۲۷

 ۳. انتخابات است که سایه  جنگ را دور می کند

گاهی می شنویم و در گذشته شنیده ایم که بعضی ها گفته اند ما که آمدیم مسئولی پیدا کردیم، توانستیم ســایه ی جنگ را از سر کشــور برداریم»؛ نه، این حرفها، حرف های درستی نیست؛ از بنده بشنوید، آنچه ســایه ی جنگ را، سایه ی تعرض دشمن را در طول این سال های متمادی از سر این کشــور رفع کرده، حضور مردم بوده اســت. خب، این حضور چه جوری نشان داده می شــود؟ مهمترین مظهر این حضور، انتخابات است. من به مردم نمی گویم فلان کس را انتخاب بکنید، فلان کس را انتخاب نکنید. اما به مردم عرض می کنم و اصرار می کنم که حتما پای صندوق رأی حاضر بشــوید و رأی بدهید، به هر کسی که تشخیص می دهید؛ این باید اتفاق بیفتد. هر کس کشور را دوست دارد، هر کس نظام را دوست دارد، هر کس امنیت دوست دارد -از آحاد مردم- باید بیاید وارد میدان انتخابات بشود، بیاید پای صندوق؛ دشمن را این کم می کند. ۹۶/۲/۱۰

۴. رسانه هایی که دائم علیه انتخابات ایران تبلیغ می کنند

آمریکایی ها ۲۵ ســال در دوران رژیم طاغوت، در ایران حضور داشــتند، امامجلس های شورای فرمایشی و مسخره ی آن روز، یک بار مورد انتقاد آمریکایی ها قرار نگرفت. اگر به تاریخ مراجعه کنید و قضایای انتخابات دوران محمدرضا را بخوانید -و قبل از آن هم بدتر از آن، دوران رضاشاه- اول که  انگلیسی ها در اینجا مسلط بودند و بعد هم آمریکایی ها مسلط شدند، یک بار به این انتخابات فرمایشی و نمایشی مســخره اعتراض نکردند؛ الان هم به رژیم های مســتبد و دیکتاتور و وراثتی‌ که در این منطقه هست، یک کلمه اعتراض نمی کنند، اما به ایران که اینجور پشت سر هم انتخابات انجام گرفته است و همه ارکان نظام -از رهبری نظام و رئیس جمهوری نظام، تا نمایندگان مجلس، تا نمایندگان خبرگان، تا نمایندگان شوراهای شهری- به وسیله ی مردم انتخاب می شوند، دائم اشکال می کنند، ایرادهای دروغین می کنند. ۹۴/۶/۱۸

۵. بیعت با انقلاب، بیعت با خدا و رسول (ص) است

انتخابات درواقع یــک نفس تازه دادن بــه ملت ایران است، ملت ایران یک نفس تــازه‌ای پیدا می کند؛ طبیعت انتخابات این است. شــما امروز وقتی با انقلاب بیعت می کنید و بیعت تان را تازه می کنید و تجدید می کنید، با پیغمبر بیعت کردید. آن کســی که امروز با امام خمینی بیعت می کند، با پیغمبر بیعت کرده. وقتی شما خط انقلابی امام را زنده نگه می دارید و نمی گذارید مندرس بشود، نمی گذارید رنگ کهنگی بگیرد، در واقع با پیغمبــر بیعت کردید؛ با پیغمبر که بیعت کردید، آنوقت: انزل الله سکینته علی رسوله و علی المومنین؛ خدای متعال آرامش را به دلها خواهد داد. وقتی آرامش داشتید، اطمینان قلب داشتید، آن وقت در عرصه ی مقابله ی با دشمن دچار حیرت و ناامیدی نمی شوید، دچار تزل نمی شوید. ۹۴

   
-من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله  صلی الله علیه وآله  و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی  صلوات الله و سلامه علیهما  می باشند. آن حجاز که در عهد رسول الله  صلی الله علیه وآله  مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمی کردند و با بهانه هایی به جبهه نمی رفتند، که خداوند تعالی در سوره توبه» با آیاتی آنها را توبیخ فرموده و وعده عذاب داده است. و آنقدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل در منبر به آنان نفرین فرمودند. و آن اهل عراق و کوفه که با امیرالمؤمنین آنقدر بدرفتاری کردند و از اطاعتش سر باز زدند که شکایات آن حضرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است. و آن مسلمانان عراق و کوفه که با سیدالشهدا  علیه السلام  آن شد که شد. و آنان که درشهادت دستْ آلوده نکردند، یا گریختند از معرکه و یا نشستند تا آن جنایت تاریخ واقع شد. اما امروز می بینیم که ملت ایران از قوای مسلح نظامی و انتظامی و سپاه و بسیج تا قوای مردمی از عشایر و داوطلبان و از قوای در جبهه ها و مردم پشت جبهه ها، با کمال شوق و اشتیاق چه فداکاریها می کنند و چه حماسه ها می آفرینند. و می بینیم که مردم محترم سراسر کشور چه کمکهای ارزنده می کنند. و می بینیم که بازماندگان شهدا و آسیب دیدگان جنگ و متعلقان آنان با چهره های حماسه آفرین و گفتار و کرداری مشتاقانه و اطمینان بخش با ما و شما روبه رو می شوند. و اینها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان. در صورتی که نه در محضر مبارک رسول اکرم  صلی الله علیه وآله وسلم  هستند، و نه در محضر امام معصوم  صلوات الله علیه . و انگیزه آنان ایمان و اطمینان به غیب است. و این رمز موفقیت و پیروزی در ابعاد مختلف است. و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانی تربیت نموده، و ما همه مفتخریم که در چنین عصری در پیشگاه چنین ملتی می باشیم.


   


- آنچه که برای ما لازم است، این است که آحاد مردم، مسئولین، غیر مسئولین، بخصوص جوانها، بخصوص کسانی که سخن و حرفشان تأثیر دارد، احساس مسئولیت حضور در صحنه را از دست ندهند. هیچ کس نگوید من تکلیفی ندارم، من مسئولیتی ندارم؛ همه مسئولند. مسئولیت معنایش این نیست که اسلحه ببندیم، بیائیم توی خیابان راه برویم؛ در هر کاری که هستیم، احساس مسئولیت کنیم؛ مسئولیت دفاع از انقلاب و از نظام جمهوری اسلامی؛ یعنی از اسلام، یعنی از حقوق مردم، یعنی از عزت کشور. این، شرط اول: همه باید این احساس مسئولیت را داشته باشیم. و من میبینم که این احساس مسئولیت را داریم. این را مردم کشور ثابت کردند، ثابت میکنند؛ حالا یک نمونۀواضحش همین ۹ دی بود که اشاره کردند؛ نمونه های دیگری هم هست؛ ۲۲ بهمن در پیش است، دهۀفجر در پیش است. مردم حضور خودشان را، آمادگی خودشان را، سرزندگی و نشاط خودشان را نشان داده اند، باز هم نشان خواهند داد. مسئولین کشور بالخصوص، باید همۀتلاش خودشان را بگذارند که مشکلات را با سرپنجۀتدبیر، با کار مستمر، با خسته نشدن، با شوق و ذوق و توکل به خدا و کمک خواستن از خداوند برطرف و حل کنند. منظور فقط مشکلات ی و امنیتی نیست - اینها جزئی از مشکلات است - پیشبرد کشور، اقتصاد کشور، علم کشور، مسائل اجتماعی گوناگون هم بر عهدۀمسئولین است. مسئولان قوای سه گانه و همۀمسئولان کشور وظیفۀخودشان بدانند که برای این ملت کار کنند؛ کار و کار و کار، تدبیر و تدبیر و تدبیر؛ یک لحظه غفلت نکنند. ما یک حرکت خوبی داریم به سمت جلو؛ نگذارند این حرکت متوقف بشود؛ نباید این حرکت از دور بیفتد. ما داریم پیش میرویم؛ باید همین طور با این پیشرفت ادامه بدهیم، سرعت را هم بیشتر کنیم، همه جانبه تر هم بکنیم، نقاط کور را هم بگیریم. وظیفۀآحاد مردم در قبال مسئولین هم، اعتماد کردن به مسئولین و همراه بودن با آنهاست. اعتماد به مسئولین و همراه بودن با آنها معنایش این نیست که ما به مسئولین تذکر ندهیم؛ آنجائی که لازم است از آنها انتقادی بشود، انتقاد نکنیم؛ نه، اما با هم باشیم. یکی از هدفهای دشمن، بی اعتماد کردن مردم به مسئولین کشور است؛ این ترفند دشمن است. پس وظیفۀعمومی برای همه - از صدر تا ذیل - حضور در عرصۀانقلاب و عرصۀدفاع از کشور است در مقابل جبهۀدشمن؛ . + امام ای. ( 6 / بهمن /1388).[http: //far




si. khamenei. ir/speech-content?id=8678]

Image result for عكس درباره دهه فجر














 

چرا جهش تولید؟ | ۵ دلیل اصلی انتخاب شعار جهش تولید» در بیانات امام ‌ای

تقویت سیستم دفاعی و امنیّت‌بخشِ اقتصاد، شکل‌دهی اقتصادی قوی، ایجاد اعتماد به نفس عمومی، تأثیرگذاری بر همه شاخص‌های اقتصادی شامل اشتغال، رفاه، صادرات و همچنین تقویت افتخار ملی ۵ دلیل اهمیت جهش تولید در بیانات اخیر امام ‌ای با ۷ مجموعه تولیدی بود.

چرا جهش تولید؟ | 5 دلیل اصلی انتخاب شعار جهش تولید» در بیانات امام ‌ای

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، حضرت آیت‌الله ‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح دیروز (چهارشنبه) به‌مناسبت هفته‌ی کار و کارگر، در ارتباط تصویری مستقیم و سه‌ساعته با هفت مجموعه‌ی تولیدی ضمن تأکید بر نقش و اهمیت جایگاه کارگر و وظایف متقابل کارگر و کارفرما در افزایش کمّی و کیفی تولید و ایجاد ثروت در یک اقتصاد سالم، به بیان نکاتی در خصوص علت نامگذاری امسال به‌عنوان سال جهش تولید و اامات تحقق این شعار و بخشهایی که باید بر آنها تمرکز ویژه شود، پرداختند و وظایف مسئولان در این عرصه را بیان کردند.

ایشان در خصوص دلایل انتخاب شعار جهش تولید برای سال جاری و اهمیت رونق تولید نکاتی را به‌شرح زیر بیان کردند:

"خب، ما امسال را اعلام کردیم به‌عنوان سال جهش تولید»؛ الآن هم در اردیبهشت ماه هستیم، هنوز اوّل سال هستیم، یعنی فرصت و امکان برای اینکه به‌معنای واقعی کلمه در امسال جهش تولید انجام بگیرد هست؛ یعنی ما در ضیق وقت قرار نداریم. الآن فرصت خیلی خوبی هست ــ ده یازده ماه مجال هست ــ دستگاه‌های مختلف می‌توانند به وظایفی که به جهش تولید منتهی می‌شود، ان‌شاءالله عمل بکنند، لذا من چند نکته را در باب جهش تولید عرض می‌کنم:

تولید؛ به‌مثابه‌ی سیستم دفاعی و امنیّت‌بخشِ اقتصاد

اوّلاً درباره‌ی تولید خیلی صحبت کردیم؛ بنده هم زیاد صحبت کرده‌ام، مسئولینی هم که دلسوز بودند، علاقه‌مند بودند گفته‌اند. من می‌خواهم این را بگویم که تولید را می‌توان به سیستم ایمنی و دفاعی بدن تشبیه کرد؛ این روزها که مسئله‌ی کرونا هم مطرح است، نقش سیستم دفاعی بدن در مواجهه‌ی با ویروس‌ها، با میکروب‌ها و مهاجمهای ضدّسلامت نقش خیلی مهمّی است. همین ویروس کرونا بلاشک وارد خیلی از بدنها شد، لکن آنها مریض نشدند؛ چرا؟ به‌خاطر اینکه یک سیستم دفاعی سالمِ خوبی داشتند که توانست دفاع کند و امنیّت بدن را تأمین بکند. اگر ما در اقتصاد کشور، اقتصاد را به یک بدن انسان تشبیه بکنیم، سیستم دفاعی و امنیّت‌ّبخشِ اقتصاد عبارت از تولید است؛ یعنی آن چیزی که می‌تواند ویروس‌های مهاجم و میکروب‌های مهاجم به اقتصاد را خنثیٰ بکند و آن را سالم نگه دارد تولید در کشور است. اگر ما همواره تولید خوب و مناسب و شایسته و رو به ‌رشد در کشور داشته باشیم، در مقابل این ویروس‌هایی که طبیعتاً وجود دارند ــ‌که البتّه اقتصاد ما متأسّفانه دچار میکروب‌ها و ویروس‌های طبیعیِ متعدّدی است؛ ویروس‌های دست‌ساز هم هستند، مثل تحریم، مثل همین مسئله‌ی قیمت نفت؛ اینها حوادثی هستند که به اقتصاد ضربه می‌زنند ــ می‌توانیم مقاومت بکنیم.

مسئله‌ی تولید یک نقش تأثیرگذار عجیبی به این شکل دارد، که طبعاً بایستی آن را مهم شمرد و به آن توجّه کرد. اگر ما بتوانیم این سیستم دفاعی و ایمنیِ پیکره‌ی اقتصاد کشور را تأمین کنیم و از همه جهت، آن را آماده نگه بداریم، بلاشک این مشکلات، این تکانه‌های گوناگون بین‌المللی و تکانه‌های مختلف اقتصادی نخواهد توانست به کشور صدمه‌ی اساسی و مهمّی وارد کند.

نقش حیاتی تولید در اقتصاد و اعتماد به نفْس عمومی

خب، تولید می‌تواند یک اقتصاد ملّی قوی را در کشور تشکیل بدهد؛ یعنی در ساخت یک اقتصاد قوی، تولید نقش اوّل را دارد؛ یک تأثیر حیاتیِ غیر قابل انکاری را در اداره‌ی کشور دارد. آن [طور] که من تصوّر می‌کنم، به‌اعتقاد بنده مسئله‌ی تولید فقط مسئله‌ی اقتصاد هم نیست؛ البتّه تولید برای اقتصاد، حیاتی است؛ تولید داخلی برای اقتصاد کشور و اقتصاد سالم، حیاتی است، لکن فقط این نیست.

تولید از لحاظ ی، یک کشور را دارای اعتماد به نفْس می‌کند، ملّت را دارای احساس عزّت می‌کند. این‌که ملّت احساس کنند که نیازهایشان در داخل کشورِ خودشان به‌وسیله‌ی خودشان تأمین می‌شود، برای یک ملّت خیلی مایه‌ی عزّت و افتخار است؛ تا اینکه ببینند هرچه لازم دارند، بایستی از دیگران بگیرند؛ بایستی از دیگران آن را التماس بکنند؛ [دیگران هم] گاهی بدهند، گاهی هم ندهند؛ و انواع و اقسامش را بدهند؛ یعنی گاهی خوبش را بدهند، گاهی بدش را بدهند؛ این‌که خود یک ملّت بتواند تولیدکننده و تأمین‌کننده‌ی نیازهای خودش باشد، به او اعتماد به ‌نفْس می‌دهد، به او احساس عزّت می‌دهد؛ پس می‌بینید مسئله‌ی تولید، ابعادی فراتر از ابعاد اقتصادی محض دارد.

علاوه بر اینکه تولید می‌تواند بر روی کلّیّه‌ی شاخصهای اقتصادی کشور اثر بگذارد؛ یعنی تولید می تواند در شاخصهای گوناگون مثل تولید ناخالص داخلی، مسئله‌ی اشتغال ــ که بسیار مسئله‌ی مهمّی است ــ مسئله‌ی عرضه‌ی کالا و خدمات، مسئله‌ی رفاه عمومی جامعه، مسئله‌ی صادرات و تأثیرگذاری فکری و فرهنگی‌ای که صادرات می‌تواند بکند، اثر بگذارد.

به‌علاوه همان طور که عرض کردیم، تولید داخلی مایه‌ی افتخار ملّی است، به افراد جامعه اعتماد به نفْس می‌دهد و مانند اینها، بنابراین بیش از این، انسان در باب اهمّیّت تولید چه بگوید؟ تولید داخلی واقعاً حیاتی است برای کشور.

خب، حالا ما گفتیم جهش تولید؛ چرا می‌گوییم جهش تولید؟ به‌خاطر اینکه ما از لحاظ تولید عقبیم. این کارهایی که دوستان اشاره کردند که انجام گرفته، کارهای بسیار برجسته و خوبی است، منتها اینها کافی نیست و ما نیاز به توسعه‌ی بیشتر تولید و تقویت بیشتر تولید و پیشرفت بیشتر تولید داریم".

انتهای پیام/+



از ویژگیهای مهم قیام 15 خرداد، مردمی بودن، اسلامی بودن و داشتن رهبری واحد آن است، چراکه تا قبل از 15 خرداد، چندین قیام و نهضت در ایران روی داد اما هیچکدام از آنها سه عنصر فوق را همزمان دارا نبودند. تنها قیامی که هم جنبه مردمی و اسلامی داشت و هم دارای یک رهبر واحد بود، قیام 15 خرداد 1342 بود.
البته رژیم پهلوی تلاش بسیاری کرد تا جنبه مردمی و اسلامی بودن قیام 15 خرداد را خدشه دار کند و در این راه از رومه ها کمک گرفت و دست به تبلیغات فراوان زد و اعلام کرد که بیگانگان در قیام 15 خرداد دست داشته اند اما با هوشیاری مردم و قاطعیت و رهبری امام این توطئه ها خنثی شد.
امام خمینی (ره) قیام 15 خرداد را نقطه عطف انقلاب اسلامی بیان کرد ولی کشتار بی رحمانه مردم در این روز، روح ایشان را متأثر ساخت به طوری که این روز را برای همیشه عزای عمومی اعلام کرد.


نتایج پرثمر قیام خونین 15 خرداد


قیام 15 خرداد تأثیرات شگرفی بر فعالیت مبارزان گذاشت، به طوری که به نقطه عطف پیروزی انقلاب اسلامی مبدل شد و می توان نتایج قیام را در موارد زیر خلاصه کرد:
1- دولت علم به خاطر عدم موفقیت در سرکوبی قیام 15 خرداد و جلوگیری از انتشار فجایع صورت گرفته در 15 خرداد مجبور به استعفا شد و جای خود را به حسنعلی منصور سپرد.
2- قیام 15 خرداد منجر به تشکیل انجمن های اسلامی شد، از فردای قیام 15 خرداد انجمن های اسلامی بازار، دانشجویان و دانش آموزان شکل گرفت و مدارس دین و دانش در نقاط مختلف کشور بوجود آمد.
3- پس از قیام 15 خرداد، رهبری مخالفان رژیم پهلوی به اسلامگرایان منتقل شد و نیروهای چپ و ناسیونالیست به انزوا کشیده شدند.

4- تا قبل از این قیام، مخالفان رژیم خواستار سرنگونی سلطنت نبودند و و روشهای اصلاح طلبانه را دنبال می کردند اما پس از قیام، خواستار سرنگونی رژیم شدند.

5- قیام باعث شد طرد نیروهای بیگانه و جلوگیری از نفوذشان در کشور به شکل پررنگ تری خود را نشان دهد.

6- این سرکوب، مخالفان رژیم بویژه جوانان را که دارای شور انقلابی بودند به سمت مشی مسلحانه سوق داد و می توان گفت که در واقع، مشی مسلحانه پس از قیام 15 خرداد 42 مطرح شد و مقبولیت یافت.

7- این قیام، مشروعیتی را که برای رژیم باقی مانده بود، از بین برد و پایگاه اجتماعی رژیم را متزل ساخت.

8- پس از قیام 15 خرداد 42 بحث تشکیل حکومت بر اساس اصول اسلامی مورد تأکید جدی قرار گرفت و مذهب در میان بسیاری از دانشجویان و تحصیلکردگان به عنوان مکتبی که اساس و راهنمای مبارزه محسوب می شد، مطرح شد.

9- قیام 15 خرداد سبب شد تا سکوت چندین ساله مردم شکسته شود و این خود مردم بودند که پس از قیام 15 خرداد وارد صحنه مبارزاتی شدند، در واقع قیام 15 خرداد باعث بیداری و بالا رفتن شعور ی مردم شد و این امر باعث همراهی مردم با نهضت اسلامی شد.

10- سخنرانی امام در روز عاشورای 42 و قیام 15 خرداد سبب شد تا ابهت چندین ساله شاه شکسته شود. تا قبل از قیام 15 خرداد کسی حق انتقاد از شاه را نداشت اما پس از قیام، مردم و در رأس آنها ت، جرأت انتقاد از شاه را بدست آوردند.

11- قیام 15 خرداد این دستاورد را به همراه داشت که ورود ت و حوزه علمیه به مسائل ی بیشتر شد و اگر تا آن زمان ت برای ورود به مسائل ی احتیاط می کرد، پس از قیام، دیگر احتیاط معنایی نداشت.

12- پس از قیام 15 خرداد، جایگاه مراجع تقلید در بین مردم بالا رفت و ت توانست نفوذ گسترده و عمیقی در میان توده های مردم پیدا کند، در حقیقت باید منشأ قیام 15 خرداد را در ت جستجو کرد و نقش ت در این قیام را بیش از پیش مورد توجه قرار داد.

https://blog69.kowsarblog.ir
/

امام خمینی (ره), رحلت امام خمینی(ره), سالگرد ارتحال امام خمینی(ره)

14 خرداد ؛ سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)

 

سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)

سید روح‌الله مصطفوی ملقب به امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بودند که در 14 خرداد سال 1368 رحلت نمودند.

امام خمینی در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریـور 1281 هجرى شمسى ( 24 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین از توابع استان مركزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد پـاى بـر خـاكدان طبیعت نهاد و در 14 خرداد سال 1368 هجری شمسی به ملکوت اعی پیوست.

 

مروری کوتاه بر وقایع زندگی امام خمینی(ره)
امام خمینی (ره) پس از درگذشت حضرت آیت الله بروجردی به مخالفت با ت های طاغوت برخاست و در قیام 15 خرداد 1342 دستگیر و روانه تهران و زندانی گردید، پس از مدتی آزاد و به شهر مقدس قم مراجعت نمود. در قضیه تصویب کاپیتولاسیون (مصونیت مجرمین آمریکائی در ایران) با سخنرانی مهم و آتشین در مسجد اعظم قم دستگیر و به ترکیه و سپس به عراق تبعید گردید.

 

امام خمینی (ره) در سال های اقامت در عراق همچنان رهبری مبارزه با رژیم پهلوی را به عهده داشته و در سال 1357 با هماهنگی رژیم پهلوی به رژیم بعث عراق، ایشان ناگزیر از خروج از عراق شده و با عزیمت به پاریس مبارزه و انقلاب ،امام را وارد مرحله اساسی نمود.
با اقامت امام خمینی (ره) در پاریس و انعکاس سخنان و نقطه نظرات ایشان در رسانه های غربی رژیم پهلوی در ضعف و انزوا قرار گرفته و با رهبری هوشمندانه و دقیق ایشان انقلاب اسلامی مردم ایران با خروج شاه و خانواده سلطنتی از ایران به روزهای اوج خود نزدیک گردید.

 

زندگینامه امام خمینی (ره), رحلت امام خمینی(ره), سالگرد ارتحال امام خمینی(ره)

امام خمینی در سن 87 سالگی به ملکوت اعی پیوست

 

با مراجعت رهبر فقید ایران در 12 بهمن 1357 و هدایت انقلاب از نزدیک، صبح پیروزی در 22 بهمن ماه 1357 دمید و مردم ایران شاهد پیروزی را در آغوش گرفته بود.
با انحلال رژیم سلطنتی و پایان حکومت 57 ساله و ستمکارانه پهلوی، امام خمینی (ره) جمهوری اسلامی ایران را با آرای قاطع مردم بنیان نهاد. از 22 بهمن 1357 تا 14 خرداد 1368 حضرت امام همچنان رهبری انقلاب را به دوش کشیده و انقلاب و کشور را در حوادث خطرناکی و توطئه های گوناگون و جنگ 8 ساله تحمیلی عراق و تحریم ها به سلامت و به خوبی رهبری نمودند.

 

رحلت امام خمینی (ره)

امام خمینى هـدفها و آرمانها و هـر آنچه را كه مـى بایــست ابـلاغ كنـد ، گفته بـود و در عمـل نیز تـمام هستیـش را بـراى تحقق هـمان هـدفها بـكار گرفته بـود. اینك در آستـانه نیمه خـرداد سـال 1368 خـود را آماده ملاقات عزیزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او ، در مـقابل هیچ قدرتى خـم نشده ، و چشـمانش جز براى او گریه نكرده بـود.

 

سروده هاى عارفانه اش همه حاكى از درد فـراق و بیان عطـش لحظه وصال محبوب بـود. و اینك ایـن لحظه شكـوهمنـد بـراى او ، و جانــكاه و تحمل ناپذیر بـراى پیروانـش ، فـرا مـى رسید. او خـود در وصیتنامه اش نـوشـته است : با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضمیرى امیدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جایگاه ابــدى سفر مى كنـم و به دعاى خیر شما احتیاج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحیـم مى خـواهـم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصـور و تقصیر بپذیـرد و از مـلت امـیدوارم كه عذرم را در كـوتاهى ها و قصـور و تقصیـرها بـپذیـرنـد و بـا قــدرت و تصمیـم و اراده بــه پیش بروند.

 

شگفت آنكه امام خمینـى در یكـى از غزلیاتـش كه چنـد سال قبل از رحلت سروده است :

انتظار فرج از نیمه خرداد كشم             سالها مى گذرد حادثه ها مى آید

 

ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سیزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود. قــلبـى از كار ایستـاد كه میلیـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـویت احـیا كرده بـود. بــه وسیله دوربین مخفـى اى كه تـوسط دوستان امــام در بیمارستان نصب شده بـود روزهاى بیمارى و جریان عمل و لحظه لقاى حق ضبط شده است. وقتى كه گوشه هایـى از حالات معنوى و آرامـش امام در ایـن ایـام از تلویزیون پخـش شـد غوغایى در دلها بر افكند كه وصف آن جــز با بودن در آن فضا ممكـن نیست. لبها دائمـا به ذكـر خـدا در حـركت بود.

 

رحلت امام خمینی(ره),امام خمینی (ره), سالگرد ارتحال امام خمینی(ره)

مراسم تشییع پیکر امام خمینی (ره)

 

در آخرین شب زندگى و در حالى كه چند عمل جراحى سخت و طولانى درسن 87 سالگى تحمل كرده بود و در حالیكه چندیـن سرم به دستهاى مباركـش وصل بـود نافله شب مى خـواند و قـرآن تلاوت مـى كرد. در ساعات آخر ، طمانینه و آرامشى ملكـوتـى داشـت و مـرتبا شـهادت بـه وحـدانیت خـدا و رسالت پیـامبـر اكرم (ص) را زمـزمه مـى كـرد و بـا چنیـن حــالتى بـود كه روحـش به ملكـوت اعلى پرواز كرد. وقتى كه خبر رحلت امــام منتشر شـد ، گـویـى زله اى عظیـم رخ داده است ، بغضها تـركیـد و سرتاسر ایران و همـه كانـونهایـى كـه در جـهان بـا نام و پیام امام خمینـى آشـنا بـودنـد یــكپارچه گـریستند و بـر سر و سینه زدنـد. هیچ قلـم و بیـانـى قـادر نیست ابعاد حـادثه را و امواج احساسات غیر قابل كنترل مردم را در آن روزها تـوصیف كند.

 



از هولناك‌ترین عذاب‌های قبر كه میت در شب اول قبر به آن مبتلا می شود، فشار قبر است كه مومن و كافر، كوچك و بزرگ، باید حد طبیعی و ناگزیر آن را تحمل كنند اما این فشار تحت اعمال انسان و پرونده ای كه با اوست بسیار متغیر است.


فشار قبر

از هولناك‌ترین عذاب‌های قبر كه میت در شب اول قبر به آن مبتلا می شود، فشار قبر است كه مومن و كافر، كوچك و بزرگ، باید حد طبیعی و ناگزیر آن را تحمل كنند اما این فشار تحت اعمال انسان و پرونده ای كه با اوست بسیار متغیر است. ابو بصیر می‌گوید: به امام جعفر صادق(علیه‌السلام) گفتم: آیا احدى هست كه از فشار قبر نجات پیدا كند؟ فرمود: پناه بخدا مى‏بریم از فشار قبر. چقدر قلیل و اندك هستند آن افرادى كه از فشار قبر نجات پیدا كنند. (بحارالانوار، ج6،ص260)
البته فشار قبر مربوط به مدفونین در زمین نیست بلكه شامل هر میتی خواهد شد از امام صادق علیه‌السّلام پرسیدند: آیا عذاب و فشار قبر به فرد بدار آویخته می‌رسد؟ آن حضرت فرمود: همانا پروردگار زمین، خود پروردگار هوا نیز هست. یا آن خدایى كه زمین به فرمان اوست، هوا نیز به فرمان اوست، پس خداوند عزّ و جلّ به هوا وحى می‌فرماید و هوا او را فشارى می‌دهد سخت‏تر و شدیدتر از قبر. (من لا یحضره الفقیه، ترجمه غفارى، ج 1، ص279)

فشار قبر چیست؟

اما در مورد اینكه واقعیت فشار قبر چیست و كیفیت آن به چه شكلی است، اطلاعات دقیقی در دست نیست. برخی همچون علامه مجلسی، علامه حلی، علامه شبر و مرحوم حمصی رازی معتقد به عذاب جسد هستند. به عقیده این بزرگان و برخی دیگر، ممكن است روح در عالم قبر، در بدن داخل شده و عذاب را تحمل كند . علامه مجلسی می‌فرماید: انما السوال و الضغطة فى الاجساد الاصلیة .؛ سوال و تنگی و فشار قبر مربوط به جسد اصلی است.(جسد اصلی در مقابل جسد برزخی)
در نهج البلاغه آمده است. و روعات الفزع و اختلاف الاوضاع و استكاك الاسماع و ظلمة للحد .؛ (یاد كنید از) دفعه بدفعه آمدنهاى خوف و بیم‌های مختلف و جابجا شدن دنده‏هاى پهلو از فشار قبر و كر گردیدن گوشها و تاریكى گور .
قائلین به این قول به چنین روایاتی هم استناد می‌كنند و می‌گویند در هم فرو رفتن استخوانهاى دنده(در اثر فشار قبر) و نیش زدن گوشت(كه به عنوان عذاب قبر یاد شده) كه در بعضی روایات است تنها با بدن عنصرى سازگارى دارد.
وقتى انسان مرد، با قوه ى خیال خود را جداى از دنیا مى یابد؛ همان گونه كه در دنیا با همان صورت به واسطه ى خیال، خود را درك مى كرد، وقتى در قبر گذاشته شد، خود را با همان صورت در قبر مى یابد و با این واسطه دردها و عقوبت ها و یا لذت ها را در مى یابد. و این است معنى حدیث: كه قبر باغى از باغ هاى بهشت یا حفره‌اى از حفره‌هاى جهنم است.
در هر حال روح با تعلق شدیدی كه به جسد دارد، همواره در كنار جسد می‌ماند و از وضعیت خوب یا بد جسد متاثر می‌شود چه داخل در جسد و حساس به احساسات آن باشد چه نباشد. به همین جهت شاید بتوان گفت فشار قبر، می تواند كنایه از همان فعل و انفعالات شیمیایی باشد كه جنازه را از هم می پاشد و ظرف مدت بسیار كمی، چنان تغییرات سریعی در آن ایجاد می كند كه اگر امكان رویت جسد بعد از یك شب قبر حاصل شود، صحنه‌ی دلخراش و اندوهباری در معرض دید قرار خواهد گرفت. از فرمایشات حضرت علی(علیه‌السلام) است كه: فَلَوْ مَثَّلْتَهُمْ بِعَقْلِكَ، أَوْ كُشِفَ عَنْهُمْ مَحْجُوبُ الْغِطَاءِ لَكَ، وَ قَدِ ارْتَسَخَتْ أَسْمَاعُهُمْ بِالْهَوَامِّ فَاسْتَكَّتْ، وَاكْتَحَلَتْ أَبْصَارُهُمْ بِالتُّرَابِ فَخَسَفَتْ، وَ تَقَطَّعَتِ الْأَلْسِنَةُ فِی أَفْوَاهِهِمْ بَعْدَ ذَلَاقَتِهَا، وَ هَمَدَتِ الْقُلُوبُ فِی صُدُورِهِمْ بَعْدَ یَقَظَتِهَا، وَ عَاثَ فِی كُلِّ جَارِحَةٍ مِنْهُمْ جَدِیدُ بِلًى سَمَّجَهَا، وَ سَهَّلَ طُرُقَ الْآفَةِ إِلَیْهَا، مُسْتَسْلِمَاتٍ فَلَا أَیْدٍ تَدْفَعُ وَلَا قُلُوبٌ تَجْزَعُ، لَرَأَیْتَ أَشْجَانَ قُلُوبٍ وَ أَقْذَاءَ عُیُونٍ، لَهُمْ فِی كُلِّ فَظَاعَةٍ صِفَةُ حَالٍ لَا تَنْتَقِلُ، وَ غَمْرَةٌ لَا تَنْجَلِی؛ اگر آن مردگان را با (دیده) عقل و خرد بسنجى، یا پرده (خاكى) كه آنها را از تو پوشانده است كنار رود (آنها را خواهى دید) در حالی كه گوش‌هایشان در اثر رسوخ جانوران خاكى در آنها نابود و كر گشته، و دیدگانشان از سرمه خاك (به مغز) فرو رفته، و زبان‌هایشان پس از تندى و تیزى در دهان‌ها پاره پاره گشته، و دلهاشان پس از بیدارى در سینه‏ها مرده، و از طپش افتاده، در هر عضوى از ایشان پوسیدگى تازه كه باعث فساد و زشتى است رخداده، و راه نابودى آنها را آسان ساخته است، در حالی كه در برابر هر آسیبى تسلیم‏اند، نه براى دفاع (از آلام و اسقام) دستى، و نه براى نالیدن (از سختیها) دلهایى دارند(اگر به دیده عبرت بنگرى) اندوه‌هاى دلها و خاشاك و خونابه چشمها را خواهى دید كه براى آنها در هر یك از این رسوائى و گرفتاریها حالتى است كه دگرگون نشود، و سختی ای است كه برطرف نگردد. (ترجمه ‏نهج‏البلاغه انصارى، ص 625)
این عذاب اگرچه تا حدی طبیعی و در راستای نظام خلقت است اما راههایی وجود دارد كه برطرف كردن آن را ممكن ساخته است. با وجود برخی روایات كه اصرار به همگانی بودن فشار قبر دارند، برخی روایات نیز به تفاوت‌های مومن و كافر اشاره كرده و از آسودگی مومن سخن می‌گویند: بنده مؤمن چون به خاك سپرده شود زمین به او گوید: آفرین، خوش آمدى، تو از جمله كسانى هستى كه دوست داشتم بر پشت من راه رود، حال كه تو را در بر گرفتم خواهى دانست كه چگونه با تو عمل مى‏كنم! پس تا آنجا كه چشم كار مى‏كند براى او گشاده گردد. و كافر چون به خاك سپرده شود زمین به او گوید: تو را آفرین و خوشامد مباد، تو از دشمن‏ترین كسانى هستى كه دوست نداشتم بر پشت من راه رود، حال كه تو را در بر گرفتم خواهى دانست كه چگونه با تو عمل مى‏كنم! پس چنان او را بفشارد كه استخوانهاى پهلویش بشكند.(امالى شیخ مفید، ترجمه استادولى)
محمد تقی فلسفی در این باره می گوید: مقصود از فشار قبر این نیست كه دیوارهای قبری كه در گورستان حفر شده به هم نزدیك می شوند، و جسد میت را در تنگنا قرار می‌دهند، بلكه مقصود فشار نامرئی و نامحسوسی است كه، بر روح و جسد برزخی متوفی، وارد می‌آید و او را به شدت ناراحت می‌كند.

مرگ

تاثیراتی كه اعمال مثبت و منفی در طول حیات بر تك تك سلولهای بدن می‌گذارند می تواند در كم و زیاد شدن عذاب جسم تاثیر بگذارد مثل این كه فرض كنیم گناهان كبیره موجب ترشح موادی در سلولهای بدن شوند كه این مواد در عالم قبر تجزیه بدن را سخت‌تر و مهلك‌تر كنند یا بالعكس ممكن است عبادت و اعمال صالح انسان و پرهیز از گناه، وقتی در درجات بالای آن از سوی انسانی رعایت شود، جسم را به طور طبیعی به مواد ایمنی دهنده مجهز سازند. سالم ماندن معدودی از جنازه‌های انسانهای وارسته، سالها بعد از وفات یا شهادتشان، سند خوبی بر این مدعاست. هم اكنون اسنادی از همین جنازه‌های سالم كه مربوط به شهدای دفاع مقدس بوده، در موزه شهدا محفوظ است .
عده‌ای دیگر از دانشمندان دینی هم معتقد به عذاب و پاداش روح‌اند و یا معتقد به عذاب و پاداش روح در جسم برزخی اش هستند. محمد تقی قلسفی در این باره می گوید: مقصود از فشار قبر این نیست كه دیوارهای قبری كه در گورستان حفر شده به هم نزدیك می شوند، و جسد میت را در تنگنا قرار می‌دهند، بلكه مقصود فشار نامرئی و نامحسوسی است كه، بر روح و جسد برزخی متوفی، وارد می‌آید و او را به شدت ناراحت می‌كند.»(معاد از نظر روح و جسم، ج 1 ، ص 261)
مرحوم ملاصدرا و پیروان مكتب او با بهره‌گیرى از حركت جوهریه و اثبات عوالم سه‌گانه‌ى (طبیعت، عالم برزخ مثال، عالم مجردات) به تحلیل و تبیین عذاب و سوال در قبر پرداخته می‌گویند: آنچه بر این جسد دنیوى پس از مرگ می آید از قبیل مقبور بودن و فشار و وحشت و هجوم ات بر روح مجرد وارد مى‌شود. (عیون مسایل نفس و شرح آن، استاد حسن حسن زاده، ج 2، ص 455 ـ 453).
. روح انسانى به كمك قوه ى خیال در دنیاى مادى لذت ها و آلام را درك مى كند، و قوه ى خیال یك وجود مستقل است كه پس از مرگ نیازى به بدن مادى ندارد بلكه همراه روح است و روح به واسطه ى این قوه، از صورت‌هاى مادیات لذت و یا زحمت مى‌بیند. بنابراین وقتى انسان مرد، با قوه ى خیال خود را جداى از دنیا مى یابد؛ همان گونه كه در دنیا با همان صورت به واسطه ى خیال، خود را درك مى كرد، وقتى در قبر گذاشته شد، خود را با همان صورت در قبر مى یابد و با این واسطه دردها و عقوبت ها و یا لذت ها را در مى یابد. و این است معنى حدیث: كه قبر باغى از باغ هاى بهشت یا حفره‌اى از حفره‌هاى جهنم است. َ( الْقَبْرُ رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النَّار.)پس قبر حقیقى همین هیئت‌ها و صورت‌ها است.(همان)
چنانچه به قائده عمومیت فشار قبر توجه كنیم و به اجسادی كه جنازه آنها را می سوزانند و خاكسترشان را به دریا می سپارند، باید به همین نظریه، یعنی به فشار بر روح مجرد، یا فشار بر روح مجرد در جسم برزخی اعتقاد پیدا كنیم .

علل فشار قبر

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ وَ مِنْ ضِیقِ الْقَبْرِ وَ مِنْ ضَغْطَةِ الْقبر
خداوندا از عذاب و تنگى و فشار قبر بتو پناه میبرم(مكارم الأخلاق، دعا هر صبح و شام)
قطعا برای نجات از هر مصیبتی باید عوامل ایجاد آن مصیبت را كشف كنیم تا با پیشگیری از پدید آمدن آن عوامل راه ابتلاء را سد كنیم. در روایات نبوی آمده است كه فشار قبر به دلیل تضییع نعمت هاست. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ضَغْطَةُ الْقَبْرِ لِلْمُؤْمِنِ كَفَّارَةٌ لِمَا كَانَ مِنْهُ مِنْ تَضْیِیعِ النِّعَم(أمالی الصدوق،540)؛ رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: فشار قبر براى مؤمن كفّاره نعمتهایى است كه تباه كرده است.
همچنین سكونى از امام صادق(علیه السّلام) و او از پدرانش (علیهم السّلام) روایت مى‏كند كه رسول خدا (صلى اللَّه علیه و آله) فرمود: تنگى قبر و فشار آن به مؤمن براى آن است كه او نعمت‏ها را ضایع مى‏نمود و این تنگى و فشار قبر كفاره آن عمل محسوب مى‏گردد.
شاید در نگاه اول به نظر هر خواننده ای بیاید كه ضایع كردن نعمتها گناهی است كه به آسانی می توان آن را ترك نمود به خاطر آنكه تضییع نعمتها را مساوی با اسراف می دانند اما اسراف یكی از مصادیق بارز در دایره تضییع و تباهی نعمتها به حساب می آید. اگر بخواهیم با نگاهی دقیقتر به عمق این مسئله بنگریم خواهیم دید كه حتی سیر غذا خوردن، سیر خوابیدن، حتی یك كلمه بیهوده سخن گفتن و امثالهم نیز می تواند مصداقی از تضییع نعمتها باشد.
یك مقدار بیشتر از حدی كه بدن به آن نیاز دارد بیشتر استراحت كردن هم، نمونه ای از تضییع نعمتهاست. فرصتی كه خداوند به بشر برای زندگی روی زمین به او داده بسیار عزیز و مغتنم است. باید از لحظه لحظه آن نهایت استفاده را برد. لذا استراحت نیز باید به اندازه ای باشد كه بدن نیروی كافی برای فعالیت مجدد را بدست آورد. حتی یك مثقال چربی اضافه كه بر بدن روییده باشد(كه به همان اندازه نشانه زیاد استفاده كردن مواد غذایی است) هم، داخل در محدوده تباهی نعمتهاست.
به همان اندازه كه اولیاء خدا كم هستند، رهایی یافتگان از فشار قبر نیز كم هستند. البته خداوند رعایت خیلی از این چیزها را به دلیل مشقت بر بندگان خود واجب ننموده و در قیامت هم ایشان را به دلیل سیر خوردن و سیر خوابیدن مواخذه نخواهد كرد اما از آنجا كه هر چیزی اثر وضعی و طبیعی خودش را دارد، تضییع نعمتها هم اثر خودش كه همان فشار قبر است را دارد كه البته بسته به میزان آن كم و زیاد خواهد بود.
برخی هم گفته اند منظور از تضییع نعمتها، بكار بردن نعمتها در غیر از مورد مصرفشان یعنی در راه حرام است. همانطور كه در تعاریف شكر گفته اند كه استفاده از نعمت است در همان راهی كه خداوند دستور فرموده یا مجازمان كرده است.» به هر حال از آنجا كه پرهیز از چنین گناهانی بسیار سخت و مشكل است، فشار قبر هم برای همگان عمومیت دارد و فرار از آن جز برای عده بسیار معدودی چون ائمه معصومین بسیار بعید است. ابو بصیر می گوید: به امام جعفر صادق(علیه السّلام) گفتم: أیفلت من ضغطه القبر احد؟ آیا احدى هست كه از فشار قبر نجات پیدا كند؟ فرمود: نعوذبالله منها، ما أقل من یفلت من ضغطه القبر؛ پناه بخدا مى‏بریم از فشار قبر. چقدر قلیل و اندك هستند آن افرادى كه از فشار قبر نجات پیدا كنند.(بحارالانوار، ج 6، ص260)
اگر بخواهیم پرهیز از تباهی نعمتها را به واقع درك كنیم، باید در زندگی اولیاء بزرگ الهی تامل كنیم. فی المثال آنچه در زندگانی پرخیر و بركت حضرت زهرا(علیهاالسلام) چه در بحث عبادت و چه در بحث زحمات دنیوی و دیگر مسائل می خوانیم و بسیار شگفت زده می شویم، راهنمایی است كه به ما نشان دهد پرهیز از تضییع نعمتها چگونه می تواند باشد. الْحَسَنُ الْبَصْرِیُّ مَا كَانَ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ أَعْبَدَ مِنْ فَاطِمَةَ كَانَتْ تَقُومُ حَتَّى تَوَرَّمَ قَدَمَاهَا، زندگانى حضرت زهرا علیها السلام(روحانى متن عربى . ص، 387)
ابن شهر آشوب گوید: هیچ كس در بین این امّت عابدتر از حضرت فاطمه(علیهاالسّلام) نبود، او آنقدر براى عبادت خدا بر پا مى‏ایستاد كه پاهایش ورم مى‏كرد.
شیخ صدوق (رحمة الله علیه) روایت كرده كه حضرت على(علیه السّلام) به مردى از بنى سعد فرمود: بگذار تا قصّه‏اى در باره خودم و فاطمه برایت بگویم: فاطمه همسر من در میان خانواده رسول خدا(صلّى الله علیه و آله و سلّم) از محبوبترین افراد بود، او با مشك به قدرى آب مى‏آورد كه اثر آن در سینه‏اش به جاى مانده بود، و به قدرى با آسیاب كار مى‏كرد كه دستهایش پینه بسته بود، و به قدرى خانه را جارو مى‏كرد كه گرد و غبار بر لباسهایش مى‏نشست، و به قدرى در زیر دیگ آتش مى‏افروخت كه لباسهایش سیاه و چركین مى‏شد، و او به سبب این كارها دچار زحمت و رنج شدیدى شده بود.(زندگانى حضرت زهرا علیهاالسلام (روحانى)، ص383)
به همان اندازه كه اولیاء خدا كم هستند، رهایی یافتگان از فشار قبر نیز كم هستند. البته خداوند رعایت خیلی از این چیزها را به دلیل مشقت بر بندگان خود واجب ننموده و در قیامت هم ایشان را به دلیل سیر خوردن و سیر خوابیدن مواخذه نخواهد كرد اما از آنجا كه هر چیزی اثر وضعی و طبیعی خودش را دارد، تضییع نعمتها هم اثر خودش كه همان فشار قبر است را دارد كه البته بسته به میزان آن كم و زیاد خواهد بود. بنابراین كسانی كه اهل اسراف و بریز و بپاشهای آنچنانی هستند باید منتظر فشار قبر سختی هم باشند كه این همان مسئله ی ساده ی دو دو تا، چهار تاست .
از ابو بصیر نقل شده است كه امام صادق(علیه السلام) فرمود: براى هر چیزى قلبى است و قلب قرآن سوره یاسین است، هر كس هر روز یا هر شب بخواند. ، قبرش تا هر كجا چشم ببیند فراخ و گسترده مى‏گردد، و از فشار قبر در امان مى‏ماند.

امداد رسانی ها


برخی از عوامل نیز موجب كاهش فشار قبر است اینها مثل اقداماتی كه بعد از رسیدن بلا و مصیبت برای امداد رسانی موثرند، می توانند در قبر، مومن را از فشار و عذاب حفظ كنند.
1- برخی از سوره های قرآن
قرآن
مثلا هر كس در هر روز جمعه سوره نساء را بخواند از فشار قبر در امان خواهد بود. (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شیخ صدوق، ترجمه انصارى، ص205)
از ابو بصیر نقل شده است كه امام صادق(علیه السلام) فرمود: براى هر چیزى قلبى است و قلب قرآن سوره یاسین است، هر كس هر روز یا هر شب بخواند. ، قبرش تا هر كجا چشم ببیند فراخ و گسترده مى‏گردد، و از فشار قبر در امان مى‏ماند . (همان، ص215)
هر كس سوره ن و القلم را در نماز واجب یا مستحب تلاوت كند خداوند متعال او را از تنگدستى حفظ مى‏كند، و هنگامى كه بمیرد به او پناه مى‏دهد (تا در امان باشد) از فشار قبر. (همان)
كسى كه بر تلاوت سوره حم زخرف مداومت كند، خداوند او را از گزند ات زمین، و فشار قبر در امان دارد تا هنگامى كه در پیشگاه خداوند بایستد، آنگاه آن سوره مى‏آید و به دستور خداوند او را وارد بهشت مى‏كند.

امداد از طرف بازماندگان


حذیفة بن یمان مى‏گوید: رسول خدا(صلّى اللَّه علیه و آله) فرمود: هیچ لحظه‏اى سخت‏تر از شب اول دفن براى میّت نیست، پس با صدقه دادن نسبت به مردگانتان مهربانى كنید؛ و اگر نتوانستید، دو ركعت نماز بخوانید، به این صورت كه در ركعت اوّل یك بار فاتحة الكتاب و یك بار آیة الكرسى و دو بار سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ؛ و در ركعت دوّم یك بار فاتحة الكتاب و ده بار سوره أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ قرائت شود. و نمازگزار بعد از سلام نماز بگوید:
اللّهمّ، صلّ على محمّد و آل محمّد، وابعث ثوابهما إلى قبر ذلك المیّت، فلان بن فلان»؛ خداوندا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و ثواب این دو ركعت نماز را به قبر آن میّت، فلانى پسر فلانى، برسان.
در این صورت، خداوند در همان لحظه، هزار فرشته را به سوى قبر میّت گسیل‏ مى‏دارد كه هر كدام از آنان یك جامه و حلّه دارد، و تا روزى كه در صور قیامت دمیده مى‏شود تنگى و فشار قبر او را به وسعت مبدّل مى‏كند، و به شماره هر چیز كه آفتاب بر آن مى‏تابد به نمازگزار كار نیك عطا شده، و مقامش چهل درجه بالا برده مى‏شود.» (ادب حضور، ص 167)
برخی روزها مثل دارای بركات معنوی هستند شاید در این ایام، حوادثی در بین زمین و آسمان اتفاق می افتد كه در چیزهایی مثل فشار قبر تاثیر گذار است. بنابراین خداوند با حساب و كتاب خود برخی بندگان مومنش را كه می خواهد از فشار قبر مصون نگه دارد در می میراند.

چهار حج مقبول


منصور بن حازم گوید: از امام صادق (علیه السّلام) پرسیدم پاداش كسى كه چهار بار حج بجا آورده چیست؟ فرمود: اى منصور كسى كه چهار بار حج بجاى آورد هرگز فشار قبر نبیند، و هنگام مرگش خداى تعالى حج‏هاى او را به زیباترین صورتى در برابر او در آورد كه تا روز رستاخیز در میان قبر نماز گزارند و ثواب این نماز او را باشد بدان كه یك نماز از این نمازها با هزار ركعت از نماز آدمیان برابر است. (الحدیت، روایات تربیتى، ج ‏3، فشار قبر، ص 123)

مُردن در


مرده
برخی روزها مثل دارای بركات معنوی هستند شاید در این ایام، حوادثی در بین زمین و آسمان اتفاق می افتد كه در چیزهایی مثل فشار قبر تاثیر گذار است. بنابراین خداوند با حساب و كتاب خود برخی بندگان مومنش را كه می خواهد از فشار قبر مصون نگه دارد در می میراند.
از ابان بن تغلب نقل شده است كه امام صادق (علیه السلام) فرمود: هر كس در فاصله میان ظهر روز پنجشنبه تا ظهر روز جمعه از دنیا برود، خداوند او را از فشار قبر ایمن مى‏دارد.(ثواب الاعمال، ترجمه انصارى، ص 375)
بعضی چیزها نیز فشار قبر را زیاد می كند؛ بد اخلاقی، مخصوصا با خانواده مهمترین آنهاست. اعمال صالح دیگر حتی اگر یاری پیامبر باشد نمی تواند اثر بداخلاقی را از بین ببرد.
به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خبر رسید كه سعد بن معاذ مرده، آن حضرت با اصحاب خود آمدند و دستور دادند سعد را غسل دهند و خود بر در ایستاد و چون حنوط و كفنش كردند و تابوتش برداشتند رسول خدا بى‏كفش و رداء او را تشییع كرد و گاهى سمت راست تابوتش را می گرفت و گاهى سمت چپ آن را ، وقتی به مزارش رسیدند، خود میان قبر او رفت و لحدش را درست كرد و خشت بر او چیده، می فرمود سنگ و گل بدهید، میان خشتها را گل می زد و چون تمام شد، خاك بر او ریخت و قبرش را ساخت . چون از كار قبرش فارغ شدند مادر سعد برخاست و گفت: اى سعد بر تو گوارا باد بهشت.
رسول خدا فرمود: اى مادر سعد آرام باش. زیرا سعد گرفتار فشار قبر شد. گویند رسول خدا(صلی الله علیه و آله) برگشت و مردم برگشتند و به آن حضرت گفتند یا رسول اللَّه ما دیدیم با سعد آن كردى كه با احدى نكردى تو بى‏رداء و كفش دنباله جنازه‏اش رفتى.
پیامبر اكرم فرمود: فرشته‏ها بى‏ردا و پاى دنبال او بودند و من به آنها تاسى كردم، گفتند راست و چپ تابوتش را گرفتى؟ فرمود دستم بدست جبرئیل بود و هر جا را می گرفت، می گرفتم. گفتند تو دستور غسلش را دادى و بر او نماز خواندى و او را بدست خود در گور نهادى و باز هم فرمودى كه سعد فشار قبر دارد؟ فرمود آرى او با خاندان خود بداخلاقى می كرد. (امالى شیخ صدوق، ترجمه كمره‏اى، متن، ص 3

مشاهده 10879 مذهبی RSS

آیه ای در قرآن برای گره گشای بخت دختران

آیه ای در قرآن برای گره گشای بخت دختران احکام و مسائل شرعی
نیاز به ازدواج از مهم ترین نیاز های همه ماست که نمی توان منکر ان شد. اما متاسفانه برخی آداب و رسومات غلط در گذشته باعث شده است که در حال حاضر برخی افراد نتوانند ازدواج کنند و برخی هم معتقدند بخت آنها بسته شده است. ایه ای برای گره گشای بخت را در ادامه بخوانید.

ازدواج یکی از مهمترین و اساسی ترین نیازهای دختران است. دختران زیادی هستند که به دلایلی موفق به ازدواج نشده اند و درباره زندگی آنها و اقدام به تشکیل خانواده آنها نگران بود. به دلایل فرهنگی و شاید ذاتی دختران نمی توانند خواستکار باشند. برخی معتقدند بخت دخترانشان بسته شده است. معرفی گره گشای بخت را در پرشین وی ببینید.

آیه گره گشای بخت

آیا آیه ای در قرآن برای درخواست ازدواج از حق تعالی وجود دارد که گره گشای بخت برای دختران باشد؟(البنه به جز آیه ۷۴ سوره فرقان )

سحر و جادو و بستن بخت از امورى است که واقعیت دارد البته یادگیرى و یاد دادن آن حرام است.شایان ذکر است: گرچه سحر و جادو واقعیت دارد ولى نیامدن خواستگار براى دختر اصلا دلیل بسته شدن بختنمى باشد و غالب آنچه امروزه در میان مردم در این باره شایع است بى‏اساس مى‏باشد و اکثر کسانى که به این امور مى‏پردازند انى هستند که از این طریق قصد اخاذى و پر کردن جیب خود را دارند.ولى اگر بر فرض موردى پیدا شد که سحرى در کار بود راه‏هایى براى بطلان آن وجود دارد:

۱- استعاذه به خداوند و خواندن سوره‏هاى فلق و ناس.۲- خواندن و نوشتن آیات ۷۵ تا ۸۲ سوره یونس.۳- دعا و تضرع به درگاه خداوند.۴- درخواست دعا از اولیاى واقعى خداوند.

اگر می خواهید بخت شما و یا نزدیکانتان باز شود و زود تر ازدواج کنید و برای مراسم خواستگاری و ازدواجی که پیش و رو دارید دعای گره گشا و عظیم برای گشایش بخت و ازدواج پرخیر را بخوانید. در زندگی هر انسانی ازدواج قطعا یکی از مهم ترین تصمیمات خواهد بود، متن کامل این دعا به همراه توضیحات را می توانید در ادامه بخوانید.

دعای گره گشا و عظیم برای گشایش بخت و ازدواج پرخیر

چون کسی عزب باشد و خواهند که به آسانی امر ازدواج دست دهد یا برای او فرزند عزیز حاصل شود سه روز متوالی روزهای سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم ( ایام البیض ) را روزه دارد و هر شب وقت خواب این آیات را بیست و یک بار با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بخواند و از خداوند متعال حاجت خود را بخواهد و سپس به خواب رود . اگر در هر ماه یک بار به این دستور عمل کند مطلوب به آسانی و خوشی حاصل شود.

گره گشای بخت

گره گشای بخت

چون کی این دو آیه را با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بنویسد و با خود دارد ٬ اگر عزب ( مجرد ) باشد زوجه صالحه ای او را پیدا شود .

اینم ببین:  نماز برای رسیدن به حاجات و طلب خواسته ها و اگر کسی فراموش کار بود ٬ حافظه او زیاد شود.

و اگر کسی بیمار بود ٬ شفا یابد.

گره گشای بخت

گره گشای بخت

و اگر کسی درویش باشد توانگر شود .

آیات ۱۳۱و ۱۳۲ سوره طه : وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَهَ الْحَیَاهِ الدُّنیَا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَرِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَأَبْقَى ﴿۱۳۱﴾

وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاهِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا لَا نَسْأَلُکَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُکَ وَالْعَاقِبَهُ لِلتَّقْوَى ﴿۱۳۲﴾

تبیان ـ دعا شفا



دعاهایی برای افزایش رزق و روزی از پیامبر اکرم (ص)

شنبه آبان 1398 - 16:36:32
دعاهایی برای افزایش رزق و روزی از پیامبر اکرم (ص)

حضرت خاتم الانبیاء صلى اللّه علیه و آله به اصحاب صفه در وقتى كه از تنگدستى خود شكایت كردند این دعا را تعلیمشان فرمود كه دائم بخوانند، غنى خواهند شد. اللهم رب السموات السبع و رب العرش العظیم اقض عنا الدین و اغننا من الفقر

تهران- الکوثر:  مردى خدمت حضرت رسول خدا مشرف شد و از فقر شكایت كرد. آن حضرت فرمودند:وقتى كه داخل خانه ات شدى سلام كن ، كسى در خانه بود، جواب سلامت را مى دهد و اگر كسى خانه نبود در آن سلام كن و یكبار سوره توحید را بخوان . آن مرد رفت و هر چه را كه حضرت فرموده بودند، عمل كرد. خداوند متعال رزقش را بر او سرازیر كرد كه حتى همسایه ها هم از آن بهرمند شده بودند.

حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل فرمودند:قسم به آن خدایی را که من را مبعوث فرموده هرکسی این دعا را همراه خود داشته باشد یا در دکان و یا در منزل خود گذارد فقر او به ثروت و وسعتِ رزق و روزی مبدل شود ان شاء الله یا اللهُ یا رَبِّ یا حَیُّ یا قَیّوم یا ذَالجَلالِ وَالاکرام اَسئَلُکَ بِاسمِکَ اَلعَظیم اَلاَعظَم اَن تَرزُقََنی رَزقاً حَلالاً طَیِّباً بِرَحمَتِکَ الواسِعَه یا اَرحَمَ الرّاحِمِین 
در دستور دیگر برای توسعه رزق گفته شده بعد از این دعا حمد و توحید و قدر و آیة الکرسی را بخواند و بعد برخیزد و رو به قبله حاجت بخواهد

دعای طلب روزی از پیامبر یا رازِقَ الْمُقِلّینَ وَ یا راحِمَ الْمَساكینَ وَ یا وَلِىَّ الْمُؤْمِنینَ وَ یا ذَا الْقُوَّةِ الْمَتینَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ وَارْزُقْنى وَ عافِنى وَ اكْفِنى ما اَهَمَّنى (اى روزى ده نداران و اى مهرورز به مسكینان و اى سرپرست مؤمنان و اى صاحب نیروى محكم درود فرست بر محمّد و خاندانش و روزیم ده و عافیتم ده وكفایتم كن آنچه مهم است بر من)

از رسول اکرم روایت شده هر کس این دعا را بخواند یا با خود حمل نماید مال او از حلال بسیار و فرزندان صالح خداوند به او عطا کند و همه حاجات او روا شود و گناهان او آمرزیده گردد  بَسم‌اللّه‌الرّحْمنِ الرَّحَیمَ اَسْتَغْفِرُ اللَّه الَّذی لااِلهَ اِلاّ هُوَالْحَیُّ الْقَیُّومُ وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ اَسْتَغْفِراللّهَ مِنْ جَمِیع ما کَرِهَ اللّهُ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْتَغْفِرُکَ ما قَدَّمْتُ وَ ما اَخَْرْتُ وَ ما اَسْرَرْتُ وَ ما اَعْلَنْتُ مَنْ مَعْصِیِتَکَ وَ اَسْتَغْفِرُکَ مِنْ الذَّنُوبِ الَّتی لا یَغْفِرُها غَیْرُکَ وُ لَمْ یَطَّلعْ عَلَیْها سِواکَ وَلا بَسَعُها اِلاّ حِلْمُکَ وَلا یَتَجاوَزُ مِنْها اِلا عَفْوُکَ وَ اسْتَغْفِرُکَ مِنْ کُلَّ یَمینِ صَدَرَ مِنّی فَخالَفْتُ مِنْها وُ اَسْتَغْفِرُکَ یا عَالِمَ الْغَیبِ وَلاشَّهادَهِ مِنْ کُلَّ سَیَّئَتهٍ عَمِلْتُها فی بَیاض النَّهارِ وَ سَوادِ اللَّیْلِ وَ مَلاَءٍ وَ خَلاَءٍ وَ سِرًّ وَ عَلانِیَهٍ وُ اَنْتَ ناظِرُ بِها اِلَهیَّ اِذَا اَرْتَکَبْتُها وَ اَنیّتُ بِها مِنَ العْصیانِ یا حَلیمُ یا کَریمُ وَ اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلَّ سَیَّد الْمُرْسَلینَ وَ اِلیْنا مِنُ نَبِیَّکَ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَیَّبینَ الطَّاهِرینَ الْمَصْومینَ مَنْ الِ طه وَ یسَ بَرحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ‌ الَّراحِمینَ.
اعمالی برای وسعت رزق
1) تلاوت سوره واقعه در هر شب مخصوصاً در ركعت اول نافله نماز عشاء
2) ذكر آیات 2 و 3 سوره طلاق بعد از نمازهاى واجب. (و مَن یتّق الله یَجعل له مخرجاً، و یَرزقُه من حیثُ لایحتَسِب و من یتوكّل على الله فهو حسَبُه انَّ الله بالغ امره قد جعل الله لكلّ شى‏ء قدراً) اساتید اخلاق بر ذكر این آیات بعد از نمازهاى واجب تأكید بسیار دارند و به تجربه آثار شگرفى در این كار نهفته است
3) دعاى طلب روزى از امام صادق(ع): اللهمّ انّه لیسَ علمٌ بِموضعِ رزقى و انّما اطلبُهُ …..( تعقیب نماز عشاء)
4) سلام كردن به هنگام ورود به منزل: اگر كسى در منزل نبود این گونه سلام بدهد: السّلام علینا من ربِّنا و بعد سوره توحید را بخواند. نقل شده با این عمل، خداوند بركات خود را بر اهل آن منزل عنایت خواهد نمود
5) حضرت رسول(ص) فرمود هر كه هر روز صد مرتبه این ذكر را بگوید (لا اله الاّ الله الملكُ الحقُّ المبین) از فقر و وحشت قبر امان یابد و توانگر شود و درهاى بهشت بر وى گشوده شود 
6) مداومت بردعای(اللهم اَغْنِنِى بحَلالِکَ عَنْ حَرامِکْ و بِطاعَتِکَ عَنْ مَعْصیَتِکْ و بِفَضْلِکَ عَمَّنْ سِواکَ
7) صدقه دادن به مقدار كم و به صورت مداوم.







امروز ابرقدرت‌ها در آمریکا گرفتار قیام مظلومان شدند/ سنت خدا بر نابودی ظالمان است

گروه استان‌ها- امام جمعه کاشان با بیان اینکه سنت خدا بر نابودی ظالمان است، گفت: امروز ابرقدرت‌ها در آمریکا گرفتار قیام مظلومان شدند.

امروز ابرقدرت‌ها در آمریکا گرفتار قیام مظلومان شدند/ سنت خدا بر نابودی ظالمان است

به گزارش خبرگزاری تسنیم از کاشان، آیت‌الله عبدالنبی نمازی در خطبه‌های این هفته نماز جمعه کاشان ضمن اشاره به 25 شوال، سالروز شهادت امام صادق(ع) اظهار داشت: لازم است تا در این روز اقامه عزا شود و این روز را بزرگ بدارند؛ امام صادق(ع) درباره ظلم و ستم به یکدیگر هشدار داده است و این ظلم شامل زن و شوهر نسبت به یکدیگر تا مسلمان به مسلمان می‌شود.

وی با بیان اینکه اگر حکومتی به مردم و رعایا خود نیز ظلم روا دارد، آن حکومت ناپایدار است، افزود: بر اساس روایت امام صادق(ع) دعای مظلوم مستجاب می‌شود و در روایتی دیگر ظلمی خطرناک‌تر از ظلمی که به مظلوم بی‌پناه روا داشته می‌شود، ذکر نشده است.

امام جمعه کاشان با بیان اینکه امروز ابر قدرت‌ها در آمریکا به قیام مظلومان گرفتار شدند، ابراز داشت: یک پلیس آمریکایی یک انسان مظلوم سیاه پوست را مورد ظلم قرار داد و با این اقدام امروز کاج سفید در معرض خطر قرار گرفته است و ندای این مظلوم جهان را بیدار کرده است.

وی ضمن اشاره تظاهرات در آمریکا و نابودی مجسمه ظالمان گفت: ما مطمئن هستیم ظالم نابود می شود و این سنت خدا بر آن است و دنیا شاهد است شهروندان آمریکا در مرکز واشنگتن علیه رئیس جمهور آمریکا شعار دادند و ترامپ به همین واسطه در معرض خطر است و از ترس به زیرزمین پناه می‌برد و امیدواریم زنده باشیم تا رسوایی ظالم را ببینیم.


افول و نابودی آمریکا به زودی محقق می‌شود

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اردستان، حجت‌الاسلام حسن دهشیری در خطبه‌های نماز جمعه این هفته اردستان در مسجد جامع ضمن اشاره به اهمیت نماز و آثار و برکات آن اظهار داشت: نماز بهترین اعمالی است که یاد خدا را در دل‌ها زنده نگه می‌دارد و بر این اساس باید تقوی الهی را پیشه کرد.

امام جمعه اردستان با بیان اینکه اولین نماز جمعه در سال 99 در اردستان بعد از 100 روز در اردستان برگزار شد، اظهار داشت: موجب نگرانی است که عده‌ای از نمازگزاران به جهت بیماری کرونا جان خود را از دست دادند و دیگر در جمع ما نیست؛ فوت شدگان بیماری کرونا بدون برگزاری مراسم غریبانه به خاک سپرده شدند که همه مورد مغفرت خداوند قرار خواهند گرفت.

وی ضمن اشاره به کوچکی انسان در برابر معبود افزود: مسلط کردن ویروس نادیده بر سر مردم و تمام عالم که 200 کشور را درگیر کرده و فقط پنج گرم وزن دارد، ضعف انسان‌ها را می‌رساند که باید در برابر خداوند ادعای بزرگی نکنند.

امام جمعه اردستان با بیان اینکه ویروس کرونا کشور آمریکا که خود را ابر قدرت می‌داند زمین‌گیر کرده است، تاکید کرد: ویروس کرونا نشان داد که باید تسلیم فرمان خداوند باشیم و ذلیل‌ترین کشور در این خصوص آمریکا است که نشان می‌دهد فرعونیان در برابر خداوند ذلیل هستند.

دهشیری با بیان اینکه امام خمینی در گذشته گفته بود منفورترین کشور آمریکاست و اکنون به این مهم رسیده‌ایم، گفت: وضعیت خاص ی آمریکا به جهت از بین بردن حق مظلومی اتفاق افتاد که ضعف این کشور بیشتر بر همه هویدا شد؛ به زودی شاهد افول کشور ابرقدرتی همچون آمریکا قرار داریم و این مهم به واقعیت خواهد رسید.

وی ضمن اشاره به بروز مشکلات به واسطه تحریم‌ها تاکید کرد: این مشکلات را می‌توان با برنامه‌ریزی کاهش داد و نمایندگان دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی نیز می‌توانند با همکاری دولت اقداماتی را ترتیب دهند تا گرانی‌ها به مردم فشار نیاورد.

امام جمعه اردستان ضمن انتقاد از احتکار کالاهای اساسی توسط برخی سودجویان بیان کرد: افرادی نیز هستند که با احتکار و با آب ریختن به آسیاب دشمن در صدد التهاب در جامعه هستند که مردم باید در این زمینه هوشیار باشند و با همیاری ستاد مواسات محرومان را فراموش نکنند.


ام و شغل

هشام بن حکم در کوفه به دنیا آمد و در واسط (یکی از شهرهای عراق، میان کوفه و بصره ) رشد یافت. کنیه‌اش ابو محمد و به نقلی ابوحکم بوده است.
کسب و کارش در بغداد بود و به پارچه‌فروشی می‌پرداخت. بعدها نیز محل زندگی خود را بغداد قرار داد.

یار با وفا

در آغاز از پیروان سرسخت فرقه جهمیه بود؛ اما در همان سال‌های آغازین جوانی در پی دو سه جلسه گفت‌وگو با امام صادق علیه السلام از اعتقادات باطل خود دست برداشت و از شیعیان استوار امام صادق علیه السلام گردید.

برخورد استاد با هشام

در همان روزگار جوانی در منا وارد مجلس حضرت صادق علیه السلام شد و با این که سن او از همه حاضران کم‌تر بود، امام او را در بالای مجلس نشاند. این کار باعث شگفتی حاضران شد؛ چرا که بسیاری از شیعیان و شاگردان برجسته و صاحب‌نام امام صادق علیه السلام در آن مجلس حضور داشتند.
امام علیه السلام با مشاهده‌ی شگفتی حاضران فرمود: این شخص با قلبش و زبانش و دستش ما را یاری خواهد کرد. » به فن جدل تسلط داشت و بسیار حاضرجواب و سخنور بود. به برکت دعای امام صادق علیه السلام هیچ کس نمی‌توانست در مباحث توحید بر او چیره شود. مناظرات (گفت‌وگوهای علمی) او با برخی از دانشمندان هم‌عصر خویش بسیار معروف است.
روایات بسیاری از امام صادق و امام کاظم (علیهما السلام) نقل کرده و یکی از منابع اصلی روایات شیعه متعلق به وی بوده است. او را از خواص امام کاظم علیه السلام به شمار آورده‌اند و سفارش‌های آن حضرت به وی معروف است. در مجالس بحث و گفت‌وگویی که یحیی برمکی ترتیب می‌داد، بسیار حاضر می‌شد.

چند روایت و سخن

  • حضرت امام جعفرصادق علیه السلام هشام رادرعین حالیکه بسیارجوان وکم سن وسال بود بربسیاری ازاصحاب ویاران وکهنسال وپیش کسوت خویش مقدم می داشت ودرباره اش می فرمود: هشام بادل،زبان ودستش مارانصرت ویاری می کند.
  • وبازفرمود:هشام خواهان وجوینده حق ماپیش برنده حرف ماوتأییدوتصدیق کننده ماوبه خاک مالنده دماغ دشمن ماست هرکس ازاوپیروی کندوپاجای پای اوگذارد ازمااطاعت وپیروی کرده وهرکس منکراوشودوباوی مخالفت ورزد، البته بامادشمنی کرده ومنکر ماشده است
دیگرامامان اهل بیت علیهم السلام نیزهمانندحضرت امام جعفرصادق علیه السلام ازهشام تجلیل کرده اند.
  • امام رضا علیه السلام فرموده است: اوبنده ای صالح بود.
  • امام جواد علیه السلام فرموده است: خداوندهشام رارحمت کند،اوچقدرازمادفاع می کرد.

شرح یک مناظره

همانگونه که ذکر شد ، از سرآمدان شاگردان مکتب امام ششم ، هشام بن حکم است که با وجود آن که جوان بود ، بسیار مورد احترام امام صادق (علیه السلام ) قرار داشت . هشام در طول سالیان مختلف عقائد گوناگون و مذاهب مختلف را آزموده و مورد مطالعه قرار داده بود ، اما هیچکدام او را قانع ننموده بودند و سرانجام گمشده خویش را در مذهب اهل بیت رسول خدا و در مکتب امام صادق (علیه السلام ) یافت و لذا زانوی شاگردی در این محضر بر زمین گذارده و از گوشه ای از افق بیکران معارف اهل بیت بهره مند گردید تا جائی که از لحاظ منطق و استدلال روشی تازه را برگزید ، و در مناظره و بحث آزاد بی نظیر بود . دانشمندان گوناگون نیز او را استادی مسلم می دانستند و از مناظره با او بیمناک بودند . او مباحثات و مناظراتی گوناگونی در زمینه های مختلف اعتقادی با افراد گوناگون داشت که می توان به مناظره او با جاثلیق نصرانی ( بزرگ نصاری در آن عصر ) در خصوص عقائد مسیحیت ، مباحثه او با نظام در خصوص جاودانگی در آخرت ، و . . . اشاره نمود . ما به عنوان نمونه ، تنها به ذکر مناظره او با ضِـرار بن عمر در خصوص امامت بسنده می نمائیم . ( ضرار از علمای اهل سنت بود .)
  • هشام : ای ضرار ، آیا ملاک و میزان ثابت شدن ولایت درباره شخصی ، ظاهر اوست یا باطن او؟
  • ضرار : ملاک ظاهر اوست ؛ زیرا علم به باطن اشخاص ممکن نیست ؛ مگر از طریق وحی .
  • هشام : راست گفتی ، پس اینک بگو آیا علی بیشتر از پیامبر دفاع و حمایت کرده است یا خلیفه اول ؟ آیا علی در جبهه های جنگ علیه دشمنان خدا بیشتر شمشیر زده است یا خلیفه اول ؟
  • ضرار : البته علی بن ابیطالب بیشتر خدمت کرده است اما درجه یقین و معرفت ابوبکر از علی بیشتر بوده است .
  • هشام : یقین امری است درونی و قلبی و به اعتراف خودت امور باطنی ملاک تشخیص نیست ، و از نظر ظاهر تصدیق کردی که علی بن ابیطالب شایسته مقام ولایت است .
  • ضرار : بلی ، از نظر ظاهر چنین است .
  • هشام : آیا می دانی که پیغمبر به علی چنین فرمود : " تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی هستی مگر آنکه پس از من پیامبری نیست " . ؟
  • ضرار : بله
  • هشام : آیا رواست که پیامبر درباره کسی این سخن را بگوید که در باطن دارای ایمان (حقیقی ) نیست ؟
  • ضرار : خیر
  • هشام : پس ثابت شد آنچه که ملاک امامت است چه از لحاظ ظاهری و چه از نظر باطنی در علی بن ابیطالب بوده است ولی هنوز برای پیشوای تو هنوز حتی از نظر ظاهرهم چیزی ثابت نشده است والحمدلله .

یک تهمت

برخی گفته‌اند بی‌ملاحظگی‌های هشام زمینه‌ساز شهادت امام کاظم علیه السلام بوده است؛ ولی با توجه به مدایح بسیاری که از ائمه‌ی هدی (علیهم السلام) درباره‌ی او رسیده است و قرائن تاریخی بسیار، شهادت امام کاظم علیه السلام هیچ ربطی به او نداشته و تنها به سبب حسادت، گروهی این ننگ را به او نسبت داده‌اند.

وفات هشام

در سال 179 هجری به خاطر اعتقادش به ولایت اهل بیت علیه السلام مورد تعقیب هارون الرشید قرار گرفت و به کوفه گریخت. در کوفه به دنبال یک بیماری لاعلاج دار فانی را وداع گفت. امام رضا علیه السلام برای او طلب رحمت فرموده است و شیخ مفید درباره‌ی او گفته است که هیچ ذمی درباره‌ی او نرسیده است.

منابع:
سفینه البحار،‌ ماده هشتم؛ معجم الرجال الحدیث، ‌ج 9،‌ ص 271

طرز تهیه سس مایونز

در بین چاشنی های متفاوتی که برای انواع غذا وجود دارد سس ها بسیار محبوب و پرطرفدارند که آنها را می توان با انواع غذاهای گوشتی و غیر گوشتی همراه کرد. سس هایی مثل سس سفید یا بشامل هنگام پخت و پز استفاده می شوند اما سس هایی نیز وجود دارد که مخصوص غذاهای سرد یا ساندویچی هستند مانند سس مایونز که جایگاهی ویژه در آشپزی دارد.

سس مایونز که امروز روش تهیه آن را آموزش می دهیم از جمله پرکاربرد ترین و شناخته شده ترین سس ها است که در کنار یا همراه انواع سالاد مانند سالاد فصل، سالاد کلم، سالاد الویه، سالاد ماکارونی و…، غذاهای دریایی همچون ماهی و میگو و نیز غذاهای ساندویچی مورد استفاده قرار می گیرد.

هرچند ماده اصلی تشکیل دهنده این سس خوشمزه تخم مرغ است و به ظاهر مغذی است اما سس مایونز از جمله سس های پرکالری است که بهتر است در مصرف آن احتیاط کرد و چه بهتر که آن را کمتر مصرف کنیم. تهیه سس مایونز خانگی برای مصارف خاص و به اندازه  همان وعده می تواند راهی باشد برای جلوگیری از مصرف بی رویه آن و همچنین با افزودن ادویه و طعم دهنده های دلخواه می توان سس های خوشمزه تری تهیه و سرو کرد پس تهیه سس خانگی را امتحان کنید که مطمینا از این تجربه لذت خواهید برد.

 

مایونز خوشمزه

 

طرز تهیه سس مایونز

 

مرحله اول:

سفیده تخم مرغ را به خوبی از زرده جدا کنید.(یک راه که به راحتی زرده و سفیده را می توانید از هم جدا کنید این است که  به محض خارج کردن تخم مرغ  از یخچال این کار را انجام دهید یعنی زمانی که تخم مرغ انسجام کامل دارد)

 


مرحله دوم:

تخم مرغ را همراه شکر، نمک و پودر خردل در میکسر بریزید و به خوبی هم بزنید تا تغییر رنگ دهد(کرم رنگ شود).

 

مایونز خانگی

 

مرحله سوم:

آبلیمو و سرکه را مخلوط کنید و نیمی از این ترکیب را قطره قطره به تخم مرغ اضافه کنید. در حین اضافه کردن، دستگاه روشن باشد و مدام هم بخورد.

 

مرحله چهارم:

در این مرحله نیمی از روغن را به تدریج (قطره قطره) به مایه سس مایونز بیافزایید و به طور پیوسته هم بزنید تا سس غلیظ شود. سپس باقی مخلوط آب لیمو و سرکه را کم کم اضافه نمایید و پس از آن باقی روغن را به همان روش اضافه کنید تا سس یکدستی بدست آید.

 

سس مایونز ساده

 

مرحله پنجم:

پس از اینکه سس آماده شد فلفل سفید را بیافزایید و اجازه دهید یک تا دو ساعت سس مایونز در محیط بماند.

 

تهیه سس میونز

مرحله ششم:

سس را در ظرف در دار شیشه ای بریزید و آن را در یخچال قرار دهید. (مدت نگهداری سس مایونز خانگی یک هفته است. چرا که مواد نگهدارنده ندارد و سریع فاسد می شود. پس سعی کنید به مقدار نیاز سس را تهیه و نگهداری کنید)

 

سس خانگی

 

نکات کلیدی تهیه سس مایونز:

-از جمله دلایلی که می تواند باعث بریده شدن این سس شود می تواند افزودن یکباره روغن یا سرکه باشد وهمچنین مخلوط شدن سفیده با زرده نیز می تواند باعث این اتفاق شود.

-یکی دیگر از مشکلات تهیه سس این است که رنگ سس مایل به زرد می شود و این می تواند به دلیل خوب هم نخوردن زرده تخم مرغ باشد و یا اینکه زرده تخم مرغ پررنگ بوده است.

-در سس مایونز خانگی از فلفل سیاه نیز می توان استفاده کرد اما اگر می خواهید سسی داشته باشید که بیشتر شبیه به سس مایونز آماده و بازاری است استفاده از فلفل سفید گزینه بهتری است.

-استفاده از روغ زیتون هنگام تهیه سس مایونز گزینه مناسب تری است چرا که این روغن از جمله روغن های خنثی است و باعث می شود کیفیت ظاهری سس بالا برود اما در صورتی که مایل هستید می توانید از روغن مایع معمولی نیز در تهیه مایونز استفاده کنید.

-انواع ادویه و سبزیجات را می توان در مرحله آخر به سس افزود و سس هایی با طعم های خاص متفاوت تهیه کرد.

 


نماز یکشنبه ماه ذی‌القعده

نماز یکشنبه ذی‌القعده نمازی مستحبی و چهار رکعتی (دو نماز دو رکعتی)که در یکی از روزهای یکشنبه ماه ذی‌القعده خوانده می‌شود و فضائل بسیاری از جمله آمرزش گناهان و با ایمان مردن برای آن در روایات آمده است.

چگونگی ادای نماز

برای خواندن این نماز لازم است در یکی از یکشنبه‌های ماه ذی‌القعده غسل کرده و برای نماز وضو بگیرد و سپس دو نماز دو رکعتی مانند نماز صبح به نیت نماز یکشنبه ماه ذی‌القعده به‌جا آورد که در هر رکعت، یک‌بار سوره حمد و سه بار سوره توحید و یک‌بار سوره ناس و یک‌بار سوره فلق خوانده می‌شود و پس از پایان چهار رکعت، هفتاد بار استغفار کرده (گفتن ذکری مانند اَستَغفِرُ اللهَ و اَتوبُ إلیه) و آنگاه یک‌بار ذکر لا حول و لا قوة الا بالله بگوید و در پایان این دعا را بخواند:

یا عَزِیزُ یا غَفَّارُ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لَا یغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ»[۱]

فضیلت

برای نماز یکشنبه ماه ذی‌القعده ثواب زیادی ذکر شده، از جمله از رسول اکرم(ص) نقل شده هر کس این نماز را به جا آورد، توبه‌اش‌ مقبول و گناهانش آمرزیده می‌شود، دشمنان او در روز قیامت از او راضی شوند، با ایمان می‌میرد، دین و ایمانش از وی گرفته نمی‌شود؛ قبرش گشاده و نورانی شده و والدینش از او راضی گردند؛ مغفرت شامل حال والدین او و ذریه او گردد؛ توسعه رزق پیدا کند؛ ملک الموت با او در وقت مردن مدارا کند؛ به آسانی جان دهد و.[۲]

برخی از عالمان اخلاق از جمله میرزا جواد ملکی تبریزی به خواندن این نماز توصیه کرده‌اند.[۳]

وقت

زمان اصلی خواندن این نماز یکشنبه ماه ذی‌القعده است و در هر ساعتی از روز می‌توان آن را خواند. و مطابق فراز انتهایی روایت،[۴] اگر در یکشنبه سایر ماه‌ها نیز به‌جای آورده شود، همین پاداش را خواهد داشت.[۵]

سند حدیث

سید بن طاووس در کتاب اقبال الاعمال، بخش اعمال ماه ذی القعده روایتی را که مستند این نماز است از انس بن مالک از پیامبر(ص) نقل می‌کند.[۶] [یادداشت ۱]


ولادت حضرت معصومه ( س ) و روز دختر مبارک

خجسته باد میلاد بانوی قدسیه مطهره، فاطمه معصومه علیهاالسلام که بارگاه نورانی ‏اش محل دایمی نزول فرشتگان بر زمین و دروازه بهشت است.

ولادت حضرت معصومه ( س ) و روز دختر را به تمامی فرهیختگان عزیز و تمامی دختران سرزمین عزیزمان تبریک عرض می نماییم .

به یمن میلادت، ذره ذره نور می ‏شویم و قطره قطره حضور ، و دل را به سرای کرامتت دخیل می ‏بندیم تا در روز مقدس تولد تو با دست ‏های پاکت تطهیر شویم .

تصویر
 

سالروز میلاد حضرت فاطمه معصومه (س) در تقویم ایرانی با عنوان روز دختران» نامگذاری شده‌است‎‎ ، نامگذاری‌ این روز که ظاهرش ریشه در ازدواج نکردن آن حضرت و تجردش دارد و باطنش نیز در پی معرفی الگویی برجسته برای دختران مسلمان است.

حضرت معصومه(س) در روز اول ذی‌القعده سال ۱۷۳ هجری در شهر مدینه چشم به جهان گشودند. این بانوی بزرگوار از همان آغاز در محیطی پرورش یافتند که پدر، مادر و فرزندان، همه به فضائل اخلاقی آراسته بودند. روایت است که برادر بزرگوار حضرت معصومه(س)، حضرت امام رضا(علیه السلام) ایشان را معصومه صدا می‌کردند و جدشان امام صادق (علیه السلام) قبل از تولد ایشان ، حضرت معصومه (س) را به کریمه اهل بیت » ملقب نمودند.

تصویر
 

روز میلاد توست و تو روشنی به ما هدیه می‏دهی و ما با دستانی پر از روشنی،

از این حُسن بازمی‏گردیم؛ با دل‏هایی که در حوضچه چشمانمان با آب دیده تطهیر شده است.
روز میلاد تو هر روز در ما تکرار می‏شود، ای تکرار روشنی در روح و روان ما .

 

خاک قم گشته مقدس از جلال فاطمه / نور باران گشته این شهر از جمال فاطمه
گر چه شهر قم شده گنجینه علم و ادب / قطره ای باشد ز دریای کمال فاطمه
ولادت حضرت معصومه (س)


گشایش در زندگی
گشایش در زندگی راههایی دارد که گزیده ای از آنها در میان انبوه آیات و احادیث را آیت الله بهجت توصیه می کردند. ایشان بهترین ذکرها و زمان مناسب دعا برای این امر را نیز بیان کردند.

 گشایش در زندگی با کمک گرفتن از آیات قرآنی و احادیث و ذکرهای توصیه شده از جانب ائمه و پیشوایان مطمئنا راهی موثر است. بهره گیری از این آیات و احادیث همچون هر امر دیگری نکته هایی برای تسریع در اجابت و رفع مشکل دارد که بخشی از انها را برایتان جمع اوری کرده ایم که به شرح زیر است.

گشایش در زندگی

بخشش گناه و از میان بردن اثرات سوء آن از ناحیه پرودگار عالم همواره برای مؤمنان موجب ایجاد گشایش های معنوی و مادی بوده است.

 اکثر گرفتاری هایی که انسان به آن مبتلا می شود، به واسطه گناه است، زیرا به کار نگرفتن نعمت های خداوند در مسیری که او می پسندد و صرف کردن آن ها در معصیت خداوند نشانه کفران نعمت ها است.

 خداوند راه توبه و استغفار را برای همه باز گذاشته است و می فرماید:وَ تُوبُوا اِلَی اللهِ جَمیعاً اَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»، ای مؤمنان! همگی با هم به سوی خدا توبه کنید و باز گردید شاید رستگار شوید.(1)

همچنین راه بازگشت به سوی خویش را به بندگانش آموخته است و ابتدا دستور عذرخواهی و استغفار، سپس فرمان به توبه می دهد:وَاسْتَغْفِرُوا اللهَ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَیْهِ»؛ از الله، پروردگارتان طلب آمرزش کنید، پس از آن توبه کرده و به سوی او باز گردید.(2)

با این وجود در آیاتی دیگر به اثرات استغفار در دنیا اشاره شده است مانند:اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً/یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً/وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوال وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّات وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً»؛ از پروردگار خویش آمرزش طلبید که او بسیار آمرزنده است (اگر چنین کنید) او (باران) آسمان را پی درپی بر شما فرو می فرستد و شما را با اموال و فرزندان بسیار کمک می کند و باغ های سرسبز و نهرهای جاری در اختیارتان قرار می دهد.(3)

 راههای گشایش در زندگی

بنابراین دستور به استفغار از خود قرآن گرفته شده و در روایات نیز تأکید شده است.

 اثرات ذکر استغفار در روایات

ذکر استغفار در کلمات نورانی اهل بیت(ع) با تعابیر گوناگون آمده است و روایات در این زمینه متعدد و موثق هستند.

رسول خدا(ص):

 -مَنْ أَکْثَرَ الإِسْتِغْفارَ جَعَلَ اللهُ لَهُ مِنْ کُلِّ هَمّ فَرَجاً وَ مِنْ کُلِّ ضیق مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لایَحْتَسِبُ»؛ کسی که زیاد استغفار گوید و از خدا عذرخواهی کند، خداوند از هر غصه ای برایش گشایشی قرار دهد و از هر تنگنایی راه فراری پیش پایش گذارد و او را از جایی که گمان ندارد روزی می دهد.(4)

 

- أَکْثَرُوا مِنَ الإِسْتِغْفارِ، فی بُیوتِکُمْ وَ فی مَجالِسِکُمْ وَ عَلی مَوائِدِکُمْ وَ فی أَسْواقِکُمْ وَ فی طُرُقِکُمْ وَ أَیْنَما کُنْتُمْ فَاِنَّکُمْ لاتَدْرُونَ مَتی تَنْزِلُ الْمَغْفِرَةُ»؛ زیاد استغفار کنید، در خانه ها و مجالستان، سر سفره ها و در بازارهایتان، و در مسیر رفت و آمدهایتان و هر جا که بودید(استغفار کنید)، چرا که شما نمی دانید آمرزش خداوند چه زمانی نازل می شود.(5)

 

امیرالمؤمنین(ع):

 

-تَعَطَّروا بِالإِسْتِغْفارِ، فَلا تَفْضَحَنَّکُم رَوائِحُ الذُّنُوبِ»؛ با استغفار و آمرزش خواهی از خداوند خود را معطّر کنید تا بوی بد گناهان شما را رسوا نکند.(6)

 

امام باقر(ع):

 از پدرانش نقل می کنند که پیامبر(ص) فرمود:خوشا به حال آنکه روز قیامت در نامه عملش زیر هر گناهی استغفر الله باشد».(7)

 شرایط تحقق استغفار حقیقی

 البته واضح است که صرف لقلقه زبان موجب گشایش درهای بخشش خداوند نمی شود و عزم بر ترک گناه و نداشتن اصرار بر تکرار گناه از عوامل مهم در تأثیرگزاری ذکر استغفار است.

در نهج البلاغه آمده است:کسی در حضور علی(ع) می‏ گفت:استغفرالله، حضرت فرمود:مادرت بر تو بگرید، آیا می‏دانی استغفار» چیست؟ استغفار درجه علیین» و نامی است که بر شش معنا اطلاق می‏ شود:

 1-پشیمانی از گذشته،

 2- عزم بر ترک و بازگشت از آن برای همیشه،

 3- ادای حقوق دیگران، تا خدا را پاک ملاقات کنی و بر (ذمه) تو بدهکاری نباشد. (حق الناس، خمس، زکات و.)،

 4-هر فریضه که ضایع کرده ‏ای، ادا کنی (مثل نماز، روزه و نذر واجب و.)،

 

5-گوشتی که از حرام بر بدن تو رویده، با حزن و اندوه آب کنی تا پوستت به استخوان بچسبد و گوشت تازه میان آن ها بروید. ممکن است کسی از راه درآمد، حرام به عیش و نوش و تن‏پروری بپردازد و یا بر اثر هر لذت حرامی، چاق و فربه شود، در این صورت حزن و اندوه گناهان گذشته باید به گونه ‏ای بر وجود او آتش زند که خواب و قرار را از وی بستاند، البته این حال برای هر توبه کننده‏ای حاصل نمی‏ شود و این در واقع مرتبه ‏ای از مراتب کمال توبه و استغفار است.

 

6- سختی طاعت را بر بدنت بچشانی، چنان که شیرینی گناه را به آن چشاندی، طاعت حق و طوق بندگی مولا، سختی‏ ها و محدویت ‏هایی دارد، زیرا یک سلسله اوامر و نواهی هست که بر نفس اماره ناخوشایند است، در مقابل انجام گناه بر وفق مراد نفس اماره همسو با راحتی جسم است، پس همان گونه که نفس بر وفق مراد خود و بدن بر حسب طبعش، در راحتی و آسایش به سر می‏ برد و لذت گناه را می‏ چشید، باید سختی طاعت و مشقت پذیرش قید و بندهای الهی و دینی را نیز بچشد.

 وقتی تمام این شرایط تحقق یافت آنگاه بگو:استغفرالله. (8)

بهترین زمان برای استغفار/راه حلی برای گشایش در زندگی+پاسخ آیت الله بهجت

توصیه شده است که بهترین وقت استغفار، سحرگاهان به ویژه سحر است تا جایی که استغفار کنندگان در سحرگاهان مورد مدح خداوند عالمیان قرار می گیرند.

 همچنین طبق روایات ذکر استغفار از جمله تعقیبات نماز صبح و نماز عصر است که مرحوم حاج شیخ عباس قمی در کتاب مفاتیح الجنان به آن اشاره کرده است.

 آیت الله محمدتقی بهجت آن عارف بالله در پاسخ به سؤال فردی که در امور مختلف از جمله اشتغال و ازدواج دچار گرفتاری شده بود، این چنین بیان کردند:زیاد از روی اعتقاد کامل بگویید:أستغفر الله»، هیچ چیز شما را منصرف نکند غیر از ضروریات و واجبات تا کلیه ابتلائات رفع شود، بلکه بعد از رفع آن ها هم بگویید، برای اینکه امثال آن ها پیش نیاید و اگر دیدید رفع نشد، بدانید یا ادامه نداده اید، یا آنکه با اعتقاد کامل نگفته اید.(9)

ذکر رفع بیکاری و شاغل شدن با دعاهای مخصوص

اذکار و دعاهایی جهت رفع بیکاری و نجات خانواده از مشکلات اقتصادی و معیشتی وجود دارد که می توان با استفاده از آنها به خداوند متعال متوسل شده و نیاز خود را خواست. برخی از دعاها وجود دارند که توسط قرآن و پشوایان دینی برای پیدا کردن شغل مناسب به مردم توصیه شده اند. در این بخش از دین و مذهب نمناک دعاهای سریع الاجابه برای گشایش فوری در پیدا کردن کار و حاجت روایی ارائه کرده ایم.

ذکر رفع بیکاری

استغفار و حقیقت توبه، بهترین ذکر رفع بیکاری

شخصی از آیة الله بهجت (ره) پرسید:دست به هر شغلی می زنم، ناکام می شوم؛ برای بهبودی درآمد و زیاد شدن روزی چه کنم؟

توبه و استغفار همان طلب آمرزش است؛ به هر ترتیب ما انسان هستیم و در معرض گناه، خطا و اشتباه هستیم و خداوند راه بازگشت را در هر لحظه ای برای ما باز کرده است و همواره امید به رحمت و بخشش خدا هست.

خداوند متعال در سوره نساء می فرماید:وَ مَنْ یعْمَلْ سُوءاً أَوْ یظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یسْتَغْفِرِ اللَّهَ یجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحیما» ؛ و هر کس کار بدی کند، یا بر خویشتن ستم ورزد، سپس از خدا آمرزش بخواهد، خدا را آمرزنده مهربان خواهد یافت.»

همچنین خداوند از استغفار به عنوان یک خصیصه مثبت یاد می کند و می فرماید:وَ الَّذینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ یصِرُّوا عَلی ما فَعَلُوا

وَ هُمْ یعْلَمُونَ»؛

و آنان که چون کار زشتی کنند، یا بر خود ستم روا دارند، خدا را به یاد می آورند و برای گناهانشان آمرزش می خواهند و چه کسی جز خدا گناهان را می آمرزد؟ و بر آنچه مرتکب شده اند، با آن که می دانند که گناه است، پافشاری نمی کنند.»

و در روایات فرموده اند که استغفار بهترین و برترین دعا است و تا می توانید استغفار کنید.

دعای رفع بیکاری

در روایتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در سخن زیبایی می فرمایند:من کثر همومه فلیکثر من الاستغفار؛ هر کس غم و غصه اش زیاد است، باید زیاد استغفار کند. بحارالانوار، ج 90، ص 283

و نیز در عبارت دیگری میدان تاثیر استغفار را گسترده تر معرفی کرده و فرموده اند:علیک بالاستغفار فانه المنجاه. بر تو باد به استغفار و عذرخواهی از خداوند که استغفار نجات دهنده انسان از مشکلات و سختی ها است. بحارالانوار، ج 90، ص 283

امام علی (ع) می فرماید:عجبت لمن یقنط ومعه الاستغفار» ؛ من تعجب می کنم از کسی که ناامید می گردد و حال آن که می تواند آمرزش بخواهد.

نیازی به استغفار، احساس نمی شود

متاسفانه در جامعه امروزی این احساس معنوی مهم در میان مردم بسیار کم رنگ شده است. مانند گذشته در فرهنگ و زندگی روزمره و محافل دعا و استغفار رونق آنچنانی ندارند. بیشتر گرفتاریها و مشکلات انسانها به دلیل گناه ایجاد شده است چرا که به کار نگرفتن نعمت های خداوند در مسیری که او می پسندد و صرف کردن آن ها در معصیت خداوند نشانه کفران نعمت ها است.

"بعضی از ما آدم ها به دلیل برداشت سطحی ای که از استغفار داریم، احساس نیاز چندانی به استغفار در خود نمی بینیم و تصور می کنیم استغفار فقط برای وضعیتی است که انسان گناهان سنگینی انجام داده و بسیار آلوده شده است، در حالی که پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله) در مورد خودشان می فرمایند:هر روز بر روی قلبم غبار می نشیند، تا اینکه روزی صد مرتبه استغفار می کنم؛ اِنّه لَیُغَانُ عَلَی قَلْبِی حَتَّی أَسْتَغْفِرُ فِی الْیَوْمِ مِائَةَ مَرَّه» (مستدرک الوسائل/5/320/ح5978). البته باید توجه داشت که این غبار ناشی از غفلت یا گناه نیست بلکه محاسباتی است که پیامبر اکرم (ص) در مراتب بالای خود دارند.

اگر کسی در وجود خود نیاز به استغفار را احساس نکند به طور یقین مشکلی وجود دارد. اگر این شخص، انسان خوبی باشد، دچار عُجب است و اگر شخص بدی است دچار قساوت قلب است، به اندازه که مورد غضب خداوند قرار گرفته است.

به نقل از بیانات حجت الاسلام پناهیان،در حقیقت اگر فردی احساس نیاز به استغفار نداشته باشد، بوی تکبر از او به مشام می رسد.

خداوند در آیه 5 سوره منافقون درباره برخی از این افراد که وضعیت شان خیلی خراب تر است چنین می فرماید:وَ إِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُون؛ و چون به آنان گویند:بیایید تا پیامبر خدا برای شما آمرزش بخواهد، از روی کبر و غرور سرهای خود را بر می گردانند، و آنان را می بینی که متکبرانه از حق روی می گردانند.

ذکر برای بیکاری

چگونه احساس نیاز به استغفار را با دعا و ذکر رفع بیکاری در دل خود زنده کنیم؟

باید استغفار را همیشه یک امر جاری بدانیم و به هر وسیله ای احساس استغفار را در خودمان زنده کنیم. به نقل از بیانات حجت الاسلام پناهیان، برخی از عناصری که احساس نیاز به استغفار را در وجود انسان ایجاد می کنند عبارتند از:

  • مذمت کردن خود به خاطر وضعیتی که در آن هستیم
  • احساس پشیمانی از گناه و یا از فاصله ای که با خدا داریم
  • غم تنهایی و مهجوری از خدا و اولیاء الله
  • احساس تنفر از گناه و یا وضع بدی که داریم
  • تمنای وضع بهتر داشتن

این ها در حالی است که خداوند متعال دو پناهگاه محکم در این امّت گذاشته است، یکی وجود پیامبر خود که رحمه للعالمین است و هم اکنون در دل مؤمنین وجود دارد و دیگری استغفار. تا زمانی که امّت توبه و استغفار دارد، بلاهای عمومی که بر مردم در گذشته نازل می شد، در این امت نازل نمی شود.

استغفار برای رفع گرفتاری

استغفار راه حلی برای بسیاری از مشکلات

کمک گرفتن از آیات قرآنی و احادیث و ذکرهای توصیه شده از جانب ائمه و پیشوایان برای گشایش در امور زندگی راهی موثر و مطمئن است. بهره گیری از این آیات و احادیث؛ دارای نکاتی برای تسریع در اجابت و رفع مشکل هستند. برخی از این موارد به شرح زیر است:

خداوند راه توبه و استغفار را برای همه باز گذاشته است و در آیه 31 سوره نور می فرماید:وَ تُوبُوا اِلَی اللهِ جَمیعاً اَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»، ای مؤمنان! همگی با هم به سوی خدا توبه کنید و باز گردید شاید رستگار شوید.

کسی که زیاد استغفار گوید و از خدا عذرخواهی کند، خداوند از هر غصه ای برایش گشایشی قرار دهد و از هر تنگنایی راه فراری پیش پایش گذارد و او را از جایی که گمان ندارد روزی می دهد.

بسیاری از مشکلات و گرفتاریهای انسان به واسطه گناه به وجود می آید، زیرا به کار نگرفتن نعمت های خداوند در مسیری که او می پسندد و صرف کردن آن ها در معصیت خداوند نشانه کفران نعمت ها است.

خداوند در آیات 10 تا 14 سوره نور با اشاره به اثرات استغفار در دنیا می فرماید:اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً/یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً/وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوال وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّات وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً»؛ از پروردگار خویش آمرزش طلبید که او بسیار آمرزنده است، اگر چنین کنید او باران آسمان را پی درپی بر شما فرو می فرستد و شما را با اموال و فرزندان بسیار کمک می کند و باغ های سرسبز و نهرهای جاری در اختیارتان قرار می دهد.

با این آیات می توان فهمید که دستور به استغفار از خود قرآن گرفته شده است به همین دلیل در احادیث و روایایت بسیاری به آن تاکید شده است.

چنانچه رسول خدا صلی الله و علیه و آله فرموده اند:مَنْ أَکْثَرَ الإِسْتِغْفارَ جَعَلَ اللهُ لَهُ مِنْ کُلِّ هَمّ فَرَجاً وَ مِنْ کُلِّ ضیق مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لایَحْتَسِبُ»؛ کسی که زیاد استغفار گوید و از خدا عذرخواهی کند، خداوند از هر غصه ای برایش گشایشی قرار دهد و از هر تنگنایی راه فراری پیش پایش گذارد و او را از جایی که گمان ندارد روزی می دهد. ( وسائل الشیعه،ج 7، ص 176)

رفع گرفتاری ها با استغفار و بهترین ذکر رفع بیکاری و شاغل شدن

آیة الله محمدتقی بهجت (ره) در پاسخ به سؤال فردی که در امور مختلف از جمله اشتغال و ازدواج دچار گرفتاری شده بود، این چنین بیان کردند:زیاد از روی اعتقاد کامل بگویید:أستغفر الله»، هیچ چیز شما را منصرف نکند غیر از ضروریات و واجبات تا کلیه ابتلائات رفع شود، بلکه بعد از رفع آن ها هم بگویید، برای اینکه امثال آن ها پیش نیاید و اگر دیدید رفع نشد، بدانید یا ادامه نداده اید، یا آنکه با اعتقاد کامل نگفته اید.

در روایات با هر سه لفظ آمده است که، اگر کسی ملازم استغفار باشد یا پیوسته استغفار کرد یا زیاد استغفار نمود، خداوند او را از هر غم و ناراحتی رها می کند، از هر تنگنایی راه برون رفت برای وی قرار می دهد و از جایی که گمان نمی برد روزی اش می دهد



فضائل و کرامات امام رضا علیه السلام

 

طلیعه نوشتار

امام هشتم شیعیان حضرت علی بن موسی الرضا (ع) روز یازدهم ذیقعده سال 148 هـ. ق در مدینه دیده به جهان گشود.(1)

دوران امامت آن حضرت 20 سال بود که با سه تن از حکمرانان مستبدّ عباسی، یعنی هارون (ده سال)، امین (پنج سال) و مأمون (پنج) سال معاصر بود. امام رضا در آخر ماه صفر سال 203 هـ. ق در سن 55 سالگی توسط مأمون مسموم شد و در سناباد نوقان که امروزه یکی از محلات مشهد مقدس محسوب می شود به شهادت رسید و در محل مرقد فعلی به خاک سپرده شد. (2)

آن بزرگوار همانند دیگر امامان معصوم(ع) دارنده تمام کمالات و فضائل اخلاق انسانی در مرتبه اعلی بود. او آن چنان در قلّه شکوهمند کمال و فضیلت قرار داشت که نه تنها دوستان و پیروانش او را ستوده اند، بلکه دشمنان کینه توز و سرسخت به مدح و ستایش او پرداخته اند. درباره اوصاف اخلاقی آن حضرت ابراهیم بن عباس» می گوید: هرگز ندیدم که امام رضا (ع) به کسی یک کلمه جفا کند و ندیدم که سخن شخصی را قطع کند و ندیدم که نیازمندی را از درگاه خویش رد کند. او هرگز در حضور افراد تکیه نمی داد و هرگز او را ندیدم که با صدای بلند خنده کند، بلکه خنده اش تبسم و لبخند بود. وقتی که خلوت می کرد و کنار سفره می نشست، همه خدمت کاران و غلامان را کنار سفره می نشاند.»(3)

آن چه خوانندگان عزیز و محترم در پیش رو دارند، گامی است در بیان فضائل اخلاقی و صفات حمیده پیشوای هشتم شیعیان امید است که ره توشه ای باشد برای پویندگان راه امامت و ولایت.

برترین اندیشمند

خود امام رضا (ع) در مورد دانش بی کران حضرتش و برتری بر اندیشمندان و متفکّرین علوم مختلف می فرماید: زمانی من در مسجدالنبی می نشستم و در آن موقع دانشمندان زیادی در مدینه بودند، هرگاه یکی از آن ها در پاسخ پرسشی عاجز می گشت و دیگران هم نمی توانستند از عهده جواب برآیند، همگی به من اشاره می کردند و مسائل مشکل را مطرح می کردند و من پاسخ همه آن ها را می دادم.»(4)

مرحوم شیخ صدوق می گوید: مأمون در هر جا که احتمال می داد دانشمندی باشد و توانایی مناظره و مباحثه با امام رضا(ع) را داشته باشد به مجلس خویش دعوت می کرد و او را با امام هشتم(ع) وارد بحث می نمود.

او در این زمینه تلاش های فراوانی به عمل آورد تا اندیشمندان و نظریه پردازان فرقه ها و گروه های مختلف اسلامی و غیراسلامی در مباحثه علمی بر آن حضرت پیروز شوند، امّا امام رضا(ع) در تمام آن جلسات و مناظره های سنگین و پیچیده بر تمام دانشمندان عصر خویش غلبه می کرد. آن حضرت با کسی به بحث و مناظره نمی پرداخت مگر این که در پایان، طرف مقابل به فضیلت و برتری و دانش سرشار امام هشتم (ع) اعتراف می نمود و در برابر استدلال های قوی و محکم او سر تعظیم فرود می آورد.»(5)

دریای کرم

یسع بن حمزه» می گوید: در مجلس امام رضا(ع) مشغول گفت و گو بودیم که مردی وارد شد و گفت: سلام بر تو ای فرزند پیامبرخدا! من مردی از دوستان شما هستم. اکنون از زیارت خانه خدا بازگشته ام و چیزی که بتوانم با آن خود را به خانه برسانم ندارم. مرا به دیارم بفرست، من دارای نعمت و دولت هستم و مستحق صدقه نیستم. آنچه به من ببخشی از سوی شما صدقه خواهم داد. امام (ع) از او خواست بنشیند بعد از پایان جلسه حضرت به خانه رفت و لحظاتی بعد در را بست ؛ سپس دستش را از بالای در بیرون آورد و پرسید آن مرد خراسانی کجاست؟ مرد پاسخ داد: این جا هستم. امام(ع) فرمود: این دویست دینار را بگیر و با آن هزینه سفرت را تأمین کن. یکی از یاران حضرت پرسید: فدایت شوم به او مهربانی کردی و چهره پنهان ساختی؟!

حضرت فرمود: چون نیازش را برآوردم، نخواستم خواری خواهش را در چهره اش ببینم. آیا این حدیث پیامبر(ص) را نشنیده ای که فرمود: کار نیکی که پنهان انجام شود، برابر هفتاد حج است.(6)

مدافع حریم اسلام

مسأله دفاع فرهنگی و علمی از کیان اسلام و جلوگیری منطقی از بدعت ها و گمراهی ها از ضروریات اسلام است و موجب پاداش های عظیم و محبوبیّت های بسیار بزرگ در پیش گاه خداوند خواهد شد ؛ به طوری که پیامبر(ص) در مورد نگهبانی از حریم دین و حکومت اسلامی فرموده است: یک شب نگهبانی از حریم حکومت اسلامی برتر از هزار شب عبادت که روزش را انسان روزه بگیرد می باشد.»(7)

حضرت امام رضا(ع) در این راستا می فرماید: عده ای از غالیان، اخباری را در مورد تشبیه به خدا و مسأله جبر در شأن ما به دروغ جعل کردند و با این بیهوده گویی ها عظمت خدا را کوچک نمودند.

هر کس آن ها را دوست بدارد با ما دشمنی نموده و هر کس آنها را دشمن بدارد با ما دوستی نموده است ؛ هر کس با آن ها رابطه برقرار سازد از ما بریده است و هرکس از آن ها ببرد با ما پیوند برقرار نموده است، هرکس نسبت به آن ها بی اعتنایی کند، به ما نیکی نموده و هرکس به آنها نیکی کند، به ما بی اعتنایی و جفا کرده است: هر کس آن ها را گرامی بدارد به ما اهانت نموده و هر کس که به آن ها اهانت کند، به ما احترام نموده است، هر کس به آنها بدی کند به ما خوبی کرده و هر کس به آن ها خوبی کند، به ما بدی نموده است، هر کس آن ها را تصدیق کند، ما را تکذیب نموده و هرکس که آنها را تکذیب کند، ما را تصدیق نموده است. هر کسی که شیعه ماست، هرگز آن ها را یار خود نگیرد و با آن ها همکاری ننماید.»(8)

کرامات رضوی

معجزات و کرامات حضرت رضا(ع) بسیار زیاد است، به طوری که شیخ حرّ عاملی می نویسد: معجزات امام رضا (ع) از حدّ تواتر کرده است.»(9) بنابراین چه بسیار انسان هایی هستند که با تشرّف به بارگاه ملکوتی آن امام همام (ع) از دریای بی کران کرامتش بهره و نصیبی برده اند.

شیخ صدوق می گوید: وقتی رکن الدوله، یکی از وزرای حکومت آل بویه را از رفتن به زیارت امام علی بن موسی الرضا(ع) با خبر ساختم، به من گفت: مرقد آن امام (ع) را بارها زیارت کرده ام و حاجت های زیادی از ایشان گرفته ام. هنگامی که به آن جا رفتی برای من دعا کن و به جای من زیارت نما که در آن مکان دعا اجابت می شود.(10)

ابومنصور عبدالرزّاق» وقتی فهمید که حاکم توس (معروف به بیوردی) فرزندی ندارد، به او گفت: چرا به زیارت امام رضا (ع) نمی روی تا در آن جا از خداوند فرزندی طلب کنی؟ من بارها در آن جا حوائجی از خداوند خواسته ام و خداوند حاجتم را به برکت آن امام بزرگوار بر آورده نموده است. حاکم توس می گوید: نزد امام رضا(ع) رفتم و از خداوند حاجتم را خواستم. خداوند فرزند پسری به من عطا کرد.(11)

انیس قرآن

ره پویان راه یقین و سالکان کوی عشق از آن جایی که دل در گرو ذات اقدس خداوند دارند، کتاب او را پرتوی از ذات الهی و واسطه سخن ربّ مالک با عبد سالک می دانند، از این رو با قرآن انس ویژه ای داشته و دل و جان و اعمال خویش را با آن گوهر حیات بخش خدایی می کنند.

در سیره هشتمین ستاره فروزان آسمان امامت و ولایت انس با قرآن به وضوح دیده می شود. آن بزرگوار هر سه روز یک بار تمام قرآن را تلاوت می کرد و در آیات آن تدبّر می نمود.

امام رضا(ع) شب ها هنگام خوابیدن، در بستر خویش زیاد قرآن می خواند و چون به آیه ای می رسید که در آن یادی از بهشت یا جهنم شده است، می گریست و از خداوند بهشت می طلبید و از دوزخ به خداوند پناه می برد: . فاذا مرّ بآیةٍ فیها ذکر جنّةٍ او نارٍ بکی و سأل اللّه الجنّة و تعوّذ به من النّار.»(12)

همچنین درباره اوصاف قرآن سخنان گهرباری از ایشان به یادگار مانده است که هر خواننده را به فکر و اندیشه در این کتاب وا می دارد. آن حضرت قرآن کریم را کتاب هدایت گر، سرچشمه حیات و مایه عزّت دانسته، بنابراین می فرماید: هو حبْل اللّه المتین و عروتُهُ الوثْقی و طریقتُهُ المُثلی، المؤدّی الی الجنّة و المنجی من النّار لا یخْلُقُ من الازمنة و لا یغثُّ علی الالسنة لانّه لمْ یجعلْ مانٍ دون زمانٍ بلْ جُعل دلیلُ البرهان و حجّةٌ علی کلّ انسانٍ لایأتیه الباطلُ منْ بین یدیه و لا من خلفه تنزیلٌ من حکیمٍ حمیدٍ؛(13) قرآن ریسمان محکم الهی و دستگیره محکم و راهی نمونه و بی بدیل است که به بهشت منتهی می شود و انسان را از آتش نجات می دهد. در طول زمان کهنه نمی شود و ارزش و اعتبار خود را از دست نمی دهد، زیرا برای یک عصر قرار داده نشده است، بلکه راهنما، برهان و حجّت برای هر انسان است. باطل و نادرستی در آن راه نمی یابد، نه از پیش رو و نه از گذشته ها. این کتاب فرستاده خدای حکیم و ستوده است».

پاسدار نماز

همه پیامبران و امامان و اولیای خدا حرمت نماز را به بهترین وجه حفظ می کردند و آن را با کیفیت بسیار عالی اقامه می نمودند. پس از معرفت به خدا و اصول اعتقادات، بر همه چیز آن را مقدّم می داشتند.

از منظر حضرت رضا(ع) هیچ عملی برتر و با ارزش تر از نماز نیست و آن را در اول وقت اقامه می کرد به همین جهت آن حضرت (ع) به ابراهیم بن موسی» فرمود: لاتؤخّرنّ الصّلوة عن اوّل وقتها الی آخر وقتها من غیر علّةٍ.؛(14) نماز را همیشه در اول وقت شروع کن و آن را بدون علت از اول وقت به تأخیر مینداز.»

امام هشتم به هیچ قیمتی فضیلت نماز اول وقت را از دست نمی داد. حتی در مهم ترین جلسات ی و علمی امام به نماز اول وقت اهمیّت می داد. نقل می شود که به دستور مأمون، علمای برجسته از فرقه های گوناگون در مجالس مناظره حاضر می شدند و امام رضا(ع) با آن ها بحث و مناظره می کرد. در یکی از این مجالس عمران صائبی» که از دانشمندان بزرگ بود، حاضر شد و درباره توحید با امام رضا(ع) وارد گفت و گو گردید. در آن جلسه امام سؤال های او را با حوصله، متانت و استدلال های قطعی پاسخ داد و او را به سوی توحید متمایل کرد. هنگامی که بحث و مناظره به اوج خود رسیده بود، حضرت رضا(ع) احساس کرد که وقت اذان ظهر و هنگام نماز است، بنابراین به مأمون فرمود: وقت نماز فرا رسیده است.

عمران صائبی که به حقایقی دست یافته و از دریای دانش سرشار امام هشتم بهره هایی برده بود با التماس گفت: آقای من! گفت و گو و پاسخ های خویش را قطع مکن، زیرا دل من آماده پذیرش سخنان شماست. امّا آن حضرت تحت تأثیر سخنان عاطفی و احساس برانگیز او قرار نگرفت و فرمود: عیبی ندارد نماز را می خوانیم و دوباره به گفت و گو ادامه خواهیم داد. در این حال امام و همراهان به اقامه نماز مشغول شدند. حضرت بعد از اقامه نماز دوباره به گفت و گو ادامه داد و پاسخ های روشن گرانه خویش را ارایه نمود.(15)

اسوه شجاعت

پس از شهادت حضرت امام موسی کاظم(ع) دوران امامت حضرت امام رضا(ع) در عصر هارون آغاز شد. با این که شرایط بسیار سخت بود امام امامت خود را آشکار و هدایت مردم را شروع کرد.

محمدبن سنان که یکی از شیعیان است می گوید: به امام رضا(ع) عرض کردم: شما چگونه جرأت کردید که بعد از پدرتان، امامت خود را آشکار کنید با این که از شمشیر هارون خون می چکد؟» آن حضرت در پاسخ سؤال من فرمود: همان گونه که پیامبر(ص) در برابر ابوجهل ایستادگی و مقاومت کرد و فرمود: اگر ابوجهل یک دانه مو از سرم بردارد من پیامبرنیستم، من نیز به شما می گویم: اگر هارون از سرم یک لاخه مو بگیرد، من امام نیستم.»(16)

حکیم خردورز

امام رضا(ع) در روزگاری که امامت الهی در حد پادشاهی و ولایت عهدی تنزّل یافته بود، از عقل و خرد خویش بیش ترین بهره را برد و با تشکیل مناظرات و احتجاجات عقلانی، خردورزان را جذب خویش نمود و عده ای از آن ها را به راه اصلی و حجت ظاهری و امامت هدایت نمود.

آن حضرت در تمام عرصه های زندگی به ویژه عرصه ی اش رفتاری کاملاً حکیمانه و خردورزانه داشت. پذیرش ولایت عهدی در دوران امامتش یک موضع کاملاً عاقلانه بود که توانست تمام شیطنت ها و نقشه های مأمون را خنثی کند.

نتیجه این خردورزی و تدبیر آن شد که اولاً: افرادی که حتی امام را نمی شناختند و یا بغض آن حضرت را در دل داشتند با این تدبیر حکیمانه جزو عاشقان و شیفتگان امام رضا(ع) شدند.

ثانیاً: نه تنها مأمون نتوانست معن و مخالفان شیعی را به خود خوش بین سازد، بلکه امام (ع) مایه امید و تقویت روحیه آنان شد و ثالثاً: نه تنها مأمون نتوانست امام(ع) را

متهم به حرص بر دنیا و عشق به مقام و منصب نماید، بلکه حشمت ظاهری بر عزّت معنوی او افزود.

کوتاه سخن این که مأمون در این معامله نه تنها چیزی بدست نیاورد، بلکه بسیاری چیزها را از دست داد. این جا بود که مأمون احساس شکست و خسران کرد و در صدد برآمد که خطای فاحش خود را جبران کند که تنها راه آن شیوه توسل به قتل و نقشه بود.(17)


خاطره ای از یکی از خدام امام رضا علیه السلام :

یکی از خدام، این خاطره را به نقل از یکی از خدام پیشکسوت می گویم. الان غذا خوردن خدام یک نظم خاصی گرفته و از داخل غذاخوری نمی توانند غذایشان را بیرون ببرند اما قبلا خدام می توانستند غذایشان را بیرون ببرند. یکی از خدام شامش را با خود به کفشداری برد تا بعد از پایان کشیکش  غذا را به خانه ببرد می کوید یک آقایی برای گرفتن کفشش به من مراجعه کرد به من گفت از غذای آقا که متبرک است دارید  من نخواستم شغذایم را به او بدهم گفتم الان چه وقت غذا است نه، باز داشت می رفت گفت هیچی ندارید من گفتم یک دانه دارم اما برای خودم است. گفت من عازم آلمان هستم و این غذا را برای همسایه ام که یک دختر معلول دارد می خواهم ببرم آنها به هر پزشک و هر مکانی که فکر می کردند بهبودی حاصل می شود رفته اند ولی جواب نگرفتند. خادم گفت من غذایم را به این آقا دادم. آن آقا شماره موبایل مرا گرفت و شماره موبایل خودش را به من داد مدتها گذشت و من آن شب یادم رفت. ولی بعداز تقریبا یک ماه آن آقا به من زنگ زد و گفت من بلیط سفر مادر آن دختر و دختر را به ایران گرفته ام و دخترم را به عنوان مترجم همراهشان کردم تا برای زیارت خدمت امام رضا(ع) برسند شما هتل خیلی خوب برایشان بگیرد و زمستان است هوا سرد است به محض رسیدن  آنها برایشان ماشین بگیرد و به حرم ببریدشان و از آنها مواظبت کنید.

خادم می گوید هماهنگ کردیم و آنها به مشهد آمدند در فرودگاه سه خانمی را دیدم که از قیافه هایشان معلوم بود که آنها هستند سوار ماشین شدیم و به حرم رفتیم  به دختر خانم آن آقا که فارسی بلد بودم گفتم با این قیافه نمی توانید وارد حرم شوید باید چادر سرتان کنید و او به آن دو نفر گفت. من آنها را پشت پنجره فولادی آوردم و آنها بیتوته کردند بعد رفتم سراغ کشیکم. وقتی خواستم سری به آنها بزنم دیدم حرم شلوغ شده است و آن دخترمعلول بی هوش شده و حال عجیبی پیدا کرده، انگار شفا یافته بود. به جایی بردمشان که هرکس که شفا می گیرد باید بیاید آنجا و آن معجزه تبت شود . بعد از آن آنها را به هتل منتقل کردم و خانمم را هم به همراهشان فرستادم. خانمم نیمه شب بهم زنگ زد  که این دختر معلول خواب عجیبی دیده است این دختر حتما باید به حرم برود. دختر گفت خواب عجیبی دیدم  دیدم که یک آقایی که سراسر نور بود آمد به خوابم از من پرسید برای چی اینجا آمده اید گفتم آمده ام که شفا بگیرم به من گفتند بروید پیش دکتر رضا و شفا می گیرید من فکر می کردم اینجا مطب دکتری است ولی وقتی حرم را دیدم فهمیدم مکان مقدسی است. (این را هم بگویم آن آقا که اینها را به مشهد فرستاده بود شرط کرده بود اگر دختر شفا یافت آنها مسلمان یا شیعه بشوند.) دختر گفت در خواب به آن آقا گفتم به من این طور شرط کرده اند آن آقا به من گفت شما بهبود می یابید و لازم هم نیست که شیعه یا مسلمان شوید.  این معجزه در آستان قدس رضوی تبت شده و معتبر و مستند است.

ببینید امام رضا(ع) در رعایت مسائل حقوق اقلیتها خیلی نقش عجیبی دارند و بسیار این مسئله را رعایت می کردند. در زمان مأمون یکی از متمولان زرتشتی در  نیشابور فوت می کند حاکم شهر حکم می دهد اموالش در بین فقیران مسلمان تقسیم شود وقتی مأمون مسئله را از امام رضا(ع) می پرسد حضرت می گوید متوفی زرتشتی بوده و باید اموالش بین زرتشتیان تقسیم شود اگر اموال او را توزیع هم کرده باشید جمع کنید و بین زرتشتیان تقسیم کنید. حرفهای زیادی ازامامرضا(ع) در مسائل ی و دیپلماسی می توان زد . امروز هر چیزی که داریم به پشتوانه آن نازنین امام مهربانی است که همه چیز به ما داده و حقوق اقلیتها هم اینطور برایش مهم بوده است. در رأفت و کرامت هم آن خاطره دختر مسحی مأید خوبی برای این مسئله است

ابهاماتی از حادثه هفت تیر که هرگز پاسخ داده نشد

ابهاماتی از حادثه هفت تیر که هرگز پاسخ داده نشد!

برخی معتقدند که نمی توان تمام مسئولیت حادثه را متوجه منافقین کرد و باید در پشت پرده از عناصری رونمایی کرد که به کمک سرویس های جاسوسی غربی و اسرائیلی، بمب را به داخل ایران منتقل کرده اند.

 در هفتم تیر 1360 در ساعت 21 انفجار مهیبی در ساختمان مرکزی حزب جمهموری اسلامی در بهارستان روی داد که خیل عظیمی از یاران انقلاب و مقامات کشوری به شهادت رسیدند.

. حدود ساعت 21 روز هفتم تیر 1360دو بمب بسیار قوی در محل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی منفجر شد، که بر اثر شدت انفجار قسمت‌ هایی از ساختمان فروریخت و موجب شهادت ده ‌ها تن از مقامات مملکتی و نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و چند تن از وزرا گردید.

در این بین عامل اصلی انفجار حزب جمهوری اسلامی یعنی محمدرضا کلاهی، توانست با فرار از مهلکه از کشور بگریزد و همچنان در خفا در کشورهای اروپایی زندگی می کند. در ابتدا گمان می رفت که او نیز در انفجار کشته شده اما پس از تحقیقات مشخص شد که عامل اصلی بمبگذاری خود کلاهی بوده است. محمدرضا کلاهی پس از پیروزی انقلاب به سازمان مجاهدین خلق پیوست و با حفظ این عضویت، ابتدا پاسدار کمیته انقلاب اسلامی خیابان پاستور شد و بعد با هدایت سازمان، به داخل حزب جمهوری اسلامی راه پیدا کرد. او در حزب ارتقاء یافت و مسوول دعوت‌ها برای کنفرانس‌ها و میزگردها و جلسات شد. ضمن آنکه مسوول حفاظت حزب نیز شد. او بمب را با کیف دستی خود به داخل جلسه حزب جمهوری اسلامی واقع در نزدیکی چهارراه سرچشمه تهران انتقال داد و دقایقی قبل از انفجار، از ساختمان حزب خارج شد. پس از انفجار نیز مدتی در منزل یکی از اعضای سازمان متبوع خود مخفی شد و نهایتا از طریق مرزهای غربی کشور به عراق منتقل شد.

تلاش منافقین برای ترور بهشتی

یکی از شخصیت هایی که در ابتدای انقلاب به خاطر القائات منافقین و رومه های چپ گرا همواره مورد تهمت و توهین بود، سیدمحمد بهشتی بود. آمریکایی بودن، مدافع غرب، توطئه چینی برای عزل بنی صدر و دهها اتهام دیگر در جامعه منتشر می شد اما بهشتی صبورانه با آنها برخورد می کرد و در نهایت دراوج مظلومیت شهید شد.

اما سازمان مجاهدین خلق برای ترور بهشتی بر این گمان بودند که وی بر روی امام خمینی نفوذ دارد و با کشتن او نظام با مشکل جدی رو به رو می شود. مسعود خدابنده، عضوجداشده منافقین در 30 خرداد 1390 در یادداشتی در بی بی سی فارسی این برداشت را اینگونه بیان می کند:

"متاسفانه اشتباه محاسبه مجاهدین در مقابله با حکومت نه از این نقطه شروع شده بود و نه به این نقطه پایان یافت. شروع اشتباه محاسبه ی مجاهدین تحلیلی بود که بواسطه آن از آغاز انقلاب جناح حاکم و مغز متفکر و رهبر این جناح را آیت الله بهشتی دانسته و آیت الله خمینی را هم اگر چه همنوع ولی بازیچه تحلیل های وی می دید. این تحلیل حالا می گفت حکومت پس از حذف بنی صدر یکپارچه شده و دیکتاتور واقعی کشور اکنون آیت الله بهشتی است. پس با زدن این سر (آیت الله بهشتی) رژیم سرنگون خواهد شد."

القای چنین ابهامات و انحرافاتی در اندیشه های ملیشیای منافقین و پس از آشوب های سی خرداد، سبب شد تا مقامات و شخصیت های انقلابی در تیررس ترور برنامه ریزی شده آنها قرار گیرند.

آیا مجاهدین توان ساخت بمب را داشتند؟

پیش از انفجار حزب جمهوری اسلامی هیچ گزارشی مبنی بر توانایی سازمان منافقین در ساخت بمب های کوچک و قوی وجود نداشت. بیشتر عملیات های ترور آنها چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن به وسیله سلاح گرم ، نارنجک دستی و بمب های دست ساز بود. با بررسی های دقیق تر حادثه تروریستی 7 تیر مشخص می شود که بمب استفاده‎شده با آنکه حجیم نبوده اما قدرت تخریبی بالایی داشته و سقف کل سالن را پایین آورده است. از طرف دیگر، زمانی که توانایی‎های فنی سازمان را در نظر گرفته می شود، به این مساله روشن می شود که هیچ عملیات مشابهی نیز در این سطح و حجم و پیچیدگی فنی توسط سازمان انجام نشده است. در واقع، توان فنی و عملیاتی سازمان به این اندازه نبود که یک بمب کوچک و به اندازه یک کیف دستی اما با قدرت انفجاری بسیار بالا را طراحی کند.

برخی معتقدند که  نمی توان تمام مسئولیت حادثه را متوجه منافقین کرد و باید در پشت پرده از عناصری رونمایی کرد که به کمک سرویس های جاسوسی غربی و اسرائیلی، بمب را به داخل ایران منتقل کرده اند یا توسط عوامل نظامی فنی در کشور ساخته شده است. در واقع، در دو حادثه هفت تیر و هشتم شهریور سال 60، مجریان عملیات از اعضای سازمان مجاهدین خلق هستند اما طراحی این عملیات برای بمب‎گذاری از عهده آنها خارج بوده است. از طرف دیگر، هر دوی این عملیات‎ها دارای یک نقطه اشتراک هستند و آن، استفاده از عناصر نفوذی است که در ساختار حزب جمهوری اسلامی و سازمان امنیت کشور نفوذ کرده بودند. علل این نفوذ هم نیاز به واکاوی و بررسی دارد. با توجه به این نکات، طراحی این عملیات‎ به احتمال بسیار زیاد توسط سرویس‎های جاسوسی غربی، آمریکا و اسرائیل صورت گرفته است؛ بمب توسط آنها ساخته شده و به وسیله عوامل نفوذی سازمان مجاهدین جا‎گذاری شده است. از طرفی، کارشناسان نیز بر این باورند یک بمب کوچک با این حجم تخریب گسترده و وحشتناک، از لحاظ تکنیکی بسیار پیچیده بوده است. پس می‎توان گفت که به‎طور حتم، آمریکا و اسرائیل با فناوری‏های پیچیده آن روز این بمب و نقشه عملیاتی را طراحی و در اختیار عامل نفوذی سازمان مجاهدین قرار داده‎اند.

اما سعید شاهسوندی از اعضای جدا شده منافقین در این زمینه به موضوع دست یابی منافقین به تسلیحات و مواد انفجاری در انبارهای اسلحه رژیم سابق اذعان می کند و می گوید: " واقعیت این است که بعد از پیروزی انقلاب و فتح پادگان‌ها و مراکز لجستیکی نظام شاهنشاهی، بسیاری از امکانات در اختیار بسیاری نیروها و از همه مهمتر سازمان مجاهدین که نیروی متشکلی بود قرار گرفت و اینها هیچ کمبودی از لحاظ مواد انفجاری، اعم از نوع پلاستیک و نوع‌های پیشرفته آن نداشتند. پادگان‌ها پر از اسلحه و سلاح و مواد منفجره بود. من روزهای اول انقلاب خودم شاهد بودم که بسیاری از اینها را از گوشه و کنار می‌آوردند و همان بخش را که گفتم بخش و هسته اولیه اطلاعات همان موقع یکی از مسئولیت‌هایش سازماندهی این کارها و بسته‌بندی و جادادن آن در جاسازی‌های مختلف در گوشه و کنار شهر و حتی در کوه و بیابان بود."

از این رو فرضیه های مختلفی در این باب مطرح است و سازماندهی بودن انفجار و نفوذ تا قلب حزب جمهوری اسلامی این ابهام را ایجاد کرده که دستگاه های اطلاعاتی دیگر کشورها نیز در انجام عملیات و برنامه ریزی برای آن دست اندرکار بودند.

چرا مجاهدین مسئولیت حادثه را نپذیرفتند؟

یکی از مسائل عمده درباره مسئولیت انفجار تروریستی ساختمان حزب جمهوری اسلامی و شهادت شخصیت های برجسته، این است که منافقین هرگز به طور رسمی مسئولیت انفجار را برعهده نگرفتند. دلیل اصلی آن نیز می تواند به خاطر فرار از پیامدهای آن در کشورهای غربی و آمریکایی باشد که در صورت پذیرش این مسئولیت وارد لیست گروه های تروریستی می شدند. با همه اینها در این سال‌ها، از زبان سران سازمان، آنجا که سازمان مجاهدین می‌خواهد قدرت‌نمایی کند و نشان بدهد ما این کار را کرده‌ایم، غیرمستقیم، اما صریح به این عمل اعتراف می‌کند. سعید شاهسوندی عضو سابق کمیته مرکزی سازمان مجاهدین می‌گوید که این انفجار توسط سازمان مجاهدین خلق طراحی و اجرا شده است و او و گروه دیگری که در جریان انجام این عملیات قرار داشته‌اند در آن شب بی‌سیم سپاه را شنود می‌کردند تا از میزان موفقیت عملیات مطلع شوند.

بعد از سقوط رژیم بعثی صدام در عراق، نوارهای فیلمبرداری شده از ملاقات ها و مذاکرات فوق سری رجوی با مقامات اطلاعاتی و امنیتی این رژیم کشف شد و تعدادی از آنها در اروپا منتشر گردید. از جمله متن مکتوب پنج ملاقات رجوی طی سال های 1991 تا 2001 میلادی به همراه سی دی تصویری و صوتی آن در سال 1383 در قالب یک کتاب به ضمیمه سی دی ،‌ در لندن انتشار یافت. مسعود رجوی در یکی از این ملاقات ها صریحاً در مورد مسئولیت سازمان در انفجار هفتم تیر سخن می گوید. وی در دیداری با سپهبد طاهر جلیل حبوش رئیس سازمان کل اطلاعات عراق در سال 1999 میلادی (1378 شمسی) هنگام اشاره به سوابق روابط قبلی با آمریکا و فرانسه چنین می گوید: " همانگونه که اطلاع دارید من در سال های 1981 تا 1986 در پاریس بودم، در آن سال ها . به ما تروریست نمی گفتند، هر چند که کاخ سفید و کاخ الیزه می دانستند، با کاخ الیزه هم ارتباط داشتیم، می دانستند که چه کسی حزب جمهوری را در ایران منفجر کرد . آنها می دانستند و خوب هم می دانستند،‌ ولی صفت تروریست هم به ما نزدند.align:justify">لازم به ذکر است که ضبط تلویزیونی این جلسه و سایر مذاکرات رجوی و مقامات امنیتی رژیم بعث عراق به طور مخفیانه و توسط سرویس اطلاعاتی عراق صورت پذیرفته است که پس از تصرف آرشیوهای فوق سری مراکز اطلاعاتی به دست گروهی از مردم و نیروهای مبارز عراقی کشف شد. آن بخش از نوارهای منتشره در لندن توسط یک نماینده برجسته پارلمان اروپا به نام بارونس اِما نیکلسون از عراق خارج شده و در اختیار ناشران آن قرار گرفته است.

از این رو این انحراف تاریخی از واقعه به صورت تعمدی صورت گرفته تا منافقین در کشورهای غربی از تعقیب مصون بمانند.

در کنار این می توان از شبهاتی گفت که روز قبل و ساعت های پیش از انفجار حزب جمهوری اسلامی پیش آمده بودند. اینکه برخی از مقامات شب قبل از حادثه به دلایلی معذور برای حضور در  جلسه بودند و تعدادی نیز پیش از انفجار مکان حزب را ترک کرده بودند. برخی تعمدا قصد داشتند تا با ایجاد چنین شبهاتی و اتهام زنی به برخی مقامات ارشد کشور، مسیر تحقیقات را منحرف سازند که در نهایت نیز با کشف سرنخ هایی از کلاهی و سازمان مجاهدین، مشخص شد این انفجار با هدایت آنها صورت گرفته است
به جای اینکه برای بخت گشایی فرزندانمان به دنبال رمال ها ودعا نویس ها باشیم  نگاهی به آنچه که خدا برایمان توسط پیامبرش برایمان فرستاده بیندازیم

مطئنا به  نتیجه ی بهتری می رسیم مطلب زیر گویای این نکته است :


آسان شدن ازدواج
بدون شک انسان باید در امور مهم زندگی مانند ازدواج از خداوند متعال استعانت بطلبد و ائمه اطهار علیهم السلام نیز در احادیث و روایات مختلف، جوانان را به خواندن دعا و نماز برای یافتن همسری مؤمن و شایسته سفارش کرده اند.

فضیلت سوره طه در آسان تر شدن ازدواج

ازدواج سنتی است که در اسلام به آن در جهت کامل شدن دین اشاره است و ما در این مطلب سوره ای که برای آسان شدن ازدواج بسیارمجرب است را برای شما بیان خواهیم کرد.

آسان شدن ازدواج

سوره مبارکه ی طه،بیستمین سوره قرآن است که مکی و 135 آیه دارد.

در فضیلت این سوره از پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله و سلم نقل شده:به کسی که سوره طه را قرائت کند، در روز قیامت ثواب همه مهاجران و انصار اعطا می شود». (1)

همچنین از ایشان روایت شده که فرمودند:خداوند تعالی دو هزار سال پیش از آفرینش حضرت آدم علیه السلام، سوره یس و طه» را قرائت فرمود، هنگامی که فرشتگان الهی آن را شنیدند گفتند:خوشا به حال امتی که این سوره ها بر آنها نازل شده است و خوشا به حال کسانی که این سوره ها را درون خود جای داده اند و خوشا به حال کسانی که زبانشان به تلاوت ایت سوره ها مترنم است.(2)

از اسحق بن عمار روایت شده که حضرت صادق علیه السلام فرمودند:خواندن سوره طه را ترک نکنید زیرا خداوند ان را دوست می دارد و هرکس آن را بخواند او را نیز دوست خواهد داشت و هر که بخواندن آن مداومت کند خداوند در روز قیامت نامه عملش را به دست راست او دهد و از کردار او در اسلام حساب سخت نکشد و آنقدر به او پاداش عطا فرماید تا خشنود گردد.»(3)

آثار و برکات سوره طه

1) گرفتن جواب مثبت در خواستگاری

از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده: هر کس سوره (طه) را بنویسد و در پارچه سبزی قرار داده و به خواستگاری برود،خواستگاری اش رد نمی شود و حاجتش برآورده می شود »(4)

2) آسان شدن ازدواج

روایت از امام صادق علیه السلام:هر کس که خواستگاری ندارد یا به خواستگاریش جواب نمی دهند سوره طه را بنویسد و بشوید و آب آن را بر صورت خود بریزد، خداوند ازدواجش را آسان می کند.» (5)

3) جهت برآورده شدن حاجات بزرگ

به جهت مطالب عظیم و بزرگ صد بار بگوید طه» و یک بار سوره قل هو الله احد» را بخواند و باز صد مرتبه بگوید طه» و یک مرتبه سوره قل هو الله » را بخواند تا هفت بار این را تکرار کند، همین که هفت مرتبه توحید» و هشتصد بارطه» تمام شد بعد از آن 17 بار سوره قل هو الله احد» را تا آخر بخواند، خداوند مطلب و حاجت او را براورده می کند و بی شک عمل خواهد شد. این از مجربات است و آزموده شده است.(6)

ازدواج آسان

سوره آسان شدن ازدواج 

4 ) ترس از ان و حیوانات درنده

نقل از امام موسی کاظم علیه السلام:هر کس در سفر باشد و از ان و حیوانات وحشی خوف و وحشت دارد، برای این کار بر گردن حیوانش لا تخاف درکاً و لا تخشی» سوره طه را بنویسد، پس بدرستی که به اذن خداوند متعال ایمن می شود.(7)

5) بهبود بیماری های دهان

به جهت هر گونه در دهان آیات[5-1] را بنویسد و با خود دارد. (8)

پی نوشت:

(1)مجمع البیان،ج7، ص5
(2) الدر المنثور، ج4، ص288
(3) ثواب الاعمال، ص108
(4)تفسیرالبرهان، ج3، ص696
(5)همان
(6) کشکول ارومیه ای، ص312
(8)درمان با قرآن، ص59
(7) طب الائمه، ص37


دعای شش قفل
در منابع اسلامی احادیث بسیاری در رابطه با فضیلت دعای شش قفل آمده است و گفته شده که در هنگام مصیبت های سخت و بروز مشکلات می توان از فواید دعای شش قفل بهره مند شد.

فضیلت دعای شش قفل برای رفع حاجات

توسل به خداوند متعال و ائمه و درخواست یاری به هنگام بروز گرفتاری ها و مشکلات اولین راهی است که بزرگان دین و ائمه اطهار ( ع ) برای انجام آن توصیه فراوانی داشته اند گاهی افراد دعای بسیاری می کنند اما حاجت خود را دریافت نکرده و ناامید می شوند. چنانچه در بخش دین و مذهب نمناک آورده ایم در منابع اسلامی، احادیث و روایات بسیار زیادی درباره فضیلت دعای شش قفل آمده است که اهمیت بسیاری برای خواندن آن قائل شده اند.

دعای شش قفل

گفته شده است که در هنگام بروز مشکلات خاص و مصیبت های سخت، برای رهایی از مشکلات می توان از فواید این دعا بهره مند شد. همچنین از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و اله روایت است که هر کس دعای شش قفل را در نزد خود نگه دارد یا بخواند خدا او را مشمول رحمت خود قرار داده و او را از تمام آفات حفظ می نماید ، دعایش همیشه مستجاب بوده و در دنیا با عزت و احترام زندگی می کند.

دعا شش قفل

دعای شش قفل

بسم الله الرحمن الرحیم

قفل اول:بِسمِ اللهِ السَّمیعِ الٌبَصیرِ الَّذی لَیسَ کَمِثلِه شَیء بِرَحمتِکَ یا اَرحمَ الرّحمینِ وَ صلَی اللهُ علی مُحَمَّدٍ و ألهِ أجمَعینِ

سپس گرفتاری خود را متذکر شود.

قفل دوم:بِسمِ اللهِ الٌخالقِ الُعَلیمِ الّذی لَیسَ کَمِثلِه شَیء وَ هُوَ الًفَتّاحُ الٌعَلیمٌ بِرَحمتِکَ یا اَرحَمُ الٌرّحِمینِ

سپس حاجت خود را بگوید.

قفل سوم:بِسمِ اللهِ الٌسَمیعِ الُعَلیمِ الَّذی لَیسَ کَمِثلِه شَیء وَ هُوَ الٌغَنِیُّ الٌقَدیرٌ بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمُ الٌرّحِمینِ

قفل چهارم:بِسمِ اللهِ الٌعَزیزِ الٌکَریمِ الَّذی لَیسَ کَمِثلِه شَیء وَ هُوَ الٌعَزیزِ الٌکَریمِ بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمُ الٌرّحِمینِ

قفل پنجم:بِسمِ اللهِ الٌسَمیعِ الٌعَلیمِ الَّذی لَیسَ کَمِثلِه شَیء وَ هُوَ الٌعَلیمِ الًخَبیرِ بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمُ الٌرّحِمینِ

قفل ششم:بِسمِ اللهِ الٌعَزیزِ الٌرَّحیمِ الَّذی لَیسَ کَمِثلِه شَیء وَ هُوَ الٌعَزیزِ الٌغَفورٌ فَاللهُ خَیرً حافظاً وَ هُوَ أرحَمُ الٌرّحِمینِ

شش قفل برای حاجت

( گرفتاری خود یا دیگری را ذکر کند و از خدا بخواهد تا برطرف نماید
انجمن راسخون - نکته های ناب اخلاقیسه امری که وسوسه شیطان را از بین میبرد:. - 12966172

حجت الاسلام والمسلمین مؤمنی مطرح کرد؛

راه های نفوذ شیطان در انسان

استاد حوزه علمیه قم با بیان اینکه شیطان قسم خورده است که از چهار جهت به انسان حمله کند و او را فریب دهد، گفت: جسم و فکر مهم ترین راه های نفوذ شیطان در انسان هستند.

به گزارش پایگاه خبری آستان مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها، حجت الاسلام سید حسین مؤمنی، در حرم مطهر با بیان اینکه امام رضا(ع) در یک روایت نورانی می فرمایند که راه های نفوذ شیطان را بر خود ببندید، گفت: شیطان از راه های فکری و جسمی بر انسان نفوذ پیدا می کند.

وی افزود: قرآن کریم در سوره اعراف آیه ۱۶ و ۱۷ راه های نفوذ شیطان بر انسان را تبیین کرده و می فرماید قَالَ فَبِمَآ أَغْوَیْتَنِی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَ طَکَ الْمُسْتَقِیمَ * ثُمَّ لَأَتِیَنَّهُم مِّن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَنِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَکِرِینَ یعنی (شیطان) گفت پس به خاطر آنکه مرا گمراه کردی، من هم برای (فریب دادن) آنان حتماً بر سر راه راست تو (به کمین) خواهم نشست، سپس از روبرو و از پشت سر و از راست و چپشان بر آنان می تازم و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهی یافت.

استاد حوزه علیمه قم تصریح کرد: شیطان از چهار جهت بر انسان حمله می کند تا انسان از صراط مستقیم و مقام شکر گزاری خداوند فاصله بگیرد.

حجت الاسلام والمسلمین مؤمنی ادامه داد: شیطان برای نفوذ در فکر، قلبی و روح انسان از روبه رو به او حمله می کند و آخرت را برای انسان سست جلوه می دهد و از پشت حمله کردن شیطان به این معنا است که به انسان امر می کند که مال جمع کند، حقوق شرعی را نپردازد و این مال را برای فرزندان خود ذخیره کند.

وی افزود: شیطان از دست راست با سست کردن دین انسان به او حمله ور می شود و با شبهه و ظلالت دین انسان را از بین می برد و ضلالت را برای آنها هدایت معرفی می کند که برای مثال می بینی که یک نفر بی حجاب است و وقتی به او می گویی این کارغلط است ، اسرار بر این کار می کند و شیطان این گمراهی را برای او هدایت جلوه می دهد در حالی که حجاب فریضه قرآنی است و به این ترتیب شیطان با تزیین گناه دین را فساد می کند.

استاد حوزه علمیه قم با بیان اینکه حمله کردن شیطان از جهت چپ به انسان این است که لذت ها را در نظر انسان لذت بخش تر جلوه می دهد، گفت: انسان در لذت ها و لذت بردن طمع کار است و به همین دلیل شیطان بر او مسلط می شود.

وی با اشاره به راه های نفوذ شیطان از طریق جسم اظهار کرد: شیطان با چشم انسان از طریق نگاه به نامحرم و خلوت با نامحرم او را منحرف می کند و باید دقت کرد که نگاه آلوده قلب انسان را نیز آلوده می کند.

استاد حوزه علیمه قم با تأکید بر اینکه زبان و گناه زبان مانند غیبت، تهمت و فحاشی از دیگر راه های نفوذ شیطان در انسان است، ادامه داد: کسانی که فحاشی می کنند باید بدانند که نماز آنها تا چهل روز بالا نمی رود.

حجت الاسلام المسلمین مؤمنی تصریح کرد: راه نفوذ شیطان از طریق گوش در انسان غنا است که متأسفانه امروزه غنا در جامعه نفوذ بسیار زیادی پیدا کرده است.

پایان پیام/ ۹۶۱۱۲

صبح عملیات بود . در پشت خاکریز بودیم که بنا شد مقداری به جلو برویم و یک انهدام نیرو انجام دهیم و برگردیم . به طرف شت خاکریز اول حرکت کردیم . رفتیم و انهدام نیرو به خوبی انجام شد . در حین برگشتن با چند تن از همرزمان بودیم که مجروح شدیم .

زمین مسطح بود و کاملا زیر دید دشمن قرار داشتیم . با حالت مجروحی که به عقب بر می گشتیم، به دو سه تا از برادران دیگر رسیدیم که مجروح شده بودند و بر روی زمین افتاده بودند . برای این که این برادران جان ندهند، گفتیم: بلند شوید . تا برویم . پاسخ دادند که شما بروید، ما کم کم می آییم . در 50 متری سمت راستمان نخلستان بود . به طرف آن رفتیم تا از داخل نخلها با حالت ضعف و ناتوانی حرکت خود را ادامه دهیم . پاهای من خسته و دستم مجروح بود . شریان دستم هم قطع شده بود . خونریزی زیادی داشتم . صورتم زرد شده بود و به سرگیجه مبتلا شده بودم .

مثل این که به مواضع عراقی ها رسیده بودیم . دیگر توان به جلو رفتن را نداشتم . همراهان اصرار می کردند که حرکت کنم . گفتم: من دیگر توان ندارم . شما که وضعتان بهتر و حالتان خوب، زخمتان کمتر است، بروید .

آنها رفتند و بحمد الله ظاهرا به بچه های خودمان رسیدند . من یک اطاق خرابه ای دیدم و برای این که یک مقداری از تیر و ترکش در امان باشم، به آن جا رفتم و بی حال افتادم . بعد از چندی، سه، چهار نفر از برادران خودمان هم آمدند و در آن اطاقک به من پیوستند (که الان هم اسیر هستند و نام دو تای آنها محسن علی اصغری و برادر انصاری در خاطرم هست).

وقتی آنها آمدند، گفتم: چطور به اینجا آمدید . گفتند که رد خونهای ریخته شده را گرفتیم تا به اینجا رسیدیم . ما هم از راه منحرف شدیم . آنها گفتند: برادرهای دیگر که با شما بودند، کجا هستند . گفتم: آنها رفتند تا شاید بتوانند به بچه ها برسند و کمک بفرستند . برادرمان انصاری گفتند که من نماز نخوانده ام . بعد داخل اطاق آمد و به یک طرف بدن به زمین افتاد . بقیه هم به همین صورت افتادند یا به دیوار تکیه دادند . من هم به حالت ضعف و تقریبا بیهوشی افتاده بودم .

صدای عراقی ها به گوشم رسید که داد و فریاد می زدند . چشمهایم را باز کردم . دیدم پنج نفر عراقی داخل اطاق آمده اند و به عربی چیزهایی به هم می گویند . ما هیچ حرفی نزدیم و از جا هم بلند نشدیم . آنها چند لگد به ما زدند و چند رگبار کنار ما زدند . ولی باز هم کسی بلند نشد . خودشان ما را بلند کردند و با چفیه ای که همراهمان بود، دستهایمان را به هم دیگر بستند و ما را از اطاق بیرون بردند . در بیرون اطاق دیدم که چهار، پنج نفر عراقی دیگر هم بیرون هستند . در بیرون، یک کوله پشتی بچه های ما افتاده بود و هر کس چیزی برمی داشت . یکی اورکت بر می داشت و دیگری چیز دیگر . 10 الی 12 نفر هم دور اتاق را محاصره کرده بودند .

ما را به پشت دیوار اتاق بردند و چند نفر هم روبه روی ما به حالت تیراندازی زانو زدند تا ما را تیر باران کنند . طبیعتا در یک چنین موقعی، انسان هیچ فکری جز فکر آن دنیا و گفتن شهادتین خود و ذکر یا حسین » و یا زهرا» و دیگر چیزها ندارد . در همین حین بود که ناگهان یک خمپاره در نزدیکی ما خورد و عراقی ها پخش شدند .

بعد دو نفرشان آمدند و ما را کشیدند داخل یک نهر بزرگ که در همان نزدیکی قرار داشت و حدود 1 الی 5/1 متر عمق داشت . ما هم به یک طرف نهر به همان حالت دست بسته افتادیم .

ناگهان فرمانده شان متوجه یک سری ساختمان که در سمت چپ ما قرار داشت، شد . با دست اشاره کرد و چیزهایی گفت . ظاهرا می گفت که احتمال دارد داخل آن ساختمانها ایرانی باشد، آنجا بروید و بیاوریدشان . غیر از دو نفرشان بقیه به آنجا رفتند . یکی از این دو نفر باقی مانده، به حالت آماده باش روبه روی ما ایستاد . و دیگری بادگیرهای ما را پاره می کرد و می گفت: مهمات و اسلحه تان کو، ما را به این طرف و آن طرف انداختند و جیبهایمان را گشتند . جز جانماز و مهر و کارت شناسایی و این جور چیزها، چیز دیگری پیدا نکردند . از جیب من یک عکس امام پیدا کردند . گفتند: این عکس خمینی است؟ با سر اشاره کردم که بله . دست کرد در جیب من، یک بسته سیگار شیراز درآورد . نگاهی به آن کرد وگفت: شیراز؟ با اشاره سر گفتم: بله . دیدم یک بسته سیگار وینستون آمریکایی از جیبش درآورد و گفت: صدام سیگار وینستون آمریکایی، اورکت آمریکایی، در بغداد همه چیز فراوان، من فقط شهر و فراوان را متوجه شدم .

من در آن لحظه امیدی به زنده ماندن نداشتم . پیش خود گفتم که دست آخر یا اسیر می شوم، یا شهید . پس حرف خودم را بزنم . همین طور که ادامه می داد که چی فراوان، چی فراوان، من گفتم: در ایران الحمدلله اسلام و مذهب فراوان، وجدان و دین فراوان، مکتب اسلامی ما الحمدلله درسته .

این حرفها را که زدم، یک نخ سیگار از جیبش درآورد و زیر دولب من گذاشت و روشن کرد . چون عصب دست چپ من قطع شده بود . کاملا از کار افتاده بود و دست راستم نیز با چفیه به دست برادر محسن علی اصغری بسته بود . سیگار روشن هم به دهانم بود و نمی توانستم از دهانم بگیرم . خاکستر سیگار ریخت وعراقی که دید من نمی توانم کاری انجام دهم، دست راست مرا باز کرد . من فکر کردم که این دو تا خیلی پست و نامرد نیستند و گمانم که بعثی هم نباشند . به آنها گفتم: یا اخی؟ یا بعثی؟ همزمان با هم گفتند: لا ما مسلمانیم . متوجه شدم که می شود گفت که این دو نفر به اجبار به جبهه آمده اند .

من خون زیادی از بدنم رفته بود . عطش زیادی مرا گرفته بود . به او گفتم: یا اخی عطشان ماء، یعنی تشنه ام، آب بده . آنها به هر کدام از ما یک در قمقمه آب دادند، ولی با آن گلوی خشک و تشنگی فراوان، یک در قمقمه آب که یک قاشق آب می شود، چیزی از تشنگی ما کم نکرد . یکی از برادران گفت: خیلی تشنه ام . عراقی گفت: مجروح ماء مضر، یعنی برای مجروح آب ضرر دارد . در عین حال، یک در قمقمه دیگر آب به هر کدام ما دادند .

نیمی از آن عراقیها که قبلا به طرف ساختمان رفته بودند، بازگشتند . ما را بلند کردند و حرکت دادند که ببرند . من که از ناحیه پا و دست مجروح بودم و خونریزی زیادی داشتم، اصلا نمی توانستم راه بروم و مرتب به زمین می افتادم . بلندم می کردند . باز به زمین می افتادم . با زدن لگد باز مرا بلند می کردند و کتک می زدند . بعضی از آن ها خیلی مرا اذیت کردند، بعضی از آنها هم کمتر . همانطور بلندم می کردند تا راه بروم . خلاصه با آن وضع دردآور و سخت تا حدود 200 متر راه از داخل نهر رفتیم . مثل یک تکه گوشت یقه مان را می گرفتند و من بی اختیار به زمین می افتادم . دیدند فایده ای ندارد . دستهایم را با چفیه بستند و در همان نهر رها کردند .

منتظر تیر خلاص بودم . اشهد» م را گفتم، ولی آنها کاری نکردند . فقط آن سه نفر که با من بودند، رفتند و مرا به همان حال رها کردند . بعد از مدتی که حالم بهتر شد، به خود گفتم که خوب عراقیها از این طرف رفتند . پس من باید به طرف مخالف حرکت کنم تا به نیروهای خودی برسم . برگشتم و در همان نهر در جهت مخالف حرکت کردم . باز مقداری که حرکت می کردم، به زمین می افتادم . موقع بلند شدن، برایم خیلی مشکل بود و به سختی و با درد و مشقت این کار انجام می گرفت . بالاخره با این وضع و حالم توانستم تا حدود 50 الی 60 متری اطاق قبل که در آن بودیم، برسم . در آن جا باز به زمین خوردم .

ناگهان دیدم که یگ گروه دیگر از عراقیها آمدند، اما آنها کوتاهی نکردند، آن قدر با لگد و قنداق تفنگ به من زدند که در مدت 2 ماه در بیمارستان بدنم کوبیده بود و چون کمرم سیاه شده بود، از کیسه آب گرم در زیر کمرم استفاده می کردم و هم چنین موقع زدن آمپول در بیمارستان برایم خیلی مشکل بود . خلاصه عراقیها من را خیلی زدند و مثل توپ فوتبال بین خود پاس می دادند و فکر می کردند که من فرار کرده ام، چون دستهایم محکم بسته بود . من هم مثل یک تکه گوشت بی جان به این طرف و آن طرف می افتادم . آنها مرتب می زدند و می گفتند: امشب هجوم، امشب هجوم، من هم که نمی دانستم منظورشان چیست . خلاصه در آن نهر آن قدر مرا به زمین کشیدند که پوست بدنم زخم شده بود و استخوانهایم پیدا بود . موقعی که باز می خواستند مرا ببرند، متوجه شدم که با هم صحبت می کنند . یکی می گفت: بکشیم، یکی می گفت: نکشیم، خودش دارد می میرد . بعد مرا رها کردند و رفتند .

نزدیک غروب آفتاب بود و تقریبا بیهوش بودم . وقتی باز مقداری سر حال آمدم، متوجه شدم که آن جا میدان مین بود و من از میدان مین بیرون آمده ام . داخل یک جوی فرعی که در نزدیکی آن نهر بود، افتادم . با خودم گفتم که الان شب است و هوا تاریک، اگر به طرف نیروهای خودمان بروم، چون از طرف مخالف می آیم، احتمال خطر دارد . در همان جا ماندم . باز دیدم که مرتب تیر و ترکش می خورد و سمت چپ و راستم را می کوبند . در وسط جوی، دراز کشیدم . چون نسیم خنکی می وزید و بدنم هم زخم بود، سردم شد . خودم را به طرف آن اطاق خرابه ای که حدود 3×3 بود، رساندم . تشنگی خیلی اذیت می کرد و فشار می آورد . زانوهایم و دستهایم را به طرف دهانم بردم تا بتوانم به وسیله جویدن، چفیه را باز کنم . توانستم با هزار سختی و مشقت چند ساعته چفیه را باز کنم . در آن حال به یاد خدا و روز قیامت افتادم و ذکر خدا می گفتم .

ساعت حدود 12 شب بود . از سرما مرتب می لرزیدم و هواپیماها مرتب منور خوشه ای می ریختند . توپخانه هم مرتب می کوبید . درست مثل روز روشن شده بود . به فکر چاره ای برای سرما افتادم . اورکت هم نداشتم . به فکر روشن کردن آتش افتادم . گفتم که شاید مشخص شود . باز فکر کردم که من آب از سرم گذشته است (چه یک وجب چه صد وجب). خورده چوبهای داخل اطاق را گوشه ای جمع کردم وکبریت زدم . هر کاری کردم روشن نشد . به فکر باد گیر شلوارم افتادم . گفتم: چون پلاستیک دارد زود روشن می شود . و تکه پاره هایی از بادگیر را روی چوبها انداختم و کبریت کشیدم و آتش را روشن کردم و با آن کمی گرم شدم، ولی ناراحتی زخمها مرا آزار می داد . در گوشه ای افتادم و راز و نیاز کردم . تصمیم گرفتم بلند شوم و حرکت کنم، ولی نتوانستم، دیگر مثل اول شب نمی توانستم بلند شوم . دیگر توان ایستادن نداشتم . خیز خیز به طرف درب اطاق رفتم . دیدم با این وضع نمی توانم بروم . چون این منطقه بین نیروهای خودی و دشمن بود و از هر دو طرف زیر آتش قرار داشت . توپ و خمپاره مرتب می بارید . نا امید باز به داخل اطاق برگشتم و به خدا توکل کردم . منتظر بودم که بچه ها از کجا عملیات می کنند تا برای نجات بیایند، ولی هیچ خبری نشد . به خودم روحیه می دادم . این بار متوسل به ائمه اطهار (علیهم السلام) شدم . دلم شکست و توسل به حضرت ابوالفضل پیدا کردم . چون اسم گردانمان ابوالفضل بود، چند بار گفتم: یا ابوالفضل » تو و خدا شاهدید که من روزی که از خانه بیرون آمدم، برای شهادت آماده بودم، اما دلم نمی خواست اسیر شوم . در همین موقع به یاد برادر مفقود الاثر مسعود دانایی که برادر خانمم است، افتادم که در والفجر 4 مفقود شد و خواهرش که همسر من است، هنوز چشم انتظار است . گفتم: یا ابوالفضل » تو و خدا شاهد هستید که من از شهادت نمی ترسم، ولی دلم نمی خواهد که اسیر یا مفقود شوم و همه فامیل و دوست و آشنا چشم انتظار من باشند . از تو می خواهم که از خداوند بخواهی تا برایم فرج حاصل شود . ساعت حدود 7 صبح بود . بعد از اندکی متوجه سر و صدا و صحبت شدم دقت کردم، دیدم که از بچه های خودمان هستند . دارند فارسی صحبت می کنند، صدا کردم برادر، اخوی یک نفر اینجا بیاید، ولی با این حال که تشنگی بر من غلبه کرده بود، صدایم در نمی آمد . شیشه عطری داشتم آن را بیرون آوردم و به زبانم زدم تا بلکه زبانم تر شود، ولی زبانم می سوخت و ضعف تشنگی من هم کم نشد . باز صدا کردم، ولی جوابی نشنیدم . منتظر در اطاق بودم . چشمم به در بود، ولی خبری نشد . با دست اشاره کردم . یک نفر جلو آمد، یک نفر دیگر هم همراهش بود . به من گفتند: پاشو بیا اینجا . گفتم: نمی توانم، مجروح هستم . گفتند: کی مجروح شدی؟ کجا بودی؟ گفتم: دیروز صبح . گفتند: دیروز صبح ما این جا نیرو نداشتیم، دیشب بچه های مشهد عملیات داشتند . دیروز کسی اینجا نبود . گفتم من از لشکر دیگر هستم و از راه منحرف شده ام . آنها دیدند که داخل اطاق خون زیادی ریخته شده، وقتی مرا با این وضعیت مشاهده کردند، خیلی ناراحت شدند مرا از همان نهر که قبلا اسیر شده بودم، می بردند و مرتب جنازه های کثیف عراقی را می دیدم که برادران می گفتند: دیشب عملیات شد و اینها همه به درک واصل شده اند .

مرا بردند و به آمبولانس اورژانس رساندند . به خود حضرت ابوالفضل قسم، از آن وقتی که متوسل به حضرت ابوالفضل شدم تا وقتی که مرا به آمبولانس رساندند، کلا یک ساعت نشد و من در آن شب به چشم دل خدا را چند بار دیدم و این یک امداد غیبی بود که من از آن زنده و سربلند بیرون آمدم . خلاصه مرا به اورژانس صحرایی بردند و بعد هم به اهواز و از آن جا به مشهد مقدس و دو ماه در آن جا بستری بودم و بعد به تهران آمدم و پس از بهبودی به شهر خود قم برگشتم .

اشاره:

عصب دست این جانباز، در زمان مجروحیت قطع می شود به طوری که دکترها از معالجه او مایوس شده بودند . وی با توسل به حضرت ابوالفضل نذر می کند که اگر دستش خوب شد، دوباره به جبهه برگردد . در همین حال خاطره اسارت و جانبازی خود را مکتوب می نماید که در مسابقات خاطره نویسی لشکر 17 علی بن ابی طالب موفق به کسب رتبه اول می شود . او پس از مدتی شفاء می یابد و برای ادای نذر خود به جبهه های حق علیه باطل می شتابد و در عملیات والفجر 10، منطقه عملیاتی حلبچه به فیض شهادت نائل می گردد .


منظور از دحوالارض چیست؟به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری میزان، بیست و پنجم ذی القعده، هم زمان با دحوالارض یعنی گسترش یافتن زمین است. از امیرالمومنین ـ. علیه السلام ـ. روایت شده است که فرمودند:

نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست وپنج ذی القعده بود. کسی که در این روز روزه بگیرد و شبش را به عبادت بایستد، عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را عبادت کرده است خواهد داشت.»

همچنین در برخی از روایات این روز به عنوان روز قیام امام زمان مهدی موعود (عج) معرفی شده و خاتم المحدثین، شیخ عباس قمی (ره) روز دحوالارض را از چهار روز معروفی ذکر کرده که روزه آن ثواب هفتاد سال عبادت را دارد.

روز دحوالارض از روز‌های پر برکت خدا برای بندگان سالک الی الله

در کتاب شریف المراقبات» روایت است که امام رضا ـ. علیه السلام ـ. فرمود: ه اند:

در شب بیست و پنجم ماه ذى القعده حضرت ابراهیم (ع) و حضرت عیسى (ع) متولد شده اند.
 
در این روز، رسول خدا ـ. صلى الله علیه و آله ـ. به قصد حجة الوداع از مدینه با یکصد و چهار هزار یا یکصد و بیست و چهار هزار و حضرت فاطمه (ع) و تمامى اهل بیت خود از راه شجره به مکه عزیمت نمودند.

توبه، استغفار، عبادت و شب زنده داری از اعمالی است که در شب دحو الارض سفارش و تأکید بسیاری برای انجام دادن آن‌ها شده است.

شب و روز دحوالارض نماز‌ها و ادعیه مخصوصی دارد که کیفیت آن‌ها در کتاب مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباس قمی (ره) آمده است.

معنای دحوالارض

دَحو» به معنای گسترش است و برخی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محلِ اصلی اش تفسیر کرده اند. منظور از دحوالارض (گسترده شدن زمین) این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آب‌های حاصل از باران‌های سیلابیِ نخستین فراگرفته بود. این آب ها، به تدریج در گودال‌های زمین جای گرفتند و خشکی‌ها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده‌تر شدند.

از سوی دیگر، زمین در آغاز به صورت پستی‌ها و بلندی‌ها یا شیب‌های تند و غیرقابل ست بود. بعد‌ها باران‌های سیلابی مداوم باریدند، ارتفاعات زمین را شستند و دره‌ها گستردند. اندک اندک زمین هایِ مسطح و قابل استفاده برای زندگی انسان و کشت و زرع پدید آمد. مجموع این گسترده شدن، دَحو الارض» نام گذاری می‌شود.

دحوالارض در قرآن

در قرآن کریم به دحوالارض اشاره شده است. خداوند در آیه ۳۰ سوره نازعات می‌فرماید: و زمین را پس از آن (آفرینش آسمان و زمین) گسترش داد». بر پایه نظر بیشتر مفسران، منظور از دَحیها» در این آیه، همان دحوالارض است.

دعای روز دحوالأرض

یکی از برنامه‌های پیشنهادی در روز مبارک گسترده شدن زمین، خواندن دعای ویژه این روز است. در بخشی از این دعا، به مسأله دحوالأرض چنین اشاره شده است: ای خدایی که خانه کعبه را گسترانیدی و دانه را شکافتی و سختی را برطرف ساختی، از تو می‌خواهم در این روز از روزهایت که حق آن را بزرگ نمودی، هر گرفتاری و مشکلی را برطرف سازی».

ذیقعده؛ ماه حرام

ماه ذیقعده اولین ماه از ماه‌های حرام است. ماه‌های حرام زمان‌هایی هستند که جنگ در آن‌ها ممنوع بوده و احکام ویژه‌ای نیز از جهت شرعی و فقهی دارند.

اما استفاده اخلاقی و تربیتی که از این حکم می‌توان کرد، این است که: اگر جنگ و نزاع میان مردمان در این ماه حرام شده است» حتما منازعه و محاربه با خداوند باید بیشتر مورد نفرت قرار گیرد؛ بنابراین، شایسته است انسان مومن در این ماه‌ها بیشتر به فکر باشد تا اندیشه و اعضای او با گناه و معصیت، به مخالفت با خداوند برنخیزد.

مناسبت‌های دیگر این روز

گذشته از واقعه دحوالارض، رویداد‌های دیگری نیز در این روز رخ داده اند که اهمیت آن را دوچندان کرده اند؛ از جمله:

میلاد ابوالانبیاء حضرت ابراهیم علی نبینا و آله و علیه السلام.

میلاد حضرت عیسی مسیح ـ. علیه السلام.

خروج رسول اکرم ـ. صلی الله علیه و آله ـ. از مدینه به همراه هزاران حاجی به سوی مکه، به قصد حجة الوداع. در این سفر وجود مقدس امیرالمؤمنین و حضرت زهرا ـ. سلام الله علیهما ـ. و نیز همه همسران و بسیاری از اصحاب پیامبر (ص) نیز ایشان را همراهی می‌کردند.

در روایتی نیز آمده است که قائم (عج) در همین روز قیام خواهد کرد.

زیارت حضرت امام رضا ـ. علیه السلام ـ. بهترین و با فضیلت‌ترین عمل مستحبی این روز است.

تاریخ انتشار : 1395/2/28
بازدید : 645
سوال

گاهی اثر گچ یا صابون بعد از غسل کردن در اطراف ناخن های دست و پا مشاهده می شود که در حمام هنگام غسل دیده نمی شد، ولی بعد از خروج از حمام و دقت، سفیدی صابون یا گچ آشکار می شود. در این حال تکلیف چیست؟ در حالی که بعضی از افراد هنگام غسل و وضو به این مسأله جاهل هستند و یا توجهی به آن ندارند و با فرض وجود اثر گچ یا صابون یقین به رسیدن آب به زیر آن حاصل نمی شود.

 

پاسخ

مجرد وجود اثر گچ یا صابون که بعد از خشک شدن اعضاء ظاهر می شود، ضرری به وضو یا غسل نمی رساند، مگر این که دارای جرمی باشد که مانع از رسیدن آب به بشره شود.


واقعه مسجد گوهرشاد؛ تقابل رضاخان با اعتقادات مذهبی

فرشته جهانی
واقعه مسجد گوهرشاد؛ تقابل رضاخان با اعتقادات مذهبی

تهران- ایرنا- رضاخان با ت‌های سکولار و ضدمذهبی که بیشتر هم از غرب تقلید می‌کرد بر آن بود تا در حوزه‌های خصوصی مردم دخالت داشته باشد اما این ت‌ها با مخالفت‌های مردمی همراه بود به گونه‌ای که یکی از نمونه‌های آن در تیر ۱۳۱۴ خورشیدی در مسجد گوهرشاد اتفاق افتاد و باعث خدشه‌دار شدن مشروعیت رضاخان شد.

در نوسازی ظاهری که رژیم رضاخان در پیش گرفته بود، مساله لباس و پوشش ایرانیان و به ویژه کشف حجاب از ن جایگاهی ویژه داشت، البته تبلیغ علیه حجاب از سال‌ها پیش از پادشاهی رضاخان آغاز شده بود، شاعرانی چون عارف قزوینی، میرزاده عشقی و ایرج میرزا وضعیت ن و حجاب و چادر را به نقد کشیده بودند، آنان بر این باور بودند که عقب‌ماندگی و ضعف زن ایرانی یکی از شاخص‌های اصلی و عمده انحطاط و عقب ماندگی عمومی جامعه ایران است و با آن رابطه علت و معلولی ۲ سویه دارد و در عین حال یکی از موانع عمده پیشرفت ن ایران را پرده و حجاب می پنداشتند که به زعم آنها مانع اصلی حضور و مشارکت ن در جامعه بود. رژیم رضاخان مقدمات کشف حجاب را با تلاش برای متحدالشکل کردن لباس ایرانیان آغاز کرد. در مرحله نخست در مرداد ۱۳۰۶ خورشیدی همه کارکنان دولت و شاگردان مدرسه‌ها موظف به پوشیدن لباس متحدالشکل شدند. سپس قانون لباس متحد الشکل و کلاه پهلوی در چهارم ۱۳۰۷ خورشیدی در مجلس هفتم به تصویب رسید و اجرای آن از یکم ۱۳۰۸ خورشیدی آغاز شد. همزمان تبلیغاتی درباره ضرورت آزادی ن و اصلاح امور آنان در جراید و مطبوعات آغاز شد که مقدمه‌ای برای کشف حجاب بود اما وقوع شورش‌های عشایری جنوب که یکی از درخواست‌های آنان الغای قانون وحدت لباس و کلاه پهلوی بود و واقعه سقوط امان الله خان پادشاه افغانستان که تا حد زیادی ریشه در نیتی مردم افغانستان از اصلاحات تند و شتابزده وی در آن کشور و از جمله کشف حجاب ن افغان داشت، موجب نگرانی رضاخان و دولت او شد و اجرای برنامه کشف حجاب را به تعویق انداخت اما اجرای قانون وحدت لباس پی گرفته شد، اجرای این قانون با برنامه ملت‌سازی رژیم و آرمان ها وحدت ملی ایرانیان گره خورده بود. (۱)

قیام گوهرشاد و مساله کشف حجاب

 سعید نفیسی که تغییر لباس و پذیرش ظواهر تمدن جدید را از اصطلاحات مهم اجتماعی دوره رضاخان می‌داند در توجیه آن می نویسد: کمترین فایده این قانون و کارهایی که پس از آن کردند این بود که ایرانیان را یکسان و یک رنگ کرد و آن همه اختلاف صوری را که قهراً باعث اختلافات باطنی و نفاق می‌شد از میان برداشت. (۲)

 مرحله دوم تغییر لباس در ۱۳۱۳خورشیدی و پس از سفر رضاخان به ترکیه آغاز شد و این بار به کشف حجاب اجباری از ن در ۱۷ دی ۱۳۱۴ خورشیدی منجر شد. سفر رضاخان به ترکیه در خرداد و تیر ۱۳۱۳ خورشیدی تاثیری عمیق بر ذهن او گذاشت بنا به روایت میرزا صادق خان مستشارالدوله از دولتمردان و تمداران پهلوی، رضاخان در آنکارا به او گفته بود: صادق من تصور نمی‌کردم ترک ها تا این اندازه ترقی کرده و در اخذ تمدن اروپا جلو رفته باشند حالا می‌بینم که ما خیلی عقب هستیم. مخصوصاً در قسمت تربیت دختران و بانوان .فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم مخصوصاً ن اقدام کنیم.(۳) مخبرالسلطنه هدایت نیز در خاطرات و خطرات کشف حجاب را سوغات پهلوی از سفر ترکیه می داند. (۴)

 بدین ترتیب از اوایل ۱۳۱۴ خورشیدی بنا به خواست و فرمان رضاخان استفاده از کلاه شاپو یا کلاه بین المللی فرنگی که تمام لبه دار بود؛ به جای کلاه لبه دار پهلوی اجباری شد. مجموع این اقدامات دست به دست هم داد و علما و ون را به ویژه در شهرهای مذهبی به خشم آورد. توده مردم نیز که در این اعمال مقدمات کشف حجاب از ن را مشاهده می‌کردند، ملتهب و ناراضی بودند. این قضایا مقدمات وقوع حادثه قیام گوهرشاد در ۲۱ تیر ۱۳۱۴ خورشیدی بود.

نقش محمد تقی بهلول در آغاز قیام گوهرشاد

در روزهای ۱۹ تا ۲۱ تیر سخنرانی های تندی به وسیله برخی از ون از جمله شیخ محمدتقی بهلول و نواب احتشام رضوی ایراد می شد و به سردادن شعارهای ضد سلطنت نیز منجر شد. در حقیقت رویدادی که تحرکات را در مشهد دامن زد، دستگیری محمدتقی بهلول» بود.

نیروهای دولت تلاش داشتند تا برای پایان دادن به غائله مردم را به زور متفرق کرده و بهلول را دستگیر کنند اما مردم در خیابان‌های اطراف صحن تجمع کرده بودند و تلاش داشتند، وارد صحن شوند. درگیری مردم با مأموران لحظه به لحظه شدت پیدا می‌کرد و محل تجمع از صحن به مسجد گوهرشاد انتقال پیدا کرد. نظامیان مسجد را محاصره کردند و جلوی سیل جمعیتی را که تلاش داشتند، وارد شوند، گرفتند. در میان این درگیری‌ها شماری کشته و زخمی ‌شدند که تعداد آن‌ها را از ۴۰ تا ۱۵۰ تن عنوان شده است. بهلول در خاطراتش این تعداد را ۲۲ کشته و ۶۷ زخمی نقل کرده است.

همزمان شماری از ون مشهد نیز در تلگرافی به رضاخان، خواهان توقف کشف حجاب شدند. به این تلگراف پاسخی داده نشد اما پاسخی که از رضاخان به فرماندهان نظامی مشهد مخابره شد، حاوی این جملات بود: اگر بیش از این مسامحه کنید، نه تاج بر سر من خواهد ماند و نه کلاه بر سر شما.» در نتیجه ایرج مطبوعی فرمانده لشگر مشهد دستور داد که سربازان وارد صحن حرم شوند و در صورت وم به طرف مردم تیراندازی کنند. بدین ترتیب در ۲۰ تیر مسجد گوهرشاد به محاصره نیروی نظامی و انتظامی در آمد و در زد و خوردهای که میان آنها و مردم درگرفت سه تن از نیروی انتظامی و حدود ۱۰۰ تن از مردم زخمی یا کشته شدند.

کشتار مردم در گوهرشاد و خدشه دار شدن مشروعیت رضاخان

 ازدحام بیش از حد مردم در مسجد گوهرشاد در ۲۱ تیر به محاصره کامل مسجد با توپ های سنگین منجر شد و سرانجام در نیمه های شب حمله نیروهای نظامی و انتظامی به مردم و کشتار و دستگیری آنان انجامید. شمار کشته شدگان میان ۲ تا ۵ هزار تَن و دستگیرشدگان حدود یک هزار و ۵۰۰ تَن تخمین زده شد. همچنین از ۲۲ تیر نیز توقیف و دستگیری علما آغاز شد و حدود ۳۰ تن از آنها دستگیر شدند. بدین ترتیب قیام گوهرشاد سرکوب شد و به پایان رسید اما مشروعیت رژیم رضاخان را به شدت خدشه دار کرد. اگرچه باوجود همه مخالفت‌ها سرانجام فرمان کشف حجاب اجباری در ۱۷ دی ۱۳۱۴ خورشیدی به طور رسمی اعلام و اجرای آن آغاز شد.(۵)

غلامعلی نخلعی در ۱۳۱۴خورشیدی کفشدار مسجد گوهرشاد بود؛ وی در بخشی از خاطرات نقل می‌کند: کشتار تمام شده بود. سراسیمه آمدم بروم توی مسجد که مأمورها جلوی مرا گرفتند. یک صاحب منصبی به آن ها گفت می‌خواهد برود کثافت‌کاری‌های شما را پاک کند، بگذارید برود . وقتی داخل مسجد شدم، دیدم همه جا خون ریخته است . چادر زن‌ها، تکه‌های لباس و کفش و کلاه‌ها بود که در مسجد وجود داشت. جلوی کفش‌کن، پر از خون بود. مرده‌ها را داشتند بیرون می‌بردند. یک لت درِ چوبی را برای این کار برداشته بودند که کاملاً قرمز و خونین شده بود. وحشت کردم. کامیون آوردند، مرده‌ها را ببرند؛ برخی هنوز ناله می‌کردند  اما همه را ریختند، پشت کامیون، زنده و مرده را با خودشان بردند.»

یکی دیگر از شاهدان این حماسه تاریخی میرمحمدحسین حسینی اصفهانی است، وی در مورد کشتار مسجد گوهرشاد نقل می کند:در روز واقعه صحن‌های مسجد گوهرشاد لبالب از جمعیت بود. بعضی دعا می‌خواندند و بعضی چرت می زدند، بعضی خوابیدند، بعضی به نماز و دعا و مناجات مشغول بودند و خلاصه ساعت یک ربع به دوازده مانده یا یک ربع بعد از دوازده (تردید دارم) از بالای بام‌های مسجد گوهرشاد گنبد و مردم و حرم را بستند به مسلسل و کشتند. من آن شب در یکی از اطاق‌های صحن کهنه بودم. یکی از رفقا برخورد کرد به من گفت بیا برویم اینجا که از همه‌جا امن‌تر است. کشتند و آن هم کشتنی که تا به حال هم کسی نتوانسته است حساب کند که در قضیه مسجد گوهرشاد مشهد چقدر خون ریخته شد و چقدر آدم کشته شد و چقدر آدم نمرده زیر خاک رفت. یکی از رفقایم مدرسه نواب بود، جلوی مدرسه ایستاده بود. خودش برایم نقل می‌کرد کامیون‌ها که جنازه‌ها را در آنها ریخته بودند، می‌آمد برود و یک مرتبه دیدم از یکی از این کامیون‌ها صدا می‌آید و یک نفر می‌گوید من زنده‌ام مرا کجا می‌برید؟ خلاصه اینها را کجا بردند و توی کدام گودال ریختند و خاک روی آنها ریختند نمی‌دانیم.

 بعدها سعید نفیسی درباره کشف حجاب چنین نوشت: با کمال جرات می‌توان گفت که در تاریخ هیچ دیاری کاری بدین دشواری بدین آسانی به پایان نرسیده است. در ضمن هیچ تردیدی نیست که این واقعه مهم ترین واقعه تاریخ این دوره است و همه جهانیان را غرق حیرت و استعجاب کرده است. داریوش رحمانیان در کتاب ایران بین دو کودتا می نویسد: چیزی که از چشم امثال نفیسی پنهان می‌ماند این بود که زور و ضرب و خشونتی که پشت چنین برنامه‌هایی بود نه تنها مانع از آن می شد که عمق و ژرفا بیابند و ماندگار شوند بلکه حتی بیشتر از آن موجبات گسترش واکنش‌های مخالف را فراهم می آورد و به نتایجی مع می انجامید چنانکه پس از سقوط رضاخان در دهه ۲۰ خورشیدی در اعمال و حرکات گروه‌هایی چون فدائیان اسلام دیده شد و در دهه های پس از آن تا وقوع انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ خورشیدی و سال‌های پس از آن که مساله حجاب در آن نقش ویژگی داشت، ادامه یافت. (۶)

قیام گوهرشاد حماسه‌ای در دفاع از حجاب و ارزش‌های اسلامی و اعتراض به ت‌های زورگویانه و به اصطلاح روشنفکری رضاخان بود  که با کشتار بی رحمانه‌ای پایان یافت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این روز را به نام روز حجاب و عفاف نامگذاری کردند.

منابع

۱- ایران بین دو کودتا، داریوش رحمانیان، انتشارات سمت، تهران، ۱۳۹۵، ص۲۷۳

۲- تاریخ شهریاری شاهنشاه رضاشاه، سعید نفیسی، انتشارات شورای مرکزی جشن های بنیادگذاری شاهنشاهی ایران، تهران، ۱۳۴۴ ص۵۵

۳- تاریخ بیست ساله ایران، حسین مکی، ج۶، تهران، نشرناشر، ۱۳۶۲ ص۱۴۹

۴- ایران بین دو کودتا، داریوش رحمانیان، انتشارات سمت، تهران، ۱۳۹۵، ص۲۷۵

۵- همان

۶- همان


روز عرفه

بسم الله الرحمن الرحیم

نهم ماه ذی الحجه روز عرفه است كه در تمام سال ممتاز به دعا و عبادت می باشد . همانطور كه در میان شبهای سال هیچ شبی به اندازه شب قدر اهمیت ندارد بعداز ظهر روز عرفه نیز در میان روزهای سال امتیازی ویژه دارد.
گرچه در روز عرفه حضور در كنار قبر مطهر سید الشهدا علیه السلام ونیز تشرف به حج و وقوف در صحرای عرفات فضیلت و توفیق عظیمی است كه بسیاری از ما از آن محرومیم،اما دعا و درخواست از پیشگاه خداوند رحمان و رحیم در عصر روز عرفه برای هركس در هر كجا كه باشد بسیار مغتنم است .
همانطور كه از امام باقر علیه السلام چنین نقل شده است كه فرمود : یوم عرفه یوم دعاء و مس‍أله۱ روز عرفه روز دعا و درخواست [از خداوند] است».
از جمله دعاهای آن روز دعای عرفه سید الشهدا علیه السلام كه مجموعه ای است گرانقدر از ناب ترین معارف توحیدی و والاترین دروس معرفت الله و تهذیب نفس و نیز دعای روز عرفه امام سجاد علیه السلام در صحیفه سجادیه-زبور آل محمد علیهم السلام- می باشد .
از طرفی روز نهم ذی الحجه روز شهادت حضرت مسلم ابن عقیل فرستاده سید الشهدا علیه السلام به كوفه است كه به امر ابن زیاد و پس از بی وفایی و پیمان شكنی مردم مظلومانه به شهادت رسید.در فضیلت آن حضرت همین بس كه سالها پیش از شهادتشان رسول اكرم صل الله علیه و آله وسلم خطاب به امیرالمومنین علیه السلام فرمودند :فرزند عقیل در راه محبت فرزند تو كشته می شود دیدگان مومنین بر او می گرید و فرشتگان مقرب بر او درود می فرستند .۲
لازم بذكر است در این روز جناب هانی ابن عروه نیز كه بزرگ طایفه خویش بود به جرم پناه دادن و كمك به حضرت مسلم به شهادت رسید و بدن مطهر هر دو بزرگوار در زاویه مسجد كوفه دفن گردید.

شب نهم از شب‎های متبرک و شب مناجات با قاضی الحاجات است و توبه در آن شب مقبول و دعا در آن مستجاب است. عبادت در این شب، اجر صد و هفتاد سال عبادت را دارد.روایت شده که حضرت امام زین العابدین علیه السلام شنید در روز عرفه صدای سائلی را که از مردم سؤ ال می نمود فرمود به او وای بر تو آیا از غیر خدا سؤ ال می کنی در این روز و حال آنکه امید می رود در این روز برای بچّه های در شکم آنکه فضل خدا شامل آنها شود و سعید شوند و از برای این روز اعمال چند است.

اول غسل

دوّم زیارت امام حسین علیه السلام که مقابل هزار حجّ و هزار عمره و هزار جهاد بلکه بالاتر است و احادیث در کثرت فضیلت زیارت آن حضرت در این روز متواتر است و اگر کسی توفیق یابد که در این روز در تحت قُبّه مقدّسه آن حضرت باشد ثوابش کمتر از کسی که در عرفات باشد نیست بلکه زیاده و مقدّم است و کیفیت زیارت آن حضرت بعد از این در باب زیارات بیاید انشاءالله تعالی

سوّم بعد از نماز عصر پیش از آنکه مشغول به خواندن دعاهای عرفه شود دو رکعت نماز بجا آورد در زیر آسمان و اعتراف و اقرار کند نزد حق تعالی به گناهان خود تا فایز شود به ثواب عرفات و گناهانش آمرزیده گردد پس مشغول شود به اعمال و ادعیه عرفه که از حُجَج طاهِرِهِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِم روایت شده است.

خواندن دعای امام حسین علیه السلام و دعای ام داوددر روز عرفه سفارش شده است.

شیخ کفعمی در مصباح فرموده مستحب است روزه روز عرفه برای کسی که ضعف پیدا نکند از دعا خواندن و مستحب است غسل پیش از زوال و زیارت امام حسین علیه السلام در روز و شب عرفه و چون وقت زوال شد زیر آسمان رَوَد و نماز ظهر و عصر را با رکوع و سجود نیکو به عمل آورد و چون فارغ شود دو رکعت نماز کند در رکعت اوّل بعد از حمد توحید و در دویم بعد از حمد قُل یا اَیهَا الْکافِروُنَ بخواند بعد از آن چهار رکعت نماز گذارد در هر رکعت بعد از حمد توحید پنجاه مرتبه بخواند فقیر گوید که این نماز همان نماز حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام است که در اعمال روز جمعه گذشت .

ذکر صلوات از حضرت امام صادق علیه السلام

پس بگو اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُک یا مَنْ هُوَ اَقْرَبُ اِلَیَّ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ یا

خدایا از تو خواهم ای کسی که او نزدیکتر است به من از رگ گردن ای

مَنْ یحوُلُ بَینَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ یا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الاَْعْلی وَبِالاُْفُقِ
که حائل شود میان انسان و دلش ای که او در دیدگاه اعلی است و در افق

الْمُبینِ یا مَنْ هُوَ الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی یا مَنْ لَیسَ کمِثْلِهِ
آشکاری است ای که او بخشاینده است و بر عرش استیلا دارد ای که نیست مانندش

شَیْءٌ وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ اَسْئَلُک اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ
چیزی و او شنوا و بینا است از تو خواهم که درود فرستی بر محمد و آل محمد

و بخواه حاجت خود را که برآورده خواهد شد انشاءالله تعالی پس بخوان این صَلَوات را که از حضرت صادق علیه السلام منقول است که هر که بخواهد مسرور کند محمّد و آل محمّد را در صَلَوات بر ایشان بگوید:

اَللّهُمَّ یا اَجْوَدَ مَنْ اَعْطی وَیا خَیرَ
خدایا ای بخشنده ترین عطابخشان و ای بهترین

مَنْ سُئِلَ وَیا اَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِی
درخواست شدگان و ای مهربانترین کسی که از او مهربانی جویند خدایا درود فرست بر محمد و آلش در

الاَْوَّلینَ وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِی الاَّْخِرینَ وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
زمره پیشینیان و درود فرست بر محمد و آلش در زمره پسینیان و درود فرست بر محمد

وَآلِهِ فِی الْمَلاَءِ الاْعْلی وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِی الْمُرْسَلینَ
و آلش در ساکنین عالم بالا و درود فرست بر محمد و آلش در زمره مرسلین

اَللّهُمَّ اَعْطِ مُحَمَّداً وَآلَهُ الْوَسیلَةَ وَالْفَضیلَةَ وَالشَّرَفَ وَالرِّفْعَةَ
خدایا عطا کن به محمد و آلش مقام وسیله و فضیلت و شرف و رفعت

وَالدَّرَجَةَ الْکبیرَةَ اَللّهُمَّ اِنّی آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ
و درجه بلند خدایا من ایمان آوردم به محمد صلی الله علیه و آله

وَلَمْ اَرَهُ فَلا تَحْرِمْنی فِی الْقِیمَةِ رُؤْیتَهُ وَارْزُقْنی صُحْبَتَهُ وَتَوَفَّنی
با اینکه او را ندیده ام پس در روز قیامت از دیدارش محرومم مفرما و مصاحبت و همنشینی او را روزیم فرما

عَلی مِلَّتِهِ وَاسْقِنی مِنْ حَوْضِهِ مَشْرَباً رَوِیاً سآئِغاً هَنَّیئاً لا اَظْمَاءُ
و بر کیش او بمیرانم و بنوشانم از حوض او (حوض کوثر) نوشاندنی سیراب و جانبخش و گوارا که

بَعْدَهُ اَبَداً اِنَّک عَلی کلِّشَیْءٍ قَدیرٌ اَللّهُمَّ اِنّی آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ صَلَّی
پس از آن هرگز تشنه نشوم که براستی تو بر هرچیز توانایی خدایا من ایمان آورده ام به محمد صلی

اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَلَمْ اَرَهُ فَعَرَِّفْنی فِی الْجِنانِ وَجْهَهُ اَللّهُمَّ بَلِّغْ مُحَمَّداً
الله علیه وآله و او را ندیده ام پس در بهشت رویش را به من نشان ده خدایا برسان به محمد

صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ مِنّی تَحِیةً کثیرَةً وَسَلاماً
صلی الله علیه و آله از جانب من تحیتی بسیار و سلامی

در آخر روز عرفه این دعا خوانده شود :
 

یا رَبِّ اِنَّ ذُنُوبی لا تَضُرُّکَ وَاِنَّ مَغْفِرَتَکَ لی لا تَنْقُصُکَ فَاَعْطِنی ما لا

پروردگارا همانا گناهان من زیانی به تو نزند و محققاً آمرزش تو از من نقصانی به تو نرساند پس عطا کن به من

یَنْقُصُکَ وَاغْفِرْ لی ما لایَضُرُّکَ و ایضا بخوان : اَللّهُمَّ لا تَحْرِمْنی خَیْرَ ما

آنچه را نقصانت نرساند و بیامرز برایم آنچه را زیانت نزند خدایا محرومم مکن از آن خیری که

عِنْدَکَ لِشَرِّ ما عِنْدی فَاِنْ اَنْتَ لَمْ تَرْحَمْنی بِتَعَبی وَ نَصَبی فَلا

نزد تو است بخاطر آن شری که در پیش من است اگر تو به رنج و خستگیم رحم نمی کنی پس

تَحْرِمْنی اَجْرَ الْمُصابِ عَلی مُصیبَتِهِ

محرومم مدار از پاداش مصیبت دیده ای بر مصیبتش


ناگفته‌های یک فرمانده از عملیات مرصاد/عناد منافقین را نباید فراموش کرد

سردار اسدالله ناصح از فرماندهان دفاع مقدس با تشریح جزئیات و ناگفته‌هایی از عملیات مرصاد گفت: ما باید هوشیار باشیم و بدانیم که منافقین عناد شدیدی نسبت به ایران دارند و بسیاری از اقداماتی که علیه ما در دنیا اتفاق می افتد با لابی گری آنها است.

به گزارش مشرق، سردار اسدالله ناصح از فرماندهان دفاع مقدس شامگاه یکشنبه در برنامه جهان آرا با محوریت بازخوانی عملیات غرورآفرین مرصاد و بررسی وضعیت فعلی منافقین، در ابتدای برنامه در پاسخ به سوال مجری مبنی بر اینکه چه اتفاقی افتاد در حالی که یک هفته پس از پذیرش قطعنامه می‌گذشت و خیلی‌ها تصورشان این بود که دوران جنگ تمام شده به طور عجیبی بیش از ۱۰۰ کیلومتر از خاک ما اشغال شد، اظهار داشت: قبل از عملیات مرصاد عراقی ها یک حرکتی را شروع کرده بودند و در عملیات والفجر 10 که ما در حلبچه بودیم از جنوب این حرکت آغاز شد و شروع به باز پس گیری سرزمین هایی کردند که ما گرفته بودیم.

وی افزود: آنها از منطقه فاو شروع کردند و به ترتیب به منطقه سرپل ذهاب رسیدند. این کار بدون مقدمه انجام نشد یعنی ما اگر بحث منافقین را از عراق منفک کنیم به محض این که قطعنامه پذیرفته شد همه غافلگیر شدند، حتی خود عراقی ها و دنیا غافلگیر شدند که ما قطعنامه را پذیرفتیم.


ناصح ادامه داد: در نیمه شب ۲۶ تیرماه ۱۳۶۷ قطعنامه را پذیرفتیم و ابلاغ رسمی آن صبح ۲۷ تیرماه بود که اعلام جهانی شد.

وی ادامه داد: در این غافلگیری منافقین با توجه به تبلیغاتی که درباره جمهوری اسلامی کرده بودند و اکنون هم مطالب دیگری را مطرح می کنند جنگ را عاملی می دانستند که جمهوری اسلامی همه مشکلات خود را پشت جنگ مخفی کرده و توانسته خود را سرپا نگه دارد بنابراین به محض پذیرش قطعنامه، خواستند حرکتی را شروع کنند و به نیروهای شان اعلام کردند.

ناصح بر همین اساس اضافه کرد: مسعود رجوی همان زمان یک سخنرانی کرد و حتی جلسه نظامی با صدام داشت. بعد از این که عراقی ها در جنوب با مشکل برخورد کردند مجدد همه آن چیزهایی که آنها گرفتند در مدت خیلی کوتاهی ما پس گرفتیم و حتی آمادگی جنگ پیدا کردیم اما قطعنامه پذیرفته شده بود و امام مخالفت کردند، ایشان ابلاغ کرده بودند که فقط اگر اقدامی کردند شما مقابله به مثل کنید از آنجایی که ما قطعنامه را پذیرفته بودیم باید به عهدی که کردیم پایبند باشیم؛ ولی رجوی در سخنرانی خود اعلام کرد که ما باید یک حرکت جمعی کنیم که از مهران تا تهران نام گرفت.

این فرمانده دوران دفاع مقدس ادامه داد: با فراخوانی که از سراسر دنیا انجام دادند در مجموع حدود ۵ هزار و ۱۰۰ نفر نیرو فراهم و در ۲۵ تیپ از ۲۷ تیرماه تا ۳ مرداد خود را سازماندهی کردند و عراق هم از اینها پشتیبانی کرد و حتی به صورت خصوصی رجوی به صدام قول داد که من حداقل تا همدان را میروم و برنامه ریزی شان این بود که طی ۳۳ ساعت خود را به تهران برسانند.

ناصح عنوان کرد: منافقین عملیات را در پنج مرحله تقسیم بندی کردند و عراقی ها هم عملیات خود را شروع کردند و همین طور که از جنوب شروع کرده بودند در غرب شروع و به قصرشیرین حمله کردند و سرپل ذهاب را هم گرفتند و تا تنگه کل داوود آمدند.

وی افزود: تنگه کل داوود تنگه ای است که وقتی وارد آن می شویم وارد سرپل ذهاب شده و بعد از به گردنه پاتاق میرسیم. بعد از این عراقی ها خط را شکستند. تصور آنها این بود که عمده نیروها به جنوب رفتند و البته واقعیت هم داشت، نهایتاً رجوی می گوید اکنون دیگر پاسداران نیستند که مقابل شما بایستند اما یک تصور غلط را هم به نیروهایشان دادند.

وی گفت: یک نواری از آقای عطایی از فرماندهان ارتش آزادیبخش - که قرار بود آن زمان فرماندهی تهران را بگیرد - داریم، زمانی که فرمانده این تیم صحبت می کرد می گفت آنقدر در ایران اختناق است که ما برای شکسته شدن این طلسم این عملیات را انجام می‌دهیم و بحث این است که صدای شنی تانک های شما اگر روی آسفالت ایران بلند شود همه مردم به استقبال شما می‌آیند.

ناصح در پاسخ به این سوال که چه می‌شود که آنها به چنین تحلیلی می‌رسند، گفت: وقتی که تاریخ منافقین را می خوانیم می بینیم آنها آنقدر خود را از لحاظ فضای فکری محصور می کنند که اجازه نمی دهند زیر مجموعه هایشان حتی در مسایل معمولی هم فکر کنند، هر چیزی که آنها گفتند و دیکته کردند باید نیروهایشان عمل کنند حتی سرانشان مانند مریم رجوی وقتی جهش ایدئولوژیکی کرد متوجه شد و دستش آمد و طلاق گرفت و زن مسعود رجوی شد؛ خب این زیرمجموعه چگونه باید بفهمد و هضم کند؟

وی ادامه داد: آنها اینگونه زیرمجموعه را با هدف خود هماهنگ میکردند آنها با این طرز تفکر سال ها کار کردند تا به محض این که یک تفکر را انجام می دهند ظرف شش روز این راه را سازماندهی می کنند و نهایتا یک حرکت انتحاری انجام میدهند لذا از نظر ما این یک هدیه بود که خدا در آخر جنگ به ما عطا کرد چرا که منافقین نیرو های معمولی نبودند و خوب می جنگیدند اما بستری فراهم شد که ما بتوانیم تعداد زیادی از منافقین را از بین ببریم.

این فرمانده دفاع مقدس بیان کرد: این که بگوییم آنها افراد بی عرضه بودند این طور نیست،آنها افراد تحصیل کرده بودند؛ بدنه منافقین خیلی خوب می‌جنگیدند. اینها از نظر ساختار نظامی گروه های چریکی بودند ما برای تعداد زیادی از اینها برنامه ریزی می کردیم تا دستمان به این ها برسد اما خودشان در این عملیات با پای خود آمدند.

ناصح ادامه داد: آنها تا اسلام آباد را درست آمدند در این زمان بندی قرار بود که آن ها تا ساعت چهار و نیم بعد از ظهر از مرز رد شوند که این طور هم شد، مقاومتی هم نبود چون شهر سرپل ذهاب سقوط کرده بود لذا تنها مسیر را ادامه دادند.

وی تصریح کرد: منافقین طبق برنامه‌ریزی باید به اسلام‌آباد و بعد کرمانشاه می‌رفتند، در تقسیم بندی خود سه گردان را مشخص کرده بودند که آقای جهانگیر بیاید و خط را پاکسازی کند تا نهایتاً خودشان را به اسلام‌آباد برسانند. قرار بود به محض اینکه کرمانشاه را گرفتند آنجا جمهوری دموکراتیک را اعلام کنند و بعد از آنجا عملیات را به سمت همدان و قزوین ادامه دهند.

وی افزود: در همان حرکتی که عراقی‌ها کردند یک اتفاق افتاد و من در منطقه جا مانده بودم. از آنجایی که من یک سری موارد را از عراقی ها دیده بودم و شاهد بودم، سریع به من گفتند خود را به کرمانشاه برسان. من به اسلام آباد و بعد به سرعت کرمانشاه رفتم. وقتی به سپاه رفتم گفتند برو به قرارگاه؛ آقای مقدم از خوزستان آمده بود همچنین آقای سردار دانش یار آنجا بود که در آن زمان جانشین دفتر فرمانده کل سپاه بود. فرمانده قرارگاه نجف هم حضور نداشت چرا که در جنوب بود البته سردار شعبانی حضور داشت، یک نفر دیگر هم بود که بنده حضور ذهن ندارم که چه کسی بود.

ناصح اضافه کرد: بحث این بود و آقای هاشمی دنبال این بود که چه استعدادی از عراق در غرب کشور آمده است و چقدر نیرو برای او مانده است؟ بنده هم گفتم از نظر من یک لشکر در سرپل ذهاب در منطقه غرب آمده است که ایشان می‌گفت یک تیپ بیشتر نباید باشد. همینطور که مشغول صحبت بودیم ساعت پنج و نیم بعد از ظهر گفتند نیروی عراق دارد از گردنه پاتاق بالا می آید، همه تعجب کردند که بعد از ظهر بدون تأمین نیروهای نظامی در جاده تخته گاز بگیرند و بیایند و این خیلی بعید است.

وی افزود: من آنجا شروع به توضیح کردم، آنجا با عراقی‌ها درگیر بودیم و بحث بود که گردان ها جابجا شوند. یک گردان مربوط به تیپ ویژه بود که قرار بود بروند و یک گردان هم مربوط به لشکر ۵۷ بود که سردار نوری پشت خط مانده بود و منتظر بود؛ همین طور به ترتیب سوال کردند که گردان ها چه شدند و چه استعدادی در دستمان هست؟ که اگر عراق حرکت مجددی کرد و خواست از سرپل بیاید ما بتوانیم عمل کنیم.

این فرمانده دفاع مقدس بر همین اساس یادآور شد: ساعت ۶ تحقیق کرده بودند و نهایتا گفتند اینها منافقین هستند. هیچ کس آن موقع نمی دانست که اینها منافق هستند و همه فکر می‌کردند عراقی هستند، نیروهای منافق مقاومت های محدود خود را انجام می دادند و بسته به شرایط برادران ارتش و سپاه هم حضور داشتند اما سازمان یافته نبودند چرا که خط شکسته شده بود؛ درگیری ها ادامه پیدا کرد و وقتی فهمیدیم منافقین هستند شکل قضیه مشخص شد و آقای هاشمی گفت تیپ عوض شود، من به ستاد رفتم که هیچ کس نبود و فقط آقای نائینی آنجا بود.

وی افزود: ستادی در خود سپاه چهارم تشکیل شد که استاندار و مابقی در آنجا آمدند تا ببینیم باید چه کنیم، تنها کاری که در آن جا میشد انجام داد در مرحله اول این بود که ما نیرو تجهیز و ساماندهی کنیم.

ناصح عنوان کرد: منافقین که رسیدند عملیات ادامه پیدا کرد، هر چه بیشتر می آمدند شدت عملیات بیشتر می شد؛ مردم هم به سمت اسلام آباد هجوم آورده بودند همه نیروهایی که آنجا برای پشتیبانی بود سازماندهی شدند و درگیری ها انجام می شد.

وی ادامه داد: ما در اول انقلاب سبوعیت منافقان را دیده بودیم یعنی صحنه های خیلی وحشتناکی را از کشتار مردم بی گناه رقم زدند آنها حتی افراد خود را به شکل فجیع تکه تکه کردند و آتش زدند ما اینها را دیده بودیم اما وقتی تاریخ رد می شود معمولا حافظه ضعیف است و اینها در ذهن نمی ماند. در آنجا ما شاهد جنایت هایی بودیم که از یک نیروی نظامی بعید است مثلا در کرند حدود ۱۳ نفر که بسیجی سرباز بودند را اسیر کرده بودند آنها را دست بسته کنار دیوار تیرباران کردند.

وی افزود: وقتی به اسلام‌آباد رسیدند اوضاع فرق کرد یعنی سبوعیت این ها خیلی بیشتر خود را نشان داد. آنها در بیمارستان ریختند و مجروحین را زنده زنده آتش زدند فیلم های این هم موجود است. آنها مجروحین و شهدا را روی هم ریختند و تلمبار کردند و بیمارستان و مجروحین را همگی با هم آتش زدند؛ صحنه خیلی فجیع بود که تحمل آن حتی برای کسانی که در صحنه بودند سخت بود اما بنده به آنجا نرسیدم چون طبق نقشه ای که داشتم در عقب مجبور به سازماندهی نیرو بودم تا برای جلو بفرستم تا به سمت کرمانشاه نیایند چون کسی از فرماندهان نبد و همگی به جنوب رفته بودند.

وی ادامه داد: صحنه های عجیبی در این قضایا اتفاق افتاد. شما تصور کنید یک ستون می زدند و می کشتند و جلو می آمدند. مردم همه فرار می‌کردند و انقدر ازدحام شده بود که از اسلام آباد به سمت کرمانشاه تلاش میکردند راه را باز کنند تا بتوانند ستون را رد کنند. نرسیده به گردنه تانک روی ماشینی رفته بود که در آن پر از آدم بود در آن بچه زن و پیر و جوان بود.

وی خاطرنشان کرد: منافقین علامت مشخصی نداشتند، آنها لباس خاکی داشتند و بچه های ما هم لباس خاکی داشتند و به اشتباه گاهی همدیگر را می زدند یا وسط کار هم می‌فهمیدند که طرف منافق یا بسیجی است. منافقین همدیگر را می شناختند اما بچه های ما همدیگر را تشخیص نمی دادند و وقت زیادی گرفته شد و تعداد زیادی تلفات به ما اضافه شد و منافقین، بسیاری از مردم را از بین بردند. آنهایی که دم از خلق می زدند همه چیز را آنجا تمام کردند.

وی گفت: منافقین همه چیز را از بین می بردند تا به اهدافی که می خواستند برسند. تقریباً مردم از گردنه چهارزبر رد شده بودند و ما توانستیم آنجا خط تشکیل دهیم؛ آنچا یک اتفاق بد برای من اتفاق افتاد.

ناصح ادامه داد: دو گردان در جنوب می رفتند که وسطه دشت حسن آباد با منافقین برخورد کردند؛ ایرانی های مخالف جمهوری اسلامی و عراقی های مخالف با همدیگر برخورد کرده بودند و برخوردهای جدی در اینجا شروع شد که بچه ها با آنها درگیر شدند و تلفاتی از منافقین گرفتند.

وی افزود: بچه های لشکر انصار همدان مقر داشتند که سریع سازماندهی شد مقری هم بچه های دامغان داشتند و آنها را به جنگ فرستادند و تقریباً آن جا خط تشکیل شد.

این فرمانده دوران دفاع مقدس بیان کرد: با توجه به آشنایی که درمنطقه داشتم هماهنگ می کردم که به افراد تجهیزات برسانیم، عموما هماهنگی ها تلفنی انجام می شد؛ این مرحله به این شکل پیش رفت تا این که نیروها به شهر آمدند و همزمان چون عراقی ها پشتیبانی می کردند و مقامات سپاه را زدند و بمباران کردند خیلی از مردم، شهر را خالی می کردند.

ناصح افزود: از بیستون تا کرمانشاه ۳۵ کیلومتر بود نیروهایی که رسیدند می گفتند ما هشت ساعت است که در راه هستیم از طرفی مردم خارج می شدند و از آن طرف نیروهای تجهیز شده به داخل می آمدند تا در مقابل اینها بایستند. در روز چهارم شهید صیاد با وجود اینکه سمت رسمی در ارتش آن زمان نداشت اما آمد و تیم نیروی هوایی و هلیکوپتر را هماهنگ و شروع به عملیات کرد. عملیات هایی که با هلیکوپتر عقبه های منافقین را می زدند.

وی اظهار داشت: همزمان نیروهای دیگر هم می آمدند و بین اسلام آباد و کرمانشاه به منافقین حمله کردند یعنی منافقین در کمین این ها افتادند و منجر به یک درگیری شد. تا قبل از عملیات ۵ مرداد این اتفاق افتاد و عده ای از لشکر ۲۷ آمدند و درگیر شدند.
وی تصریح کرد: وقتی چهارزبر بسته شده بود دیگر منافقین در جاده ایستاده بودند و هیچ کاری نمی توانستند انجام بدهند و فقط نیروهایشان تلاش می کردند که خط را بشکنند.

ناصح گفت: عملیات روز پنجم همزمان با آمدن نیروها بود که فرماندهی از ارتفاعات اطراف عبور کرده و از چند جا روز پنجم به پهلو های منافقین زدند به سرعت هم قضیه حل شد یعنی آنها را جمع کردند و تلفات خیلی زیادی به منافقین وارد شد.

وی ادامه داد: نزدیک به دو هزار نفر از بین ۵۰۰۰ نفر که منافقین سازماندهی کردند کشته شدند، چهارصد نفر هم مجروح داشتند و بقیه هم فرار کردند.

ناصح خاطرنشان کرد: شهید صیاد واقعاً در این عملیات نقش کلیدی داشت. تیم هوانیروزی که سازماندهی کرده بود تاثیر بسزایی داشت. خود ایشان آنها را حمایت و هدایت می کرد و خود با هلیکوپتر برای زدن ستون منافقین می رفت. هلیکوپتری را که منافقین توانستند بزنند در مرحله ای بود که بالا سر ماشین منافقین بود یعنی فاصله خیلی کوتاهی بین آنها بود یعنی آنها در این حد وارد کارزار شدند و این قبل از عملیاتی بود که با رمز یا علی شب پنجم شروع شد.

ناصح گفت: در آن شب با وجود اینکه جناحها وارد شدند با توجه به اینکه من در منطقه بودم یک گردان از بچه های لشکر ۷۱ روح الله اراک با فرماندهی آقای سلیم آبادی آمدند و با هم رفتیم تا بتوانیم عقبه منافقین را روی گردنه پاتاق ببندیم. مشکلاتی در مسیر پیش آمد و با توجه به اینکه مسیر شناسایی شده نبود بچه ها مسیر را گم کردند. بعد نیروها برای انجام عملیات حرکت کردند زمانی که رفتیم به صبح خوردیم و دیدیم که منافقین فرار کردند؛ بقیه منافقین که ضربه خورده بودند و در ارتفاعات فرار کرده بودند.

وی افزود: کار اساسی پاکسازی ارتفاعات بود؛ مسئولیت پاکسازی از اسلام آباد تا کرند با من بود. در زمینه پاکسازی عمدتا تیم های اطلاعاتی کار می کردند؛ ما خبر داشتیم که مثلا از این روستا دو نفر غریبه هستند این دو از منافقین بودند که شناخته شده بودند. بنده آمار ریز دارم و ما ۱۲۰ نفر دقیقا از آنها تلفات و اسیر گرفتیم و یک ماه این پاکسازی به طول انجامید.

وی گفت: مورد داشتیم که حتی منافق نزدیک مرز گیر افتادند یک زن و مرد بودندکه مرد کشته و آن زن را اسیر کردیم.

ناصح تصریح کرد: یکی از خانم هایی که به عنوان اسیر گرفته بودیم ۲۰ روزی بود که از عملیات گذشته بود که گروه‌های مختلف برای بازدید از منطقه می آمدند یک سری از خانواده شهدا را برای بازدید آورده بودند که اتفاقاً به آن خانم گفتیم که برای خانواده شهدا صحبت کن. به بچه‌ها هم گفته بودیم مبادا پرخاش کنید؛ از آن خانم خواستیم تا صحبت کند که چرا آمده و چنین کاری را در کشور خود علیه مردم کشورش انجام داده و چه چیزی به او گفتند و چه تصویری برای او درست کردند که شوهرش در جایی دیگر کشته شده بود و خود هم برای جنگ آمده بود.

در ابتدا قبول نمی کرد که صحبت کند وقتی پیغام دادیم که کسی با تو کاری ندارد شروع به صحبت کرد. با همه توصیه هایی که کرده بودیم یکی از مادران شهدا نتوانست خود را کنترل کند و بلند شد که او را بزند؛ خانم ها او را آرام کردند، این خانم گفت چهارشنبه ۲ هفته پیش قرار بوده ما تهران باشیم و بچه های من را در تهران تحویل من بدهند یعنی نزدیک ۲۰ روز بعد از اینکه اسیر شده بود گفت دو هفته قبل قرار بوده اینها تهران باشند و بچه های خود را تحویل بگیرند یعنی با این دید و انگیزه این ها را برای کار آورده بودند.

ناصح بیان کرد: ما نوارهای مختلف داریم که فحش می دهند و داد می زنند؛ بعد از شروع عملیات درگیری هایی بین خود داشتند که به محض این که اینها دیدند راه بسته شده و مشکل پیدا کردند درگیری آنها شروع می‌شد و مشخص بود که چه کار می‌خواهد بکنند. برخی‌ها هم فحش می‌دادند و بد و بیراه می گفتند که قرار بوده که در تهران به استقبال ما بیایید این چه وضعی است؟ به ما وعده دادید پس چرا محقق نشد حتی در نواری که آقای عطایی در آن صحبت می کند می گوید نهایتا پایگاه های سپاه -که از آن با عنوان پایگاه های دژخیم نام می‌برد- را به راحتی از بین خواهیم برد و عمده مردم به استقبال شما می آیند.

وی ادامه داد: بعد از اینکه این اتفاق افتاد و فهمیدند که منافقین حمله کردند امام فرمانی دادند تا جبهه ها را تقویت کنند. هجوم زیاد شده بود و مردم یک مرتبه ریختند. افرادی را در این مرحله دیدم که در طول جنگ ما آنها را ندیده بودیم اما برای این قضیه آمدند. ما امکان تجهیز اصلا نداشتیم؛ معاون وزیر آمده بود و به من می گفت من باید چه کار کنم؟ که ما او را به اسلام آباد و کرمانشاه بردیم و گفتم چند بولدوزر از تشکیلات وزارت راه به ما بدهید.

این فرمانده در بخش دیگری از سخنانش عنوان کرد: در پاکسازی کمتر از مسئولان منافقین می گرفتیم اما در حین عملیات چند نفر از مسئولان آنها مانند آقای شاهسوندی به عنوان شورای مقاومت را گرفتیم. زمانی که عملیات تمام شده بود اول نمی‌دانستند که این سعید شاهسوندی است به محض این که ما فهمیدیم او کیست سریع او را به عقب منتقل کردند و اطلاعات خوبی داشت و با ما همکاری کرد. مثلاً آقای مهدوی از فرماندهان همدان بود که قرار بود همدان را بگیرد، او جزو کسانی بود که دستگیر شد. در مجموع ۴ نفر از مسئولان شان بین دستگیرشدگان بودند.

ناصحی اعلام کرد: خیلی از مسئولان در این عملیات از بین رفتند و کشته شدند و آنهایی هم که فرار کردند اندک بودند. از ۵۰۰۰ نفر ۱۹۹۰ نفر کشته، ۴۰۰ نفر مجروح، تعدادی اسیر و مابقی که اندک بودند فرار کردند.

وی گفت: بعد از برگشت آنها، رجوی سخنرانی کرد که شما قهرمانان بزرگ بودید؛ ما گفتیم این‌ها چقدر پررو هستند با این همه صدماتی که دیدند باز به نیروهایشان قوت قلب می دادند که شما افتخار آفریدید و فرار کردید!

این فرمانده دوران دفاع مقدس گفت: غافلگیری عملیات از این بابت است که کسی فکرش را هم نمی‌کرد که منافقین اینقدر حماقت کنند و یک مرتبه راه بیفتند و با هواپیمای عراقی از طریق بمباران پشتیبانی شوند وگرنه نسبت به کل عملیات غافلگیری وجود نداشت.

ناصح در ادامه عنوان کرد: قبول قطعنامه در آخر جنگ باعث شد که فکر کنند ما ضعیف شدیم و همین به منافقین تسری پیدا کرد. بخشی از این توهم توسط منافقین به عراقی ها القا شد.

این فرمانده دفاع مقدس ادامه داد: با تغییراتی که در کل منطقه انجام شد و صدام از بین رفت، منافقین به عنوان عوامل استکبار بعد از عراقی ها با آمریکایی ها همکاری کردند.

وی تصریح کرد: منافقین در بحث نظامی مستقیما آمدند و با مردم عراق درگیر شدند و یکی از دلایل نفرت مردم عراق از آنها همین بود.

ناصح ادامه داد: در جریان قیام مردم عراق علیه صدام، منافقین کشتار بدی کردند و تصویر بدی از خود بین مردم عراق برجای گذاشتند؛ منافقین بعد از اینکه نقش مسلحانه تمام شد در فاز ی و اطلاعاتی رفتند و اکنون سه فعالیت عمده اطلاعاتی، لابی گری و ی و سایبری انجام می‌دهند وشدیدا در آلبانی علیه ایران کار می‌کنند.

وی درباره خبرهایی مبنی بر مرگ رجوی گفت: منافقین خود خبر رسمی تاکنون از مرگ مسعود رجوی ندادند اما گفتند و در اخبار هست که دیگر خبری از او نیست و مرده است؛ ما می‌بینیم که خانم او در عملیات ها و فعالیتها نقش دارد و همینکه خود رمسعود رجوی حضور ندارد مشخص است که مرده و فعالیت ندارد. اما خودشان رسما اعلام نمی‌کنند چرا که می‌خواهند پیش سمپاتهای خود او را زنده نگهدارند تا مواضع خود را پیاده کنند.

ناصح در خاتمه عنوان کرد: ما باید هوشیار باشیم و بدانیم که آنها عناد شدیدی نسبت به ایران دارند و بسیاری از اقداماتی که علیه ما در دنیا اتفاق می افتد با لابی گری آنها است و منافقین هستند که پرونده سازی می‌کنند و اطلاعات می‌دهند یعنی از همه اهرم های علیه ما استفاده می‌کنند.




عملیات مرصاد به روایت یک عراقی/ منافقین قرآن و سجاده را بمب‌گذاری می‌کردند



(1)امشب مدینه به جنان می نازد آدم به تمام قدسیان می نازد

در سال 212 هجری، نیمه ذیحجّة، در اطراف مدینه، در محلی به نامصریا» ستاره دیگری از نسل پاکرسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در آسمانامامت و ولایت طلوع کرد، و بانورانیت مَقدَم خویش، قلب پدر وشیعیان را پر از نشاط و شادی نمود.

گلی از گلشن طه به جهان رو کرده که جهان را ز صفا جنّت رضوان کرده
نور چشمان جواد است، بُوَدْ نام علی که خدایش ز شرف، ناطق قرآن کرده

آری، نام او علی» است و القابزیبایش عبارت اند از: نقی»، هادی»،عالم»، فقیه»، امین»، و طیّب». و بهآن حضرت علی رابع»، و ابوالحسنثالث» نیز گفته اند. پدر گرامیش، امامجواد علیه السلام و مادر گرامی اش، سمانهمغربیّه» است که او را به اسامی ماریهقبطیه، یدش، و حویث، و القابی چون:عابده، سیده شب زنده دار، قاری قرآنو. یاد کرده اند.(2)

امام هادی علیه السلام در سن هشتسالگی (سال 220 هجری) به امامترسید. دوران امامت آن حضرتهمزمان بود با خلافت معتصم، واثق،متوکل، منتصر، مستعین و معتز، که ازبین آنها متوکل، ستمگرترین خلیفهعباسی، سخت دشمن اهل بیت علیهم السلام وشیعیان بود. ابن اثیر می گوید: متوکلنسبت به علی بن ابی طالب علیهماالسلام و اهلبیت او بُغْض شدیدی داشت و اگر به اوخبر می دادند که کسی علی و اهل بیتشرا دوست دارد، قصد مال و جانش رامی کرد.»(3)

با این حال، امام هادی علیه السلام خدماتعلمی و فرهنگی زیادی به جامعهاسلامی و شیعه ارائه نمود. نوشته هایحدیثی متعددی به حضرت هادی علیه السلام منسوب است که در چنان دوراناختناقی برای شیعیان و پیروان بیاننموده است، مانند: رِسالَةٌ فی الرّد علیاَهْلِ الْجَبْرِ وَاَلتَّفْویض» که ابن شعبه درتحف العقول آن را نقل کرده است.(4) وکلمات امام هادی علیه السلام که درمجموعه ای به نام مسند الامام الهادی»توسط عزیزالله عطاری گردآوری شدهاست. و همچنین زیارت جامعه کبیرهکه یک دوره امام شناسی ژرف و عمیقاست، یادگار آن امام همام است.

و شاگردان فراوانی تربیت کرد که27 نفر از آنان دارای تألیف بودند، ومجموعا 414 اثر را به رشته تحریر درآوردند. از میان آنها احمد بن محمدبرقی 120 کتاب، فضل بن شاذاننیشابوری 0 کتاب، محمد بن عیسیبن عبید 19 کتاب، محمد بن ابراهیم60 کتاب، و یعقوب بن اسحاق 12کتاب نگارش کرده اند.(5) و راویانمتعددی از حضرت روایت نقلکرده اند که اسامی 5 نفر از آنان دررجال گرد آوری شده است.(6)

آنچه در پیش رو دارید، بیانگوشه هایی از معجزات و کرامات آنبزرگوار است، بدان منظور که پاسخیباشد برای آنان که امامان معصوم علیهم السلام راانسانهایی عادی می پندارند، و برایآنکه وسیله ای برای دست یابی بهمعرفت و شناخت بیشتر نسبت بهامامان از جانب شیعیان و پیروان باشد.

1. صد نگهبان شمشیر به دست

از ابو سعید سهل بن زیاد نقل شدهاست که: ما در خانه ابوالعباس فضلبن احمد بن ادریس» بودیم و صحبتاز امام هادی علیه السلام به میان آمد. ابو العباساز پدرش نقل کرد که روزی نزد متوکلرسیدم، او را خشمگین و مضطربدیدم. او به وزیرش فتح بن خاقان» باخشم و غضب می گفت: این چهسخنانی است که در مورد این مردمی گویی و مرا از اجرای تصمیم بازمی داری؟ فتح می گفت: یاامیرالمؤمنین! سخن چینها دروغگفته اند. و بدین ترتیب تلاش می کردمتوکل را آرام سازد، ولی او آرامنمی گرفت و هر لحظه خشم و غضبشبیشتر می شد تا آنجا که گفت: به خداسوگند! او را می کشم. او مرتب مردم را[علیه من] می شوراند و می خواهدفتنه ای برپا سازد و چشم طمع به دولتمن دارد.

آن گاه دستور داد چهار نفر جلادآماده شوند و به چهار نفر از غلامانخود دستور داد هنگامی که علی بنمحمد علیهماالسلام » وارد شد، بر او بتازید و باشمشیرهای خود او را قطعه قطعهکنید. ناگاه متوجه شدم امام هادی علیه السلام است که مأموران، حضرت را با وضعنامناسبی به حضور متوکل آوردند.ناگهان چهار غلامی که مأمور به قتل اوبودند، به سجده افتادند و دستورمتوکل را اجرا نکردند، و خود متوکلنیز از تخت به زیر آمده، عرض کرد:یابن رسول الله! چرا نابهنگام تشریفآورده اید؟ و مرتب دستها و صورتحضرت را می بوسید! حضرت فرمود:من به اختیار خود نیامده ام، بلکه بهدعوت تو آمده ام و پیک تو مرا احضارنموده است.

آن گاه متوکل به فتح بن خاقان ودیگران خطاب کرد: مولای من وخودتان را بدرقه کنید! پیک بد مادر»به دروغ او را احضار کرده است.

بعد از آنکه حضرت برگشتند،متوکل رو کرد به جلاّدها که چرادستور مرا [در باره علی بن محمد علیهماالسلام [اجرا نکردید؟ جواب دادند: آن گاه کهاو را وارد ساختید، ناگهان مشاهدهکردیم که بیش از یکصد نفر شمشیر بهدست دور او را گرفته اند! از دیدن آنانآن قدر وحشت کردیم که نتوانستیممأموریت را انجام دهیم.(7)

2. نیروهای مسلّح امام هادی علیه السلام

امام هادی علیه السلام گاه اراده می کرد کهاز طریق کرامت، قدرت معنوی وولایت تکوینی خویش را به ستمگراندوران نشان دهد که از جمله، موردذیل است:

متوکل عباسی برای تهدید وارعاب امام هادی علیه السلام او را احضار کردو دستور داد هر یک از سپاهیانش کیسه(و توبره) خود را پراز خاک قرمز کنندو در جای خاصی بریزند.

تعداد سپاه او که نود هزار نفر بود،خاکهای کیسه های شان را روی همریختند و تلّ بزرگی از خاک را ایجادکردند. متوکل با امام هادی علیه السلام روی آنخاکها قرار گرفتند و سربازان ولشکریان او در حالی که به سلاح روزمسلح بودند، از برابر آنان رژه رفتند.

خلیفه ستمگر عباسی از اینطریق می خواست آن حضرت رامرعوب سازد و از قیام علیه خود بازدارد. حضرت برای خُنثی نمودن ایننقشه، به متوکل رو کرد و فرمود: آیامی خواهی سربازان و لشکریان مراببینی؟»

متوکل که احتمال نمی دادحضرتش سرباز و سلاح داشته باشد،یکوقت متوجه شد که میان زمین وآسمان پر از ملائکه مسلح شده، وهمگی در برابر آن حضرت آمادهاطاعت می باشند. آن ستمگر از دیدنآن همه نیروی رزمی، به وحشت افتادو از ترس غش کرد. چون به هوش آمد،حضرت فرمود: نَحْنُ لا نُناقِشُکُمْ فِی الدُّنْیانَحْنُ مُشْتَغِلُونَ بِاَمْرِ الاْآخِرَةِ فَلا عَلَیْکَ شَی ءٌمِمّا تَظُنُّ؛(8) در دنیا با شما مناقشهنمی کنیم [چرا که] ما مشغول امرآخرت هستیم. پس آنچه گمان می کنی،درست نیست.»

3. تصویر و شیر درنده

خلفای عباسی هر چند از نظرنسب، قرابت و خویشاوندی با ائمهاطهار علیهم السلام داشتند و در حضرت عبدالمطلب» که پدر عباس و ابوطالب بود،مشترک بودند، ولی با این حال، بدتر ازبنی امیه عمل کردند. و ظلم و ستمهایفراوانی به اولاد علی علیه السلام روا داشتند واز هیچ گونه تحقیر و ستم در موردخاندان عصمت فروگذار نکردند.

متوکل یکی از خلفای عبات که از هر راهی تلاش داشت امامهادی علیه السلام را تحقیر کند و شخصیت وعظمت او را درهم شکند. از جمله،روزی فردی را به سراغ شعبده باز وجادوگر بی نظیری فرستاد که اهلهندوستان و از دشمنان اهل بیت علیهم السلام به شمار می آمد. متوکل به او هزار دینارطلا داد که حضرت هادی علیه السلام را تحقیرو شرمنده کند. او نیز قبول کرد و درمجلس مهمانی خلیفه در کنار حضرتهادی علیه السلام نشست. و در قرص نانیعمل سحر انجام داد؛ به گونه ای کهوقتی حضرت هادی علیه السلام دست مبارکخود را به طرف آن نان دراز کرد؛ نان بههوا پرید. و حاضران خندیدند وحضرت را به خیال خامشان تحقیرکردند.

در کنار شعبده باز هندی بالشیقرار داشت که روی آن تصویر شیربود. امامِ کائنات و صاحب ولایتتکوینی، دست مبارکش را بر آنتصویر نهاد و فرمود: این فاسق رابگیر! [با عنایت الهی و کرامت امامهادی علیه السلام ] آن تصویر به شیر درندهتبدیل شد و در جا ساحر هندی را پارهکرد و بلعید! [و جریان مجلس هارونو امام موسی بن جعفر علیهماالسلام و امامرضا علیه السلام و مأمون تکرار شد] و شرکتکنندگان در مجلس مبهوت و متحیرماندند. متوکل از آن امام بزرگواردرخواست کرد که دستور دهد آن شیر،ساحر هندی را برگرداند.

حضرت فرمود: او را دیگرنخواهی دید. آیا تو دشمنان خدا را بردوستان او مسلط می کنی!» این جمله رافرمود و مجلس متوکل را ترک گفت.(9)

4. خبر از شیعه شدن پسر

گونه ای دیگر از کرامات امامهادی علیه السلام خبر از آینده افراد است، کهبه نمونه ای در این موضوع اشارهمی شود.

هبة الله بن ابی منصور» نقلمی کند که مردی بود به نام یوسف بنیعقوب» اهل فلسطین، روستایکفرتوثا» که بین او و پدرم رفاقت ودوستی بود. روزی یوسف به دیدارپدرم به موصل» آمد و چنین گفت:متوکل مرا به سامره» احضار نموده ومن برای نجات از شرِّ او یکصد دینارطلا برای امام هادی علیه السلام نذر کرده ام.پدرم نیز کار و نذر او را تحسین کرد.آن گاه به سوی سامرا حرکت کرد.

یوسف که مردی نصرانی(مسیحی) بود، با خود گفت: اوّل پولنذری را به علی بن محمد الهادی علیه السلام برسانم، آن گاه نزد متوکل روم. امامشکلش این بود که آدرس منزلحضرت را نمی دانست و از سراغگرفتن نشانی خانه آن حضرت نیزمی ترسید؛ چون احساس می کرد اگرمتوکل از این امر باخبر شود، او رابیشتر آزار می دهد. ناگهان بر دلشگذشت که مرکب خود را آزاد گذارد،شاید به خانه آن حضرت دست یابد.

مرکب او همین طور درکوچه های سامرا می رفت تا سرانجامدر کنار خانه ای ایستاد. هر کاری کردحیوان حرکت کند، از جایش تکاننخورد! در این میان، جوانیسیاه پوست از داخل خانه خارج شده،خطاب به او گفت: تو یوسف بنیعقوب هستی؟ او با تعجب به غلامنگاه کرد و گفت: بلی! آن گاه غلام بهدرون خانه برگشت. یوسف می گوید:من با خود گفتم که دو نشانه به دستآمد: یکی اینکه مرکب، مرا به خانه اینمرد خدا راهنمایی کرد و دیگر اینکهدر این شهر غربت آن غلام با نام مراصدا زد.

در همین فکر بودم که غلام دوبارهدر را باز کرد و گفت: یکصد دینار را درکاغذی در آستینت قرار داده ای؟ باتعجب گفتم: بلی! با خود گفتم: این همنشانه سوم. پول را به آن جوان داده، بااجازه امام هادی علیه السلام وارد خانه شدم وراز آمدنم را به سامرا و خدمت آنحضرت بیان کردم و اضافه کردم کهمولای من! تمام نشانه ها برای من ثابتگردیده و حجت بر من تمام شده وحقیقت آشکار گشته است.

حضرت هادی علیه السلام فرمود: اییوسف! [با این حال] تو مسلماننمی شوی! ولی از تو پسری به دنیامی آید که او از شیعیان ما می باشد! واین را بدان که ولایت و دوستی ما بهشما سودی می رساند. تو از متوکلنگران مباش، او دیگر نمی تواند به توضرری برساند. .»

یوسف نزد متوکل رفت و بدونکوچک ترین آسیبی از نزد متوکلبرگشت، و طبق خبر حضرتهادی علیه السلام بدون ایمان از دنیا رفت، ولیخداوند پسری به او داد که از دوستاناهل بیت علیهم السلام بود، و همیشه افتخارمی کرد که مولایم امام هادی علیه السلام از تولدو آمدن من خبر و بشارت داده است.(10)

5. خبر غیبی هدایتگر

کرامات امام هادی علیه السلام گاه بینیستمگرانی چون متوکل را به خاکمی مالید و گاه مظلومی را نجات می داد،و گاه زمینه هدایت فرد یا افرادی رافراهم می نمود، مانند آنچه در ذیلمی خوانیم.

در روایت آمده که گروهی از مردماصفهان در زمانی که در آن شهر ازولایت و امامت خبری نبود، نزدشخصی به نام عبد الرحمن» که عاشقامامت و ولایت بود آمده، از اوپرسیدند که چرا شما شیعه شدید؟ درجواب آنها گفت: من در جمع گروهیاز مردم این شهر به کنار خانه متوکلرفته بودیم. هدف ما تظلّم ودرخواست کمک از خلیفه عباسی بود.جمع زیادی در آنجا ایستاده بودند،ناگاه فرمان متوکل صادر شد که علیبن محمد» را دستگیر کنید.

من از رفقا و از بعض حاضرینپرسیدم که علی بن محمّد» کیست؟ جوابدادند: او امام شیعه هاست و به احتمال زیادمتوکل او را به قتل می رساند. من با خودمگفتم: از اینجا نمی روم تا چهره او را ببینم واز نتیجه کار او آگاه شوم. ناگهان دیدم او راسوار بر اسب نموده، آوردند و مردم برایدیدن او صف کشیده بودند.

عبد الرحمان می گوید: من از دیدن آنحضرت دگرگونی در خود احساس کردم وقلبم پر از عشق و محبت گردید؛ لذا مرتبدعا می کردم که از ناحیه متوکل به او آسیبینرسد. مأموران همچنان آن حضرت را درمیان صفوف جمعیت می آوردند، ولی او باتمام متانت و وقار بر مرکبش قرار گرفتهبود و به جایی نگاه نمی کرد و به کسی توجّهنمی نمود تا اینکه مقابل من رسید، صورتخود را به سوی من گردانید و فرمود:خداوند دعایت را مستجاب کرده است وبه تو عمر طولانی و مال زیاد و فرزندانمتعدد مرحمت می فرماید.»

من از شنیدن این سخنان به خودلرزیدم و همراهان و حاضران از من سؤالمی کردند: شما کیستی؟ و چه کار داری؟ واو با تو چه گفت؟.

جواب دادم: خیر است. و راز گفتهشده را به آنها نگفتم. تا زمانی که به اصفهانبرگشتم و خداوند گشایشی در روزی منایجاد کرد و علاوه بر مال زیاد، عمرم نیز ازهفتاد گذشت و دارای دو فرزند شدم.؛ لذابه امامت او معتقد گشتم و از شیعیان اوگردیدم.(11)

6. خبر از مرگ متوکل

ابو القاسم بغدادی از زرّافه نقلمی کند که متوکل عباسی دستور دادحضرت امام هادی علیه السلام در روز تشریفاتییوم السلام» همراه با مردم شرکت کند.وزیرش فتح بن خاقان» مخالف اینتصمیم بود، ولی متوکل ستمگر گفت: اینکار حتما باید انجام گیرد!

سرانجام امام علی النقی علیه السلام مجبورشد با پای پیاده در راهپیمایی شرکت کند،در حالی که متوکل و وزیرش سوار اسببودند. حضرت در گرمای سوزانعرق ریزان در حالی که انگشتش مجروحشده بود، حرکت می کرد. زرّافه می گوید: بااینکه شیعه نبودم، [بر حال او رقت کردم و[گفتم: از پسر عمویت متوکل غمگین وناراحت نباش! امام هادی علیه السلام به آیه 65سوره هود که می فرماید: تَمَتَّعُوا فی دارِکُمْثَلاثَةَ اَیّامٍ ذلِکَ وَعَدٌ غَیْرُ مَکْذُوبٍ»؛[حضرت صالح به آنها گفت: مهلت شماتمام شد!] سه روز در خانه تان بهره مندگردید. این وعده ای است که دروغ نخواهدبود.» اشاره کرده و آنگاه فرمود:

من در پیشگاه الهی از ناقه حضرتصالح کم ارزش تر نیستم و شما تا سه روزدر این دنیا بگذرانید، وعده خدا را حتمیخواهید یافت.»

زرافه می گوید: در همسایگی منمعلم شیعه ای بود که من گاهی با او شوخیمی کردم. به او گفتم: امام شما چنین می گفتو مثل اینکه ناراحت بود. آن معلم عارف باشنیدن سخنان من گفت: اگر امام هادی علیه السلام چنین سخنانی فرموده باشد، متوکل تا سهروز دیگر می میرد و یا اینکه به قتلمی رسد. تو اگر اموالی در خانه او داری،احتیاط کرده، آنها را بیرون ببر!

زرافه (که حاجب متوکل بود)می گوید: من از شنیدن سخنان او ناراحتشدم و حتی سخنان ناروا به او گفتم وبلافاصله از او جدا شدم؛ ولی بعد، مقداریفکر کردم، دیدم سخنان نابه جا نگفته است،مناسب است احتیاط کنم و اموال خود را ازخانه متوکل بیرون ببرم. اگر سخنان معلمراست بود، ضرری نمی کنم و اگر همحقیقت نداشت، زحمت چندانی متحملنشده ام. اموالم را بیرون بردم. روز سوممنتصر» پسر متوکل به پدرش حمله کرد،او و کابینه او را به جهنم و اصل نمود.(12) ومن به برکت امام هادی علیه السلام جان سالم به دربردم و اموالم نیز سالم ماند. آن گاه خدمتامام هادی علیه السلام شرفیاب شدم و به ولایت وامامت او اعتقاد پیدا کردم.(13)

فوائد نقل کرامات

کرامات امام هادی علیه السلام بیش از آناست که در یک مقال بگنجد، آنچه بیان شد،نمونه هایی از کرامات حضرت بود.

نقل کرامات ائمه اطهار علیهم السلام اثرات وفوائدی دارد، از جمله:

1. آشنا شدن با مقام رفیع و بلند امامانمعصوم علیهم السلام و نقش کارساز آنها در هستیو درک ولایت تکوینی آن اولیاء خدا.

2. ایجاد محبت بیشتر نسبت به ائمهاطهار علیهم السلام ؛ چرا که معرفت بیشتر وعمیق تر، محبت و عشق بیشتر را به دنبالخواهد داشت.

3. اثر دیگر این است که با امکانکرامات در امامان معصوم و اثباتولایت تکوینی آنها بر هستی، اینمعنی به دست می آید که برای دیگراننیز چنانچه راه پاکی و تقوا را پیشه کنندو تسلیم محض خدا و رسول صلی الله علیه و آله وامامان بر حق باشند، این راه باز است؛منتها در حَد توان و استعدادشان، نه درآن حدی که برای امامان علیهم السلام وجوددارد؛ لذا امام هادی علیه السلام به سهل بنیعقوب فرمود: اِنَّ لِشیعَتِنا بِوِلایَتِنا لَعِصْمَةًلَوْ سَلَکُوا بِها فی لُجَّةِ الْبِحارِ الْغامِرَةِ وَ سَباسِبِالْبَیْداءِ الْغابِرَةِ بَیْنَ سِباعٍ وَ ذِئابٍ وَ اَعادِی الْجِنِّوَ الاِْنْسِ لاَءَمِنُوا مِنْ مَخاوِفِهِمْ بِوِلایَتِهِمْ لَنا فَثِقْبِاللّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ اَخْلِصْ فِی الْوَلاءِ لاَِئِمَّتِکَالطّاهِرینَ وَ تَوَجَّهْ حَیْثُ شِئْتَ وَ اقْصِدْ ماشِئْتَ؛ (14) براستی ولایت ما برای شیعیانمانعصمت [و پناهی] است که اگر با آن درعمق دریاها روند و یا در بیابانی دوردستو خالی از سکنه بی منتها در بین درندگان وگرگها و یا دشمنان [خود] از جن و انسقرار گیرند، از ترس آنها در امان خواهندبود، به خاطر ولایت و دوستی آنان نسبتبه ما. پس [ای سهل!] بر خدای عزیز وجلیل اعتماد کن و در ولایت امامان پاکخود خالص باش، آن گاه به هر جامی خواهی رو کن، و هر جا می خواهیقصد و آهنگ داشته باش!»

در روز ولادت امام هادی علیه السلام شد قلب جهان غرق نشاط و شادی
آن حامی آیین محمد باشد بر رهرو راه مکتب و دین نادی

خاطره حجت الاسلام پناهیان از پاسخ غم‌انگیز استاد مصری درباره غدیر

در طول سال در کدام شب، طعام دادن و خرج دادن و نذری دادن ثوابش از تمام شبهای سال بیشتر است؟ شب قدر؟ شب عاشورا؟ شب 28 صفر؟ ایام عید غدیر غذا دادن ثوابش بیشترین ثواب است.

امیرالمومنین(ع) فرمود: اگر در عید غدیر یک وعده عذا بدهی، انگار به یک میلیون پیامبر غذا داده‌اید. اگر به بیش از یک نفر طعام بدهید، ببینید چقدر ثواب دارد؟! آن‌وقت خیلی‌ها وقتهای دیگر غذا می‌دهند، شب عید غدیر غذا نمی‌دهند.


آن وقت بنده یک سال حج بودم داشتیم با استاد دانشگاه مصر صحبت میکردیم. گفت شما از چه مذهبی هستی؟ گفتم مذهب جعفری. گفت شما قرآن را تحریف کرده اید؟ گفتم: نه به خدا، قرآن‌مان با شما فرقی نمیکند. 4 تا سوال دیگر هم کرد، گفتم: نه اینها هم همه‌اش مانند شماست. گفت: پس شما چه فرقی با ما دارید؟ گفتم تَعرِف غدیر؟» غدیر را می‌شناسی ؟ 

گفت : نه، گفتم از شیعه چی میشناسی؟ گفت: عاشورا. گفتم: غدیر به گوشتان نخورده؟ گفت: نه. خاک بر سر ما. گفتم عاشورا را از کجا می شناسی؟ ⬅گفت: شیعیان شلوغ میکنند. غدیر چی⁉شیعیان


خدایا من شب عید غدیر به 10 نفر، 20 نفر، غذا می‌دهم.


آنوقت عید غدیر چند روز است ؟ نوروز چند روز است؟ خب عید غدیر چند روز است؟ عاشورا که یک روز است، 28 صفر یک روز است، عید فطر هم یک روز است که البته اخیراً تعطیلاتش شده دو روز، ولی عید غدیر 3 روز است. رسول خدا(ص) فرمود: من سه روز می‌نشینم اینجا، همه بیایند بیعت کنند.


نیت کنید. هرکسی بین خودش و خدایش با صدای بلند بگوید خدایا من به عشق روی امیرالمومنین چند نفر را شام میدهم؟ بگو .


غذا بدهید، حالا مسجد هم نیاوردید، یک شله زرد بین همسایه‌ها پخش کنید. اگر گفتند چرا ؟ بگویید هیچی برای غدیر است. به عشق روی امیرالمومنین(ع). اِ مگر به عشق امیرالمومنین(ع) هم غذا میدهند؟ بله، غذا می‌دهند. خدا انشالله همه ما را موفق بدارد برای اینکه عید غدیر غذا بدهیم.



همه چیز درباره شیر مادر

21 فایده شیر مادر برای نوزاد

1- شیر مادر بر ضریب هوشی نوزاد اثر دارد.

2- شیر مادر باعث تقویت عملکرد ریه های نوزاد می گردد و از مشکلات تنفسی و تنگی نفس جلوگیری می کند.

شیر مادر

3- شیر مادر دارای اسیدهای چرب، قند لاکتوز، آب و اسید آمینه می باشد.

4- شیر مادر ضد بیماری می باشد، زیرا آنتی بادی های بدن مادر از طریق شیر به نوزاد منتقل می شود.

5- شیر مادر از نوزاد در برابر پنومونی (ذات الریه)، مسمومیت غذایی، برونشیت، عفونت های می، آنفلوآنزا، عفونت گوش، آلرژی، جوش، اسهال و سرخجه محافظت می کند.

6- شیر مادر دارای حداقل 100 جزء می باشد که در شیرخشک یافت نمی شود.

7- مکیدن سینه مادر به رشد فک نوزاد کمک می کند و کودکی که دارای فک محکمی باشد، دندان های سالمی خواهد داشت.

8- شیر مادر دارای فواید روانشناسی نیز می باشد به این ترتیب که کودک به مادر وابسته می شود. در زمان تولد، نوزاد 30 تا 38 سانتی متری خود را می بیند و این فاصله ای است که بین صورت مادر و نوزاد وجود دارد.

9- از طرف دیگر نوزاد از گرمی سینه مادر خود لذت می برد و بیشتر شیر می خورد.

10- کودکانی که از شیر مادر خورده اند، تا سن 15 سالگی کمتر دچار دیابت نوع یک، بیماری MS، بیماری قلبی و سرطان می شوند.

11- کودکان شیر مادر خوار مشکلات روانشناختی، رفتاری و یادگیری کمتری دارند.

12- شیر مادر بهترین غذای نوزاد است. شیر مادر ترکیبی از پروتئین، چربی، کربوهیدرات و مایعاتی است که تمام این ها برای رشد مغز و بدن لازم می باشد.

13- شیرمادر خطر سندرم مرگ ناگهانی نوزاد را کم می کند.

14- شیرمادر از بسیاری از بیماری ها و مشکلات دوران بزرگسالی نیز جلوگیری می کند. این مشکلات و بیماری ها عبارتند از: چاقی و اضافه وزن، افزایش فشار خون، افزایش کلسترول خون، اگزما، دیابت، آسم و لوسمی (سرطان خون).

15- شیرمادر می تواند میزان استرس و خونریزی پس از زایمان را کم کند.

16- تغذیه نوزاد با شیر مادر در سال اول زندگی، میزان بیماری ها و مرگ و میر ها را کاهش می دهد.

17- شیر مادر دارای اسید چربی است که به رشد مغز نوزاد کمک می کند.

19- نوزادان شیر مادرخوار اضافه وزن نمی یابند، بلکه به وزن مناسب سن و قد می رسند.

20- نوزادان نارسی که شیر مادر می خورند، بهتر رشد می کنند و ضریب هوشی بالاتری نسبت به نوزدان نارسی که شیر خشک می خورند، دارند.

21- شیر مادر همیشه آماده است و احتیاج به گرم کردن و میکروب زدایی ندارد.

6 فایده شیرمادر برای مادر

شیر مادر

1- شیردهی احتمال بارداری مجدد را کاهش می دهد.

2- مادرانی که به نوزاد خود شیر داده اند، از بیماری پوکی استخوان، سرطان سینه، سرطان رحم، سرطان تخمدان، دیابت نوع 2 و سلیاک (عدم تحمل گلوتن گندم) در امان می باشند.

3- شیردهی موجب کاهش وزن مادر می شود. مادر مقدار زیادی کالری را برای ساخت شیر از دست می دهد، در نتیجه افزایش وزن دوران بارداری اش کاهش می یابد.

4- مکیدن سینه مادر باعث ترشح هورمونی می شود که این هورمون، رحم را به سرعت به حالت اول خود برمی گرداند.

5- از نظر اقتصادی ارزان ترین شیر و مناسب ترین شیر برای نوزاد، شیر مادر است.

6- مادری که شیر خود را به کودک می دهد، از نظر روحی و جسمی رشد می کند، کمتر احساس خستگی و اضطراب و دلواپسی می کند و حسی قوی برای برقراری ارتباط با نوزاد خود دارد.

تفاوت شیرمادر با شیر خشک

* نوزاد، پروتئین و چربی شیر مادر را بهتر از شیر خشک هضم می کند.

* ترکیبات شیر خشک تا اندازه ای شبیه ترکیبات شیر مادر است، اما مقدار مواد مغذی آن برای همه نوزادان یکسان است. در حالی که شیر هر مادری متناسب با نوزاد خودش است.

* در نوزادانی که با شیشه شیر تغذیه می شوند، اسهال 3 تا 4 بار بیشتر رخ می دهد.

* تحقیقاتی که به تازگی انجام شده است، نشان می دهد کودکانی که از شیر مادر استفاده می کنند، در دوران کودکی دچار اضافه وزن نمی شوند. در حالی که نوزاد شیر خشک خوار در کودکی 20 تا 30 درصد احتمال اضافه وزن خواهد داشت.

* نوزادانی که در 3 ماه اول زندگی از شیر مادر استفاده می کنند، 34 درصد کمتر از نوزادان شیر خشک خوار احتمال ابتلا به دیابت وابسته به انسولین را خواهند داشت.

* نوزادان شیرمادر خوار نسبت به نوزادان شیرخشک خوار، در بزرگسالی کمتر دچار پرفشاری خون و بیماری های قلبی می شوند.

* نوزاد وقتی خسته شد، می تواند دیگر سینه مادر را مک نزند و مدتی صبر کند و بعد شروع به مک زدن کند، اما در تغذیه با شیشه شیر این امر ممکن نیست.

خواص موجود در شیرمادر

* در اولین روز تولد، کلستروم ( colostrum) که مایعی زرد رنگ و غنی از آنتی بادی است از سینه مادر خارج می شود. این مایع، سیستم ایمنی بدن نوزاد را تقویت کرده و از او در مقابل بیماری ها محافظت می کند.

* هنگامی که نوزاد سینه مادر را مک می زند، در ابتدا، شیر آبکی و شیرین می باشد. بعد از مقداری مک زدن، شیر چرب تر و سفت می شود و احتیاجات نوزاد را برای رشد تامین می نماید.

شیرمادر

* شیر مادر بر اساس تغییرات آب و هوا تغییر می کند، مثلا در هوای گرم، نوزاد احتیاجی به آب ندارد، زیرا ترکیب شیر مادر تغییر می کند.

* شیر مادر دارای مواد مغذی، آنتی بادی، هورمون، آنتی اکسیدان و دیگر موادی است که نوزاد به آن احتیاج دارد.

* شیر مادر از مواد مغذی موجود در خون و ذخیره غذایی بدن مادر تامین می شود.

* یک مادر سالم روزانه 644 تا  756 گرم شیر تولید می کند. برای تولید این مقدار شیر، 500 کالری انرژی لازم است.

* شیر مادر دارای 330 میلی گرم کلسیم در هر لیتر است.

از کجا بفهمیم که مقدار شیر مادر برای تغذیه نوزاد کافی است؟

- نوزاد غالبا هر 8 تا 12 ساعت یک بار، شیر می خواهد.

- نوزاد 10 تا 15 دقیقه از هر سینه مادر شیر می خورد.

- نوزاد باید حداقل 6 عدد پوشک را در روز خیس کند.

- در ماه اول، نوزاد حداقل 3 بار در روز مدفوع می کند. مدفوع نوزاد زرد و نرم می باشد.

- نوزادان در ابتدا، وزن کم می کنند. اما در عرض 2 هفته تغذیه با شیر مادر، به وزن اولیه خود می رسند.

- نوزاد از ابتدای تولد تا 4 ماهگی، باید 113 تا 117 گرم در هفته، وزن زیاد کند.

مریم سجادپور – کارشناس تغذیه


عید قربان ، روز بندگی و تجلی ایثار ابراهیمی
روز تقرّب عید قربان جلوه گاه تعبّد و تسلیم ابراهیمیان حنیف است، و فصل قرب مسلمانان بهقربانی» وسیله قرب به خداست و عید قربان روز تقرّب به پروردگار است.شدن از تعلّقات قربانی کردن تمنیّات در پیش پای اراده الهی است.صفحه دل بشوییم و خود را برای بهره وری بیشتر از فیوضات این روز آماده و مهیّا سازیم؛»عید فداکاری و ایثارعید قربان یکی از اعیاد بزرگ اسلامی است که یادآور زیباترین نمونه تعبّد انسان در برابرکردن فرزند دلبند خود، در راه خدا، امتحانی الهی برای حضرت ابراهیم علیه السلام بود که عیداسلام نیز خواسته است که مسلمانان هر سال عید قربان را جشندر زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله ، هنگامی که این ماهاز جمله اعمال مستحب در این روز، غسل کردن است کهاز اعمال مستحب دیگر در این روز، قربانی کردن و تناول ازو نیز وارد شده است که در این روز، دعای شریف ندبه و همچنینفضیلت قربانی یکی از اعمال با فضیلت و مهم در روز عید قربان، عمل قربانی است.یاد حسین علیه السلام در عید قربانشب و روز عید قربان، یکی از اوقات بسیار شریف برای زیارت سالار شهیدان، حضرتاین امر، آن است که یاد و حماسه جاودان امام حسین علیه السلام در این روز در ذهن ها تکرار شود؛حلقوم طمع را قطع کنی؟»زمزمه های عارفانه مولایمان حضرت زین العابدین علیه السلام ، در روز عید قربان، این گونه با پروردگار خویش»گلبانگ تکبیریکی از اعمال مستحب در روز عید قربان، گفتن تکبیر است9

روز تقرّب

عید قربان جلوه گاه تعبّد و تسلیم ابراهیمیان حنیف است، و فصل قرب مسلمانان بهخداوند، در سایه عبودیّت.

عید قربان فصل قربانی کردن عزیزها در آستان عزیزترین» یعنی خداست. عید قربانمجرای فیض الهی و بهانه عنایت رحمانی به بندگان مؤمن و مطیع است. و هر کس بتواندرضای خویش را فدای رضای حق کند، از خواسته دل در راه خواسته خدا چشم بپوشد، و ازداشته ها و خواسته ها بگذرد، به مرز عبودیت می رسد.

قربانی» وسیله قرب به خداست و عید قربان روز تقرّب به پروردگار است. روز رهاشدن از تعلّقات قربانی کردن تمنیّات در پیش پای اراده الهی است.

عید در فرهنگ اسلامی

واژه عید» در لغت به معنی بازگشتن» می باشد و دراصطلاح، به معنی بازگشت به سویخداوند سبحان است. در این روز، عطا و بخشش های خداوند متعال همراه با رحمت، بربندگان مؤمن نازل می گردد پس بیایید در این روز، با عبادت و راز و نیاز، گناهان گذشته را ازصفحه دل بشوییم و خود را برای بهره وری بیشتر از فیوضات این روز آماده و مهیّا سازیم؛چراکه به طور کلّی، در تمامی اعیاد اسلامی، هدف آن است که با بندگی و عبادت در پیشگاهحضرت سبحان، سعادت واقعی خود را به دست آوریم. مولای متقیان علی علیه السلام در این بارهفرموده اند: هر روزی که انسان در آن گناه و معصیت نکند، آن روز عید است.»

عید فداکاری و ایثار

عید قربان یکی از اعیاد بزرگ اسلامی است که یادآور زیباترین نمونه تعبّد انسان در برابرخداوند متعال است. عید قربان، عید فداکاری، ایثار، قربانی، اخلاص و عشق است. فداکردن فرزند دلبند خود، در راه خدا، امتحانی الهی برای حضرت ابراهیم علیه السلام بود که عیدقربان یادآور آن است. اسلام نیز خواسته است که مسلمانان هر سال عید قربان را جشنگیرند تا این اصول و ارزش های الهی را همواره مدّنظر داشته باشند و همواره برای تبعیّت ازدستورات خداوند و کسب رضایت الهی آماده هرگونه ایثار و فداکاری باشند.

قربانی ابراهیم

ابراهیم از جانب پروردگار، مأمور قربانی کردن فرزند دلبندش اسماعیل شد. هنگامی کهابراهیم فرمان الهی را به پسرش ابلاغ کرد، اسماعیل گفت: پدر جان! فرمان خدا را اجرا کنکه مرا از صابران خواهی یافت. در صبحی دلکش، اسماعیل دست در دست پدر، درصحرای منی، به سوی قربانگاه پیش رفت و خوشحال بود از این که خداوند متعال، او رابرگزیده است. آن گاه ابراهیم با دست هایی محکم و استوار خنجر در حنجره اسماعیلشنهاد تا سر از پیکر عزیزش جدا کند. تیغ بر گلوی فرزند می چرخید، ولی نمی برید. گوییمعجزه ای رُخ داده بود. ناگهان قوچی برای قربانی شدن در پیش چشمان ابراهیم نمایان شد وهاتفی ندا داد. ابراهیم! تو از این آزمون سربلند بیرون آمدی؛ پس دوستی خد گوارایت باد!امروز نیز حاجیان، در موسم حج، به درگاه خداوند قربانی می کنند تا بگویند: خداوندا! ما نیزچون ابراهیم تسلیم توییم. پس در این روز زنجیرهای اسارت و تعلقات را می بریم تا بیش ازپیش به تو نزدیک شویم.

نمایش تسلیم و رضا

قرآن کریم، ضمن بیان داستان های آموزنده، که از مهمترین برنامه های تربیتی آن کتابالهی است، نمونه هایی از مقامات والای انسان های واقعی را نشان می دهد، تا هدف از ایندستورات متین آسمانی را به بشر بفهماند. قربانی نمودن فرزند و یا ذبح گوسفند، مطلوباساسی نیست، بلکه هدف، پرورش افکار ناب، دل های پاک و جان های منزه است. خداونددر قرآن می فرماید: پس همین که ابراهیم و اسماعیل سر تسلیم فرود آوردند و ابراهیم، او رابر پیشانی بر زمین خوابانید، ندایش دادیم که ای ابراهیم! بحق، تصدیق مأموریت در خوابنمودی و مابه نیکوکاران این چنین پاداش می دهیم.

و این گونه بود که ابراهیم و اسماعیل به عموم جهانیان نشان دادند که آنچه عیار گوهرانسانیّت را بالا می برد و او را موجودی شریف می گرداند، همان حالت خضوع و تسلیم دربرابر حق تعالی است.

عید قربان در کلام امام خمینی رحمه الله

امام خمینی رحمه الله پیر فرزانه انقلاب، درباره عید قربان چنین گفته اند: عید قربان، عیدیاست که انسان های آگاه را به یاد قربانگاه ابراهیمی می اندازد. قربانگاهی که درس فداکاری وجهاد در راه خدای بزرگ را به فرزندان آدم و اصفیاء و اولیای خدا می دهد. این پدرِ توحیدو بت شکنِ جهان، به ما و همه انسان ها آموخت که. عزیزترین ثمره حیات خود را در راهخدا بدهید و عید بگیرید. خود و عزیزان خود را فدا کنید و دین خدا را و عدل الهی را برپانمایید. به همه ما ذریه آدم فهماند که مکه» و منی قربانگاه عاشقان است و محل نَشر توحیدو نفی شرک، که دلبستگی به جان و عزیزان نیز شرک است.»

پایان روز دهم

ذی الحجه از ماه های شریف سال است. در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله ، هنگامی که این ماهفرا می رسید، اصحاب به انجام عبادات اهتمام فراوانی می ورزیدند. از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقلاست که عمل خیر و عبادت، در هیچ ایّامی نزد حق تعالی محبوب تر از دهه اوّل ماه ذیالحجه نیست. آری، این همان ده روزی است که در قرآن مجید، به عنوان ایّام معلومات نامشده و در نهایتِ فضیلت و برکت می باشد و در کتاب های ادعیه، اعمال مخصوصی برایاین دهه ذکر شده است. مسلمانان در این ده روز، با انجام عبادات، دل های خویش را ازتاریکی ها و ظلمت ها شستشو می دهند و قلب های خود را سرشار از عشق و محبتمی نمایند و بدین سبب پایان این روز را جشن می گیرند و با معبود خویش پیمان می بندند کهدیگر به تعلّقات زندگی دل نبندند و همیشه در مسیر رضای او قدم بردارند.

آمادگی برای فیض

عارف وارسته مرحوم میرزاجواد آقای ملکی تبریزی رحمه الله ، درباره آماده شدن برای بهره گیریاز فیوضات این روز چنین می گوید: با شروع روز عید، مواظب باش تمامی کارهایی کهباعث رضایت و جلب عطوفت پروردگار است را انجام دهی؛ خداوند باری تعالی، مالکوجود، دنیا، آخرت، زندگی و مرگ تو می باشد و نباید از پروردگار و بزرگی چنین عطوف ومهربان غافل شد؛ زیرا ممکن است باعث محدودیت از عطایای او گردد. آری در ابتدایروز، به نیت پاک نمودن قلب از اشتغال به غیر خدا، غسل کن. آن گاه الله اکبر» واقعی گفته وبا این تکبیر تمام موجودات را در برابر شکوه و عظمت پروردگارت کوچک و ناچیز شمار وبه نیّت پوشش و آرایش، با لباس تقوا و اخلاق نیکو، تمیزترین لباس های خود را پوشیده وآن گاه به جانب مصلّی رفته تا نماز عید را اقامه کنی.»

اعمال عید قربان

عید سعید قربان فرصت بسیار خوبی است تا مؤمنان، با انجام عبادات (ضمن بهره وریاز فیوضات الهی)، به پروردگار خویش تقرّب یابند.

در کتاب های ادعیه، علاوه بر بیان فضیلت و اهمیت این روز بزرگ، اعمال بسیاریمخصوص این روز ذکر کرده اند. از جمله اعمال مستحب در این روز، غسل کردن است کهبسیار بر آن تأکید شده، همچنین برگزاری نماز عید است که بهتر است زیر آسمان (مکانبدون سقف) خوانده شود. از اعمال مستحب دیگر در این روز، قربانی کردن و تناول ازگوشت قربانی است. و نیز وارد شده است که در این روز، دعای شریف ندبه و همچنیندعای مخصوص امام سجاد قرائت شود. پس شایسته است، در این روز، بدون آنکه وقتخود را به بطالت بگذرانیم، با انجام این اعمال، مورد رحمت و عنایت پروردگار خویشقرار گیریم.

فضیلت قربانی

یکی از اعمال با فضیلت و مهم در روز عید قربان، عمل قربانی است. که در روایات،بسیار بر آن تأکید شده است. امام باقر علیه السلام می فرمایند: خداوند قربانی کردن و اطعام نمودنرا دوست دارد». بعضی از علما چنین بیان نموده اند که بهتر است قربانی کننده، گوشتقربانی را سه قسمت کند؛ قسمتی از آن را بین همسایه ها تقسیم نماید، قسمت دیگر را به وفقیران ببخشد و قسمت آخر را نیز برای خانواده خود نگه دارد.

یاد حسین علیه السلام در عید قربان

شب و روز عید قربان، یکی از اوقات بسیار شریف برای زیارت سالار شهیدان، حضرتاباعبدالله الحسین علیه السلام است که در فضیلت و ثواب آن، روایات بسیاری وارد شده است. سرّاین امر، آن است که یاد و حماسه جاودان امام حسین علیه السلام در این روز در ذهن ها تکرار شود؛چرا که اگر ابراهیم خلیل یک قربانی، به قربانگاه منی آورد و سالم باز گرداند، امامحسین علیه السلام ، در یک روز، هفتاد و دو تن قربانی، به قربانگاه کربلا آورد و سرهای بریده واجساد آغشته به خون یاران و عزیزانش را از کودک شیرخوار گرفته تا پیرمرد کهنسال، همه رایک جا، به پیشگاه پروردگار خویش تقدیم نمود.

امتحان الهی

قرآن کریم در آیه 2 سوره عنکبوت می فرماید: آیا مردم چنین پنداشتند که به صِرفاینکه گفتند: ما ایمان به خدا آورده ایم، رهایشان کنند و برای این مدعا هیچ امتحانشاننکنند». یکی از سنّت های همیشگی خداوند در مورد بندگان، سنت امتحان بوده است؛ چراکه تا انسان ها در مرحله امتحان و آزمون قرار نگیرند، صدق گفتار آن ها ثابت نمی شود. پسهر گاه در امتحان الهی موفق و پیروز شدند و گفتار و کردارشان یکسان گردید، در ادعایمسلمانی و تدیّن خویش، راستگو و صادق خواهند بود.

آری، عید سعید قربان، یادآور یک امتحان بزرگ است. امتحانی که حضرت ابراهیم علیه السلام با سربلندی از آن بیرون آمد. پس برماست که در مصیبت ها و بلاها صابر و شکیبا باشیم؛چرا که شاید این ها امتحان و آزمون بندگی و عبودیّت ما باشند.

قربانی حقیقی

در آیه 37 سوره حج آمده است: هرگز گوشت و خون قربانی ها، به خدا نمی رسد، بلکهآنچه به خدا می رسد، تقوی شماست». آری، خداوند طالب تقواست و تقوا یعنی از بینبردن شیطان درونی هوای نفس؛ چرا که کشتن دیو نفس امّاره، وسیله نزدیکی آدمی درپیشگاه حضرت حق است. امام سجاد علیه السلام از مردی که مراسم حج را انجام داده بود،پرسیدند: آیا به هنگام سر بریدن قربانی، نیّت نمودی که با تمسّک به حقیقت تقوی و ورع،حلقوم طمع را قطع کنی؟»

زمزمه های عارفانه

مولایمان حضرت زین العابدین علیه السلام ، در روز عید قربان، این گونه با پروردگار خویشمناجات می نمودند: پرورگارا! آن کس که به سوی مخلوقی حرکت کند، خویشتن را به امیدعطا و بخشش او آماده می سازد. پس امروز، من به امید عفو و صله تو آماده شده ام و ازدرگاهت، مرحمت و کرامت همی تمنّا دارم.

بارالها، بر محمد و آل او درود و رحمت فرست و این امید مرا، نومید مگردان. ای خدا!ای آنکه حاجات حاجتمندان. بر تو پنهان نیست، و ای آنکه هر چه ببخشی، خزانهسرشارت زوال نبیند.

من امروز با دست تهی به درگاهت آمده ام، و مرا به طاعت و عبادتم تکیه ای نیست. نهطاعتی فرستاده ام که مقبول باشد و نه جز شفاعت محمد و آل او شفاعت کسی پشت گرمیمن است. بلکه امروز به درگاه تو آمده ام، در حالی که به گناهان خویش اعتراف دارم و به عفوعظیم تو که شامل ] حال] خطا کاران می شود، امید دارم.»

گلبانگ تکبیر

یکی از اعمال مستحب در روز عید قربان، گفتن تکبیر است. در روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله آمدهاست که اعیاد فطر و قربان را با جملات لا اله الا الله» و الله اکبر» و الحمد الله» و سبحانالله» آذین ببندید. و نیز در جمله ای دیگر از آن حضرت تصریح شده است که چون درروزعید قربان از خانه بیرون شدید، با صدای بلند تکبیر بگویید». چه بسا بر زبان آوردن ایناذکار برای آن باشد که انسان تمامی موجودات را در برابر عظمت و شکوه پروردگار خویشکوچک و ناچیز شمارد و قلب خویش را از توجه به غیر خدا فارغ نماید تا ظرف وجودیخویش را برای کسب فیض و رحمت پروردگار وسعت بخشد.

تکریم حماسه ابراهیم

قربانی کردن گوسفند، چه از سوی حاجیان در منا» و چه از سوی غیر حاجیان، تکریمآن حماسه معنوی و ایثار عظیم ابراهیم و اسماعیل است که به مسلخ عشق» رفتند وسربلند، خاطره آن اخلاص و عشق شکوهمند خود را در یادها جاودان نمودند.

آیینه عشق

نزول فیض رب العالمین است حلول عید قربان» در زمین است
بگیر آیینه دل را مقابل ببین نور ازل در مهبط دل
حلول تازه داده فیض سبحان خوشا ذی الحجه» روز عید قربان»
چه زیبا منجلی شد عید قربان» شروع داستان عشق و ایمان
نگر خورشید خون چون در طلوع است کنار کعبه م در وقوع است
به سودای جهان عاشق دلیر است همیشه عشق، قربانی پذیر است
همیشه قرب دل در وصل عشق است موحّد بودن ما اصل عشق است

شجاع الدین ابراهیمی



تهران - ماجرای آتش زدن یك دختر اهل هویزه به دست افسر جلاد حزب بعث، چنان وحشتناك بود كه سربازان عراقی شاهد را منقلب و متاثر كرد.

به گزارش ایرنا، هویزه هم مانند دیگر شهرهای استات خوزستان در طول دوران دفاع مقدس بارها از سوی دشمن بعثی مورد قرار گرفت، به دنبال اشغال این شهر، عراقی ها در آن شهر به انواع جنایت ها دست زدند.

یكی از این جنایات كه پس از اشغال هویزه( دی 1359)به دستور فرمانده نیروهای عراقی (خلیل الدوری) صورت گرفت، زنده به گور كردن تعدادی از مردم بی گناه با دستان بسته در یك گودال بود.

تخریب شهر با دینامیت و بلدوزر و تبدیل یك هزار و 800 واحد مسكونی و تجاری و سه مسجد و دو حسینیه به تلی از خاك و غارت اموال مردم از دیگر تعرضات دشمن در هویزه بود.

این شهر مقاوم پس از ماه مقاومت سرانجام در اردیبهشت سال 1360 از اشغال بعثیان خارج شد و سپاه اسلام در عملیات بیت المقدس دشت خوزستان را به گورستان بعثیان تبدیل كرد.



**

یكی از اسرای عراقی كه در زمان جنگ در هویزه حضور داشت، می گوید: در این شهر نیرو های ما عده زیادی از غیرنظامیان را دستگیر كرده بودند، آنها همگی اهل هویزه یا روستاهای اطراف آن بودند، ترس و وحشت اولین چیزی بود كه از چهره تك تك آنها خوانده می شد، بخصوص كودكان و ن كه لحظه ای شیون و فریادشان قطع نمی شد.

فرماندهی نیروهایی كه در این محل بودند، با ستوان 'عطوان'بود، این افسر اهل 'خالص' از حومه بغداد بود، او به ما دستور داد كه پیرزنی را كه دختر جوانی هم همراهش بود به سنگر او ببریم، دستور بعدی این بود كه پیرزن را در بیرون سنگر نگهداریم و بعد از آن دختر جوان را برای بازجویی به داخل سنگر بفرستیم.

تقریبا نیم ساعت از ورود آن دختر جوان به سنگر عطوان گذشته بود، ما هم خارج از سنگر منتظر ایستاده بودیم، آن پیرزن هم دائما بی تابی می كرد، در همین لحظه ناگهان متوجه شدیم آن دختر با پیراهن از هم دریده و خونین، وحشت زده از سنگر خارج شد و برای لحظه ای در آستانه سنگر ایستاد.

چشمان پر از وحشت او به ما افتاد و بعد سراسیمه و بی هدف پا به فرار گذاشت.

من نمی دانستم، چه اتفاقی افتاده، بی اختیار به همراه چند سرباز به داخل سنگر هجوم بردیم، صحنه وحشتناكی بود، سر ستوان عطوان از بدنش جدا و به گوشه ای افتاده بود، هیكل غرق خون او كف سنگر را پوشانده بود و یك سرنیزه كلاش هم روی زمین دیده می شد.

برای لحظه ای صدای جیغ آن دختر جوان را از بیرون شنیدم، حدس زدم كه باید سربازها او را گرفته باشند، از سنگر بیرون آمدم، سربازان دختر را به طرف مقر سرهنگ 'احمد هاشم' می بردند. این ماجرا به قدری تكان دهنده بود كه پیش از آنكه من از سنگر بیرون بیایم، به گوش سرهنگ هاشم رسیده بود.

بعد از تاخیری چند دقیقه ای، سرهنگ دستور داد كه آن دختر را به محوطه بیاورند،یك گالن بنزین را روی او بریزند و او را آتش بزنند.

همه این كارها به فاصله چند دقیقه انجام شد، چشمان حیرت زده تماشاچیان و شیون غیر نظامیانی كه اسیر شده بودند، فضا را غیرقابل تحمل می كرد.

در یك آن دیدم، سراپای دختر آغشته به بنزین شد و دیدن حالات دختر كه حالا به نظرم یكی از قهرمانان جنگ ایران است، مرا به لرزه انداخته بود.

از چهره سربازان دیگر هم می شد، این ناباوری را باور كرد، وقتی كه آتش در یك پلك بر هم زدن از دامن دختر بالا رفت، من شعله فروزانی را دیدم كه به این سو و آن سود می دود اما دقایقی بعد تنها دود بود كه از توده ای ذغال بلند می شد.

فریادهای دلخراش مادر آن دختر جوان هویزه ای كه حالا چشمانش تنها توده ای زغال را نگاه می كرد، غیرقابل تحمل بود.

سرهنگ هاشم خونسرد دستور داد كه صدای جیغ های پیرزن را ببرند، این مادر را هم مانند دخترش آتش زدند و هر دو به خاكستر تبدیل شدند.

باور كردن این صحنه ها مشكل است، همه سربازها در آن لحظات منقلب شده بودند، گروهبان دوم 'عوده'كه از دیدن این آدم سوزی ها بشدت متحیر شده بود، با یك مسلسل به طرف سنگر فرمانده رفت، صدای شلیك برای چند لحظه شنیده شد.

گروهبان عوده با عجله از سنگر بیرون آمد و به طرف سربازان دیگر هم شلیك كرد كه عده ای نیز زخمی شدند بعد از آن، این گروهبان به طرف نیروهای ایرانی فرار كرد و ما دیگر او را ندیدم اما داخل سنگر فرماندهی علاوه بر سرهنگ هاشم و یك مسئول اطلاعاتی یك خبرنگار بعثی هم كشته شده بود.

عید غدیر ملائک نثار فاطمه» به یکدیگر هدیه می‌دهند

حدیث غدیر| عید غدیر ملائک نثار فاطمه» به یکدیگر هدیه می‌دهند

امام رضا (ع) طی حدیثی درباره فضیلت عید غدیر، رفتار اهل آسمانها و ملائک در این روز با برکت را تشریح فرموده‌اند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا عید غدیر به عنوان مهم‌ترین عید مسلمانان به ویژه شیعیان است؛ دلیل این امر انتصاب امیرالمؤمنین علیه‌السلام به عنوان خلیفةاللهی از سوی خداوند و ابلاغ پیامبر گرامی اسلام (ص) به استناد آیه بلاغ است؛ آنجا که خداوند فرمود: یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ؛ اى پیامبر، آنچه را از جانب پروردگارت به تو نازل شده، ابلاغ کن؛ و اگر نکنى رسالتش را به انجام نرسانده‌ای.»

این انتصاب به قدری نزد خداوند متعال جایگاه داشت که این روز را روز اکمال دین و اتمام نعمت قرار داد؛ از این جهت این نوع دینداری را دین مرضی خود قرار داد و فرمود: اَلْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً؛ امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را برای شما دین مرضی قرار دادم.» هرچند مسلمانان در صدر اسلام از پیام غدیر رویگردان شدند،‌ اما خداوند همواره مسلمانان را از برکات این روز بهره‌مند کرده است؛ روایات اهل‌ عترت(ع) درباره اعمال و آداب و نیز فضیلت سالروز عید غدیر حاکی از تداوم نعمات و برکات غدیر است. 

محمد بن ابی‌نصرمی‌گوید روزی در مجلسی که پر از مردم بود از روز غدیر صحبت به میان آمد. یکی از افراد آن را انکار کرد. امام رضا علیه‌السلام  فرمود:

پدر من از پدرش روایت کرده است که روز غدیر در آسمان‏ها مشهورتر است از روى زمین، خداوند تعالى در بهشت فردوس قصرى دارد که یک خشت آن نقره، و یک خشت آن از طلاست و در آن صدر هزار قبه (اطاقى که سقف آن به شکل گنبد مستدیر است) و صد هزار خیمه از یاقوت سبز است، خاک آن مشک و عبیر است، و در آن چهار نهر است: نهرى از شراب (بهشتی) و نهرى از آب و نهرى از شیر و نهرى از عسل. إِنَّ یَوْمَ الْغَدِیرِ فِی السَّمَاءِ أَشْهَرُ مِنْهُ فِی الْأَرْضِ إِنَّ لِلَّهِ فِی الْفِرْدَوْسِ الْأَعْلَى قَصْراً لَبِنَةٌ مِنْ فِضَّةٍ وَ لَبِنَةٌ مِنْ ذَهَبٍ فِیهِ مِائَةُ أَلْفِ قُبَّةٍ مِنْ یَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ وَ مِائَةُ أَلْفِ خَیْمَةٍ مِنْ یَاقُوتٍ أَخْضَرَ تُرَابُهُ الْمِسْكُ وَ الْعَنْبَرُ فِیهِ أَرْبَعَةُ أَنْهَارٍ نَهَرٌ مِنْ خَمْرٍ وَ نَهَرٌ مِنْ مَاءٍ وَ نَهَرٌ مِنْ لَبَنٍ وَ نَهَرٌ مِنْ عَسَلٍ

در اطراف و جوانب آن قصر، درختانى است که همه گونه میوه‌ها را دارند و بر آنها پرندگانى است که بدن‏های‌شان از مروارید و بالهایشان از یاقوت است و به انواع نغمه‏‌ها و آوازها نغمه‏‌سرائى دارند. زمانی که روز غدیر شود، اهل آسمان‏ها داخل این قصر مى‏‌شوند و خداوند را تسبیح و تقدیس می‌کنند و تهلیل مى‌گویند. سپس این مرغان به پرواز در مى‌‏آیند و خودشان را در آب می‌اندازند و سپس از آب بیرون آمده، بدن‏هاى‌ تر و تازه خود را در آن مشک و عنبر مى‌‏مالند. حَوَالَیْهِ أَشْجَارُ جَمِیعِ الْفَوَاكِهِ عَلَیْهِ طُیُورٌ أَبْدَانُهَا مِنْ لُؤْلُؤٍ وَ أَجْنِحَتُهَا مِنْ یَاقُوتٍ وَ تَصُوتُ بِأَلْوَانِ الْأَصْوَاتِ فَإِذَا كَانَ یَوْمُ الْغَدِیرِ وَرَدَ إِلَى ذَلِكَ الْقَصْرِ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ یُسَبِّحُونَ اللَّهَ وَ یُقَدِّسُونَهُ وَ یُهَلِّلُونَهُ تَتَطَایَرُ تِلْكَ‏ الطُّیُورُ فَتَقَعُ فِی ذَلِكَ الْمَاءِ وَ تَتَمَرَّغُ عَلَى ذَلِكَ الْمِسْكِ وَ الْعَنْبَرِ

و زمانی که فرشتگان جمع شوند، همه این مرغان به پرواز مى‌‏آیند و آن مشک و عبیر بدن خود را، بر آنان مى‏‌پاشند  و آن ملائکه در آن روز نُثار فاطمه1 ، براى همدیگر به رسم هدیه مى‌‏برند. فَإِذَا اجْتَمَعَتِ الْمَلَائِكَةُ طَارَتْ فَتَنْفُضُ ذَلِكَ عَلَیْهِمْ وَ إِنَّهُم‏ فِی ذَلِكَ الْیَوْمِ لَیَتَهَادَوْنَ نُثَارَ فَاطِمَةَ ع

چون روز غدیر به پایان مى‌‏رسد، ندایى به آنان مى‌‏رسد: برگردید و در منازل و مراتب خود مستقر شوید؛ خداوند به جهت گرامى داشتى که براى محمد و على کرده است، شما را از هر خطرى و از هر لغزشى، تا سال دیگر چنین روزى در مصونیت و امن قرار داده است‏؛ ِ فَإِذَا كَانَ آخِرُ ذَلِكَ الْیَوْمِ نُودُوا انْصَرِفُوا إِلَى مَرَاتِبِكُمْ فَقَدْ أَمِنْتُمُ الْخَطَاءَ وَ اَّلَلَ إِلَى قَابِلٍ فِی مِثْلِ هَذَا الْیَوْمِ تَكْرِمَةً لِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ ع الْخَبَرَ. (مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏3، ص42 و 43؛ إقبال الأعمال (ط - القدیمة)، ج‏1، ص468)

----------------------------------
نُثار فاطمه: همان میوه‌های درخت طوبی است که در شب زفاف حضرت به امر الهی از آن درخت در آسمانها پخش شد و ملائکه آنها را به عنوان یادگار برداشتند. (بحارالأنوار، ج43، ص109)

عکس پروفایل عید غدیر خم | موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت .


پیام و عکس پروفایل تبریک عید غدیر خم - ژولی پولی


واقعه سی تیر، نشان دهنده پیوند ان به رهبری آیت الله کاشانی و ملی گراها به رهبری محمد مصدق بود، اما آغاز اختلاف بین دو رهبر و گسترش آن، به قطع حمایت مردمی از دولت و کودتای 28 مرداد 1332 انجامید.‏
امام خمینی (س) در مورد کودتای 28 مرداد 1332 می فرماید: این غفلت بزرگ از رجال ی و علما و - عرض می‏ کنم که - سایر اقشار مملکت ما واقع شد، و این آدم [شاه]را تحمیل کردند بر ما و دنباله ‏اش را هم گرفتند که قدرتمندش کنند.

مروری بر کودتای 28 مرداد 1332

‏‏محمدرضا پهلوی در عصری به سلطنت رسید که جنگ دوم جهانی به سود قوای متفقین به پایان رسیده بود. سران سه کشور پیروز ـ روزولت رئیس جمهوری امریکا، وینستون چرچیل نخست وزیر انگلیس و جوزف استالین نخست وزیر اتحاد جماهیر شوروی ـ کنفرانس معروف خود را در تهران تشکیل دادند. در این کنفرانس ضمن بررسی اوضاع جهان و منطقه و معرفی ایران به عنوان پل پیروزی»، ادامه سلطنت بزرگترین فرزند رضاخان ـ پس از تبعید پدرش به جزیره موریس ـ مورد تأکید قرار گرفت.‏ ‏‏فضای ی ایران در آغاز پادشاهی محمدرضا به گونه ای بود که احزاب و شخصیتهای ی پس از تحمل تنگناهای زمان رضاخان، جرأت عرض اندام یافتند و فعالیتهای تازه ای را آغاز کردند و رومه‏‏ ‏‏ها و مجله‏‏ ‏‏هایی که در دوران سلطنت رضاخان به تعطیل کشانده شده بودند، اجازه انتشار یافتند؛ شاه نیز چنان قدرتی نداشت، ضمن اینکه در ابتدای کار، خود را فردی دموکرات و آزادمنش معرفی می کرد، احزاب کهنه کار مثل حزب توده و احزاب دیگری که به اغتنام از فرصت، اعلام موجودیت کرده بودند، تمام تلاش خود را برای به دست گرفتن قدرت متمرکز نمودند، به طوری که ظرف مدت کوتاهی، پست نخست وزیری بین چند نفر، دست به دست شد.‏

‏‏از عامل نخست، یعنی توافق سران کشورهای پیروز در جنگ جهانی که بگذریم، عامل دیگری که باعث تثبیت سلطنت محمدرضا شد، فقدان رهبری مردمی بود. این بدان جهت بود که بسیاری از شخصیتهای ی، مذهبی و ملی که مخالف رژیم بودند در دوره اختناق رضاخانی دستگیر و در زندان به شهادت رسیدند و یا تبعید شدند و تحت نظر قرار گرفتند. بسیاری از علما و ان نیز به علت محدودیتهایی که رضاخان برای حوزه‏‏ ‏‏های علمیه ایجاد کرده ‏‏‏‎بود و بر اثر تبلیغات سوئی که در مطبوعات وابسته آن عصر، علیه آنها به عمل آمد و به سبب عدم حمایتهای مردمی از فعالیتهای برخی از ان به گوشه گیری پرداختند و از روی آوردن به مسائل ی خودداری کردند.‏

‏‏‏‏گروههای چپ و الحادی، فضا را برای تاخت و تاز خود مناسب دیدند و تلاش گسترده ای را آغاز کردند. حزب توده پس از فرار رضاخان، اعلام موجودیت کرد و توانست با سوء استفاده از نییهای مردم و طرح شعارهای به ظاهر انقلابی، گروه زیادی از جوانان بویژه دانش آموزان، دانشجویان، نظامیان، کارمندان و کارگران را به خود جذب کند. احزاب دیگر نیز کم و بیش، دارای هوادارانی بودند.

‏‏امام خمینی(س)، جنایتها و توطئه‏‏ ‏‏های شیطانی رضاخان را از نزدیک دیده بود و در ‏عین حال، ماهیت رژیم پسرش، محمدرضا را به خوبی می شناخت و بدین جهت آنچه را که توسط عمال رژیم به اسم آزادی و آزادیخواهی صورت می گرفت، کافی نمی دانست. از این رو، در سال 1322 یعنی دو سال پس از فرار رضاخان با نوشتن کتاب کشف الاسرار» نخستین گامها را برای اعتراض به اوضاع آن زمان برداشت و از غفلت و کم توجهی ان به مسائل روز، شدیداً انتقاد کرد و رفتن رضاخان و روی کار آمدن پسرش، محمدرضا را، این چنین توجیه کرد:‏

‏‏رضا خان رفت. دورۀ تاریک دیکتاتوری سپری شد. گمان می رفت که ملت، درد خود را فهمیده و از بیست سال فشارها و دست  درازیها به جان و مال و ناموسشان عبرت می گیرند و بقیه معدودی از ورشکسته‏‏ ‏‏های عصر طلایی را خود آنها به سزای خود می رسانند و طرفداران ترک آیین و مراسم آن را پایمال می کنند، ولی باز خوابند و روزگار سیاه خود را فراموش کردند. ملت چون به حقوق حقۀ خود قیام نکرد، ماجراجوها فرصت به دست آوردند تا از ملاها کردند و یکسره با دین و دینداری طرف شدند و محکمات قرآن را پایمال اغراض مسمومه کردند تا با دل گرم بتوانند صفحه مملکت را میدان اجرای نیات فاسدۀ خود کنند و دوباره آن سیاه بختیها و روزگارهای تلخ را عودت دهند».‏( ر.ک: کشف اسرار؛ ص 10)

‏‏امام خمینی(س) به نوشتن کتاب کشف اسرار» بسنده نکرده، بلکه در هر فرصتی که پیش می آمد به افشای توطئه‏‏ ‏‏های رژیم دست  نشانده پهلوی و روشن کردن اذهان مردم می پرداخت. برای مثال زمانی که به مناسبتی از او خواسته می شود به عنوان یک ، مطلبی بنویسد، برخلاف شیوۀ علما و ان دیگر ـ که معمولاً در اینگونه موارد در زمینه‏‏ ‏‏های احکام و اخلاق اسلامی مطالبی می نویسند که به علت کاربرد واژه‏‏ ‏‏های مهجور، تنها مورد استفادۀ خواص می باشد ـ با زبانی ساده و نثری شیوا، لبه تیغ تیز حمله را متوجه حکام جور و بخصوص رژیم ایران می کند:‏

‏‏خودخواهی و ترک قیام برای خدا، ما را به این روزگار سیاه رسانده و همۀ جهانیان را بر ما چیره کرد و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران در آورده. قیام برای منافع شخصی است که روح وحدت و برادری را در ملت اسلامی خفه کرده، قیام برای نفس است که بیش از دهها میلیون جمعیت شیعه (ایران) را به طوری از هم متفرق و جدا کرده که طعمۀ مشتی شهوت پرست پشت میز نشین شدند. قیام برای شخص است که یک نفر مازندرانی بیسواد را بر یک گروه چند میلیونی چیره می کند.(ر.ک: صحیفه امام؛ ج 1، ص 21)

‏‏‏‏امام با درک موقعیت زمان و با تجربۀ تلخی که از دوران رضاخانی داشت وارد معرکه شد. مقام و مرتبه علمی آیت الله حاج سید حسین بروجردی را به خوبی می شناخت و بدین جهت کوشید تا موافقت ایشان را برای مهاجرت به قم و قبول مرجعیت و رهبری دینی و ی مردم جلب کند. امام با فرستادن نامه و سفر به شهرهای مختلف کشور و جلب نظرهای موافق علما به مرجعیت آیت الله بروجردی، به توفیق بزرگی دست یافت. هر چند مرحوم آیت الله بروجردی، به علل خاصی برای دخالت در امور ی تمایلی نشان نمی داد، اما امام خمینی می کوشید تا ایشان را به عنوان رهبر مذهبی، ی در جریان امور حوزه و جامعه قرار دهد. امام ضمن اینکه با تشریح خطر مقدس نماها در حوزه علمیه قم و برنامه‏‏ ‏‏های ی دولت و دربار، برای آیت الله بروجردی، ایشان را از جزئیات مسائل آگاه می کرد، هیچ گاه به اقدامی که نشان دهندۀ عدول از خط فکری آن مرحوم باشد دست نزد و حتی زمانی که متوجه شد آیت الله بروجردی از تدریس فلسفه در حوزه خشنود نیست، درس خود را تعطیل کرد و به شاگردان خود نیز همین توصیه را نمود.( ر.ک: سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی؛ ج 6، ص 59)

‏‏حادثه 15 بهمن 1327 شمسی و حملۀ مسلحانۀ نافرجام به جان شاه در دانشگاه تهران، بهانه ای به دست شاه داد تا ضمن سرکوب مخالفان، حکومت خود را نیز استحکام بخشد.‏

‏‏رژیم پس از وقوع این حادثه، با اعلام حکومت نظامی در تهران و حومه، آیت الله کاشانی را به اتهام دست داشتن در طرح ترور دستگیر کرد و حزب توده نیز به همین اتهام در سراسر کشور منحل شد و رهبران آن تحت تعقیب قرار گرفتند.‏

‏‏شاه وجود آیت الله کاشانی را در صحنۀ ی کشور برای خود خطر آفرین می دانست و فعالیت حزب توده را نیز به خاطر وابستگی هایش به شوروی از یکسو و گرایش طبقه جوان به آن به نفع خود نمی دید؛ بنابراین پس از برداشتن این دو مانع عمده از سر راه خود، ضمن م با اطرافیان مورد اعتمادش درصدد تشکیل مجلس مؤسسان ‏برآمد. شاه می خواست با تشکیل این مجلس و تغییر، اصولی از قانون اساسی و یا افزون اصول تازه ای به آن، قدرت و اختیارات بیشتری از جمله اختیار انحلال دو مجلس شورای ملی و سنا را کسب کند. با دستگیری و سپس تبعید آیت الله کاشانی به لبنان، مانع عمدۀ کار، ظاهراً از سر راه برداشته شده بود. مجلس نیز کارآیی چندانی نداشت. تنها نگرانی عمدۀ شاه از آیت الله بروجردی بود. چون دو اصل از اصول متمم قانون اساسی مشروطیت، اصل اول راجع به مذهب رسمی کشور طریقه حقه جعفریه اثنا عشریه» و اصل دوم راجع به نظارت پنج تن از مجتهدان عالم و آگاه هر عصر بر مصوبات مجلس و تطبیق آن با قواعد مقدسه اسلام» بود و شایع شده بود که یکی از هدفهای مجلس مؤسسان، تغییر در این اصول است. شاه برای اینکه آیت الله بروجردی را از نگرانی درآورد، وزیر کشور و دکتر منوچهر اقبال، را به نمایندگی خود نزد آن مرحوم فرستاد.‏

‏‏امام خمینی به درخواست آیت الله بروجردی در نشستی با دکتر اقبال شرکت کرد و به طور رسمی با او به مذاکره پرداخت و سرانجام با لحنی تند و قاطعانه خطاب به دکتر اقبال گفت: ما به شما هرگز اجازۀ چنین تغییر و تبدیلی در قانون اساسی را نمی دهیم، زیرا این گونه تغییر، افتتاحیه ای جهت دستبرد اساسی به قوانین موضوعه این کشور خواهد شد و به دولت فرصت خواهد داد که هر وقت هر طور که ت و منافع او اقتضا می کند، در قانون اساسی دست ببرد و طبق اغراض و امیال خود، قانونی را ملغا و قانون دیگری را جعل نماید».(بررسی و تحلیل نهضت امام خمینی؛ ج 1، ص 102)

آیت الله کاشانی با وجودی که در این زمان در تبعید به سر می برد با صدور اعلامیه ای تشکیل مجلس مؤسسان را به شدت محکوم کرد و ضمن آن خطاب به ملت ایران نوشت: . هموطنان عزیز! در جلوگیری از تغییر قانون اساسی و دیکتاتوری و مظالم خانمانسوز، فداکاری لازم است. نمی توانند همه را بکشند یا حبس نمایند. حرف حساب ملت با جدیت در دنیای امروز پیش می رود، و الا پشیمان می شوید، در حالی که پشیمانی سودی ندارد»(ت و نهضت ملی شدن نفت؛ ص46)

‏مبارزه برای ملی کردن صنعت نفت ایران، از مهمترین مسائلی بود که نیروهای مذهبی و ملی را در طول دهه بیست به حرکت و جنبش مشترکی واداشت و رهبران دو نیرو را به ائتلاف کشاند.‏

‏‏در انتخابات دورۀ شانزدهم که در سال 1329 برگزار شد، تعدادی از نمایندگان مردم، از جمله آیت الله کاشانی و دکتر مصدق، به مجلس راه یافتند. آیت الله کاشانی که پس از ترور شاه در 15 بهمن 1327 به لبنان تبعید شده بود در 20/3/1329 در میان استقبال فراوان مردم وارد کشور شد. وی پس از ورود به کشور، با صدور اعلامیه ای، نفت ایران را متعلق به ملت ایران و قرارداد تحمیلی سال 1312 گس ـ گلشائیان» را فاقد ارزش قضایی دانست»(ت و نهضت ملی شدن نفت؛ ص 24)‏

‏‏به منظور به تصویب رساندن لایحه الحاقی گس ـ گلشائیان» شاه مجبور شد به توصیه دولت انگلیس سپهبد رزم آرا رئیس ستاد ارتش را به نخست وزیری رساند. اما آیت الله کاشانی با صدور اعلامیه ای به مخالفت با دولت رزم آرا پرداخت و در آذرماه همان سال نیز نمایندگان اقلیت در مجلس به رهبری دکتر مصدق پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت را مطرح کردند. رزم آرا در برابر خواست آیت الله کاشانی و نمایندگان ملی مقاومت می کرد، اما در 16 اسفند 1329 توسط یکی از اعضای فداییان اسلام، خلیل طهماسبی، به قتل رسید و دولت و مجلس، ناگزیر به عقب نشینی شدند و در نتیجه در 24 اسفند 1329 ملی شدن صنعت نفت در مجلس شورا و پنج روز بعد در مجلس سنا به تصویب رسید.‏

‏‏شاه پس از ترور رزم آرا، حسین علا از عُمال انگلستان را به نخست وزیری منصوب ‏‏‎‏کرد اما وی بر اثر مخالفت مجلس و مردم مجبور به استعفا شد و دکتر محمد مصدق در اردیبهشت 1330 با پیشنهاد مجلس و اصرار آیت الله کاشانی، به نخست وزیری رسید.‏

‏‏دکتر مصدق در اواخر تیر 1331 به علت اختلافی که با شاه در مورد گرفتن پُست وزارت جنگ پیدا کرد بدون اینکه آیت الله کاشانی را در جریان بگذارد، استعفا کرد. شاه نیز با قبول استعفای او قوام السلطنه را به نخست وزیری منصوب کرد.‏

‏‏آیت الله کاشانی ضمن مخالفت با این انتصاب، مردم را به مبارزه خواند و اعلام کرد که اگر قوام نرود شخصاً کفن خواهد پوشید و اعلام جهاد خواهد کرد. مردم به خیابانها ریختند که صدها تن از آنان توسط سربازان شاه به خاک و خون کشیده شدند. واکنش آیت الله کاشانی و نامه تند ایشان به حسین علا، وزیر دربار، و تظاهرات مردم در روز 30 تیر 1331، شاه را وادار به برکناری قوام السلطنه و انتصاب دکتر محمد مصدق به نخست وزیری کرد.‏

‏‏هر چند واقعه سی تیر، نشان دهنده پیوند ان به رهبری آیت الله کاشانی و ملی گراها به رهبری محمد مصدق بود، اما آغاز اختلاف بین دو رهبر و گسترش آن، به قطع حمایت مردمی از دولت و کودتای 28 مرداد 1332 انجامید.‏

امام خمینی (س) در مورد کودتای 28 مرداد 1332 می فرماید:

این غفلت بزرگ از رجال ی و علما و - عرض می‏ کنم که - سایر اقشار مملکت ما واقع شد، و این آدم [شاه]را تحمیل کردند بر ما و دنباله ‏اش را هم گرفتند که قدرتمندش کنند. از آن وقت تا حالا هم غفلتها شده است. قوام السلطنه[احمد قوام( 1252- 1334 ه. ش.) بارها نخست وزیر شد. قیام 30 تیر 1331 علیه صدارت وی بود.] می‏ توانست این کارها را بکند لکن با غفلتها، با ضعف نفسها نکرد. از او بالاتر دکتر مصدق[محمد مصدق( 1261- 1346 ه. ش.) دولت او در 28 مرداد 1332 با کودتای امریکایی سرنگون شد.] بود. قدرت دست دکتر مصدق آمد لکن اشتباهات هم داشت. او برای مملکت می‏ خواست خدمت بکند لکن اشتباه هم داشت. یکی از اشتباهات این بود که آن وقتی که قدرت دستش آمد، این [محمد رضا شاه] را خفه ‏اش نکرد که تمام کند قضیه را. این کاری برای او نداشت آن وقت، هیچ کاری برای او نداشت، برای اینکه ارتش دست او بود، همه قدرتها دست او بود، و این  هم این ارزش نداشت آن وقت. آن وقت این طور نبود که این یک آدم قدرتمندی باشد . مثل بعد که شد. آن وقت ضعیف بود و زیر چنگال او بود لکن غفلتی شد. غفلتی دیگر اینکه مجلس را ایشان منحل کرد و یکی یکی وکلا را وادار کرد که بروید استعفا بدهید. وقتی استعفا دادند، یک طریق قانونی برای شاه پیدا شد و آنکه بعد از اینکه مجلس نیست، تعیین نخست وزیر با شاه است؛ شاه تعیین کرد نخست وزیر را! این اشتباهی بود که از دکتر واقع شد. و دنبال آن این مرد را دوباره برگرداندند به ایران. » ( صحیفه امام؛ ج‏4، ص370)

برگرفته از حضور؛ ش1، ص113.

26 مرداد سالروز ورود آزادگان سرافراز به میهن اسلامی


سال 1369 اسراى سرافراز ایرانى از چند نقطه مرزى با تشریفات وارد کشور شدند

 

بیست و ششمین روز از مرداد ماه یادآور بازگشت سرافرازانه آزادگان به میهن در سال 1369 و فرصتی برای مرور رشادت‌های این غیور مردان است.

سال 1369 سالی پر تلاطمی برای مردم ایران بود، در گرماگرم تابستان، روز 26 مرداد سال 1369 بالاخره جمهوری اسلامی ایران با سربلندی توانست رزمندگانی را که مجاهدانه از دین و شرف و خاک کشور دفاع کرده بودند و در دست دشمن اسیر شده بودند ، به وطن بازگرداند.

 

روز ۲۶ مرداد سال ۱۳۶۹، میهن اسلامی شاهد حضور اولین گروه آزادگان سرافرازی بود که پس از سال ها اسارت در زندان ها و اسارتگاه های رژیم بعث عراق، قدم به خاک پاک میهن اسلامی خود گذاشتند. ستاد رسیدگی به امور آزادگان که در ۲۲ مرداد ۶۹ تشکیل شده بود، تبادل حدود 50 هزار آزاده را با همین تعداد اسیر عراقی و با هماهنگی دستگاههای دیگر برعهده گرفت. با این تفاوت که اسرا آنها نظامی بودند و اسرای ما بیشتر بسیجی و غیرنظامی.

 

بیست و ششمین روز از مرداد ماه یادآور بازگشت سرافرازانه آزادگان به میهن در سال 1369 

 

آزادگان، صبورتر از سنگ صبور و راضی ترین کسان به قضای الهی بودند. اینان سینه هایی فراخ تر از اقیانوس داشتند که از همه جا و همه کس بریده و به خدا پیوسته بودند. آزاده نامیده شدند چون از قید نفس و نفسانیات رهایی یافته بودند.

امروز روز شادی ملت است، روزی که نه تنها خانواده های آزادگان خوشحال شدند بلکه تمام آزادگان جهان شاد بودند 

 

آزادگان، با ایمان راسخ خود در برابر همه فشارهای جسمی و روحی دشمنان ایستادند و روابط اجتماعی جامعه کوچک اردوگاهی خود را بر پایه اخلاق حسنه بنا نهادند و از شکنجه های مزدوران بعث هراسی به خود راه ندادند. آزادگان، صبورتر از سنگ صبور و راضی ترین کسان به قضای الهی بودند. اینان سینه هایی فراخ تر از اقیانوس داشتند که از همه جا و همه کس بریده و به خدا پیوسته بودند، آزاده نامیده شدند چون از قید نفس و نفسیات رهایی یافته بودند.

 

سال 1369 سالی پر تلاطمی برای مردم ایران بود

 

اسراى سرافراز ایرانى از چند نقطه مرزى با تشریفات وارد کشور شدند و نخستین واکنش آنان، بوسه بر خاک ایران و ریختن اشک شوق بود. زیارت مرقد مطهر حضرت امام خمینى(ره) و هم‏چنین بیعت با جانشین خلف وى حضرت آیت ‏الله ‏اى، از نخستین برنامه ‏ها و اقدامات مشترک آزادگان سرافراز ایرانى بود.

 

مقام معظم رهبرى درباره آزادگان چنین فرموده ‏اند: یکى از چیزهایى که شما را، دلهایتان را زنده نگه میداشت، پر امید نگه می‏داشت، یاد آن چهره و روحیه پرصلابت امام عزیزمان بود. آن ‏بزرگوار هم خیلى به یاد اسرا بودند. حال پدرى را که فرزندانش به این شکل از او دور شده باشند، راحت میشود فهمید

 

مسأله اسارت طولانى فرزندان این ملت به‏ نوبه خود امتحان دیگرى بود که ملت ما با موفقیت آن‏را به انجام رسانده و اسراى ما همانند ملت ایران، از خود آزادمردى نشان دادند و سرانجام با موفقیت و سرافرازى به وطن بازگشتند شما در دوران اسارت، شرایط سختى را گذراندید، اما در عین حال با حفظ دین و اعتقادات و دلبستگى خود به اسلام، امام و انقلاب، موجب افتخار و آبرومندى ملت خود در برابردشمن شدید.»

 

سالروز ورود آزادگان سرافراز به میهن اسلامی

 

فرزندان میهن به عشق دیدار پیر جماران، روزهاى سخت هجران را به امید وصال سپرى می کردند و هردم به این امید، روزها را لحظه‏ شمارى می ‏کردند. آنان در گوشه زندان‏هاى تاریک و وحشتناک دشمن، با پدر پیر خود درددل می کردند و آن پیر فرزانه با عشق پدرى به آنان پاسخ میداد: فرزند بسیار عزیزم! از نامه دل‏سوزانه شما بسیار متأثر گردیدم. من ناراحتى شما عزیزان در بند را احساس مى‏کنم، شما هم ناراحتى پدرتان را که فرزندان عزیزش دور از وطن هستند، احساس کنید.

 

عزیزان من! سیّد و مولاى همه ما حضرت موسى‏ بن جعفر بیش از همه شماها و ماها در رنج و گوشه زندان به‏ سر بردند. براى اسلام عزیزش صبر کنید. خداوند فرج را ان‏شاءاللّه نزدیک مى ‏نماید و پدر پیر شما را با دیدن شما شاد مى‏ فرماید. به همه عزیزان در بند اسلام سلام مرا برسانید. من از دعاى خیر فراموشتان نمى ‏کنم. خداحافظ شما باشد.»

 

آزادگان، گنجینه ‏هاى ارزشمندى هستند که در درون آن، فرهنگ انسان‏ ساز دوران اسارت نهفته است. ثبت وقایع اسارت، پلى است براى انتقال فرهنگ اسارت از درون اردوگاه‏ها به شهرهاى میهن اسلامى ‏مان، ایران.

 

26 مرداد سالروز ورود آزادگان

 

بر حاملان این فرهنگ است که ضمن حفظ آن، چاره ‏اى نیز براى ترویج آن بیندیشند. در زمینه بیان این فرهنگ، از سه ابزار خط، تصویر و انتقال به‏صورت سینه به سینه مى‏توان بهره گرفت، امّا مهم این است که بیان فرهنگ اسارت، امرى حیاتى و کارى بس سترگ براى جامعه جوان ماست. بنابراین، نظام اسلامى باید از همه امکانات موجود در این حرکت ارزشى فرهنگى بهره‏بردارى کند، تا اثر مجاهدت و مقاومت وصف‏ناپذیر این رسولان انقلاب، به‏صورت فرهنگ مصوّر و مکتوب و به‏مثابه کلید راه هدایت براى نسل آینده و همه بیداردلان و آزادگان جهان محفوظ بماند.

 

دلنوشته ای از آزاده سرافراز احمد دواتگر که در فضای مجازی بازتاب داشته است، برگزیدیم : 

آزادگان خوش آمدیدیک سالی بود که از اردوگاه ۱۲ تکریت که زادگاه صدام شمرده می شد، به اردوگاه ۱۸ بعقوبه تبعید شده بودیم اردوگاهی که با اردوگاه قبلی ما بسیار متفاوت بوده است (جمعی ۱۴ نفره بودیم که دو ماه بعد نزدیک به ۵۰۰ نفر دیگر از بچه های اردگاه ۱۱، ۱۲، ۱۴ و ۱۶ تکریت به جمع ما ملحق شده بودند) بگذریم. عراق در مرداد ۱۳۶۹ با حمله به کویت بار دیگر در شرایط جنگی قرار گرفت در خاطرم هست نگهبان های اردوگاه از این بابت بسیار ناراضی به نظر می رسیدند زیرا برخی از آن ها نزدیک به ۱۰ سال به عنوان سرباز همچنان مشغول خدمت بودند.

 

 26 مرداد روز آزادی زندانیان ایرانی از عراق

 

چند روزی از حمله عراق به خاک کویت می گذشت که جنب و جوش نگهبان های داخل اردوگاه نشان از شکل گیری اتفاقی جدید می داد هنوز یکی دو ساعتی از پایان یافتن آمار غروب و رفتن به داخل اتاق هایمان نگذشته بود که جمعی از نگهبان های عراقی وارد قسمت ما شده و با باز کردن درب اتاق ها از ما خواستند با برداشتن وسایل خود به سمت قسمت دیگری از اردوگاه حرکت نمائیم. دقایقی بعد در تاریکی شب به قسمت یک منتقل شدیم بدون آنکه دلیل آن را بدانیم تا اینکه فردای آن روز متوجه شدیم برخی از اسرای کویتی را به اردوگاه ما انتقال دادند.

 

چند روزی از این واقعه گذشت تا این که یک روز نگهبان های عراقی با خوشحالی اعلان کرده بودند که امروز صدام سخنرانی مهمی خواهد داشت آن ها حتی موج بلندگوی داخل محوطه را بیشتر کرده تا پیام صدام پخش شود رادیوی عراق با پخش ترانه های عربی همراه با مارش نظامی پیام صدام را مبنی بر موافقت دولت عراق با خواسته ی به حق جمهوری اسلامی ایران در خصوص پذیرش قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر و همچنین تبادل اسرا اعلان نمود. در اولین اقدام قرار شد تا تبادل اسرا به مرحله اجرا درآید. از این رو بیست ششم مرداد ماه به عنوان روز تبادل اسرای ایران و عراق از سوی دو کشور انتخاب شد.

 

عکس های بازگشت اسرا

 

سرانجام روز موعود فرا رسید و اولین گروه از آزادگان در صبح ۲۶ مرداد ماه ۱۳۶۹ آزاد شده بودند این در حالی بود در این روز تسویه حساب سنگینی در قسمت ما با چند تن از جاسوسان خود فروخته  وطنی آن هم به واسطه ی خیانت و اذیت و آزاری که در طول اسارت به دیگر عزیزان آزاده تحمیل نموده بودند؛ شکل گرفت از این رو همزمان با آزادی اسرای ایران و عراق آن روز با دادن یک شهید ( حسین پیراینده از تهران) به مدت ۳ روز همه ما را توی آسایشگاه ها بدون آب و غذا نگه داشته بودند.

 

(( از آنجائیکه می دانستیم این حرکت موجب برخورد شدید عراقی ها خواهد شد لذا از قبل برای چند روز غذا و آب را مخفی کرده بودیم تا بتوانیم در مقابل  عراقی ها ایستادگی نمائیم که این حماسه ی عظیم خودش داستان مفصلی دارد))

بگذریم در خاطرم هست آن شبی که قرار بود فردایش آزاد شویم، ( ۲۴ شهریور ۱۳۶۹ ) به اتفاق عزیزان حاج محمود کشتکار؛ سردار مرتضی باقری؛ سید جمال اعتصامی؛ محمدرضا قربعلی، محمد رضا حسین پور و ……… تا صبح بیدار مانده بودیم و خیلی از لحظاتش را با تر کردن چشمهایمان سپری کردیم. و در واقع آن شب اولین شبی بود که تا صبح در بیرون از آسایشگاه خود بسر می بردیم شبی که ستاره هایش از هر نقطه قابل رویت بود.

 

بازگشت اسرا به وطن

 

به خاطر دارم سردار حاج باقری با همان لهجه ی شیرین اصفهانیش به بنده فرموده بود :

 دواتگر تمام شد و بایستی همه همدیگر را حلال نمائیم و.

و عجب شب پر معنویتی بود آن شب

 شاید از نگاه کسانیکه از نگاه مادی به این موضوع نگاه می کنند کارمان را عجیب تلقی نمایند اینکه زمان آزادی تو فرا برسد و تو با چشمانی اشکبار با به یاد آوردن همه ی خاطرات دوران اسارت برای تمامی آن لحظات تلخ و شیرینی که در طول اسارت با آن روبرو بوده ای اشک بریزی و حسرت همه ی روزهایی که پشت سر گذاشته ای؛ در دلت داشته باشد. حسرت از این بابت که تو قدر آن لحظات پر از معنویت را نمی دانستی اما گذشت.

شاید برای برخی ها این مهم قابل فهم نباشد که چه معنایی داشت برخی ها به جای دوست هم اسارتی خود حاضر بودند تا ضربات محکم کابل را بر تن ضعیف خود پذیرا باشد.

 یقینا برای خیلی ها این موضوع قابل درک نیست که چرا برای خالی کردن قوطی ها رفع حاجت که شب ها توی آسایشگاهها قرار داشت و هر رور صبح می بایست آن را خالی می کردی، برخی ها آرام و قرار نداشتند جماعتی که همیشه به دنبال کار خیر بوده و با این اعتقاد که این کار خالی از صواب نخواهد بود، سعی داشتند تا در این کار پیشقدم شوند.

 

 



زیباترین استوری‌ها ویژه اولین روز محرم ۹۸


هفته اول شهریورماه، به مناسبت شهادت دو دولت مرد بزرگ انقلاب اسلامی، شهیدمحمدعلی رجایی (رئیس جمهور) و شهید حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدجوادباهنر (نخست وزیر) هفته دولت نام گرفته است. در طی این هفته، مردم با عملکرد ودستاوردهای دولت در زمینه های گوناگون عمرانی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آشنامی شوند. هیئت دولت با توجه به وصیت نامه ی ـ الهی امام خمینی رحمه الله و رهنمودهایمقام معظم رهبری، می کوشد در زمینه های گوناگون به موفقیت های بیشتر و مهم تری دستیابد و آینده بهتری برای ملت بزرگ و پرافتخار ایران به وجود آورد.

هفته دولت

در تاریخ هر ملت، فراز و نشیب های تلخ و شیرینی وجود دارد که تعیین کننده سرنوشت وسازنده فرهنگ آن ملت است. نظام جمهوری اسلامی در ایران به رهبری بزرگ مردی کهجهان مانند او را کمتر به خود دیده است، نیز جان فشانی فرزندان فداکار این مرز و بوم،بزرگ ترین بخش تاریخ ماست که خاطرات تلخ و شیرین بسیاری در دل دارد. در این میان،شهادت دو شخصیت فداکار اسلام، رجایی و باهنر که به آتش کین منافقان سوختند، فصلی ازشهادت را به نام هفته دولت» در تاریخ انقلاب گشوده است. علت نام گذاری چنین هفته ایاین است که دولت شهید رجایی، نخستین دولت و مکتبی بود که پس از حاکمیت لیبرال ها برکشور، عهده دار امور گردید. این دولت در آن دوره بحرانی، بیش ترین حد تلاش و کوشش رابرای خدمت به اهداف مقدس انقلاب از خود نشان داد، تا آنجا که جان خویش را سر آن نهاد.

رجایی و باهنر از زبان هم رزم

مقام معظم رهبری درباره ویژگی های اخلاقی شهیدان رجایی و باهنر می فرماید: شهیدباهنر، مرد بی تظاهری بود که هیچ کس از ظاهر آرام او نمی فهمید در باطن و ذهن و اندیشهموّاج او چه می گذرد. وی یکی از متفکرین و تئوریسین ها و ایدئولوگ های انقلاب بود.نوشته های زیادی داشت و کتاب های زیادی را تنظیم کرده بودارتباطات نزدیکی با شهیدمطهری و شهید بهشتی داشت و هر دوی اینها، برای عظمت فکری و قدرت تفکر عملی اوارزش زیادی قائل بودند. نقش شهید رجایی و باهنر در افشا نمودن ماهیت لیبرالی و منافقانه بنیصدر، بسیار برجسته بود. البته شهید رجایی در درجه اول و بعد هم شهید باهنر در این مورد نقشداشتند. شهید رجایی با صبر خود و متانت و حوصله عظیم و با قبول دردها و رنج های قلبی و غیرقابل افشایی که داشت، توانست ـ با تعبیر خود من ـ با نرمش قهرمانانه ای، بنی صدر خائن را افشا ورسوا کند و به زمین بکوبد».

کارنامه رجایی و باهنر

زمانی که دولت شهید رجایی از مجلس رأی اعتماد گرفت و کار خود را شروع کرد، مردمناراضی و نگران از عملکرد دولت موقت، در پی نخست وزیری می گشتند که عقده قلب آنهارا بگشاید و به انقلاب شور و هیجانی دوباره ببخشد. این در حالی بود که یک خط لیبرالیستیخطرناک در زیر نقاب ها و حجاب های گوناگون، می کوشید انقلاب اسلامی را از مسیر خودمنحرف کند، آن را از حرکت باز دارد و به نابودی بکشاند.

شهیدان رجایی و باهنر توانستند عشق و ایمان را به مردم ارزانی کنند و خدمات شایانی بههمه مردم به ویژه محرومان ارائه دهند که برکات آن تا کنون نیز ادامه دارد.

ارزیابی حادثه شهادت

مقام معظم رهبری، یک سال بعد از شهادت مظلومانه رجایی و باهنر، در مورد ارزیابی اینحادثه می فرماید: ما امروز از این حادثه درس می گیریم که ضد انقلاب برای پیشبرد اهدافخودش، حاضر است چهره هایی به قداست رجایی و باهنر را به آن شکل فجیع نابود کند. مامی فهمیم که ضد انقلاب با چهره های منافقانه ای حاضر است در همه جا و حتی اتاق کارشهید رجایی نفوذ کند و به این وسیله، جنایتی را انجام دهد؛ در صورتی که شهید، با همهزیرکی و هوشیاری او را نشناسد و چهره منافقانه او را نتواند تشخیص دهد. ما این حادثه رادر تاریخ گذاشتیم، اما یک بایگانی بسته و متروک نیست، بلکه هر لحظه در مقابل چشمماست و باید از آن عبرت بگیریم و همچنان که بارها گفتیم، خودمان را برای سرنوشتافتخارآمیز و غرورآمیز این دو شهید عزیز آماده کنیم».

پیام امام رحمه الله به مناسبت شهادت

امام خمینی رحمه الله به مناسبت شهادت شهیدان رجایی و باهنر فرمود: ملتی که قیام کرده است درمقابل همه قدرت های عالم، ملتی که برای اسلام قیام کرده است، برای خدا قیام کرده است،برای پیشرفت احکام قیام کرده است، این ملت را با ترور نمی شود عقب راند؛.گرچه خودواقعه و خود این افرادی که شهید شده اند، در نظر همه ما عزیز و ارجمندند.آقای رجایی وآقای باهنر هر دو شهیدی هستند که با هم در جبهه های نبرد با قدرت های فاسد هم جنگ وهم رزم بودند. مرحوم رجایی به من گفتند که من بیست سال است که با آقای باهنر همراهبودم و خدا خواست که با هم از این دنیا به سوی او هجرت کنند».

نیاز بشر به حکومت

در زندگی اجتماعی، وجود قانون که حدود و وظایف اجتماعی افراد را تعیین کند، امریضروری است. از سویی، قانون بدون پشتوانه اجرایی، تأثیر ندارد. از این رو، لازم است فردیا گروهی بر اجرای قانون نظارت کنند و با به کارگیری ابزارهای لازم، زمینه اجرای آن رافراهم آورند. این امر همان حکومت و رهبری جامعه است که در طول تاریخ، با اشکال سادهو پیچیده در میان بشر معمول بوده است.

اندیشه دولت در شریعت و فقه

دین، دعوت به اجتماع و دولت را از زمان حضرت نوح علیه السلام آغاز کرده و برای نخستین بار برتشکیل جامعه و دولت تأکید ورزیده است.

دین اسلام نیز از آغاز، با فریادقولوا لا اله الا الله تفلحوا» حرکت ی، فکری واعتقادی خویش را روشن ساخت و با همین رویکرد، به تشکیل دولت الهی پرداخت.نامه های پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله بر امور مردم، و نیز سازمان دهی اجتماعی، اقتصادی، حقوقی، وقضایی، مسئله ای بود که پس از آن الهام بخش حکومت های بعدی شد.

ارتباط دین و دولت در قرآن

در قرآن مجید، ارتباط تنگاتنگی میان دین و دولت وجود دارد. بر اساس آیات الهی، دولت امریاست که در ذات دیانت نهفته است. خداوند در قرآن مجید می فرماید: خداوند مالک حکومت ودولت است و آن را به هر که بخواهد می دهد و از هر که بخواهد می گیرد». واژه ملک در این آیه،همان سلطنت و دولت است که در اصل از آن خداوند است و آن را به نیکان می دهد. منظور از دولتدر این دسته از آیات، همان دولت الهی است که جنبه حقیقی دارد و مشروعیتش ذاتی است.

در اندیشه قرآنی، طبیعت جامعه بشری، نهایت کمال خود را می جوید و حرکت جوامعهم به همان سمت وسواست. این قاعده کمال نهایی، در همه جنبه های انسانی، اجتماعی،مدنی، اخلاقی و روانی جریان دارد و ناگزیر باید زندگی اجتماعی و مدنی انسان نیز بهعالی ترین شکل خود دست یابد و همه استعدادهایی که در وجود آدمی نهفته است، آشکارگردد و به هدف غایی زندگی برسد.

ارتباط دین و دولت در روایات

اگر در روایات معصومان علیهم السلام تأمل کنیم، در می یابیم که دولت، یکی از نقاط محوری در کلامآن بزرگواران بوده است. امام علی علیه السلام می فرماید: دین را حصار دولت و شکر را نگهباننعمتت قرار ده، که هر دولتی که دین آن را فراگیرد، شکست نخواهد خورد». ایشان در جایدیگر فرموده است: دولت کریمان، از برترین غنیمت هاست و دولت فرومایگان، مایه ذلتکریمان است.» نیز از ایشان است که: عالمان دین، فرمان روایان مردمند و هماناسزاوارترین فرد به دولت حق، توانمندترین فرد بر آن و داناترین کس به امر خداوند درتشکیل و تأسیس دولت است. روایات دیگر، دین داران روشن بین را مسئول تشکیل دولتحق می داند؛ چنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: هیچ امتی امر خود را به فردی که برتر از اووجوددارد وانگذاشت، مگر اینکه امرشان نابود شد و از میان رفت».

حکومت دینی از دیدگاه امام رضا علیه السلام

امام رضا علیه السلام در پاسخ این پرسش که چرا خداوند مسئله اولی الامر را مطرح کرده است،فرمود: خداوند برای بندگان خود، حدود و تکالیفی را تعیین کرده که عمل به آنها، مایهسعادت و مخالفت با آنها، موجب بدبختی خواهد بود. مطالعه تاریخ بشر، بیانگر این واقعیتاست که جوامع بشری هیچ گاه بدون حاکم و سرپرست نبوده اند و این امر نشان دهنده نیازبشر به حکومت و حاکم در مسائل دینی و دنیوی است. در این صورت، بر خداوند حکیم روانیست بندگان خود را بدون راهبر و سرپرست واگذارد؛ زیرا او می داند آنان به راهبر وزمام دار نیاز دارند و اگر خداوند برای مردم امام، سرپرست، امین و حافظ دین معین نمی کرد،دین از دست می رفت و سنت ها و احکام الهی تغییر می یافت؛ زیرا وجود رهبر و دولتاسلامی، عامل وحدت و انسجام و پناهگاه مظلومان است».

دولت، امانت الهی

قرآن کریم، حاکم و سرپرست اجتماع را، امین و نگهبان آن جامعه می داند. امام علی علیه السلام باالهام از این آیه، در نامه ای به حاکم آذربایجان می نویسد: مبادا بپنداری حکومتی که به توسپرده شده، شکاری است که به چنگت افتاده است؛ خیر، امانتی برگردنت گذاشته شده وبالادست تو، از تو حفظ حقوق مردم را می خواهد. تو را نرسد که به استبداد و دل خواه، میانمردم رفتار کنی.» حضرت در جای دیگر، ضمن بخشنامه ای به مأموران مالیاتی خودمی فرماید: به عدل و انصاف رفتار کنید. به مردم درباره خودتان حق بدهید. پر حوصلهباشید و در برآوردن نیازهای آنها تنگ حوصلگی نکنید که شما خزانه داران رعیت،نمایندگان ملت و سفیران حکومتید».

معیارهای حکومت علوی، الگوی دولت اسلامی

مقام معظم رهبری، شاخصه های حکومت امیرمؤمنان را چنین بیان می کند:

پای بندی کامل به دین خدا و اصرار بر اقامه الهی

هر حکومتی که اساس کارش بر اقامه دین خدا نباشد، علوی نیست. اگر در نظام اسلامی کهبه نام حکومت علوی خود را معرفی می کند، اقامه دین خدا هدف نباشد، مردم به دین خداعمل بکنند یا نکنند، اقامه حق الهی بشود یا نشود و بگوییم به ما چه ربطی دارد، اگر این گونهباشد، این حکومت علوی نیست. اقامه دین الهی، اولین شاخصه است و این، مادر همهخصوصیات دیگر زندگی امیرالمؤمنین و حکومت ایشان است. عدالت او هم ناشی از ایناست. مردم سالاری و رعایت مردم در زندگی امیرمؤمنان هم مربوط به همین است».

عدالت طلبی

درباره عدالت علوی باید بیشتر از اینها تدبّر کنیم؛ زیرا ارزش یک حکومت، به اقامه عدلاست. امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید: من آماده ام که سخت ترین شرایط زندگی را برای خودمفراهم کنم، اما خدا را در حالی که به یکی از بندگان او ظلم کرده ام ملاقات نکنم. امام علی علیه السلام نسخه کامل اسلام است و حکومت وی، یک حکومت صد در صد اسلامی است. امروزهعدالت باید واقعیتش را در جامعه نشان دهد و کسی حق ندارد بگوید چون ما نمی توانیم مثلامیرالمؤمنین عمل کنیم، پس تکلیفی نداریم، نه، بین آنچه ما می توانیم عمل کنیم و آنچهامیرالمؤمنین بود، مراتب بسیاری فاصله است. ما هر چه می توانیم باید این مراتب را طی کنیمو پیش برویم و مسئولان باید با اجرای عدالت، جاذبه اسلام را مضاعف کنند».

مبارزه با فساد

امام علی علیه السلام در نامه 53 می فرماید: درباره خود، دوستان و خویشاوندانت رعایت انصاف رادر قبال مردم و خدا بکن؛ یعنی اختصاص و امتیاز به آنها نده. ما امروز باید رفتار امیرمؤمنانرا دنبال کنیم. مبارزه با فساد، یکی از پایه های اصلی حکومت و نظام اسلامی است. ما بایدتلاشمان را بکنیم و همه، مبارزه با فساد را وظیفه خود بدانند؛ زیرا این روش امیرالمؤمنیناست. امیر مؤمنان از مردم ملاحظه نکرد؛ حتی از کسانی که از او توقع داشتند ملاحظه نکرد؛آنجا که دید فساد وجود دارد، با آن مبارزه کرد».

پاک دامنی

امیرمؤمنان در نامه معروف به عثمان بن حنیف می فرماید: هر مأمومی امامی دارد که باید ازدانش او استفاده کند و از نور او نور بگیرد و به او اقتدار و از او پیروی کند. سپس می گوید: منکه امام شما هستم، این گونه زندگی می کنم. یکی از خصوصیات حکومت امیرمؤمنانتقواست. تقوا یعنی آن شدت مراقبتی که انسان در اعمال شخصی خود، از راه حقسرپیچی نکند و کاملاً مراقب خود باشد. در همه چیز، دست زدن به آبروی انسان ها،گزینش ها، طرد کردن ها و حرف زدن ها مراقبت کند و بر خلاف حق سخنی نگوید. اینیعنی شدت مراقبت».

صداقت و صراحت

علی علیه السلام مظهر تقوا و امانت و صدق و صراحت بود. آن بزرگوار با اینکه یک ت مدار ورییس دنیای اسلام بود و تدبیر امور یک جمعیت عظیم بر دوش او بود، اما ت مداریعلی موجب این نمی شد از جاده صراحت و صداقت کنار رود. کاری که ت مداران دنیاانجام می دادند، این بود که به حرف هایشان اعتقاد قلبی نداشتند و چهره و قیافه ای را که بهخود می گرفتند، با باطن آنها متفاوت بود. لیکن اینها در امیرالمؤمنین وجود نداشت. علی علیه السلام ،آن قله بلند انسانیت، در این جهت بر خلاف اغلب ت مداران عمل کرده است.خصوصیت او این بود که اگر اسم مردم را می آورد، برای آنها حقیقتاً ارزش قائل بود؛ نه مثلآن کسانی که در سطح بین المللی، از هر چه تروریست حرفه ای است و هر چه غارتگر بینالمللی است عملاً حمایت و پشتیبانی می کنند، بعد خجالت هم نمی کشند و بر زبان، نامحقوق بشر و مردم سالاری را جاری می کنند».

توجه به محرومان

در نظام اسلامی باید همه افراد جامعه، در برابر قانون و در استفاده از امکانات خدادادیمیهن اسلامی، یکسان و در بهره مندی از مواهب حیات، متعادل باشند. هیچ صاحب قدرتی،قادر به زورگویی نباشد و هیچ کس نتواند بر خلاف قانون، میل و اراده خود را به دیگرانتحمیل کند. طبقات محروم و پا برهنگان جامعه، مورد عنایت خاص دولت باشند و رفعمحرومیت و دفاع از آنان در برابر قدرتمندان، وظیفه بزرگ دولت و دستگاه قضایی محسوبشود. هیچ کس به خاطر تمکن مالی، قدرت آن را نیابد در امور ی کشور و در مدیریتجامعه دخالت و نفوذ کند، و هیچ تدبیری در جامعه، به افزایش شکاف میان فقرا و اغنیانینجامد. پابرهنگان، حکومت اسلامی را پشتیبان و حامی خود حس کنند و برنامه های آن رادر جهت رفاه و رفع محرومیت خود بیابند»


عکس محرم | ۱۵۰ عکس نوشته آمدن ماه محرم برای پروفایل - دلبرانه

تاریخ دقیق روز پزشک در ایران 1 شهریور ماه می باشد که زاد روز پزشک بزرگ ایرانی ابن سینا نیز می باشد.

روز پزشک چه تاریخی است , ابو علی سینا
روز پزشک چه روزی است؟

در آمریکا 30 مارس برای بزرگداشت پزشکان و تقدیر از خدمات ارزنده آنها اختصاص داده شده است، به گونه‌ای که در این تاریخ و سال 42 دکتر لانگ برای نخستین ‌بار داروی بیهوشی اتر» را در عمل جراحی به عنوان بیهوش ‌کننده استفاده کرد.

در آن روز دکتر لانگ، اتر را برای یک بیمار تجویز کرد و سپس وی را تحت عمل جراحی قرار داد. این در حالی است که بیمار پس از به هوش آمدن اقرار کرد که طی جراحی هیچ دردی احساس نکرده است.

این در حالی است که در 30 مارس سال 1958 مصوبه بزرگداشت روز پزشکان» توسط مجلس نمایندگان آمریکا به تصویب رسید و در سال 1990 این قانون در مجلس نمایندگان و مجلس سنا نیز معرفی شد.

از آن زمان تا کنون 30 مارس در تقویم رسمی این کشور به عنوان روز پزشک نام‌گذاری شده است.

در کشور ویتنام برای نخستین بار روز پزشک در تاریخ 27 فوریه سال 1955 جشن گرفته شد و از آن زمان تا کنون همین روز برای تجلیل از پزشکان در نظر گرفته شده است.

این در حالی است که نگوین تان دونگ» نخست‌وزیر ویتنام، وظایف مسئولان و مقامات پزشکی را بهبود خدمات پزشکی و درمانی و افزایش سطح آگاهی بیماران عنوان کرد.

در کشور کوبا روز 3 دسامبر که یادآور تولد کارلوس جوان فینلی» است، به روز پزشک اختصاص داده شده است. وی که یک پزشک و دانشمند کوبایی تبار بود به عنوان پیشگام تب زرد در جهان معروف است.

وی برای نخستین بار در سال 81 تئوری پشه ناقل تب زرد را عنوان کرد. در بیماری تب زرد، پشه ناقل بدن فرد را نیش زده و پس از آن با نیش زدن فرد سالم بیماری را به وی انتقال می‌‌دهد.

این در حالی است که فینلی پشه Aedes را مسئول انتقال ارگانیسم انتقال مولد تب زرد شناسایی کرد و تئوری وی منجر به ارائه پیشنهادهایی برای کنترل جمعیت پشه‌ها به منظور شیوه کنترل و جلوگیری از گسترش بیماری شد.

در کشور هند روز پزشک مصادف با اول جولای است که به دلیل تجلیل از دکتر بیدهان چاندرا روی»، پزشک افسانه‌ای و دومین وزیر ایالت بنگال غربی نام گذاری شده است.

وی در تاریخ اول جولای سال 82 متولد شد و در همین تاریخ و سال 1962 در سن 80 سالگی جان خود را از دست داد. چاندرا روی در تاریخ 4 فوریه 1961 به دریافت بالاترین مدال غیرنظامی این کشور مفتخر شد.

این در حالی است که هر سال روز اول ماه جولای به مناسبت روز پزشک در هند تعطیل است. وی پزشک برجسته و یکی از مهم‌‌ترین مبارزان آزادی هند است که در زندگی بسیار پرمخاطره‌‌آمیز خود سرآمد و در حرفه‌‌اش بسیار ماهر بود.

دکتر روی پس از فارغ‌التحصیلی از کالج پزشکی کلکته به عنوان معاون آن دانشگاه انتخاب شد و پس از آن به ت روی آورد، کمی بعد به عنوان وزیر ارشد بنگال غربی انتخاب شد و تا زمان مرگ خود این حرفه را حفظ کرد.

بنابراین به همین مناسبت روز تولد وی به عنوان روز پزشک در هند جشن گرفته می‌شود.

روز بزرگداشت ابوعلی سینا و روز پزشک

در ایران روز اول شهریورماه که هم‌زمان با زاد روز تولد ابوعلی سینا است برای روز پزشک در نظر گرفته شده است.

ابوعلی حسین بن عبداللّه بن حسین بن علی بن سینا» معروف به شیخ الرئیس، از حکمای بزرگ و علمای نامدار جهان و پزشکان اسلام است. ابوعلی سینا از مشهورترین و تاثیرگذارترین فیلسوفان و دانشمندان ایران است که آثارش در زمینه فلسفه ارسطویی و پزشکی اهمیت بسیار دارد.

شیخ 450 کتاب به زبان‌‏های فارسی و عربی در زمینه‌های گوناگون نوشته ‌است و تالیفات فراوان دارد که اشارات، شفا، حکمت عرشیه، قضا و قَدَر و لغهالعَرَب و… از آن جمله‌‏اند. از معروف‌ترین کتاب‌هایش کتاب شفا، دانشنامه علمی و فلسفی جامع و کتاب قانون یکی از کتاب‌های معروف ابن سینا در زمینه علم پزشکی است.

وی در سوم ماه صفر سال 370 قمری در بلخ به دنیا آمد. از کودکی به یادگیری علوم زمان پرداخت و به طبیعت، گیاهان و حیوانات علاقه خاصی داشت و اوقات فراغت خود را در دشت و صحرا به جستجو و کسب تجربه می‌پرداخت.

بدین صورت از دوران کودکی به خواص گیاهان دارویی و طبابت علاقه‌مند شد. ابن سینا از حیث نیروی جسمانی، مردی نیرومند بود و به همین خاطر از کار کردن احساس خستگی نمی‌کرد، وی همچنین از لحاظ نیروی ذهنی و تفکر نیز بسیار نیرومند بود، به گونه‌ای که در سن هجده سالگی توانست تمامی دانش‌های زمان خود را فرا گیرد.

هرگاه با مسئله سختی مواجه می‌شد با وضو به مسجد شهر می‏‌رفت و حل آن مساله را از خداوند می‌‏خواست. ابوعلی سینا به سبب معالجه بیماری امیر نوح بن منصور سامانی»، مقرب پادشاه شد.

شیخ از این فرصت استفاده کرد و به کتابخانه دربار راه یافت. در مدت عمر ابوعلی سینا، وقایع متعددی بر او گذشت که از وزارت تا زندان را در برداشت. سرانجام این دانشمند شهیر و فیلسوف کبیر در 58 سالگی در همدان درگذشت و در همان شهر مدفون شد.


 فقیه و محدث برجسته علامه ملا محمدتقی مجلسی در سال ۱۰۰۳ هجری قمری در اصفهان به دنیا آمد. پدرش ملا علی مجلسی فاضلی دانش دوست بود و خود از راویان احادیث اهل بیت علیهم‌السلام به شمار می‌آمد. علامه ملا محمدتقی مجلسی در یازدهم شعبان سال ۱۰۷۰ هجری قمری در اصفهان از دنیا رفت و بدن مطهرش در همین شهر و در مسجد جامع به خاک سپرده شد. فرزند او محمد باقر» کتاب گرانسنگ بحارالانوار را در ۱۰۷ جلد تدوین کرد که بعدها با اضافه شدن فهرست به ۱۱۰ جلد افزایش یافت.

به مناسبت سالروز وفات این محدث عالی‌قدر،‌ داستانی از کتاب علامه مجلسی مردی از فردا» در پی می‌آید.

*داستان نمک و خیانت

از جمله کرامات مرحوم مجلسی داستان نمک و خیانت است، روزی یکی از دوستان مرحوم مجلسی که خیلی به وی ارادت داشت، از همسایه خود و جمع همراه او شکایت کرد و گفت: در همسایگی ما همسایه ای است که از شب تا صبح به همراه جمعی، فساق به لهو و لعب و شراب خوردن می‌پردازد، شما می توانید برای من چاره ای بیندیشید، ملا محمد تقی به او گفت: امشب همسایه خود و همراهانش را برای صرف شام دعوت کن، من نیز خواهم آمد، دوست ملا محمد تقی بدون کوچکترین اعتراضی قبول کرد و به سراغ آنان رفت، رییس ضمن قبول دعوت با خوشحالی گفت: چه شده است که به طایفه ما ملحق شده‌ای؟ میزبان بدون اظهار نظر به خانه برگشت و اسباب شام را فراهم ساخت و چون شب فرا رسید، علامه زودتر از مهمان‌ها به خانه همسایه اش رفت و در آنجا نشست، چون مهمانان وارد خانه شدند و چشمشان به ملا محمد تقی افتاد، متعجب شدند.

رییس آنان که حضور یک فرد را مانع عیش و نوش دانست، در صدد برآمد که با حیله‌ای او را از میدان به در کند، از این رو به ملا محمد تقی گفت: شیوه‌ای که شما در دست دارید، بهتر است یا کاری که ما آنان را در پیش گرفته ایم، ملا محمد تقی با لحنی ملایم و آرام گفت: هر کدام شیوه کار خود را بیان و بعد قضاوت می‌کنیم که کدام بهتر است، رییس گروه که از برخورد مؤدبانه این در شگفت مانده بود، گفت: این سخن نیکویی است. سپس ادامه داد: یکی از اوصاف ما این است که وقتی نمک کسی را خوردیم، دیگر به او خیانت نمی کنیم، ملا محمد تقی فرصت را غنیمت شمرد و گفت: من این مطلب را که شما گفتید قبول ندارم. اما سر دسته آنان در حالی که قیافه حق به جانبی را به خود گرفته بود، گفت: این از اصول طایفه ماست.

ملا محمد تقی نگاهی به آنان کرد و سپس با نفس مسیحایی خود فرمود: آیا شما تا به حال نمک خدا را خورده‌اید؟! این سخن ملا محمد تقی همانند آب سردی بر آتش طغیان و غرور آنان فرو ریخت، سکوت سراسر مجلس را فرا گرفت، رنگ خجالت بر سیمایشان نشست، زیر چشم به هم نگاهی کردند و بدون اینکه سخنی بگویند خانه را ترک کردند، صاحب‌خانه که شاهد این صحنه بود، دلهره سراسر وجودش را فرا گرفت، نزد ملا محمد تقی آمد و گفت: اینکه بدتر شد، ملا محمد تقی مجلسی گفت: صبر کن تا ببینیم بعدها چه می‌شود، صبح روز بعد درب خانه ملا محمد تقی به صدا در آمد، وقتی که در خانه را گشود، رییس آن گروه را دید که پشت در خانه ایستاده است، رئیس زودتر از ملا محمد تقی سلام کرد و گفت: دیشب سخن شما مرا به فکر وا داشت، اینک غسل کرده و توبه کرده‌ام و آمده‌ام تا شما مسائل دینی را به من بیاموزید، لبخند رضایت بر لبان محمد تقی نشست و با روی گشاده او را به خانه خود دعوت و از او پذیرایی کرد.

.

یکی از علماء خراسان که با ملا محمد تقی مجلسی سابقه دوستی

داشت، در بازگشت از زیارت عتبات مقدسه به اصفهان می رود تا با

دوست قدیمی خود تجدید عصر کند. در اثناء راه رویای صادقه ذیل را می

بیند و چینین تعریف می کند:

در عالم خواب وارد خانه ای شدم که پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله و

ائمه ی اثنا عشر علیهم السلام جمیعاً به ترتیب نشسته بودند. حضرت

صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف در آخر مجلس نشسته بودند

که مرا بعد از آن حضرت جای نشستن دادند. ناگاه دیدم ملا محمد تقی

(پدر علامه مجلسی) شیشه گلابی آورد و پیغمبر وائمه علیهم السلام

از آن گلاب استفاده کردند وبه من نیز از آن گلاب دادند. سپس ملا

محمدتقی رفت و قنداقه ای به دست گرفته، به خدمت رسول خدا صلی

الله علیه وآله آورد و عرض کرد برای این طفل دعا کنید که خداوند اورا

عالم ومروج دین گرداند. حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه وآله آن

قنداقه رابدست گرفته، برایش دعا کردند. سپس به دست امیرالمؤمنین

علیه السلام داده، ایشان هم دعا فرمودند، سپس به امام حسن علیه

السلام وتا رسید به دست حضرت صاحب الامر عج الله تعالی فرجه

الشریف ایشان هم دعا فرمودند.قنداقه را به من داد، من هم دعا کردم

وازخواب بیدارشدم واز خاطرم گذشت تا اینکه وارداصفهان ومنزل

ملا محمد تقی مجلسی شدم. پس از تعارفات اولیه شیشه گلابی آورد

ومن از آن گلاب استفاده نمودم. سپس به اندرونی منزل رفت و قنداقه

ای نزد من آورد و گفت:این مولود تازه متولد شده، شما برای او دعا کنید

که خداوند او را از مروجین دین مبین اسلام گرداند. من قنداقه را

گرفتم،برایش دعا نمودم، آنگاه آن خوابی را که در بین راه دیده بودم به

خاطرم آمد و تمام آنرا برای ملامحمد تقی مجلسی نقل کردم.

بالآخره پس از 9 یا 14 سال( آنطور که نقل شده) می بیند خداوند

فرزندش رانابغه زمان قرار داده.



امام خمینی(س) با قبول قطعنامه، موقعیت نظام جمهوری اسلامی را در شرایط بوجود آمده حفظ کرد و پس از هشت سال مبارزه، دشمن را از اشغال حتی یک وجب خاک ایران نا امید کرد که در تاریخ جنگ ها بی سابقه است، لکن این تصمیم به منزله پایان مبارزه نبود، بلکه تغییر استراتژی و اتخاذ شیوه جدیدی از مبارزه در جبهه ی بوده است. ایشان با اشاره به اینکه باید برای دفع احتمالی دشمن آماده و مهیا باشیم. می فرماید: من در میان شما باشم و یا نباشم، به همه شما وصیت و سفارش می کنم که نگذارید انقلاب به دست نا اهلان و نامحرمان بیفتد.

پذیرش قطعنامه ۵۹۸

در روز ۲۷ تیر ۱۳۶۷ به دنبال پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل از سوی ایران، جنگ هشت ساله میان ایران و عراق رسماً به پایان رسید. قطعنامه ۵۹۸ اول مرداد ۱۳۶۶ از سوی سازمان ملل صادر و در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ از سوی ایران پذیرفته شد.
در بخشی از قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت، از طرفین درگیر درخواست شده بود که: فوراً در جنگ آتش بس اعلام کرده و آن را رعایت نمایند، نیروهای مسلح خود را تا پشت مرزهای شناخته شده بین المللی به عقب بکشند و اسرای جنگی را آزاد کنند.»
دولت جمهوری اسلامی ایران که به دلیل بعضی ضعف ها و نقایص قطعنامه به مدت یک سال آن را نپذیرفت، پس از حمله عمدی ناو جنگی امریکایی وینسنس ، به هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران بر فراز خلیج فارس که ۲۹۰ مسافر آن شامل ده ها زن و کودک به شهادت رسیدند و بمباران شیمایی صدام در داخل عراق که منجر به قتل عام صد ها هزار تن از مردم شد، مسئولان و کارشناسان مصلحت را در پذیرش قطعنامه دانستند. بنابراین، جمهوری اسلامی ایران در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ رسماً به دکوئه یار، دبیرکل سازمان ملل متحد اطلاع داد که به منظور جلوگیری از کشتار و برقراری عدالت و استقرار صلح در منطقه و جهان، قطعنامه ۵۹۸ را می پذیرد.
در پی اعلام قبول قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران، امام خمینی (س) در پیامی که به بهانه سالروز کشتار زائران ایرانی در مکه منتشر شده بود، به تشریح ت جدید جمهوری اسلامی در قبال جنگ تحمیلی و دلایل پذیرش قطعنامه پرداخت. در این پیام آمده بود: اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم؛ ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلًا خودداری می کنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان ی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم؛ و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می دانم. و خدا می داند که اگر نبود انگیزه ای که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هر گز راضی به این عمل نمی بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود. اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم. و مسلّم ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود. من در اینجا از همۀ فرزندان عزیزم در جبهه های آتش و خون که از اول جنگ تا امروز به نحوی در ارتباط با جنگ تلاش و کوشش نموده اند، تشکر و قدردانی می کنم. و همۀ ملت ایران را به هوشیاری و صبر و مقاومت دعوت می کنم. در آینده ممکن است افرادی آگاهانه یا از روی نا آگاهی در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند که ثمرۀ خون ها و شهادت ها و ایثار ها چه شد. این ها یقیناً از عوالم غیب و از فلسفۀ شهادت بی خبرند و نمی دانند کسی که فقط برای رضای خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگی نهاده است حوادث زمان به جاودانگی و بقا و جایگاه رفیع آن لطمه ای وارد نمی سازد.» (صحیفه امام، ج ۲۱، ص۹۲)
اعلام پذیرش قطعنامه برای افکار مردم، خصوصا احساسات پاک و پر شور رزمندگان قابل توجیه نبود و در چنین اوضاع و احوال امام خمینی(س) که تعیین کننده خط مشی دفاعی در طول هشت سال دفاع مقدس بود، تصمیم گرفت پس از اعلان پذیرش رسمی قطعنامه از سوی مسوولین حرف آخر با مردم را در مورد جنگ نیز خود بزند.
استراتژی امام (س) حفظ اسلام و مصالح مسلمین بود و برای دفاع از این استراتژی اگر دشمنان با ابزار نظامی به جنگ می آمدند، وما باید با ابزار نظامی مقابله کرد و اگر با ابزارهای فرهنگی و ی به میدان بیایند، باید از ابزار فرهنگی و شیوه های ی مناسب استفاده کرد.
امام خمینی (س) با قبول قطعنامه، موقعیت نظام جمهوری اسلامی را در شرایط بوجود آمده حفظ کرد و پس از هشت سال مبارزه، دشمن را از اشغال حتی یک وجب خاک ایران نا امید کرد که در تاریخ جنگ ها بی سابقه است، لکن این تصمیم به منزله پایان مبارزه نبود، بلکه تغییر استراتژی و اتخاذ شیوه جدیدی از مبارزه در جبهه ی بوده است. ایشان با اشاره به اینکه باید برای دفع احتمالی دشمن آماده و مهیا باشیم. (صحیفه امام؛ ج ۲۱، صص۹۳ - ۹۴)، می فرماید:
من در میان شما باشم و یا نباشم، به همه شما وصیت و سفارش می کنم که نگذارید انقلاب به دست نا اهلان و نامحرمان بیفتد.» (صحیفه امام؛ ج ۲۱، ص ۹۳)


وصیت نامه شهید مهدی باکری» فرمانده لشکر 31 عاشورا


مهدی باکری در سال 1333 در شهرستان میاندوآب به دنیا آمد.پس از پیروزی انفلاب اسلامی. مهدی باکری با مدرک مهندسی مکانیک وارد سپاه ارومیه شد. همزمان با خدمت در سپاه، به شهرداری ارومیه منصوب شد و در مدت کوتاه این تصدی این مسئولیت خاطرات جاودانه ای در ذهن مردم این شهر بجا نهاد. ازدواج او مصادف شد با آغاز جنگ تحمیلی.مهدی باکری از عملیات فتح المبین با مسئولیت فرمانده گردان در خط مقدم نبرد حاظر بود و تا زمان شهادتش به فرماندهی دومین لشکر خط شکن دفاع مقدس(31 عاشورا) ارتقا پیدا کرد.
مهدی باکری سرانجام در 25 اسفند 1363 در عملیات بدر به شهادت رسید و پیکر پاکش نیز در حین انتقال به پشت جبهه بر اثر اصابت موشک خاکستر شد. آن چه می خوانید تنها وصیت نامه بجامانده از این شهید عزیز است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم
یا الله، یا محمّد ،‌یا علی یا فاطمه زهرا یا حسن یا حسین
یا علی یا محمّد یا جعفر یا موسی یا علی یا محمّد یا علی
یا حسن یا مهدی (عج) و تو ای ولی مان یا روح الله!
و شما ای پیروان صادق شهیدان.
خدایا!
چگونه وصیت نامه بنویسم در حالی که سراپا گناه و معصیت، و سراپا تقصیر و نافرمانیم؛ گرچه از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم ولی ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم؛ رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم.
یا رب! العفو .
خدایا! نمیرم در حالی که از ما راضی نباشی.
ای وای که سیه روی خواهم بود.
خدایا! چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی!
هیهات که نفهمیدم!
یا اباعبدالله شفاعت.
آه چقدر لذّت بخش است انسان آماده باشد برای دیدار ربّش! ولی چه کنم که تهیدستم. خدایا! تو قبولم کن!
سلام بر روح خدا، نجات دهنده ما از عصر حاضر، عصر ظلم و ستم ،‌عصر کفر و الحاد، عصر مظلومیت اسلام و پیروان واقعی اش.
عزیزانم!
اگر شبانه روز شکرگزار خدا باشیم که نعمت اسلام و امام را به ما عنایت فرموده باز کم است. آگاه باشیم که سرباز راستین و صادق این نعمت شویم. خطر وسوسه های درونی و دنیا فریبی را شناخته و بر حذر باشیم که صدق نیت و خلوص در عمل، تنها چاره ساز ماست.
ای عاشقان اباعبدالله!
بایستی شهادت را در آغوش گرفت، گونه ها بایستی از حرارت و شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند؛
بایستی محتوای فرامین امام را درک و عمل نماییم تا بلکه قدری از تکلیف خود را شکرگزاری به جا آورده باشیم.
وصیت به مادرم و خواهران و برادران و اهل فامیل؛
بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست، همیشه به یاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل کنید. پشتیبان و از ته قلب، مقلّد امام باشید، اهمیت زیاد به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله و شهدا بدهید که راه سعادت و توشه آخرت است. همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید و رسالت آنها را رسالت خود بدانید و فرزندان خود را نیز همانگونه تربیت دهید که سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح، وارث حضرت ابوالفضل (ع) برای اسلام به بار آیند. از همه کسانی که از من رنجیده اند و حقی بر گردن من دارند، طلب بخشش دارم و امیدوارم خداوند مرا با گناهان بسیار، بیامرزد.
خدایا!
مرا پاکیزه بپذیر.
مهدی باکری



وصیت نامه شهید تورج مطلق
برادر حزب الله جبهه را گرم نگهدار و هركس مدعی است اگر امروز عاشورا بود جزء یزیدیان نبود باید پای در عرصه ی جنگ بگذارد و در عمل ثابت كند و در راه حسین (ع) جان دهد.

عکس های زیبا مخصوص محرم و عاشورای حسینی

رهبر انقلاب نمایه

رهبر معظم انقلاب در دیدار تصویری با اعضای دولت به مسائلی از جمله اقتصاد، معیشت مردم، تولید، فضای مجازی و توجه دولت به استفاده از فرصت خدمت در جمهوری اسلامی اشاره کردند.

 حضرت آیت‌الله ‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی به‌رسم هرساله پیش از ظهر امروز به‌مناسبت هفته دولت و آغاز آخرین سال فعالیت دولت دوازدهم، با رئیس‌جمهور و اعضای قوه مجریه به‌علت شیوع ویروس کرونا از طریق ارتباط تصویری دیدار داشتند و به نکات مهمی از جمله مسئله اقتصاد، تولید و موانع بر سر راه آن، تحریم‌ها، ارزش پول ملی و فضای مجازی اشاره کردند.


** گزارش کارهای انجام شده و کارهایی که انجام نگرفته را به مردم بدهید

مقام معظم رهبری اظهار داشتند: هفته دولت فرصت مناسبی برای تبیین و اطلاع رسانی خدمات اعضای دولت و نقد نقاط قوت و ضعف است که دولت باید بیش و پیش از دیگران به نقد درونی بپردازد.

"در گزارش‌هایی جامع و صادقانه، آنچه توانستید و آنچه قرار بود اما نتوانستید برای مردم بیان کنید که مردم از این گونه گزارشهای صادقانه، خرسند و امیدوار می‌شوند."

** توجه ویژه به استفاده دقیق از آخرین سال دولت/ سال آخر وقت اضافه نیست

رهبر انقلاب با اشاره به آغاز فعالیت آخرین سال فعالیت دولت خطاب به مسئولین دولت بیان کردند: تلاش کنید در یک سال باقیمانده کارهای اساسی و بزرگی برای دولت بعد به یادگار بگذارید که اصلاح ساختار بودجه، نظام بانکی و نظام مالیاتی» جزو اینگونه کارهاست.

پیگیری و تلاش جدی برای اجرای قولهایی که داده شده» از جمله طرح‌های هفتگی وزارت نیرو، ت پالایشگاه‌سازی برای جلوگیری از صدور نفت خام، تقویت شرکتهای دانش بنیان، ادامه کارهای خوب علمی و بهداشتی و درمانی که در مقابله با کرونا انجام شده و افزایش تولید از دیگر توصیه های مؤکد رهبر انقلاب به دولت برای سال آخر فعالیت بود. سالی که به هیچ‌وجه نباید دولت به‌صورت وقت اضافه به آن نگاه کند.

** تولید؛ کلید اصلی رفع مشکل اشتغال، معیشت، تورم

مقام معظم رهبری تولید را مادر و کلید اصلی حل مشکلاتی نظیر اشتغال، معیشت، تورم و کاهش ارزش پول ملی» خواندند و تأکید کردند: باید هرچه می‌توانید در این زمینه‌ها کار و تلاش کنید.

ایشان هم‌چنین رفع موانع تولید را از وظایف اساسی دولت برشمردند و گفتند: البته رفع برخی موانع از جمله تحریم یا ندادن پول فروش نفت ایران، تحت اختیار دولت نیست اما بسیاری از موانع درونی است و باید با جدیت آنها را رفع کرد.

** اشاره به نهضت قطعه‌سازی در نیروهای مسلح

حضرت آیت‌الله ‌ای در این دیدار تصویری جلوگیری از قاچاق» را با همکاری قوای مجریه، قضاییه و نیروهای مسلح، تسهیل کننده تولید دانستند و به اقدامات نیروهای مسلح در خودکفایی در بسیاری از عرصه‌ها اشاره داشته و گفتند: استفاده از ظرفیت نهضت قطعه‌سازی که به خصوص در نیروهای مسلح ایجاد شده است، می‌تواند بخش قابل توجهی از نیازهای تولیدکنندگان را تأمین کند بویژه اینکه متخصصان داخلی توانسته‌اند قطعات بسیار ظریف و پیچیده را نیز تولید کنند.

** تأکید بر جلوگیری از خام‌فروشی

رهبر معظم انقلاب به مسئله خام‌فروشی پرداختند و بیان کردند: خام فروشی در سنگ‌های معدنی قیمتی و فرآوری آنها در خارج و بازگرداندن به کشور با چندین برابر قیمت، فروش خاک جزیره هرمز، فرآوری نشدن زعفران جنوب خراسان و خرمای مناطق گرمسیری از جمله مواردی است که نشان می‌دهد باید در این زمینه کار جدی صورت گیرد. چندی پیش، پیشنهادی برای تشکیل کارگروهی از جانب روسای سه قوه جهت شناسایی و برطرف کردن موانع تولید مطرح کردم و با استقبال سه قوه هم مواجه شد که باید هر چه زودتر تشکیل شود و کار خود را با جدیت آغاز کند.

** "تقویت ارزش پول ملی بسیار مهم است"

رهبر انقلاب مسئله تقویت ارزش پول ملی» را موضوعی بسیار مهم و در ارتباط مستقیم با تولید و تقویت بنیه اقتصادی کشور و بهبود معیشت مردم دانستند و افزودند: در کنار اقدامات بلندمدت برای تقویت ارزش پول ملی، برخی اقدامات کوتاه‌مدت نیز ضروری است که از جمله آنها برخورد جدی با اقدامات بدخواهانه و سودجویانه برای کاهش ارزش پول ملی است.

** تأکید چندباره بر عدم معطل نگه‌داشتن اقتصاد کشور به لغو تحریم‌ها

ایشان در ادامه این دیدار بیان کردند: اقتصاد کشور به هیچ‌وجه نباید به تحولات خارجی پیوند بخورد زیرا این یک خطای راهبردی است. نباید برنامه‌ریزی اقتصادی برای کشور، معطل لغو تحریم‌ها یا نتیجه انتخابات فلان کشور شود. باید بنا را بر این گذاشت که تحریمها به عنوان مثال تا ده سال دیگر ادامه دارد، بنابراین باید بر ظرفیت‌ها و امکانات داخلی تمرکز کرد، البته ممکن است آنها تصمیمات خوب بگیرند که در آن صورت از آن استفاده می کنیم اما مسائل اقتصادی کشور نباید موکول به تحولات خارجی شوند.

** انتقاد از نبود اهتمام لازم به مسئله فضای مجازی»

رهبر انقلاب موضوع فضای مجازی را بسیار مهم خواندند و گفتند: ما هم اهمیت فضای مجازی را و اینکه بخشی از زندگی مردم شده است، قبول داریم اما بحث ما در مورد فضای مجازی این است که این عرصه از خارج مدیریت و هدایت می‌شود و ما نمی‌توانیم مردم را بی پناه رها کنیم.

ایشان هم‌چنین با تأکید بر اینکه عوامل مسلط بین المللی در فضای مجازی به شدت فعال هستند، افزودند: تأکید مکرر بر شبکه ملی اطلاعات و تشکیل شورای عالی و مرکز ملی فضای مجازی و شرکت روسای سه قوه در آن به همین علت است اما متأسفانه اهتمام لازم به این موضوع نمی شود.

"شبکه ملی اطلاعات اجزایی دارد که این اجزا از زمان‌بندی‌ها عقب هستند".

** آمریکا الگویی شکست‌خورده است

ایشان از آمریکا به‌عنوان یک الگوی واقعاً شکست‌خورده یاد کردند و گفتند: ارزش‌های بشری مانند سلامت، عدالت و امنیت از همه‌جا بیشتر در آمریکا لگدمال می‌شود، فاصله طبقاتی در آنجا وحشتناک است، تعداد و نسبت گرسنگان و بی‌خانمان‌ها در آمریکا از کشورهای متعارف دنیا بیشتر است، طبق اعلام صریح رقبا در کارزارهای انتخاباتی، یکی از هر پنج کودک آمریکایی، گرسنه است ضمن اینکه ناامنی و آمار جنایت در آمریکا بسیار بالاست. علاوه بر این مشکلات داخلی و مدیریتی، قتل، جنگ‌افروزی و ایجاد ناامنی جزو کارهای رایجِ امروز آمریکایی‌ها در سوریه، فلسطین و یمن و قبلاً در عراق، افغانستان و مناطقی مثل ویتنام و هیروشیما است.

رهبر انقلاب اسلامی حضور افرادی در رأس آمریکا را که مایه تحقیر آن کشور هستند، نشانه دیگری از شکست الگوهای بشری و آرمانشهر رو به انحطاط غربزده‌ها برشمردند.

** تشکر از رعایت اصول بهداشتی در عزاداری‌ها

مقام معظم رهبری با تشکر از رعایت اصول بهداشتی در مجالس عزاداری تا به امروز، بر گسترش کامل و استمرار رعایت‌ توصیه‌های ستاد ملی کرونا تأکید و مجدداً از عوامل یاریگر مردم در مقابله با ویروس خطرناک کرونا تشکر کردند.



همه چیز درباره حملات ۱۱ سپتامبر



متهم دستگیرشده در حمله ۱۱ سپتامبر, حادثه 11 سپتامبر چیست؟

 برج های دوقلو 11 سپتامبر

 

حملات ۱۱ سپتامبر (بیش تر در انگلیسی با ۹/ ۱۱ نشان داده میشود) عبارت است از سلسله ای از حملات انتحاری که در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، به وسیله القاعده در خاک ایالات متحده آمریکا انجام گردید. در صبح آن روز، ۱۹ تن از اعضای القاعده، چهار هواپیمای تجاری- مسافربری را ربودند. هواپیماربایان، دو هواپیما را در مسافت های زمانی مختلف به عمد به برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی در شهر نیویورک زدند.

 

در نتیجه این دو اصابت، تمامی مسافران بهمراه تعداد بسیاری که در ساختمان ها حاضر بودند ، کشته شدند. هر دو ساختمان، بعد از دو ساعت بطور کامل خراب شدند و اسیب های زیادی به ساختمان های اطراف زدند. گروه هواپیماربایان، هواپیمای سوم را به پنتاگون، واقع در ارلینگتون در ویرجینیا زدند.

 

هواپیمای چهارم ولی در زمینی نزدیک شنکسویل، در ایالت پنسیلوانیا، سرنگون گردید. این در حالی بود که تعدادی از مسافران و خدمه پرواز قبل از نابودی هواپیما، سعی نموده بودند تا کنترل هواپیما را که هواپیماربایان آنرا به طرف واشینگتن، دی. سی. هدایت می کردند، بدست بگیرند. ولی هیچ یک از مسافران این پرواز و سه پرواز دیگر زنده نماندند.

 

متهم دستگیرشده در حمله ۱۱ سپتامبر, حادثه 11 سپتامبر چیست؟

حملات ۱۱ سپتامبر

 

کشته شدگان این حمله ها ۲ هزار و ۹۷۴ تن بودند، که با در نظر گرفتن ۱۹ هواپیماربا در کل شمار کشته های این حمله ها به ۲ هزار و ۹۹۳ تن میرسد .

بیش تر کشته شدگان این حمله ها مردم معمولی و شهروندان بودند، که ملیت آنها از ۹۰ کشور مختلف دنیا بود. بعلاوه ، مرگ دست کم یک تن ناشی از قرارگرفتن دربرابر گرد و خاک به وجود آمده از ویرانی دو برج هم گزارش گردید.

 

عکس العمل ایالات متحده به این حملات، آغاز جنگ با تروریسم با حمله به افغانستان و از قدرت برکنارکردن طالبان، که تروریست های القاعده را پناه می داد، و هم تصویب طرح قانون وطن پرستی آمریکا» بود. کشورهای بسیاری قانون های ضدّ تروریسم خویش را تقویت کردند و اجرای آنها را توسعه دادند. برخی از بنگاه های تجاری در آمریکا، تا پایان هفته فعالیت خود را تعطیل کردند و پس از بازگشایی، از خسارت هنگفتی خبر دادند که بالاخص متوجه شرکتهای هواپیمایی و مؤسسات بیمه بود.

 

خسارتی که به پنتاگون وارد شده بود، ظرف مدت یک سال جبران گردید و بعدها بنای یادبود پنتاگون» در محل احداث شد . و ۱۳ سال بعد از حملات تروریستی یازده سپتامبر در شهر نیویورک، ساختمان تازه مرکز تجارت جهانی بازگشایی شده و کارمندان کار خویش را در این ساختمان آغاز کردند. حدود ۱۷۵ کارمند انتشارات" کانده ناست" که از جمله ناشر مجله هایی مانند" ووگ" و" ونیتی فر" است، به دفترهای تازه نقل مکان نموده اند .

 

بازگشایی این ساختمان با ارتفاع ۵۴۱ متر و ۱۰۴ طبقه که بلندترین آسمانخراش آمریکا به شمار میرود ، به علت مقارن شدن با برگزاری انتخابات بین دوره ای کنگره آمریکا، آهسته و بی سر و صدا و به دور از هیاهوی برگزاری جشن رسمی صورت گرفت.

 

متهم دستگیرشده در حمله ۱۱ سپتامبر, حادثه 11 سپتامبر چیست؟

ساختمان جدید تجارت جهانی جایگزین برج های دوقلو 

 

این ساختمان تازه تاسیس که" One World Trade Center" نام دارد، درست در مرکز قطعه زمینی که پیشتر برج های دوقلوی تجارت جهانی از آن سر بلند نموده بودند، بنا شده هست.

 

انگیزه حمله :

در سال 1998 هیئت رهبری القاعده تشکیل شده از اسامه بن لادن»، ایمن الظواهری»، احمد رفیع طاها»، میر حمزه» و فضل الرحمان» فتوایی را صادر کرد که در آن گفته شده بود وظیفهٔ هر مسلمان کشتن هر آمریکایی در هر جایی از دنیا هست.

 

نقشه حمله :

ایدهٔ این حملات اولین بار توسط خالد شیخ محمد» در سال 1996 به بن لادن پیشنهاد گردید. در آن هنگام بن لادن با این اقدام مخالفت کرد. بن لادن در آن هنگام اقدامات خویش را در سودان و افغانستان متمرکز کرد و طرح بمب گذاری در سفارت های آمریکا را در چند کشور آفریقایی در سال 1998 اجرا نمود.

 

در سال 1999 بن لادن از خالد شیخ محمد خواست که طرح حملهٔ خویش را بهبود ببخشد. بن لادن رهبری و تامین مالی طرح را بر عهده گرفت. وی اهدافی را که باید مورد حمله قرار گیرد مشخص کرد و هواپیماربایان، از جمله محمد عطا رهبر هواپیماربایان را نیز خود انتخاب کرد . بن لادن با برخی از طرح های شیخ محمد مخالفت کرد، از جمله حمله به برج بانک آمریکا در لس آنجلس. کمیسیون بررسی کننده این حمله در گزارش خود هزینه این حمله را 400 تا500 هزار دلار اعلام کرد؛ ولی منبع تامین مالی این حمله معلوم نشد.

 

متهم دستگیرشده در حمله ۱۱ سپتامبر, حادثه 11 سپتامبر چیست؟

تصاویر حمله ۱۱ سپتامبر

 

عکس العمل ها:

پس از این حمله بسیاری از کشورها با آمریکائیان همدردی کردند. رومهٔ لوموند جمله ما تمامی آمریکایی هستیم» را عنوان نخست خویش کرد. بیش تر رهبران کشورهای خاورمیانه من جمله دولت وقت افغانستان این حمله را محکوم کردند؛ ولی عراق در این بین یک مستثنا بود. دولت وقت عراق فورا بنابراین از این سانحه طی یک بیانیهٔ رسمی خاطرنشان کرد که آمریکا میوه جنایات خویش علیه آدمیت» را چید. جمعی از مردم فلسطین هم این سانحه را جشن گرفتند و ابراز خوشحالی کردند.

 

یک ماه بعد آمریکا یک ائتلاف بین المللی را برای ستیزه با افغانستان رهبری کرد. پاکستان طی همکاری با آمریکا، مقر های هوایی خویش را دراختیار آمریکا قرار داد و حدود ۶۰۰ نفر از مظنونین به شرکت در اقدامات تروریستی را بازداشت کرد. کشورهای گوناگون دنیا قانون های سختگیرانه ای را در خصوص حساب های بانکی وضعیت کردند لغایت بازدارنده از استفاده گروه‌های تروریستی از حساب های بانکی برای مقاصد تروریستی شوند.

 

در آمریکا قانون های من جمله قانون وطن پرستی برای کنترل اشخاص متهم به مداخله در اعمال تروریستی به تصویب رسید. این قانون عمیقاً مورد نقد گروه‌های حمایتگر دستمزد شهروندی در آمریکا قرار اخذ کرد. برای این که این دسته ها معتقد بودند که این قانون های به دولت اذن نقض حریم فردی اشخاص را میدهد .

 

عکس العمل کشور ایران:

ایران از اولین کشورهایی بود که بعد از این سانحه پیغام هم دردی با مردم آمریکا فرستاد و تعدادی از مردم ایران هم با حضور در محل سفارت خانه سوئیس در تهران که حافظ منافع آمریکا در ایران هست، با روشن ساختن شمع با مردم آمریکا ابراز هم دردی کردند

 

در پیغام محمد خاتمی، رئیس جمهوری وقت ایران در روز یازده سپتامبر ۲۰۰۱ آمده بود: به نام ملت و دولت جمهوری اسلامی ایران، اقدام تروریستی هواپیماربایی و حمله به مراکز عمومی در شهرهای آمریکا را که شمار زیادی از مردم بی دفاع را به کام مرگ کشید محکوم می کنم و تأسف عمیق و هم دردی خود را با ملت آمریکا به خصوص اسیب دیدگان و خانواده قربانیان سانحه اعلام می دارم.»

 

او در پیغام خویش افزوده بود: تروریسم محکوم هست و جامعه جهانی باید ریشه ها و ابعاد آنرا بشناسد و برای خشکاندن آن گام های اساسی بردارد. اراده اصولی دولت جمهوری اسلامی ایران قطعاً در این مسیر قرار دارد و برای تحقق این باور اسلامی و انسانی از هیچ اقدامی دریغ نخواهد داشت.»

 

وزارت خارجه آمریکا در مورخه ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۱ با انتشار بیانیه ای در دهمین سالگرد حملات ۱۱ سپتامبر از هم دردی مردم ایران در سال ۲۰۰۱ تشکر کرد.

محمود ، رئیس جمهور بعدی ایران بارها در سخنرانی های خود رخداد ۱۱ سپتامبر را یک دروغ بزرگ» نامید. او در دهمین سالگرد این حملات تروریستی گفت:۱۱ سپتامبر اساسا یک بازی طراحی شده برای تحت تأثیر گذاشتن عواطف جامعه بشری و پیدا کردن بهانه برای حمله به منطقه اسلامی و اشغال عراق و افغانستان بود و باعث گردید یک میلیون انسان بیگناه کشته شوند.

 

متهم دستگیرشده در حمله ۱۱ سپتامبر, حادثه 11 سپتامبر چیست؟

حملات ۱۱ سپتامبر

 

گاه شمار ۱۱ سپتامبر:

۸:۴۵- اصابت اولین هواپیمای ربوده شده به برج های مرکز تجارت جهانی

۹:۰۳- اصابت دومین هواپیمای ربوده شده به برج های مرکز تجارت جهانی

۹:۱۷- اعلام تعطیلی فرودگاه های منطقه نیویورک

۹:۲۱- اعلام ممنوعیت تردد در کلیه تونل ها و پل های نیویورک

۹:۳۰- جورج دبلیو بوش رییس جمهور ایالات متحده آمریکا در فلوریدا اعلام کرد که ایالات متحده آمریکا مورد حمله قرار گرفته است

۹:۴۰- اعلام ممنوعیت پرواز برفراز ایالات متحده آمریکا برای اولین بار در تاریخ هوانوردی این کشور

۹:۴۳- اصابت یک هواپیمای ربوده شده به ساختمان پنتاگون در واشینگتن، دی. سی.

۹:۴۵- تخلیه کاخ سفید

۹:۵۷- پرواز بوش از فلوریدا

۱۰:۰۵- فروریختن برج جنوبی مرکز تجارت جهانی

۱۰:۱۰- فروریختن یک ضلع ساختمان پنتاگون

۱۰:۱۰- سقوط یک فروند هواپیمای ربوده شده در پنسیلوانیا

۱۰:۱۳- تخلیه ساختمان سازمان ملل متحد در نیویورک

۱۰:۲۲- خالی کردن وزارت امور خارجه و وزارت دادگستری ایالات متحده و ساختمان بانک جهانی در واشینگتن دی سی

۱۰:۲۴- انتقال کلیه هواپیماهای در حال پرواز در اسمان آمریکا به کانادا

۱۰:۲۸- سقوط برج شمالی مرکز تجارت جهانی

۱۰:۴۵- تعطیلی کلیه ساختمان های دولت فدرال در واشینگتن، دی. سی.

۱۰:۴۶- قطع سفر کالین پاول وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا به آمریکای لاتین و بازگشت به کشور

۱۰:۵۴- تعطیلی کلیه اماکن دیپلماتیک اسرائیل در سراسر دنیا

۱۰:۵۷- اعلام تعطیلی کلیه مراکز دولت ایالتی نیویورک

۱۱:۰۲- درخواست رودی جولیانی شهردار نیویورک برای ماندن شهروندان در خانه ها

۱۱:۱۸- اعلام مفقود شدن دو فروند هواپیمای مسافربری آمریکا:پرواز ۱۱، یک فروند بوئینگ ۷۶۷ از مبدأ بوستون به مقصد لس آنجلس بهمراه ۸۱ مسافر و ۱۱ خدمه و پرواز ۷۷، یک فروند بوئینگ ۷۵۷ از مبدأ واشینگتن دی سی به مقصد لس آنجلس با ۵۸ مسافر و ۵ خدمه.

۱۱:۲۶- اعلام سقوط پرواز ۹۳ از مبدأ نیوجرسی به سمت سان فرانسیسکو

۱۱:۵۹- اعلام سقوط پرواز ۱۷۵ از مبدأ بوستون به سمت لس آنجلس با ۵۶ مسافر و ۹ خدمه

۱۲:۰۴- تخلیه فرودگاه بین المللی لس آنجلس

۱۲:۱۵- تخلیه فرودگاه بین المللی سانفرانسیسکو

۱۲:۱۵- اعلام بالاترین وضعیت خطر در مرزهای ایالات متحده آمریکا با کانادا و مکزیک

۱۲:۳۰- اعلام اینکه ۵۰ فروند هواپیما در اسمان آمریکا در حال پرواز هستند

۱۳:۰۴- جورج بوش از پایگاه نیروی هوایی در بارکس دیل Barksdale Air Force Base گفت که ارتش ایالات متحده در سراسر دنیا به حال آماده باش کامل درآمده است و تأکید کرد که عاملین این جنایات به شدت مجازات خواهند گردید

۱۳:۲۷- اعلام وضعیت اضطراری در شهر واشینگتن دی سی

۱۳:۴۴- پنتاگون خاطرنشان کرد ۵ ناو جنگی و ۲ ناوهواپیمابر مسئولیت تامین امنیت سواحل شرقی ایالات متحده را برعهده گرفته اند

۱۳:۴۸- پرواز جورج بوش از پایگاه نیروی دریایی براکس دیل در لوئیزیانا به نقطه نامعلوم

۱۴:۳۰- اعلام ممنوعیت پروازهای تجاری در سراسر آمریکا تا روز چهارشنبه

۱۵:۵۵- اعلام حضور جورج بوش در یک پایگاه نیروی هوایی در نبراسکا، شرکت بوش در یک کنفرانس ویدئویی با شرکت دیک چینی و کاندولیزا رایس

۱۶:۰۰- سی ان ان خبرداد که مقامات آمریکایی به احتمال زیاد اسامه بن لادن را مسبب وقوع حوادث تروریستی می دانند 

۱۶:۱۰- آتش سوزی در ساختمان شماره ۷ مرکز تجارت جهانی

۱۶:۲۵- تعطیلی بازار بورس نیویورک( وال استریت)

۱۶:۳۰- پرواز جورج بوش از پایگاه نیروی هوایی آفوت در نبراسکا به سوی واشینگتن دی سی

۱۷:۲۰- سقوط ساختمان شماره ۷ مرکز تجارت جهانی با ۴۷ طبقه

۱۸:۵۴- ورود جورج بوش به واشینگتن تحت تدابیر شدید امنیتی، بازگشت لورا بوش به کاخ سفید

 

تخلیه خانواده بن لادن:

در روز 19 سپتامبر 2001 یعنی 8 روز بعد از حمله تروریستی، و علی رغم برقراری شرایط ویژه و ممنوعیت پروازها در ایالات متحده آمریکا، دولت آمریکا اجازه داد یک پرواز ویژه، 13 تن از نزدیکان اسامه بن لادن را از سرتاسر آمریکا جمع اوری و خارج سازد. به گفتهٔ ریچارد کلارک»، مسئول وقت بخش ضد تروریستی کاخ سفید، پلیس فدرال آمریکا دستور اجازهٔ پرواز خانواده بن لادن را تائید کرده بود.

 

متهم دستگیرشده در حمله ۱۱ سپتامبر, حادثه 11 سپتامبر چیست؟

زکریا  متهم دستگیرشده در حمله ۱۱ سپتامبر

 

متهم دستگیرشده :

زکریا ، تنها کسی هست که در ارتباط با حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در آمریکا تحت محاکمه قرار گرفته هست، او شهروند فرانسوی مراکشی تبار هست که به همکاری با شبکهٔ القاعده علیه آمریکا اعتراف نموده است .

در جریان محاکمه، گفته بود پشیمان نیست و ارزو نموده بود هرروز مانند ۱۱ سپتامبر باشد. زکریا در ماه اوت ۲۰۰۱ در یک مدرسه آموزش خلبانی در ایالت مینسوتای آمریکا اموزش می دید که دو تن از مربیان خلبانی به رفتار وی مشکوک شدند و پلیس فدرال را در جریان قرار دادند.

 

وی بعد به اتهام نقض قانون مهاجرت بازداشت شد و در زمان حملات ۱۱ سپتامبر در زندان بود، دادستانها اعتقاد داشتند اطلاعاتی که آقای دربارهٔ حملات ۱۱ سپتامبر در اختیار داشته می توانسته ۳۰۰۰ نفری که در آن روز کشته شدند، از مرگ نجات دهد.

 

او ابتدا با خطر اعدام مواجه بود ولی وکلای مدافع آقای با موفقیت استدلال کردند که وی باید زندان ابد بگیرد برای این که درصورتی که اعدام شود به آرزوی خویش برای کشته شدن  خواهد رسید. وکلای مدافع آقای همچنین استدلال کرده اند که موکل آن ها ابتلا به بیماری روانی هست.



مستند اسرار ۱۱ سپتامبر یک اثر آمریکایی است که در آن به بررسی و شکل گیری وقوع  این حادثه در سال ۲۰۰۱ پرداخته است. یکی از بخش‌های قابل توجه این مستند توضیحات مدیر ساخت برج های دوقلوی نیویورک است که در آن به ساختگی بودن انفجار و تخریب ۱۱ سپتامبر اشاره می‌کند و می‌گوید:من اعتقاد دارم ساختمان می‌توانست تحمل چندین برخورد هواپیمای جت تجاری را داشته باشد. زیرا ساختار ساختمان، مشابه پشه بندی روی در توری شکل عمل می‌کرد. آن هواپیمای جت همانند مدادی بود که شبکه توری را سوراخ کند.


کجا رفتند مردان خدایی

قربانی برای عروس خانم

مرسوم است به میمنت ازدواج، جلوی پای عروس و داماد قربانی می کنند.
این رسوم را کومله نیز اجرا می کرد، با این تفاوت که قربانی ها در آنجا جوانان اسیر ایرانی بودند.
یک بار چند نفر از ما را برای دیدن عروسی دختر یکی از سر کردگان کومله بردند.

پس از مراسم، آن عفریته گفت:" باید برام قربانی کنین تا به خونه شوهر برم". دستور داده شد قربانی ها را بیاورند. شش نفر از مقاوم ترین بچه های بسیج اصفهان که شاید حداکثر سن آنها 14 سال نمی شد را آوردند و تک تک از پشت، سر بریدند.

شهدای نوجوان مانند مرغ سر بریده پر پر می زدند و آنها شادی و هلهله می کردند.اما این پایان ماجرا نبود.آن دختر دوباره تقاضای قربانی کرد و این بار شش نفر سپاهی، چهار نفر ارتشی و دو نفر را آوردند و این دوازده نفر را نیز سر بریدند. من و عده دیگری از برادران را که برای تماشا برده بودند، به حالت بی هوشی و اغما افتاده بودیم و در این وضعیت، مجددا ما را روانه ی زندان کردند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

حکایت فرزندان فاطمه1،ص34

 توسل

در قسمتی از ارتفاع، فقط یک راه برای عبور بود.
محمود کاوه را بردم همان جا، گفتم:" دیشب تیربار چی دشمن مسلسلش را روی همین نقطه قفل کرده بود،هیچ کس نتونست از این جا رد بشه".

گفت:" بریم جلوتر ببینیم چه کاری می تونیم انجام بدیم".
رفتیم تا نزدیک سنگر تیربارچی.
محمود دور و بر سنگر را خوب نگاه کرد.آهسته گفتم:" اول باید این تیربار را خفه کنیم، بعد نیروها را از دو طرف آرایش داده و بزنیم به خط".
جور خاصی پرسید:" دیگه چه کاری باید بکنیم!".

گفتم:"چیز دیگه ای به ذهنم نمی رسه".

گفت:" یک کار دیگه هم باید انجام داد".
گفتم:" چه کاری؟"
با حال عجیبی جواب داد:"توسل؛ اگه توسل نکنیم، به هیچ جا نمی رسیم".

ــــــــــــــــــــــــــ

خاطره ای از شهید محمود کاوه/ ساکنان ملک اعظم،ص88

مفقود الاثر

می گفت:" دوست دارم مفقودالاثر باشم، این آرزوی قلبی من است.آخر در مقابل خانواده هایی که جوانانشان به شهادت رسیدند، ولی نشانی از آنان نیست، شرمنده ام".

در روستای خودشان چند جوان شهید مفقودالجسد بودند، واقعا احساس شرمندگی می کرد.

می گفت:" آرزو دارم حتی اثری از بدن من به شما نرسد".
در نامه ای که برای دخترش، بنت الهدی فرستاد، نوشته بود:" دخترم شاید زمانی فرا رسد که قطعه ای از بدنم هم به تو نرسد، تو مانند رقیه امام حسین _علیه السلام_ هستس، آن خانم لااقل سر پدرش به دستش رسید، ولی حتی یک تکه از بدن من به دست شما، نمی رسد".

یکی از رزمندگان که از جبهه برگشته بود تعریف می کرد، که از او شنیده:" دوست دارم مفقودالاثر بمیرم، اگر شهادت نصیب من شود، دوست دارم مفقودالاثر باشم چون قبر زهرا_سلام الله علیها_ هم ناشناخته مانده است".

ــــــــــــــــــــــــ

خاطره ای از  شهید محمدرضا عسگری/ پرواز در قلاویزان،ص132

نمیخواهم عکسش رو ببینم

چند روز پیش بچه دار شده بود.دم سنگر که دیدمش،لبه ی پاکت نامه از جیب کنار شلوارش زده بود بیرون.
گفتم:"هان،آقا مهدی خبری رسیده؟"چشم هایش برق زد.

گفت:" خبر که. راستش عکسش رو فرستادن".
خیلی دوست داشتم عکس بچه اش را ببینم.با عجله گفتم:"خب بده، ببینم".

گفت:" خودم هنوز ندیدمش". خورد توی ذوقم.
قیافه ام را که دید، گفت:" راستش می ترسم؛ می ترسم توی این بحبوحه ی عملیات،اگه عکسش رو ببینم، محبت پدر و فرزندی کار دستم بده و حواسم بره پیشش".
نگاهش کردم.چه می توانستم بگویم؟
گفتم:" خیلی خب،پس باشه هر وقت خودت دیدی، من هم می بینم".

ــــــــــــــــــــــــ

خاطره ای از شهید مهدی زین الدین/ تو که آن بالا نشستی،ص39-40

دعای فرج

هنوز هلی کوپتر برای برگشت بلند نشده بود که درگیری سنگینی آغاز شد.20 دقیقه طول کشید تا نیروها آرایش بگیرند و عملیات پاک سازی منطقه را آغاز کنند.

ناآشنایی با محل و کم بودن مهمات باعث شد تا بخشی از نیروها عقب نشینی کنند.
هلی کوپتر آمد و بچه ها را برد، سروان علی صیاد شیرازی و نیروهایش جاماندند.علی که متوجه نگاه های نگران و ناامید همراهان شد، شروع کرد دوره های نظامی مختلفی را که دیده بود برای آنان شرح دادن تا بدین وسیله اعتمادشان را جلب کند و تابع دستوراتش باشند.

علی به امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- متوسل شد و دعای فرج خواند.
خودش می گفت:" همین که دعا را خواندم، بلافاصله طرح عملیات به ذهنم خطور کرد و تمام تاکتیک هایی را که به صورت تئوری خوانده و هیچ وقت عملا استفاده نکرده بودم به ذهنم رسید؛ آن هم تاکتیک عبور از منطقه خطر و شرایطی که احساس می کردیم در محاصره ایم".

ـــــــــــــــــــــــ

خاطره ای از شهید علی صیاد شیرازی /عاشق ترین صیاد،ص53-54

دستگیری ژنرال

آن موقع که صدام خیلی شهرها را بمباران می کرد،حسن نامه ای به او نوشت:" اگر جناب صدام حسین ژنرال است، پس به راحتی می تواند در دشت عباس با من و دوستان جنگ آورم ملاقات کند و با هر شیوه ای که می پسندد،بجنگد؛نه این که با بمب افکن های اهدایی شوروی محله های مسی و بی دفاع را بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد".

 

در جواب نامه حسن، صدام، ژنرال قادر عبدالحمید را با گروه ویژه اش به دشت عباس فرستاد تا به حسن یک جنگ تخصصی را نشان بدهد.


سال ها قبل در اسکاتلند، حسن، عبدالحمید و گروهش را در مسابقه کوهنوردی ارتش های منتخب جهان دیده بود.


آن جا گروه حسن اول شد و عراقی ها هفتم شدند.


حالا در میدان جنگ حقیقی ، حسن دوباره مقابل ژنرال قادر عبدالحمید قرار گرفت و با یک طرح غافلگیرانه ژنرال عبدالحمید را قبل از رسیدنش به خاک ایران اسیر کرد!


خلاصه ای از آخرین خطبه‌ی آیت الله طالقانی

هر چه ما مسلمان ها از اول اسلام ضربه خوردیم به دست منافقین بوده است نه به دست كفار. كفار چهره شناخته شده ای دارند. صفشان جداست. ولی منافق یعنی انسان چند چهره. و آن كسی كه با چهره دین نفوذ می‌كند در صف مسلمانها… امروز برادرها، خواهرها، فرزندان عزیز اسلام، ما دچار چنین منافقان شرور و حیله‌گر و فریبكاری هستیم كه گاه به چهره اسلام در می‌آیند و به چهره ایرانی. بسیار هم اظهار دلسوزی می‌كنند برای مردم ولی وابسته و مرتبط به جاهای دیگر هستند. چهره، چهره ایرانی، ولی روح و درون و نفسش، نفس و اندیشه و فكر عرف امپیرالیسم، صهیونیسم و دیگر قدرت‌ها. یعنی كوبیدن مسلمانها در چهره اسلام و ایرانی و اختلاف در صفوف…

 

این گرفتاری هایی كه امروز در مركز، در شهرستانها و بخصوص در كردستان برای این كشور پیش آمده، به دست كیست؟ … مساله، مساله سطحی نیست كه ما گمان بكنیم با یك خواسته‌هایی طرف هستیم. و از این جهت خواستهایشان هم گنگ هست. می‌آیند تعهد می‌دهند ولی پایبند تعهداتشان هم نیستند. و الا كدام دولت، كدام منشا اثر و كدام رهبری است كه با یك خواسته‌های معقول و منطقی یك گروهی مخالفت كند؟ چه بهانه‌هایی دارند؟ چه می‌خواهند؟…

 

چه می‌خواهید؟ می‌گویند می‌خواهیم فرهنگ كردی را ترویج كنیم. خوب بكنید، كی جلوی شما را گرفته؟ می‌خواهیم انجمن‌های شهر و روستا را تشكیل بدهیم، خوب بدهید كی جلوگیری كرده؟ بعدش چه؟ دیگر چه می‌خواهید؟ پایگاه‌های نظامی ارتش از اینجا برود! پاسدارهای غیربومی از اینجا بروند! یعنی چه؟ آخرش چی؟ آخرش هم اینكه ما هر كاری دلمان بخواهد به دست خودمان باشد، فقط دولت مركزی به ما نان بدهد، آرد بدهد، نفت بدهد و پول بدهد. آخر مساله به اینجا می‌رسد دیگر. هیچ حق دخالت در كار ما نداشته باشید. نفت را از خوزستان بیاورند به اینها بدهند و اینها هیچ تمكینی از دولت مركزی نداشته باشند. این شدنی است؟ همه چیز به دست خودمان، فقط بودجه به دست دولت!

 

با شما می‌شود عهد و پیمان بست؟ یك مردمی كه از اول گفتند ما به جمهوری اسلامی رای نمی‌دهیم، یعنی خودشان را از نود و هشت درصد مسلمانها و مردم ایران جدا كردند. یهودی رای داد، زرتشی رای داد، مسیحی رای داد، صائبی رای داد، یك عده گفتند ما رای نمی‌دهیم. خوب رای نمی‌دهید، دیگر چه می‌خواهید؟ آن ملا و آن پیشوای مذهبی كه می‌گوید من رای به جمهوری اسلامی نمی‌دهم، یعنی چه؟ این چه پیشوای مذهبی است؟ …

 

همان وقتی كه 5 ماه قبل مساله سنندج پیش آمد و ما رفتیم سنندج. بعد از تحقیقات معلوم شد، یك درگیری بین كمیته شیعه و كمیته اهل سنت ایجاد شد. بعد یك نفری كشته شد و بعد هم یكی از همین آقایان سران رفت تلویزیون و رادیو را گرفت و دستور داد كه ژاندارمری را بگیرید… بعد شهربانی هم تسلیم شد. بعد حمله كردند طرف پادگان نظامی. اما آنها از خودشان دفاع كردند. اگر آنروز مركز نظامی ارتش سنندج سقوط كرده بود، می‌دانید چه فاجعه‌ای می‌شد؟ ما هم غافل بودیم! …

 

تا وارد شدیم، عوامل و دور و بری‌های اینها داد و فریاد برداشتند كه ارتشی‌ها جوانهای ما را كشتند، زنهای ما را كشتند. خوب ما را ناراحت كردند كه چرا باید ارتش این كار را بكند؟ خدا رحمت كند مرحوم قرنی را! با او تماس گرفتیم و او گفت كه ما دستوری ندادیم برای حمله به مردم. اینها حمله می‌كنند به پادگان. ما دفاع نكنیم؟ اسلحه‌هایمان را بدهیم به اینها؟ سربازان خود را به كشتن بدهیم؟ ما هم باور نكردیم!…

 

رفتیم پادگان برای اینكه اعتراض كنیم چرا بر سر مردم خمپاره می‌اندازید؟ ببینید دسیسه را، تبلیغات را. بعد متوجه شدیم یك عده جوانهای سرباز متدین و متعهد كه ایستادگی كردند در برابر حمله آنها! گفتند آقا، به ما حمله می‌كنند. ما از خودمان دفاع نكنیم؟…

 

Taleghani03

آنوقت برای من پیام می فرستند علمای آنجا كه به ما مثل مغول ها حمله می‌كنند! كه این ارتش شما ما را می‌كوبد! ارتش ابتدائا وارد شد؟ فتنه را كی ایجاد كرد؟ از كجا شروع شد؟ هیچ بررسی شده؟ اینها آیا به قول و عهدشان قانع هستند؟ اگر واقعا مسائلشان این باشد، بسیار آسان قابل حل است ولی این نیست. اینها كسانی هستند كه رفتند اروپا و خارج، زیر لاك خودشان پنهان شدند، این مردم مسلمان خون دادند، حالا ساكت‌ها، به صدا درآمدند. تسلیم‌شده‌ها انقلابی شدند! وابسته ها دوباره آمدند روی كار…

 

30 میلیون جمعیت ایران و مسلمانها، تسلیم یك مشت خودخواه و وابسته به دیگران نخواهند شد. خودشان باید در ابتدا حساب اینها را برسند، نمی‌رسند؟ ارتش دخالت نمی‌كند؟ نمی‌تواند؟ همه ملت. ما هم راه می‌افتیم، امام خمینی هم راه می‌افتد. ما این انقلاب را مفت بدست نیاوردیم كه بازیچه یك مشت بازیگر بین‌المللی باشیم. 60 هزار از بهترین جوانهای ما كشته شدند…

 

این ملت تحمل نمی‌كند. قرآن هم تحمل نمی‌كند. قرآن می‌گوید:قاتلوهم حتی لاتكون فتنه» هرجا فتنه شد باید بجنگید. فتنه را قرآن و دین ما تحمل نمی‌كند….»

خاطره رهبر انقلاب از یک خطبه‌ جنجالی آیت‌الله طالقانی درباره منافقین / گفت خیلی‌ها تلفن می‌کنند و فحش می‌دهند.

خاطره رهبر انقلاب از یک خطبه‌ جنجالی آیت‌الله طالقانی درباره منافقین / گفت خیلی‌ها تلفن می‌کنند و فحش می‌دهند.

خبرگزاری برنا بخشی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای ستاد نکوداشت آیت‌الله طالقانی در سال ۸۹ را منتشر کرده است.

در این مطلب به نقل از رهبر انقلاب آمده است؛

یک بعد دیگر آقای طالقانی که به نظر من نباید فراموش بشود، صفای این مرد بود. به قدری این آدم با صفا و روراست و در معاشرتها صادق بود که انسان از این همه زلالی حیرت میکرد. آدم زلالی بود آقای طالقانی. هیچ در قید و بند و ملاحظات و [اینها نبود]؛ نه ملاحظات ی، نه ملاحظات روشنفکری، نه ملاحظات مبارزاتی –چیزهایی که حالا به خودشان ببندند- مطلقاً در این آدم وجود نداشت؛ صاف، روشن.

هر وقت من می‌آمدم تهران، اوقاتی که ایشان آزاد بودند، میرفتیم منزل ایشان –یک بار دو بار- می‌نشستیم؛ این منزل پیچ‌شمیران. البته آن منزل بالا هم رفته بودم من، اما بیشتر اینجا ایشان را میدیدیم.

انسان وقتی می‌نشست پهلوی این مرد، واقعاً روحیه میگرفت؛ هم روحیه‌ی مبارزاتی، هم روحیه‌ی صفا و رفاقت و معنویت و اینها. اینها در این شخصیتهای برجسته، خوب است بزرگ بشود. ماها –غالباً آدمها- مبتلا هستیم به یک چیزهائی. این آدم، آدم صافی بود، روراست بود، بی‌شائبه و بی‌شیله‌پیله بود. نتیجه‌ی این بی‌شیله‌پیله بودن هم صراحتش بود، صراحت در بیان. همان خطبه‌ای که شما اشاره کردید، این خطبه را نمیشود عادی به حساب آورد؛ اینها دائماً میگفتند پدر طالقانی»، اصلاً خودشان را فرزندان او معرفی میکردند، به عنوان پدر» او را اسم میبردند.

کیست که توی این رودربایستی گیر نکند؟ آن آدمی که توی اینجور رودربایستی‌ها گیر نکند و برود آنجور قرص و محکم توی خطبه و موضعِ به آن صراحت و به آن شدّت بگیرد، کیست؟ اینجور آدمی را آدم واقعا بگردد پیدا کند! مرحوم طالقانی اینجوری بود. من بعد از همین خطبه‌ی ایشان تلفن کردم؛ گفتم آقا من خواستم از شما تشکر کنم به خاطر این خطبه، گفت بله،خیلی‌ها هم تلفن می کنند فحش می دهند به خاطر همین خطبه! اینجوری بود دیگر، تحمل میکرد، یعنی آدمی بود با یک روحیه‌ی اینجوری.»


قیام 17 شهریور

قیام 17 شهریور,جمعه سیاه,واقعه 17 شهریور

واقعه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷به جمعهٔ سیاه» معروف است

 

قیام 17 شهریور
حادثه تظاهرات 17 شهریور که به جمعه سیاه معروف شد، به واقعه کشتار تظاهرکنندگان در محلات فقیر نشین جنوب تهران و همچنین میدان ژاله، توسط نیروهای نظامی ارتش شاهنشاهی گفته می‌شود که در هفدهم شهریور 1357 و در جریان ناآرامی هایی که به پیروزی انقلاب ایران در این سال انجامید، رخ داد.

 

تنها چندروز پس از واقعه آتش‌سوزی سینما رکس آبادان در 28 مرداد 1357، دولت جمشید آموزگار که با شعار دولت فضای باز ی روی کار آمده‌بود، مجبور به استعفا گردید و در روز 4 شهریور، محمدرضا پهلوی از جعفر شریف امامی که فرزند و رئیس مجلس سنا بود و به برخی مخالفت‌ها با دولت هویدا مشهور بود، دستور داد تا دولتی با شعار آشتی ملی تشکیل دهد.

 

جمعه سیاه,قیام 17 شهریور,واقعه 17 شهریور

دعوت کننده اصلی راهپیمایی روز هفده شهریور ‌ای به نام علامه یحیی نوری بود

 

اندکی بعد و در روز سیزدهم شهریور، راهپیمایی بزرگ عید فطر در تپه‌های قیطریه تهران، تبدیل به تظاهرات بر ضدّ حکومت شاهنشاهی شد. به دنبال این تظاهرات، ناآرامی‌های دیگری نیز تا روز شانزدهم شهریور به وقوع پیوست.


دعوت کننده اصلی راهپیمایی روز هفده شهریور ‌ای به نام علامه یحیی نوری بود. این فرد از مبارزین برضد نظام شاهنشاهی بود که به صورت انفرادی عمل می‌نمود و ساکن اطراف میدان ژاله بود. از اولین ساعات صبح روز جمعه، مردم برای شرکت در راهپیمایی و نماز جمعه به امامت علامه یحیی نوری راهی میدان ژاله گردیدند. غافل از آنکه از ساعت 6 صبح، حکومت نظامی توسط فرماندار تهران ارتشبد غلامعلی اویسی اعلام و درحال اجرابود و اجتماع بیش از سه نفرهم  ممنوع بود. اعلام دیرهنگام حکومت نظامی (ساعت 6 صبح همان‌روز) از دلایل شلوغی این تظاهرات بود.
فرماندهان نظامی ابتدا چندبار با بلندگو از مردم خواستند که متفرق شوند و وقتی با بی‌تفاوتی مردم روبه‌رو شدند، به سوی آنان آتش گشودند. گلوله‌باران توسّط نظامیان، برای چند دقیقه بیشتر به طول نینجامید.

 

قیام 17 شهریور,جمعه سیاه,واقعه 17 شهریور

تعدادی از کشته شدگان واقعه 17 شهریور سال 1357

 

تعداد کشته‌شدگان قیام 17 شهریور
فرمانداری نظامی تهران آمار 87 کشته و 250 مجروح را تأیید نمود. اما مخالفان حکومت، اعلان داشتند که در این روز بیش از 4000 نفر کشته شده اند و تعداد کسانی که تنها در میدان ژاله جان باخته‌اند 500 نفر است. سالها بعد عماد الدین باقی طی تحقیقی با توجه به دسترسی اش به آمار بنیاد شهید انقلاب اسلامی و منابع دیگر تعداد کشته شدگان 17 شهریور را 88 نفر ذکر می‌کند که 64 نفر آنها در میدان ژاله کشته شدند.

 

پیامدهای قیام 17 شهریور

واقعه خونین 17 شهریور دارای پیامدهایی نیز بود که اینک به آنها خواهیم پرداخت.

1ـ تردید و تزل در اراده رژیم در رویارویی با ملت:
به دنبال کشتار 17شهریور اراده و عزم رژیم در رویارویی با ملت سخت به تردید و تزل افتاد. چرا که شیوه های موسوم اعم از سرکوب و سازش در عمل شکست خورده بود، اجرای طرح حکومت نظامی که بر اساس نظریه مشاوران امنیتی و ساواک، بهترین ت ممکن جهت برقراری امنیت تلقی می شد، نتیجه عکس بخشید و لذا شاه برای یافتن یک راه حل فوری و ضربتی برای پایان دادن به اوضاع آشفته و انقلابی کشور با صاحب نظران امور ایران و کارشناسان داخلی ،رایزنی نمود. حاصل این گفت و گوها شاه را به این نتیجه رساند که ریشه همه نیتی ها در توسعه فساد و سوء استفاده های کلان مادی نهفته است.

 

حادثه 17 شهریور سال 57,جمعه سیاه,واقعه 17 شهریور

۱۷ شهریور ۱۳۵۷ اغلب به عنوان آغاز پایان کار رژیم شاهنشاهی ایران در نظر گرفته می‌شود

 

اماوضعیت کشور به حدی آشفته بود که رژیم سخت سر در گم شده بود و سرانجام آمریکا با پیام شفاهی برانسکی از طریق اردشیر زاهدی ـ سفیر ایران در آمریکا ـ شاه را بار دیگر به سوی ت مشت آهنین متمایل ساخت که نتیجه آن تشکیل کابینه نظامی به رهبری ارتشبد ازهاری بود.

 

2ـ تزل ارتش:
قیام 17شهریور و ادامه حکومت نظامی،انسجام ارتش را متزل و اراده آن را با تردید مواجه ساخت. استقرار طولانی مدت ارتش در میدان ها و مراکز مهم شهر که می بایست همانند نیروهای انتظامی با انقلابیون مقابله کند، از کارآمدی ارتش و توان آن کاست. چرا که ارتش اساسا به منظور حفظ امنیت مرزها و پاسداری از کشور در برابر تهدیدات خارجی به وجود آمده بود. اما اکنون ارتش می بایست تحت فرمان فرمانداری های نظامی شورای امنیت استان عمل کند که خواه ناخواه با هیات دولت و سایر مراکز قدرت در نحوه و اجرای فرامین حکومت نظامی اختلاف نظر می یافت. این واقعیت با توجه به ساختار ارتش شاهنشاهی که شکاف عمیقی میان کادر فرماندهی با نیروهای مسلح از نقطه نظر گرایش های ی و تمایلات ملی و مذهبی وجود داشت موضع ارتش را به عنوان سرکوبگر مخالفان سخت تضعیف می کرد.

 

3- تعمیق شکاف بین مردم و حکومت پهلوی :
17شهریور 1357 جدایی میان ملت و حکومت را عمیق تر کرد و امکان هر نوع پیوستگی یا سازش را از بین برد. همچنین مشی مبارزه مسالمت آمیز در چار چوب قانون اساسی به منظور احیای نظام مشروطه به شدت زیر سوال رفت و روحیه تندروی و افراط گرایی در میان طیف های گوناگون مبارز و مخالف فراگیر شد و تلاش ها برای سرنگونی رژیم پهلوی به شکلی قهر آمیز و انقلابی مورد حمایت قرار گرفت.

 

4- تشدید سر در گمی آمریکا در برابر مسائل ایران :
هم زمان با بحرانی شدن اوضاع و واقعه 17 شهریور، روسای جمهور مصر، اسرائیل و آمریکا روز 19 شهریور با شاه گفت و گو کردند. شاه در گفت و گو با کارتر واقعه 17 شهریور را یک طرح شیطانی از سوی کسانی دانست که از برنامه ایجاد فضای باز سازی کشور بهره مند شده و از آزادی های اعطا شده علیه وی سوءاستفاده کردند. او خواستار ادامه حمایت های آمریکا شد.

 

کارتر نیز در پاسخ به در خواست های شاه او را از جهات گوناگون مطمئن ساخت و حمایت صریح خود را از اقدامات سرکوب گرانه شاه اعلام کرد. دو روز پس از حادثه 17 شهریور اردشیر زاهدی – سفیر ایران در آمریکا – با وارن کریستوفر – معاون وزارت امور خارجه آمریکا – در واشنگتن دیدار نمود. کریستوفر ضمن تاکید بر حمایت دولت آمریکا از ایران، خواستار رعایت اعتدال در اجرای حکومت نظامی شد. اما زاهدی اعلام کرد، کمونیست های سازمان یافته تظاهرات را ترتیب می دهند و دولت آمریکا همراه با نیروهای اپوزیسیون توطئه براندازی شاه را تدارک دیده است.

 

قیام 17 شهریور,پیامدهای قیام 17 شهریور,واقعه 17 شهریور

17شهریور 1357 جدایی میان ملت و حکومت شاهنشاهی را عمیق تر کرد

 

کریستوفر این اتهام را ناروا خواند و اظهار داشت تضعیف اعتماد به نفس شاه در این زمان مهم ترین عامل بروز و گسترش شورش هاست. به هر حال، حقیقت این است که تا وقوع حادثه 17 شهریور هیچ یک از سران کاخ سفید در ریاست جمهوری، وزارت خارجه و سازمان سیا، بحران ایران را جدی و نگران کننده نمی دانستند. از همین زمان گروهی از سران آمریکا به بررسی دقیق تر و بازنگری کارشناسانه در حوزه مسائل ایران ترغیب شدند که ماحصل این بررسی ها چیزی جز سردرگمی هر چه بیشتر آمریکا در امور ایران نبود.


نتیجه گیری:
بی تردید، قیام 17شهریور را می توان به عنوان یکی از نقاط عطف مبارزات ملت مسلمان ایران علیه رژیم پهلوی دانست. ابعاد عظیم کشتار و سرکوب مردم بی گناه در این روز باعث شد تا انقلابیون و رهبران آن ها در حرکت خود مصمم تر گردند و در این بین رهبری مدبرانه حضرت امام خمینی(ره) نقشی به سزا داشت. حمایت های سران به اصطلاح دموکرات آمریکا از رژیم پهلوی در سرکوب مبارزین نیز باعث گردید تا ادعاهای به اصطلاح حقوق بشری و دموکراتیک آن ها در بین مردم رنگ ببازد و ماهیت اصلی آنان برای مردم ایران هرچه بیشتر نمایان گردد. در مجموع باید گفت قیام خونین 17 شهریور عاملی موثر در تشدید مبارزات مردمی و تسریع در سقوط رژیم پهلوی به شمار می رود.

سید محمد حسین بهجت تبریزی (شهریار)


frameless}}

سید محمدحسین بهجت تبریزی(۱۲۸۵یا ۱۲۸۳-۱۳۶۷ش)، مشهور به محمدحسین شهریار و متخلص به شهریار از شاعران قرن ۱۴ش، مدفون در مقبره الشعرای تبریز. شهریار، اشعاری درباره اهل بیت سروده است، علی‌ای همای رحمت» از مشهورترین اشعار او در وصف امیرالمومنین است. منظومه حیدربابایه سلام» (به فارسی: سلام بر حیدربابا) از اشعار معروف وی به زبان ترکی آذری است.

گاهشمار زندگی سید محمدحسین شهریار[۱]

۱۲۸۳ [۲] یا ۱۲۸۵ش[۳]تولد در تبریز
اسفند۱۲۹۹مهاجرت به تهران جهت ادامه تحصیل
۱۳۰۸چاپ مثنوی روح پروانه» . اواخر ۱۳۰۸: فوت سید ابوالقاسم شهیار (صمیمی‌ترین دوستش)
۱۳۱۰چاپ دیوان شهریار با مقدمه ملک الشعراء بهار، سعید نفیسی، پژمان بختیاری؛ اشتغال در اداره ثبت اسناد و املاک.
۱۳۱۳(۲۳ رمضان) فوت پدر.
۱۳۲۱چاپ مثنوی صدای خدا» با مقدمه حسن ارسنجانی»
۱۳۲۵چاپ منظومه قهرمانان استالینگراد» با مقدمه علی شاهنده»
۱۳۲۸چاپ جلد اول دیوان با مقدمه علی زهری» (البته در ۱۳۳۳ منتشر شد).
۱۳۲۹-۳۰سرودن منظومه حیدربابا».
۱۳۳۳چاپ منتخب آثار شهریار» توسط نشریه مهرگان. تولد اولین فرزند: شهرزاد.
۱۳۳۴آغاز کتابت قرآن و انزوای تدریجی؛ (شهریور) دیدار با ابوالحسن صبا» و عبدالله دوامی» در تبریز.
۱۳۳۵چاپ جلد دوم دیوان و سوم دیوان در تهران.
۱۳۳۶(آبان) سرودن مثنوی مولانا در خانقاه شمس» به مناسبت روز مولانا»، چاپ جلد چهارم دیوان در تهران.
۱۳۳۷(تیر) دیدار با نیما یوشیج» در تبریز (آخرین دیدار)؛ نامگذاری ۱۶ اسفند به نام روز شهریار» در آذربایجان؛ تجلیل از او با حضور عده‌ای از شاعران و نویسندگان.
۱۳۴۰ترجمه گزیده‌ای از اشعار او به زبان انگلیسی.
۱۳۴۳سفر به خشگناب» و سرودن جلد دوم حیدر بابایه سلام»؛ انتشار کتاب شهریار و حیدر بابایه سلام» تألیف پروفسور احمد آتش» در ترکیه.
۱۳۴۵دعوت به شوروی برای شرکت در جشن دویست و پنجاهمین سالگرد تولد ملا پناه واقف» (دعوتنامه را ۴ ماه پس از جشن به او دادند)؛ سرودن شعر سهندیه» در جواب بولود قره چورلو سهند» شاعر آذربایجانی.
۱۳۴۶چاپ دوم حیدربابا» با مقدمه دکتر منوچهر مرتضوی»؛ اصرار به قبول ریاست کتابخانه پهلوی» و مهاجرت به تهران» از طرف حکومت پهلوی و امتناع او؛ (تیر) چاپ دیوان با عنوان کلیات دیوان شهریار مجموعه پنج جلدی» در تبریز.
۱۳۴۸اعطای درجه استاد افتخاری» به او از طرف دانشگاه تبریز و تجلیل از وی
۱۳۴۹(خرداد) چاپ جلد دوم دیوان با عنوان کلیات دیوان شهریار، جلد دوم» در تبریز
۱۳۵۱انتشار کتاب آذری تورکجه سی» (ترکی آذری) تألیف پروفسور محرم ارگین» در ترکیه.
۱۳۶۳(۲۹ تا ۳۱ فروردین) برپایی کنگره بزرگداشت او» به مناسبت هشتادمین سالگرد تولدش» در دانشگاه تبریز.
۱۳۶۶(۱۶ خرداد) دیدار با ه‍.ا. سایه» و دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی» در تبریز؛ (۲۹ تیر) دیدار با آیت الله ‌ای» (رئیس جمهور وقت) در استانداری تبریز؛ (۱۹ آذر) آغاز بیماری، بستری شدن در بیمارستان امام خمینی تبریز.
۱۳۶۷(۹ مرداد و شهریور) شدت بیماری، انتقال به بیمارستان مهر» تهران؛ (مرداد) دیدارهای در بیمارستان: آیت الله ‌ای (رئیس جمهور وقت)، مهدی اخوان ثالث، فریدون مشیری، سیمین بهبهانی، شفیعی کدکنی.
۱۳۶۷(۲۷ شهریور) فوت، ساعت ۶:۴۵ بامداد در بیمارستان مهر تهران، (۲۸ شهریور) تشییع از بیمارستان تا فرودگاه مهرآباد و انتقال پیکر به تبریز، (۲۹ شهریور) دفن در مقبرة الشعرای تبریز و اعلام عزای عمومی در آذربایجان.

زندگی‌نامه

سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار، فرزند حاج میرآقا خشگنابی (از وکلای درجه اول تبریز، دانشمند و اهل ادب) در سال ۱۲۸۳ش در تبریز متولد شد.[۴] البته لطف‌الله زاهدی از تولدش در سال ۱۲۸۵ش یاد کرده است.[۵] خانواده وی اصالتا از روستای خشگناب بودند. دوران کودکی‌اش مصادف با انقلاب‌های تبریز بود. او این دوران را در روستاهای شنگول‌آباد»، قیش‌قرشاق»، و خشگناب» گذراند.[۶]

تحصیلات وی با قرائت گلستان و نصاب در مکتب روستا و نزد پدرش آغاز شد و در همان اوان با دیوان حافظ آشنایی پیدا کرد. پس از آن سیکل اول متوسطه را در مدرسه متحده و فیوضات به پایان رساند و در سال ۱۳۰۰ش. به تهران آمد و تحصیلات متوسطه را در دار الفنون (۱۳۰۳) به پایان رساند و وارد مدرسه طب شد.[۷] وی تا کلاس آخر مدرسه طب را تحصیل کرد اما به دلایلی از ادامه تحصیل محروم شد. شهریار پس از آن وارد خدمت دولتی شد.[۸]

وی در سال ۱۳۱۰ وارد خدمت دولت شد و تهران را ترک کرد و به خراسان (اداره ثبت اسناد نیشابور و مشهد)[۹] رفت و تا سال ۱۳۱۴ش. در آنجا بود.[۱۰] در سال ۱۳۱۳ پدرش درگذشت و در قم مدفون شد.[۱۱]

شهریار در ۱۳۳۲ش به تبریز بازگشت و از ۱۳۴۶ش در دانشکده ادبیات تبریز به تدریس اشتغال یافت. وزارت فرهنگ ایران، آموزشگاهی در تبریز را به نام وی نامگذاری کرد و روز ۲۶ اسفند را در تاریخ فرهنگ آذربایجان روز شهریار نامید[۱۲]. او در همان زمان منظومه معروف و ترکی خود به نام حیدربابایه سلام را منتشر کرد.[۱۳]

درگذشت

مقبرة الشعرا محل دفن سید محمدحسین شهریار و بسیاری دیگر از مشاهیر ایران

شهریار در سال ۱۳۶۷ ش در تهران درگذشت و جنازه‌اش به تبریز منتقل شد. وی آخرین شاعری بود که در مقبرة الشعرا دفن شد. به گفته برقعی در کتاب سخنوران نامی معاصر ایران، او در آخرین لحظات حیات، اشعار زیر را زمزمه می‌کرد:[۱۴]


ای مظهر جمال و جلال خدا علی
یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی
از شهریار پیر زمین‌گیر دست‌گیر
‌ای دست‌گیر مردم بی‌دست و پا علی

شعر

وی در اوایل شاعری، بهجت» تخلص می‌کرد و بعدا دو بار با فال حافظ، تخلص خواست که طبق دو بیت از دیوان حافظ، تخلصش را به شهریار» تغییر داد.[۱۵]


غم غریبی و غربت چو بر نمی‌تابم
روم به شهر خود و شهریار خود باشم

شهریار در انواع گونه‌های شعر فارسی مانند غزل، قصیده، قطعه، مثنوی، رباعی و نیمایی اشعاری سروده است.[۱۶] از ویژگی‌های شعر او استفاده از اصطلاحات عامیانه است. او در شعر از حافظ و نیما تأثیر پذیرفته است.[۱۷]

ملک الشعرای بهار در دیباچه کتاب صدای خدا، شهریار را چنین ستوده است:

شهریار نه تنها افتخار ایران، بلکه افتخار شرق است.[۱۸]

عناوین برخی اشعار

برخی عناوین اشعار شهریار:

  • حیدربابا (به زبان آذری)
  • سهندیه (به زبان آذری)
  • علی ای همای رحمت
  • علی و شب
  • دو مرغ بهشتی
  • افسانه شب در ۱۶۲۴ بیت، که مفصل‌ترین مثنوی شهریار است[۱۹]

شهریار و اهل بیت

شهریار اشعاری در وصف و مرثیه اهل بیت سروده است؛ او همای رحمت، یا علی، شب و علی و علی و دنیا را در وصف امام علی(ع) سروده است.


علی آن شیر خدا شاه عرب
الفتی داشته با این دل شب
شب ز اسرار علی آگاه است
دل شب محرم سرّالله است

او همچنین حماسه حسینی و قصیده کاروان کربلا را در مرثیه امام حسین(ع) و اهل بیتش سروده است.


شیعیان! دیگر هوای نینوا دارد حسین
روح دل با کاروان کربلا دارد حسین

شهریار و ایران

شهریار به عنوان یک شاعر ایرانی، اشعاری در وصف ایران و همبستگی ملت‌های آن سروده است:


روز جانبازیست ای بیچاره آذربایجان
سر تو باشی در میان، هر جا که آمد پای جان…
ای که دور از دامن مهر تو نالد جان من
چون شکسته بال مرغی در هوای آشیان
تو همایون مهد زرتشتی و فرزندان تو
پور ایرانند و پاک آیین نژاد آریان
اختلاف لهجه، ملیت نزاید بهر کس
ملتی با یک زبان کمتر به یاد آرد زمان
گر بدین منطق تو را گفتند ایرانی نه‌ای
صبح را خواندند شام و آسمان را ریسمان!
بیکس است ایران، به حرف ناکسان از ره مرو
جان به قربان تو ای جانانه آذربایجان….[۲۰]

شهریار و انقلاب اسلامی ایران

شهریار حدود یک دهه از انقلاب اسلامی ایران را درک کرد و اشعاری در حمایت از انقلاب و رهبری آن امام خمینی سروده است. او با سرودن اشعاری چون سلام، مقام رهبری، نوروز انقلاب، طلیعه انقلاب، یوم الله ۲۲ بهمن و هفت تیر، احساسات خود را با زبان شعر نمایان ساخت. مجموعه اشعار او در این باره تحت عنوان انقلاب اسلامی و شهریار در جلد سوم دیوان او جمع‌آوری شده است.

شهریار در کنار آیت‌الله ‌ای

آثار

  • روح پروانه، نخستین منظومه‌ای بود که از او در ۱۳۱۰ش در تهران انتشار یافت.[۲۱]
  • قسمتی از اشعار او دو بار و با مقدمه استادان ملک الشعرای بهار و سعید نفیسی در ۱۳۱۰ش انتشار یافت.[۲۲]
  • حیدر بابا سلام، نخستین شعری است که وی به زبان مادری (ترکی آذری) سروده است.[۲۳] این مجموعه ۷۶ قطعه است که هر قطعه از ۵ مصرع هجایی ترکیب یافته است؛ سه مصراع اول با دو مصراع آخر جداگانه با هم قافیه می‌گیرند.[۲۴] حیدر بابا، کوهی است در نزدیکی خشگناب آذربایجان که شهریار ایام کودکی را در دامان آن گذرانده است. او در این مجموعه، کوه حیدر بابا را مخاطب قرار داده است و از خاطرات کودکی خود یاد می‌کند.[۲۵] این مجموعه در ۱۳۳۲ش در تبریز انتشار یافته و به زبان فارسی نیز ترجمه شده است.[۲۶]
  • مکتب شهریار (چاپ اول دیوان)، ج۱، تهران، ۱۳۳۲ش، ج۲، تهران، ۱۳۲۸ش، ج۳، تهران، ۱۳۳۵ش. ج۴، تهران، ۱۳۳۶ش.
  • کلیات دیوان شهریار (مجموعه ۵ جلدی)، ج۱، تبریز، تیر ۱۳۴۶، ج۲، تبریز، خرداد۱۳۴۶ش.[۲۷]

کلیات اشعار شهریار بیش از ۱۵ هزار بیت، از غزل، قصیده، مثنوی و قطعه است.[۲۸]

روز ملی شعر و ادب

۲۷ شهریور، سالروز درگذشت شهریار، از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران، به روز ملی شعر و ادب، نامیده شده است،[۲۹]


شرح حدیث اخلاقی امام سجاد(ع) توسط رهبر انقلاب/ ۴ عامل سعادت انسان

شرح حدیث اخلاقی امام سجاد(ع) توسط رهبر انقلاب/ 4 عامل سعادت انسان

رهبر معظّم انقلاب به شرح حدیثی اخلاقی از امام زین‌العابدین علیه‌السلام پرداختند.

 آیت‌الله ‌ای رهبر معظّم انقلاب اسلامی در ابتدای یکی از جلسات درس خارج فقه خود به شرح حدیثی از امام سجاد علیه‌السلام پرداختند و فرمودند: امام باقر(ع) به نقل از امام سجاد(ع) فرمود: أَرْبَعٌ مَنْ کنَّ فِیهِ کمَلَ إِسْلَامُهُ وَ مُحِّصَتْ ذُنُوبُهُ وَ لَقِیَ رَبَّهُ وَ هُوَ عَنْهُ رَاضٍ وَفَاءٌ لِلَّهِ بِمَا یَجْعَلُ عَلَی نَفْسِهِ لِلنَّاسِ .» اول اینکه واجبات را انجام دهیم؛ یعنی حقوقی را که خدای متعال برای خود بر دوش بندگان گذاشته است، ادا کنیم. حقوق الهی همین واجبات است اما آنچه مسجّل کرده بر مردم همین واجباتی است که انجام می‌دهیم.

ایشان افزودند: دوم اینکه زبان او با مردم صادق باشد و به مردم دروغ نگوید. سوم اینکه از هر کار قبیحی نزد خدا و مردم حیا کند؛ این بدین معنا نیست که این کارهای قبیح را هرگز انجام نمی‌دهد؛ چون در آن صورت دیگر گناهی نخواهد داشت؛ می‌خواهد بگوید حالت حیا و شرم از گناه در او باشد. برخی هستند که با بی‌حیایی گناه می‌کنند؛ بدون شرمندگی، این حالت خطرناک است.

رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: چهارمین مورد خوش اخلاقی با خانواده خود است؛ این بلایی است که بسیاری از مؤمنان نیز به آن دچار هستند. اگر کمی تأمل کنید در می‌یابید که رازهای عمیقی پشت این جمله است که انسان با همسر و فرزندان خود خوش‌خلق باشد، این موضوع بیشتر درباره مردان صدق می‌کند اما درباره ن نیز همینطور است؛ این موضوع بیشتر مبتلابه مردان است.


چرا جنگ را "دفاع مقدس" می‌نامیم


گزارش| چرا جنگ را "دفاع مقدس" می‌نامیم؟

امام خمینی مقابله با جنگ تحمیلی عراق را دفاع مقدس نامیدند. دفاع مقدس مبتنی بر راهبرد دفاع همه‌جانبه بود. این راهبرد نه تنها پیروزی در جنگ را رقم زد، بلکه دستاوردها و تجارب بسیاری هم به همراه داشت.

 جنگ در شرایطی به ایران تحمیل شد که نیروهای نظامی وضعیت مناسبی نداشتند و در وضعیت برابر با ارتش عراق نبودند. تجربه 9 ماهه فرماندهی بنی‌صدر در جنگ هم نشان داد که با روش‌های مرسوم و کلاسیک مبتنی بر جنگ‌های متقارن نمی‌توان جنگ را پیش برد. اگرچه از همان ابتدا با تاکید امام خمینی (ره) راهبرد دفاع همه‌جانبه در برابر رژیم بعث عراق مورد استقبال نیروهای مردمی و نظامی قرار گرفت، اما با عزل بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا، فرماندهی در جنگ نیز با این راهبرد همراه شد و تحولاتی را به وجود آورد که نیروهای ایرانی در وضعیت مسلط و پیروز قرار گرفتند.

امام خمینی (ره) دفاع در برابر دشمن بعثی را دفاع مقدس نامیدند و به این دفاع قداست بخشیدند. قداست‌بخشی به دفاع موجب شد تا مردم انقلابی و مذهبی نگاه متفاوتی نسبت به جنگ پیدا کنند و هر کس چه مرد و چه زن و چه پیرمرد و چه پیرزن به دنبال یافتن نقش خود در دفاع مقدس همچون انقلاب اسلامی باشد. امام در ادامه موضوع جنگ را در اولویت نخست مسائل کشور قرار دادند و در ذیل دفاع مقدس، دفاع همه‌جانبه را مطرح کردند؛ بدین معنی که علاوه بر اشخاص حقیقی و مردم، نهادها و سازمان‌ها هم باید در دفاع مقدس نقش آفرین باشند و هر سازمان اعم از نظامی و غیرنظامی باید نقش خود را در دفاع همه‌جانبه ایفا کند.

بسیج که از آذرماه سال 58 و تقریباً یک سال پیش از آغاز جنگ تاسیس شده بود، با هدایت امام خمینی (ره) وارد جنگ و امور مربوط به آن شد. ورود بسیج به جنگ در راستای تحقق دفاع همه‌جانبه بود. با ورود نیروهای بسیجی به جبهه‌های جنگ و سازماندهی‌ آنان در خطوط عملیاتی، گردان‌ها، تیپ‌ها و لشکرها به تدریج سازمان رزم جنگ سر و سامان گرفت و ساختار بومی نیروهای نظامی به خصوص سپاه شکل گرفت. ابتکار حضور نیروهای بسیج در جنگ موجب شد تا افراد مستعد برای فرماندهی و دیگر مسئولیت‌های مهم در جنگ از میان نیروهای اعزامی شناسایی و تربیت شوند تا کادر فرماندهان جنگ نیز شکل بگیرد.

به طور کلی ایده دفاع مقدس و دفاع همه‌جانبه که منجر به ورود مردم به تمام بخش‌های جنگ شد، صحنه جنگ را به کلی تغییر داد. اگر جنگ تنها بر پایه عملیات‌های نظامی نیروهای مسلح و هزینه‌های دولت اداره می‌شد، ایران هیچگاه موفق به متوقف ساختن پیشروی دشمن بعثی و خروج آنان از کشور و پی گرفتن ت تعقیب م نمی‌شد. امام با ایده دفاع مقدس بار اصلی جنگ را بر دوش مردم گذاشتند و با تکیه بر مردم، نیروهای مسلح اعم از سپاه و ارتش را تقویت کردند و انتظارات نسبت به آنان را افزایش دادند. همچنین دست دولت را در رسیدگی به مشکلات داخلی کشور و مسائل معیشتی مردم باز گذاشتند.

دفاع مقدس علاوه بر پیروزی بزرگی که در جنگ برای ایران داشت، دستاوردها و تجاربی هم برای ایران داشت که در گزارش زیر به آن خواهیم پرداخت:

** قدرت بازدارندگی و هراس از تکرار سرنوشت صدام

مهمترین دستاورد دفاع مقدس، پدید آمدن قدرت بازدارندگی است. ایران که در دو قرن گذشته بخش‌های بسیاری از سرزمینش را در جنگ‌ها و قراردادها از دست داده بود و در دوران پهلوی دوم محل حضور بیش از 50 هزار مستشار خارجی شده بود، در دوران دفاع مقدس اجازه نداد، بخشی از ایران در اشغال دشمن باقی بماند و دشمن م بعثی مجبور شد به قرارداد 1975 و مرزهای رسمی ایران و عراق بازگردد.

این موفقیت در حالی به دست آمد که ایران تحریم تسلیحاتی بود و به سختی می‌توانست برخی از تجهیزات نظامی را از برخی کشورها خریداری کند؛ اما عراق از سوی کشورهای غربی و شرقی حمایت ی و تجهیزاتی می‌شد و کشورهای عربی منطقه نیز با روش‌های مختلف از جمله اعطای وام، بودجه خریدهای تسلیحاتی عراق را فراهم می‌کردند. ضمن اینکه ایران در برهه‌هایی از جنگ و در پی اجرای راهبرد تعقیب م توانست بخش‌هایی از خاک دشمن را تصرف کند. ایران در عملیات والفجر هشت که در سال 64 اجرا شد، توانست شبه جزیره فاوه را تصرف کند و با کشور کویت هم‌مرز شود.

سرنوشت صدام که ادعای رهبری جهان عرب را داشت؛ نگاه‌ها را نسبت به قدرت ایران تغییر داد. آنان که تصور می‌کردند با یک جنگ نظامی می‌توان انقلاب اسلامی را نابود کرد، دیگر رویارویی با ایران را سخت و دشوار می‌دانستند. 

صدام که بنا داشت ظرف مدت یک هفته، ایران را شکست دهد، نه تنها به هدفش نرسید، بلکه پس از یک سال مجبور به ترک مناطق اشغال شده شد و در ادامه در لاک دفاعی فرو رفت و در باتلاق جنگی که خود آغازکننده آن بود، دست و پا زد. در نهایت جنگ تحمیلی علیه ایران، صدام را به سقوط کشاند؛ چراکه عراق پس از پایان جنگ با ایران و به دلیل پیامدهای این جنگ به کویت حمله کرد که این حمله مورد واکنش آمریکا و دیگر کشورها قرار گرفت. صدام از جنگ اول خلیج فارس تا جنگ دوم خلیج فارس که منجر به سقوطش شد، مسیر زوال را طی کرد.

سرنوشت صدام که ادعای رهبری جهان عرب را داشت؛ نگاه‌ها را نسبت به قدرت ایران تغییر داد. آنان که تصور می‌کردند با یک جنگ نظامی می‌توان انقلاب اسلامی را نابود کرد، دیگر رویارویی با ایران را سخت و دشوار می‌دانستند. به عقیده آنان در روزگاری که ایران از توان تسلیحاتی آنچنانی برخوردار نبود، توانست صدام را به عقب براند و زمینه سقوط او را فراهم کند، حال که ایران به تجهیزات پیشرفته نظامی دست پیدا کرده است، قطعاً سرنوشتی بدتر از سرنوشت صدام برای هر مگری پیش خواهد آمد.

از دوران دفاع مقدس طراحی و ساخت تجهیزات نظامی آغاز شد. امروز ایران در برخی از حوزه‌های نظامی مانند موشکی و پهپادی جزو چند قدرت برتر دنیاست که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد؛ قدرتی که مورد تایید فرماندهان و اندیشکده‌های نظامی بسیاری از کشورها از جمله آمریکاست. قدرت بازدارندگی ایران موجب شد تا ارتش آمریکا، ترامپ را در حمله به ایران توجیه کند که اگر به ایران حمله کند، ایران چه پاسخ‌هایی خواهد داد و چه پیامدهایی برایشان در منطقه دارد.

** شلیک موشک‌ها و پرواز پهپادها از دوران دفاع مقدس

جنگ در شرایطی به ایران تحمیل شد که ارتش وضعیت مناسبی نداشت، سپاه نیز تازه تاسیس شده بود. جنگ نه تنها ارتش و سپاه ایران را از هم پاشیده نکرد، بلکه ارتش در دوران جنگ به بازیابی قدرت خویش پرداخت. سپاه نیز از دوران دفاع مقدس با ایجاد و توسعه سازمان رزم، قدرت خود را افزایش داد. پس از دفاع مقدس، ایران دارای دو سازمان بزرگ نظامی یعنی ارتش و سپاه با ماموریت‌های مشخص شد که بسیاری از افسران پاسدار و ارتشی در جنگ‌های منطقه به عنوان مستشار نظامی حضور پیدا کردند.

به قدرت نظامی سپاه و ارتش، قدرت بسیج هم باید اضافه کرد. در دوران دفاع مقدس نیروهای بسیجی نقش مهمی در اجرای عملیات‌های نظامی داشتند. پس از دفاع مقدس بسیج علاوه بر اینکه قدرت نظامی خود را ارتقا داد، در عرصه‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی هم نقش آفرین شد.

توان موشکی ایران (مهمترین عنصر قدرت بازدارندگی ایران) نیز یادگار دفاع مقدس و سرداران آن است. 17 روز پس از آغاز جنگ تحمیلی، رژیم بعث عراق با موشک فراگ7» که از شوروی خریداری کرده بود، شهر دزفول را مورد حمله موشکی قرار داد. موشک‌باران‌های رژیم بعث عراق تمامی نداشت و موشک‌های عراق به شهرهای میانی کشور هم می‌رسید. در زمستان سال 1362 جنگ شهرها و شلیک موشک‌ها به اوج رسید. ایران پاسخ توپخانه‌ای داد؛ اما همچنان دست موشکی دشمن بعثی بر سر شهرهای ایران بود.

مسئولان به‌دنبال پاسخ دیگری بودند؛ اما سپاه و ارتش موشکی نداشت؛ حتی پیش از انقلاب، شاه چند بار درخواست خرید موشک از آمریکا کرده بود؛ اما آمریکا موافق نبود که ایران به موشک‌های زمین به زمین دست یابد. شاه حتی به آمریکایی‌ها گفته بود که عراق هم‌پیمان شرق و دشمن غرب، دارای موشک‌های فراگ7» و اسکادB» است که ما هم باید موشک داشته باشیم»؛ اما این هم افاده نکرد و آمریکایی‌ها مخالف موشکی شدن ایران بودند.

مسئولان کشور در شورای عالی دفاع به این نتیجه رسیدند از دیگر کشورها موشک خریده شود. سوریه اعلام کرد که موشک‌های اسکادB تحت امرشان نیست و تحت امر مستشاران روسی است. اما اعلام کردند که می‌توانند به نیروهای ایرانی آموزش بدهند. در نتیجه حسن طهرانی‌مقدم به همراه تیمی برای گذراندن دوره‌های آموزشی عازم سوریه شدند. لیبی موافقت کرد تا به ایران موشک بدهد. شلیک موشک‌ها را خودشان انجام دادند؛ اما لیبیایی‌ها در ادامه قطع همکاری کردند. در این شرایط ایران مانده بود و چند موشک که برخی از قطعات آن را نداشت و به‌سختی می‌شد شلیک کرد. 

امروز ایران جزو چند قدرت برتر موشکی دنیاست و اگر روزگاری مجبور بودیم برای شروع کار، از لیبی موشک بخریم و در سوریه آموزش ببینیم، حالا حتی کارخانجات موشک‌سازی سوریه هم ایرانی شده است و همان کشورها از ایران موشک می‌خرند.

از آن پس طهرانی‌مقدم و همکارانش با اتکا به آموزش‌هایی که در سوریه آموخته بودند، با دریافت برخی اقلام موشکی از کره شمالی، اقدام به طراحی روش‌های مبتکرانه‌ای برای شلیک موشک‌ها کردند. 2 موشک از مجموعه اولین موشک‌های واردشده به ایران به مرکزی در وزارت سپاه برده شد تا روی آن مطالعاتی انجام شود. یک روز آیت الله ‌ای رئیس جمهور وقت از آن مرکز بازدید کرد. موشک‌ها هنوز در کانتینر بود و نیروها مطالعات قبل از دمونتاژ را انجام می‌دادند. رئیس جمهور از اینکه موشک‌ها هنوز دست نخورده‌اند، تعجب کرد و توصیه کرد که نهراسید و موشک‌ها را باز کنید تا به نتیجه برسید».

با پایان یافتن جنگ تقویت توان موشکی کشور متوقف نشد. سردار حاجی‌زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه می‌گوید: درست است که جنگ بعد از پذیرش قطعنامه پایان یافت و خیلی از کسانی که مسئول بودند، رفتند دنبال کارهای دیگر ولی جنگ در مرحله جدید برای بچه‌های موشکی شروع شده بود؛ یعنی یکی از کارهای مهم شهید طهرانی مقدم این بود که بعد از پایان جنگ آن انسجامی که بچه‌ها داشتند را حفظ و از فرصتی که پیش آمده بود استفاده کرد برای اینکه کاستی‌ها را برطرف کند».

اراده طهرانی مقدم موجب شد تا ایران به صنعت موشکی دست یابد و اگر اراده، اصرار و سخت‌کوشی او و همراهانش نبود، ایران در حوزه موشکی متوقف می‌شد. امروز ایران جزو چند قدرت برتر موشکی دنیاست و اگر روزگاری مجبور بودیم برای شروع کار، از لیبی موشک بخریم و در سوریه آموزش ببینیم، حالا حتی کارخانجات موشک‌سازی سوریه هم ایرانی شده است و همان کشورها از ایران موشک می‌خرند.



رزمندگان گردان رعد پهپادی سپاه

پهپاد یکی دیگر از حوزه‌های نظامی است که در دوران دفاع مقدس متولد شد و رشد یافت. اگرچه از سال‌ها پیش از جنگ، پرنده‌های هدایت‌پذیر از راه دور (پهپاد) به‌عنوان ابزار اطلاعاتی در ارتش‌های جهان از جایگاه خاصی برخوردار بودند، اما در ارتش ایران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی محلی از اعراب نداشتند.

ضرورت به‌کارگیری پهپادهای شناسایی از روزی مطرح شد که فرماندهان جبهه‌های جنگ با چالشی به‌نام محدودیت پروازی هواپیماهای شناسایی RF4 ارتش روبه‌رو شدند و از عکس هوایی به‌عنوان مهمترین و قابل اتکاترین وسیله کسب اطلاعات و شناخت موقعیت دشمن در صحنه نبرد، محروم شدند. نیروهای جوان مراکز تحقیقاتی دانشگاه‌ها بر آن شدند تا در جهت تأمین جایگزینی پهپاد بسازند. 

اولین تست عملیاتی پهپاد ساخت جهاد دانشگاهی دانشگاه اصفهان موفقیت‌آمیز انجام شد. در نتیجه فرماندهان به جایگزین شدن پرنده‌های بدون سرنشین به‌جای هواپیمای RF4 امیدوار شدند و به‌دستور فرمانده سپاه تشکیل گردان پهپادی ابلاغ شد. نیروهای پهپاد با ارتقای توانمندی پهپادها چه در زمینه عمق پروازی و چه در وسعت میدان عکسبرداری، ابتکارات و نوآوری‌های مختلفی را تجربه کردند که می‌توان به ابتکار در ارتقای موتور و بدنه، ارتقا در کاربری انواع دوربین‌های عکسبرداری در پرنده‌ها، ساخت و تولید لانچر، اسکیت و. اشاره کرد.

ساخت پهپادهای ایرانی از دوران جنگ تحمیلی و با پهپادهای تلاش» و مهاجر» آغاز شد و پس از جنگ با توسعه توان پهپادی، شاهد تولید پهپادهای هدف، شناسایی و رزمی متعددی توسط وزارت دفاع و نیروهای مسلح در کشور بودیم. امروز ایران جزو چند قدرت برتر پهپادی در دنیاست. سرلشکر باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح مهر ماه سال 95 اعلام کرد که روس‌ها برای رسیدن به دانش پهپادی به شدت دنبال کمک ما هستند.

امروز ایران جزو چند قدرت برتر پهپادی در دنیاست. ساخت پهپادهای ایرانی از دوران جنگ تحمیلی و با پهپادهای تلاش» و مهاجر» آغاز شد و پس از جنگ با توسعه توان پهپادی، شاهد تولید پهپادهای هدف، شناسایی و رزمی متعددی در کشور بودیم.

** حزب الله لبنان، سازمان بدر عراق و الگوی دفاع مقدس

دفاع مقدس از همان روزهای جنگ تحمیلی در مرزهای ایران محصور نماند و عامل شکل‌گیری گروه‌های مقاومت در منطقه شد. سال 1361 و پس از حمله اسرائیل به جنوب لبنان، نیروهایی از سپاه و ارتش تحت عنوان قوای محمد رسول الله (ص) عازم سوریه شدند تا برای نبرد با اسرائیل در لبنان آماده شوند؛ اما با هشدار امام خمینی مبنی بر اینکه اقدام اسرائیل، دسیسه‌ای بوده تا ایران را از مسأله اصلی‌اش یعنی جنگ با صدام باز دارد، بخش عظیمی از نیروها به ایران بازگشتند و عده‌ای در سوریه ماندند تا به هدایت و آموزش نیروهای مبارز لبنانی بپردازند.

حضور نیروهای ایرانی در سوریه موجب شکل‌گیری هسته‌های مقاومت در لبنان شد. محسن رضایی فرمانده وقت سپاه می‌گوید: .حاج احمد {متوسلیان فرمانده قوای محمد رسول الله} و سایر دوستان ما که در قالب قوای محمد رسول‌ الله به سوریه و لبنان رفته بودند، فعالیت‌هایی را هم انجام دادند که مهمترین آن‌ها پایه‌‌گذاری تشکیلات مقاومت اسلامی در لبنان بود.»

مهمترین و اساسی‌ترین اقدام حاج احمد متوسلیان در اعزام به جبهه لبنان و سوریه تأسیس و پایه‌گذاری جنبش انقلابی حزب الله لبنان» بود. 

مهمترین و اساسی‌ترین اقدام حاج احمد متوسلیان در اعزام به جبهه لبنان و سوریه تأسیس و پایه‌گذاری جنبش انقلابی حزب الله لبنان» بود. متوسلیان از هنگام قدم نهادن به خاک سوریه تا هنگام اسارت، با سران گروه‌های انقلابی شیعه لبنانی 2 جلسه راهبردی برگزار کرد که در این جلسات حزب الله متولد شد. 

حزب الله لبنان که در سال 1982 (1361) در شهر بعلبک تاسیس شد، امروز به سازمانی بزرگ در نزدیکی مرز اسرائیل تبدیل شده است. رژیم صهیونیستی در جنگ 33 روزه در سال 2006 متحمل شکست سختی از حزب الله لبنان شد. سردار محمدجعفر اسدی فرمانده سابق مستشاران ایرانی در لبنان و سوریه می‌گوید: صهیونیست‌هایی که عبارت جنگ شش‌روزه» را برای خود توهین می‌دانستند و آن جنگ را شش‌ساعته می‌دانستند، چرا پس از 30 سال که همه استکبار پشت سر آن‌ها بودند و سلاح‌های پیشرفته‌تری در اختیار آن‌ها گذاشتند در برابر یک گروه و نه یک کشور شکست خوردند؟ اسرائیلی‌ها در جنگ 33روزه مهماتشان تمام شد و پل هوایی از انگلیس و آمریکا به‌وجود آمد تا به آنان مهمات‌رسانی شود که در نهایت در روز سی و سوم، اسرائیل مجبور به درخواست آتش‌بس شد. حزب‌الله هم اعلام کرد که "ما آخرین گلوله را می‌زنیم و اگر جواب ندادید آتش‌بس را قبول می‌کنیم"، این نوع آتش‌بس برای اسرائیل چه‌معنایی دارد؟»

حزب الله لبنان در جنگ با داعش نیز در سوریه حضور داشت و امروز این گروه نظامی به قدرت بزرگ نظامی در نزدیکی مرزهای رژیم صهیونیستی تبدیل شده است.


رزمندگان لشکر بدر

علاوه بر حزب الله لبنان، سپاه بدر عراق نیز در دفاع مقدس متولد شد. با شروع جنگ تحمیلی، طرفداران انقلاب اسلامی و هواداران امام خمینی در عراق به جبهه‌های ایران آمدند و همکاری خود را با رزمندگان ایرانی آغاز کردند. عمده فعالیت‌های رزمندگان عراقی در جبهه‌های ایران شنود مکالمات بی‌سیم، مترجمی اسرای عراقی، همکاری در شناسایی‌ها و انجام امور فنی بود.

پس از آزادسازی خرمشهر در سال 1361، فعالیت‌های مجاهدان عراقی در جبهه‌های ایران وارد مرحله تازه‌ای شد و مقدمات سازماندهی آنان فراهم شد. هسته اولیه تیپ بدر در سال 1362 و در شرق بصره شکل گرفت. در سال 63 و پیش از اجرای عملیات بدر، رزمندگان عراقی با عنوان گردان‌های شهید صدر در کنار رزمندگان لشکر 25 کربلا، قرارگاه نجف 2 را تشکیل دادند. پس از عملیات نیز مسئولیت پدافندی بخشی از هور به آنان سپرده شد. سال 64 با حکم محسن رضایی فرمانده کل سپاه، اسماعیل دقایقی که اهل بهبهان بود، مسئول سازماندهی نیروهای عراقی و تشکیل تیپ 9 بدر شد.

پس از تشکیل تیپ بدر، فرماندهان سپاه به این نتیجه رسیدند که اسرای داوطلب عراقی هم می‌توانند با عنوان احرار» (تواب) در این یگان حضور یابند. پیش از آن برخی از اسرای داوطلب به صورت انفرادی در برخی از عملیات‌ها شرکت کرده بودند و موفقیت‌هایی هم داشتند. در نخستین فراخوان نیرو از میان اسرای عراقی، حدود 300 تا 500 نفر داوطلب شدند که پس از انجام مصاحبه و شناسایی، جذب و در تیپ بدر سازماندهی شدند.

تیپ بدر در اواخر سال 1365 به لشکر ارتقا یافت و به لحاظ تشکیلاتی زیر نظر مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق قرار گرفت. لشکر بدر همچنین از سال 66 یگان ثابت قرارگاه رمضان شد. ماموریت قرارگاه رمضان انجام عملیات‌های نامنظم در خاک عراق با همکاری اتحادیه میهنی و حزب دموکرات کردستان عراق بود. آخرین عملیاتی که نیروهای لشکر بدر در آن حضور داشتند، عملیات مرصاد بود. در این عملیات رزمندگان عراقی در برابر اعضای سازمان مجاهدین خلق که به دامن صدام پناهنده شده بودند، ایستادند.

تا پایان دفاع مقدس فرماندهی لشکر بدر برعهده سردار نقدی بود و پس از آن مجاهدان عراقی فرماندهی این لشکر را برعهده گرفتند. پس از سقوط صدام در جریان جنگ دوم خلیج فارس، نیروهای لشکر بدر که از طرفداران سید محمدباقر حکیم و سید محمدباقر صدر بودند به عراق بازگشتند و به فعالیت در عرصه‌های نظامی و ی پرداختند و سازمانی را با عنوان بدر» تشکیل دادند که شاخه نظامی آن سپاه بدر نام گرفت.

در سال‌های اخیر و با شکل‌گیری گروه تکفیری داعش در منطقه، سپاه بدر به جبهه مقابله با داعش پیوست. سپاه بدر ستون شکل‌گیری حشدالشعبی (بسیج مردمی عراق) بود. حشدالشعبی با همکاری ارتش عراق توانست داعشی‌ها را از خاک خود بیرون کند.

همچنین در جریان مقابله با داعش از الگوی بسیج در دوران دفاع مقدس بهره گرفته شد و حشدالشعبی و دفاع وطنی در عراق و سوریه شکل گرفت. نیروهای مردمی در عراق و سوریه نقش مهمی در پیروزی‌‌های جبهه مقاومت در برابر داعش داشتند.


یادمان شهدای طلائیه (محل اجرای عملیات خیبر در سال 1362)

** آورده‌های فرهنگی و اجتماعی دفاع مقدس

اما فراتر از دستاوردهای ی، نظامی و سازمانی، دفاع مقدس دستاوردهای فرهنگی و معنوی بسیاری برای جامعه ایران داشت. اعتماد به نفس و خودباوری مهمترین دستاورد معنوی دفاع مقدس است. رهبر انقلاب می‌فرمایند: جنگ هشت‌ساله واقعاً تلخ و خسارت‌بار بود. امّا با همه‌ی این سختی‌ها این حُسن بزرگ را داشت که به جوان ایرانی نشان داد که قادر است، که می‌تواند، اگر اراده بکند و در یک میدانی وارد بشود، خواهد توانست بر رقیب و حریف خودش فائق بیاید.»

رشد باورهای دینی، ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و  و شکوفایی استعدادها و خلاقیت‌ها دیگر ثمره معنوی و اجتماعی دفاع مقدس هستند. خلاقیت و ابتکارات در دفاع مقدس در 4 سطح راهبردی، عملیاتی، تاکتیکی و تکنیکی و فنی بود. در سطح تکنیکی و فنی عموم رزمندگان و مردم نقش داشتند. شرایط سخت جنگ و تحریم‌هایی که آن زمان علیه ایران وضع شده بود، موجب شد تا خلاقیت، ابتکار و نوآوری در دفاع مقدس صورت بگیرد که به طور نمونه می‌توان به ساخت تجهیزات و تسلیحات دفاعی ابتکاری اشاره کرد.

حضور مردم در مناطق عملیاتی دوران دفاع مقدس در قالب کاروان‌های راهیان نور نشان می‌دهد که مردم و جوانان توجه خاصی به فرهنگ دفاع مقدس و فرهنگ ایثار و شهادت دارند. سردار کارگر رئیس ستاد مرکزی راهیان نور کشور روز گذشته اعلام کرد که در سال 97، هفت میلیون نفر از یادمان‌های دفاع مقدس در سراسر کشور بازدید کردند که هفتاد درصد بازدیدکنندگان جوانان بین 15 تا 30 سال بودند.

دفاع مقدس در کنار دستاوردها، درس‌ها و تجاربی هم به همراه داشت. یکی از تجارب دفاع مقدس در حوزه اقتصادی است. در میانه جنگ تحمیلی به دلیل تحریم‌های اعمال شده علیه ایران، درآمدهای نفتی کشور به شدت کاهش یافت. اگرچه کسری بودجه، نیروهای نظامی را در تنگنا قرار داد، اما به دلیل اینکه در راهبرد دفاع مقدس مردم نقش آفرین بودند، پشتیبانی‌های مردم از دفاع مقدس و رزمندگان موجب شد تا عملیات‌های نظامی رزمندگان دفاع مقدس متوقف نشود. مدل مشارکت مردم در اقتصاد دفاع مقدس، می‌تواند الگویی برای دیگر حوزه‌ها در شرایط جنگ اقتصادی باشد. 


مهر ۱۳۶۰ | فلاحی، نامجو، فکوری، کلاهدوز و جهان‌آرا شهید شدند


تاریخ ایرانی: روز ۷ مهر ۱۳۶۰ به دنبال سقوط هواپیمای سی -۱۳۰ ارتش در منطقه کهریزک تهران پنج تن از فرماندهان نظامی کشور سرلشگر ولی‌الله فلاحی جانشین رئیس ستاد ارتش، یوسف کلاهدوز قائم مقام سپاه، سید موسی نامجو وزیر دفاع، جواد فکوری مشاور جانشین ستاد ارتش و محمد جهان‌آرا فرمانده سپاه پاسداران خرمشهر به شهادت رسیدند.

این حادثه در پی موفقیت عملیات ثامن‌الائمه و شکست حصر آبادان به وقوع پیوست، زمانی که فرماندهان نظامی برای ارائه گزارش این پیروزی به امام، عازم تهران بودند. رومه اطلاعات روز هشتم مهر در خبری نوشت: ساعت ۷ و ۱۵ دقیقه دیشب یک هواپیمای باری به علت نامعلومی در منطقه میدان تیر کهریزک سقوط کرد. بر اساس گزارش خبرنگار ما به نقل از شاهدان عینی ساعت ۷ و ۱۵ دقیقه دیشب بعد از شنیدن صدایی مهیب در نزدیکی کهریزک، روبروی میدان تیر متوجه آتش‌سوزی وسیعی شدیم. بلافاصله برای آگاهی از چگونگی آن به محل رفتیم و مشاهده کردیم یک هواپیما در حال سوختن است و عده‌ای نالان خودشان را از هواپیما به بیرون می‌اندازند. بلافاصله با کمک عده‌ای از اهالی منطقه برای کمک به مجروحین بسیج شدیم و عده‌ای را که قدرت و توانایی داشتند و سالم بودند از داخل هواپیما بیرون آوردیم. پس از مدتی ۳ هلی‌کوپتر متعلق به ارتش و نیروی هوایی برای کمک و اعزام مجروحین به محل آمدند و در همین موقع ماموران آتش‌نشانی و اورژانس و پاسداران به منطقه آمدند و با کمک برادران ارتش و سپاه مجروحان را با هلی‌کوپتر به بیمارستان‌ها انتقال دادند. شاهدان عینی به خبرنگار ما گفتند پس از سقوط، هواپیما به مدت چند ساعت می‌سوخت که با کمک ماموران و نیروهای مردمی آتش خاموش گردید در حالی که از هواپیما جز آهن‌پاره چیز دیگری نمانده بود. خبرنگار ما که از هواپیما دیدن کرد گزارش می‌دهد که در اثر سقوط هواپیما جلو و قسمتی از وسط هواپیما از بین رفته و مقداری از دم هواپیما سالم است. شاهدان عینی گفتند ما شنیدیم که هواپیما حامل عده‌ای از رزمندگان مجروح جبهه‌های جنوب و تعدادی از جنازه‌های شهدای جبهه‌های جنوب بوده و از اهواز به تهران می‌آمده است.»

همان روز ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران در رابطه با سانحه سقوط هواپیما در کهریزک بیانیه‌ای صادر کرد. در این بیانیه آمده بود: بسمه‌تعالی- هموطنان عزیز و شهیدپرور ایران، یک فروند هواپیمای سی -۱۳۰ ارتش جمهوری اسلامی ایران که حامل شهدا و مجروحین جنگ بوده، در روز گذشته از اهواز عازم تهران بود در ساعت ۱۹ شب گذشته دچار سانحه شده و در منطقه میدان تیر کهریزک سقوط می‌نماید، در این حادثه تعدادی از سرنشینان هواپیما نیز شهید و تعدادی مجروح و مصدوم می‌شوند، موضوع تحت بررسی و تحقیق می‌باشد که پس از تکمیل نتیجه به آگاهی هموطنان عزیز خواهد رسید.»

ستاد مشترک در بیانیه دیگری که ساعاتی بعد منتشر کرد با اشاره به اسامی برخی از شهدای این واقعه اعلام کرد مراسم تشییع آنان روز پنج‌شنبه ۹ مهر برگزار می‌شود. در بیانیه دوم ستاد مشترک آمده بود: امروز ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران با کمال افتخار و سرافرازی گلگون‌کفنانی دیگر را به انقلاب اسلامی ایران هدیه نمود. گلگون‌کفنانی که از بدو پیروزی انقلاب همه چیز خود را وقف این انقلاب نموده و در این راه هرگونه تالم و تاثرات روحی و جسمی را به جان خریده بودند. گلگون‌کفنانی که به انقلاب اسلامی ایران و رهبر عظیم و عزیز آن عشق ورزیده و در این راه سر از پای نشناخته و پروانه‌وار گرد شمع وجود آنان سوختند. اینان به آرزوی قلبی خود که همانا آرزوی فرد فرد پرسنل مسلمان و متعهد و جان بر کف نیروهای مسلح است نائل گشته و به لقاالله پیوستند. ایشان همچون دیگر شهدای نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران از سرباز تا سپهبد شهید قرنی با افتخار زیستند، با سرافرازی و سربلندی در راه حفظ دستاوردهای انقلاب مبارزه کرده و جانانه سر در این راه جان به جان آفرین تسلیم نمودند. سرلشکر شهید ولی فلاحی جانشین ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران، سرتیپ نامجو وزیر دفاع و نماینده امام در شورای عالی دفاع و فرمانده دانشکده افسری، سرتیپ شهید فکوری وزیر دفاع سابق و فرمانده سابق نیروی هوایی و مشاور رییس ستاد مشترک ارتش و برادر شهید کلاهدوز قائم مقام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران از این خیل بودند که در حادثه جانخراش سقوط هواپیمای سی -۱۳۰ همراه تعداد دیگری از برادران ارتشی و سپاه پاسداران و بسیج مستضعفین ندای حق را لبیک گفته و در جوار رحمتش قرار گرفتند.»

شورای موقت ریاست جمهوری هم همان روز با صدور بیانیه‌ای شهادت جمعی از فرماندهان و سربازان ارتش و سپاه در سانحه سقوط هواپیما را تسلیت گفته و اعلام کرد: برای بررسی درباره علت و چگونگی این سانحه هوایی دستورات لازم به مسئولان امر داده شده است.»

رومه جمهوری اسلامی دو روز بعد از حادثه اسامی ۴۱ تن از افرادی که در این حادثه شهید یا مجروح شده بودند را به چاپ رساند. این رومه نوشت: یک مقام آگاه انتظامی که در محل سقوط هواپیمای نظامی سی- ۱۳۰ حضور داشته است در یک گفت‌وگوی اختصاصی با جمهوری اسلامی لیست سرنشینان هواپیمای سقوط کرده را اعلام کرد. این مقام مطلع در همین گفت‌وگو از سرنوشت مسافرینی که اسمشان اعلام شده اظهار بی‌اطلاعی کرد و گفت که نمی‌داند این افراد شهید شده‌اند یا مجروح. وی از توضیح بیشتر در مورد حادثه خودداری کرد و گفت اطلاعات بیشتر را هیات بررسی‌کننده این موضوع اعلام خواهد کرد ولی تعداد مسافرین که شامل مجروحین- شهدا و سرنشین سالم بوده است، ۱۰۰ تن می‌باشد.»

رومه اطلاعات هم همان روز فهرستی از شهدای احتمالی حادثه سقوط سی- ۱۳۰ منتشر کرد که تعداد زیادی از اسامی آن با فهرست رومه جمهوری اسلامی مشترک بود اما نکته قابل توجه در هر دوی این فهرست‌ها این بود که نامی از شهید محمد جهان‌آرا در میان نبود. رادیو تلویزیون نیز همچون مطبوعات که آن زمان بیشتر اخبارشان متاثر از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بود، اشاره‌ای به نام فرمانده شهید سپاه خرمشهر نکرد. این سکوت خبری ادامه داشت تا حوالی چهلم شهدای سقوط که سپاه پاسداران در بیانیه دعوت به مراسم چهلمین روز شهادت سرنشینان سی- ۱۳۰ در مدرسه فیضیه قم در کنار نام ۴ فرمانده شهید ارتش و سپاه به نام شهید محمد جهان‌آرا نیز اشاره کرد. در بیانیه سپاه پاسداران که در روز ۱۸ آبان ماه منتشر شد، آمده بود: به مناسبت چهلمین روز شهادت سرداران شهید برادران ارتشی فلاحی، نامجو، فکوری و برادران پاسدار کلاهدوز، جهان‌آرا و دیگر شهدای سانحه هوایی مجلس بزرگداشتی در شهر خون و قیام در مدرسه فیضیه قم از ساعت ۱۴:۳۰ تا ۱۶:۳۰ امروز (دوشنبه) برپاست به پاس احترام به خون این شهیدان عزیز و تاکید بر ادامه راه‌شان تا پیروزی نهایی اسلام بر کفر و همگام با ت متعهد و بیدارمان در این مجلس شرکت می‌کنیم.»

علت سقوط چه بود؟

هرچند ابهام‌ها درباره دلایل سقوط هواپیمای سی -۱۳۰ ارتش در هفتم مهر ۱۳۶۰ همچنان پابرجاست و روایت‌های گوناگونی از واقعه بیان شده است اما روایت کمک خلبان این پرواز از دیگر احتمالات بیشتر مورد توجه واقع شده است. محمود خرم‌دل که از حادثه جان سالم به در برده است، چند سال قبل در این‌باره به ماهنامه صنایع هوایی گفت: پس از ترک اهواز همه چیز مرتب بود تا حدود ساعت ۸ شب به نزدیک کوه‌های حسن آباد قم رسیدیم. در این زمان سیستم برق هواپیما به طور کامل از کار افتاد و تاریکی همه جا را فراگرفت و تنها چراغ‌های حرم عبدالعظیم دیده می‌شدند. بر اثر قطع برق موتورهای هواپیما نیز خاموش شدند و سیستم هیدرولیک هدایت از کار افتاد…» ماهنامه صنایع هوایی در شماره ۱۷۶ خود طی گزارشی که درباره سقوط سی- ۱۳۰ به همراه این گفت‌وگو منتشر کرد، نوشت: فکوری ابتدا به کابین خلبان آمد و با چراغ قوه سعی کرد که مشکل را برطرف کند و بعد برای باز کردن دستی چرخ‌ها رفت. چنین احساس می‌شد که فکوری فهمیده است مشکل فرا‌تر از قطع برق است. از آنجا که فرمان هواپیما تریم شده بود هواپیما با سرعتی آهسته و به طور افقی به سمت زمین در حرکت بود. به همین دلیل هواپیما در بیابان فرود آمد. از آنجا که یکی از چرخ‌ها قفل نشده بود، هواپیما به یک سمت خم شده و روی زمین کشیده شد. کمک خلبان با بازکردن پنجره از هواپیما خارج شد و لحظاتی بعد هواپیما با ۸۰۰۰ پوند سوخت منفجر گردید. ۴۵ دقیقه بعد یک بالگرد برای کمک به بازماندگان حادثه به محل آمد.»

آنچنان که از سخنان خرم‌دل و گزارش ماهنامه مذکور برمی‌آید کادر پرواز در زمان سقوط می‌دانسته‌اند که موتور‌ها را از دست داده‌اند با این حال توانسته‌اند هواپیما را بر زمین بنشانند. این در حالی است که این فرود، ده‌ها کشته برجای گذاشته است که درباره آمار بالای آن دلیل دیگری مطرح است. به گفته برخی مسئولان اینکه تابوت‌های حامل کشته‌شدگان عملیات ثامن‌الائمه که در انتهای هواپیما قرار داشت با سرعت بسیار بالا به سمت جلو پرتاب شده بود آمار شهدا را بالا برده بود. این روایت بعد‌ها منجر به این شد که حمل تابوت به این شکل در هواپیماهای ترابری ممنوع شود. هواپیماهای ترابری سی- ۱۳۰ در آن زمان دو گردان بودند که نقش اصلی را در ترابری نیرو‌ها، مجروحان و شهدا بین اهواز و تهران برعهده داشتند.



نا بر روایتی هشتم صفر سال 35 هجری قمری مصادف با سالروز وفات بزرگ‌مردی از صحابه خاص رسول‌الله(ص) است.
بنا بر روایتی هشتم صفر سال 35 هجری قمری مصادف با سالروز وفات بزرگ‌مردی  از صحابه خاص رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله است. نامش، "روزبه" بود و همانند پدرانش به آئین زرتشت معتقد بود، سال‌ها گذشت تا با دین مسیحیت آشنا شد و به این آئین گروید. بعد از این‌که با کشیشان مسیحیت آشنا شد، او را به دین و آیین جدیدی نوید دادند. وی به دنبال این دین و پیامبر آخرامان می‌گشت تا گمشده‌اش را یافت و اسلام آورد. و بعد از این‌که اسلام را پذیرفت، پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم نام وی را به "سلمان" تغییر دادند.

  آن‌چنان در مسیر اطاعت از ولایت و دین‌داری پیشرفت که پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله در مورد او فرمود: یا سلمان أنت من أهل البیت و قد آتاک الله العلم الاوّل والآخر والکتاب الاوّل والکتاب الآخر؛ ای سلمان، تو از اهل‌بیت ما هستی و خدای سبحان به تو دانش نخستین و واپسین را عنایت کرده است و کتاب اول (نخستین کتابی که بر پیامبران الهی نازل‌شده بود) و کتاب آخر (قرآن مجید) را به تو آموخته است. [1]

سلمان دارای فضائل و مناقب زیادی است. به‌طوری‌که در آیاتی از قرآن کریم به سلمان و قوم وی اشاره‌شده و نیز در روایات بسیاری از مقام و منزلت سلمان یادشده است.

پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم  در مورد وی می‌فرمایند: هر که می‌خواهد به مردی بنگرد که خداوند قلبش را به ایمان درخشان کرده، به سلمان بنگرد.» [3]
و در حدیثی دیگر فرموده‌اند: اگر دین در ثریا بود، سلمان به آن دسترسی پیدا می‌کرد.» [4]

در آیه 38 سوره محمد آمده است: هَاأَنتُمْ هَؤُلَاء تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَمِنکُم مَّن یَبْخَلُ وَمَن یَبْخَلْ فَإِنَّمَا یَبْخَلُ عَن نَّفْسِهِ وَاللَّهُ الْغَنِیُّ وَأَنتُمُ الْفُقَرَاء وَإِن تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَیْرَکُمْ ثُمَّ لَا یَکُونُوا أَمْثَالَکُمْ;
آری شما همان جمعیتی هستید که دعوت برای انفاق درراه خدا می‌شوید و بعضی از شما بخل می‌ورزند، و هر کس بخل کند نسبت به خود بخل کرده است، و خداوند بی‌نیاز است و شما همه نیازمندید و هرگاه سرپیچی کنید خداوند گروه دیگری را بجای شما می‌آورد که مانند شما نخواهند بود.

هنگامی که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) آیه شریفه (وَإِن تَتَوَلَّوْا) را تلاوت کردند، حاضران عرض کردند: ای رسول خدا! کسانی که اگر ما اعراض کردیم خدا آنان را جانشین ما می‌کند و آنان مانند ما نخواهند بود، کیانند؟ رسول خدا دست بر ران سلمان فارسی زد و فرمود: این و طایفه‌اش هستند. (سپس اضافه نمود:) اگر دین خدا آویزه ستاره ثریا باشد، حتماً مردانی از فارس به آن خواهند رسید. [5]

در آیه 54 سوره مائده آمده است: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ
ای کسانی که ایمان آورده‌اید هر کس از شما از آئین خود بازگردد (به خدا زیانی نمی‌رساند) خداوند در آینده جمعیتی را می‌آورد، که آن‌ها را دوست دارد و آن‌ها (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع و در برابر کافران نیرومندند، آن‌ها درراه خدا جهاد می‌کنند و از سرزنش ‍ کنندگان هراسی ندارند. این فضل خدا است که بهر کس بخواهد (و شایسته ببیند) می‌دهد و (فضل) خدا وسیع و خداوند داناست.

شخصی درباره منظور این آیه از پیامبر (صلی الله علیه وآله) پرسید، پیامبر (صلی الله علیه وآله) دست بر شانه یا گردن سلمان زد و فرمود: هذا وَ ذَوُوهُ»; منظور آیه، این شخص و قوم او هستند. آنگاه فرمود: لو کانَ الدّینُ بالثُریّا لتناوَلَه رجالٌ مِن أبناءِ فارس.» [6]

منظور از اهل مشرق»، اصحاب الرایات السود»، اهل خراسان» و الرجل الخراسانی»، فرس»، اعاجم»، موالی»، بنوالحمراء»، قوم سلمان»، اهل‌قلم» و اهل طالقان» که در برخی از احادیث به چشم می‌خورند، ایرانیانند. اینان زمینه ساز حکومت حضرت مهدی (علیه‌السلام) هستند. رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: مردمانی از مشرق زمین قیام می‌کنند و زمین را برای حکومت جهانی مهدی آماده می‌سازند. [7]

روزی سلمان فارسی در مسجد پیامبر (صلی الله علیه وآله) نشسته بود، عده ای از بزرگان اصحاب نیز حاضر بودند، سخن از اصل و نسبت به میان آمد. هر کس درباره اصل و نسب خود، چیزی می‌گفت و آن را بالا می‌برد. نوبت به سلمان فارسی رسید. به او گفتند: تو از اصل و نسب خودت بگو. این مرد فرزانه و تعلیم یافته و تربیت شده مکتب اسلام، به‌جای آنکه از اصل و نسب و افتخارات نژادی سخن بگوید، گفت: أَنا سَلمانُ بنُ عبداللّهِ کُنتُ ضالّاً فَهَدانی اللّهُ ـ عزَّو جَلَّ ـ بِمُحَمَّد، و کُنتُ عائلا فأغنانی اللّهُ بِمُحمَّد و کُنتُ مَملُوکاً فَأعتَقِنی اللّهُ بِمُحَمَّد»; نام من سلمان است و فرزند یکی از بندگان خدا هستم. گمراه بودم، خداوند به‌وسیله محمد، مرا راهنمایی کرد. و فقیر بودم، خداوند به‌وسیله محمد، مرا بی نیاز کرد. برده بودم، خداوند به‌وسیله محمد، مرا آزاد کرد.

در این هنگام، رسول خدا (صلی الله علیه وآله) وارد شد و سلمان آنچه را گذشته بود، به عرض آن حضرت رساند. رسول خدا رو به آن جماعت، که همه از قریش بودند، کرد و فرمود: ای گروه قریش! نسب افتخارآمیز هر کس، دین اوست; مردانگی هر کس، خوی و شخصیت اوست; و اصل و ریشه هر کس، عقل و ادراک او.
سپس پیامبر (صلی الله علیه وآله) آیه 13 سوره حجرات را خواندند:

یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ
ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم، و تیره‌ها و قبیله‌ها قراردادیم، تا یکدیگر را بشناسید، ولی گرامی‌ترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست، خداوند دانا و خبیر است.


و به سلمان فرمودند: هیچ یک از اینان بر تو برتری ندارند، مگر به ملاک پرهیزگاری. اگر تقوای تو از آنان بیشتر است، از آنان برتری. [8]


وفات حضرت سلمان

سلمان، پس از عمری طولانی و بابرکت، در اواخر خلافت عثمان در سال 35 ه. ق وفات یافت. [9]

اصبغ بن نباته می‌گوید: همین که سلمان از دنیا رفت و هنوز ما جنازه ی او را از قبرستان برنداشته بودیم، ناگهان مردی را سوار بر استر دیدیم که خیلی غمگین بود. از استر پیاده شد و بر ما سلام کرد و ما جواب سلام او را دادیم، گفت: در مورد غسل و نماز و کفن و دفن جنازه ی سلمان، جدیت و شتاب کنید.»  ما او را کمک کردیم، او برای حنوط و کفن‌ودفن، کافور آورده بود. به دستور او آب آوردیم، او جنازه ی سلمان را غسل داد و کفن کرد و نماز بر جنازه خواندیم و جنازه را دفن نمودیم.
آن مرد، امیرمؤمنان علی علیه‌السلام بود که خودش لحد قبر سلمان را چید و قبر را پوشانید. حضرت علی (علیه‌السلام) در آخر کار با دست خود بر روی قبر سلمان شعر زیر را نوشتند:

وفدت علی الکریم به غیر زاد *** من الحسنات والقلب السلیمی
وحمل زاد اقبح کل شیی *** اذا کان الوفود علی الکریمی
بدون هیچ زاد و توشه ای از حسنات و قلب سلیم بر شخص کریمی وارد شدم
و در پیشگاه کریم بردن زاد و توشه زشت‌ترین کار است
[10]

حضرت سلمان در شهر مدائن از این دنیای فانی هجرت نمود. مرقد شریف او در ایوان مدائن (پنج فرسخی بغداد و در نزدیکی تاق کسری) قرار دارد که محل زیارت بسیای از مسلمانان است.


شکست حصر آبادان به روایت طراح عملیات ثامن‌الائمه

شکست حصر آبادان به روایت طراح عملیات ثامن‌الائمه»

سرلشکر رحیم صفوی می‌گوید: در عملیات شکست حصر آبادان با دانشجوی رزمنده‌ای آشنا شدم که تحصیل در رشته مهندسی را در یکی از دانشگاه‌های امریکا رها کرده و مستقیم به جبهه آمده بود.

 حصر آبادان از هشتم آبان سال 1359 تا 5 مهرماه سال 1360 به طول انجامید که این امر از اهمیت ویژه‌ای در استراتژی نظامی دو طرف برخوردار بود. هنگامی که آبادان در محاصره دشمن قرار گرفت؛ حضرت امام خمینی(ره) خطاب به نیروهای مسلح فرمودند که: حصر آبادان باید شکسته شود» در پی دستور بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران؛ یکی از 4 عملیات بزرگ و برجسته تاریخ دفاع مقدس به نام عملیات ثامن الائمه» رقم خورد که از آن به عنوان یک نقطه عطف در راهبرد جنگ یاد می‌شود.

سردار رحیم صفوی ششمین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که از سال 1376 تا سال 1386 مسئولیت فرماندهی سپاه را برعهده داشت. او که یکی از فرماندهان هشت سال دوران دفاع مقدس است، هم اکنون دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا است. رحیم صفوی طراح عملیات ثامن‌الائمه» یا همان شکست حصر آبادان بود. او درباره این عملیات معتقد است:در سیستم‌ فرماندهی‌ سنتی‌ که‌ مسئولیت‌ جنگ‌ را به‌ عهده‌ داشت‌ و در رأس‌ آن‌ها بنی‌صدر و گروه‌ نظامیانی‌ تحت‌ تأثیر او بودند، امکان‌ حرکت‌ و میدان‌ دادن‌ به‌ نیروهای‌ مردمی‌ و بسیجی‌ امری‌ غیرمحتمل‌ بود و باید طرح‌ریزی‌ عملیاتی‌ خارج‌ از آن‌ سیستم‌ و با توجه‌ به‌ فرمان‌ حضرت‌ امام‌ و روحیه‌‌ انقلابی‌ و شهادت‌طلبی‌، انجام‌ می‌گرفت.»

در پنجم مهر ماه 1360 شکست حصر آبادان محقق شد.

بر اساس خاطرات "سردار رحیم صفوی" طبق آخرین هماهنگی، نیروهای عمل کننده در هر محور به این صورت مشخص شد:

الف) محور دارخوین: 1- سپاه با شش گردان و یک دسته زرهی 2- تیپ 3 از لشکر 77 با دو گردان پیاده و یک گردان تانک.

ب) محور فیاضیه: 1- سپاه با شش گردان پیاده 2- تیپ 2 از لشکر 77 با سه گردان پیاده و یک گردان زرهی.

ج) محور ایستگاه هفت و دوازده: 1- سپاه با پنج گردان پیاده و یک گردان احتیاط 2- تیپ1 از لشکر 77 با دو گردان پیاده، یک گردان تانک و یک گروهان سوار زرهی.

د) محور جاده ماهشهر-آبادان: 1- سپاه با یک گردان پیاده 2- ژاندارمری با یک گردان پیاده.

شکست حصر آبادان که مرهون همکاری نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود باعث شد تا امام(ره) نیز از این همکاری و هماهنگی تمجید کنند. ایشان در همان روز 5 مهر در پیامی خطاب به فرماندهان ارتش و سپاه، "تیمسار سرتیپ فلاحی، تیمسار سرتیپ ظهیرنژاد، و محسن رضایی" فرمودند: تلگراف شما در خصوص فتح بزرگ که خداوند تعالی نصیب ارتش، نیروی هوایی و هوانیروز، سپاه پاسداران، بسیج، ژاندارمری، فداییان اسلام، و سایر نیروهای مردمی فرموده و محاصره آبادان به طور کامل شکسته شده است واصل گردید. اینجانب این پیروزی بزرگ را به فرماندهان تمامی نیروهای مسلح و به سربازان ارجمند و سپاهیان نیرومند تبریک می‌گویم.

سردار رحیم صفوی در روایتی که در دفتر اول مجموعه خاطرات شب‌های خاطره به‌کوشش مجتبی عابدینی آمده است به نقل بخشی از خاطرات خود در شکست حصر آبادان با عنوان رمز عبور» می‌پردازد. او خاطره خود را اینگونه روایت می‌کند:

در روزهای شکننده و غم‌آلود آغاز جنگ تحمیلی، من مسئول عملیات در کردستان بودم. با عده‌ای در حدود 300 نفر به اهواز رفتیم. به شهری که خالی از سکنه بود و زیر آماج گلوله‌های توپ و خمپاره، شبیه شهر ارواح شده بود. جبهه سر و سامانی نداشت و نیروهای دشمن م پشت دروازه‌های شهر انتظار می‌کشیدند. تنها نقطه‌ای که می‌توانست ما را دلگرم کند، ستادی بود که در آن رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌الله ‌ای، شهید چمران و عده‌ای از فرماندهان ارتش و سپاه بودند و تصمیم داشتند به عنوان تنها راه‌ چاره، خندقی در اطراف شهر ایجاد کنند تا تانک‌های عراقی نتوانند دیواره دفاعی شهر را درهم بکوبند. با آنکه به فرمان امام راحل سیل رهروان مکتب حق به سوی جبهه سرازیر شده بود، اما بنی‌صدر که اعتقادی به حرکت دلاورانه مردم نداشت، از تحویل سلاح و مهمات به نیروی حزب‌الله خودداری می‌کرد و می‌گفت: شما اصلاً نمی‌فهمید جنگ یعنی چه؟! و امام هم نباید مردم را جلوی گلوله عراقی‌ها بفرستد. راه عاقلانه سازش ی با صدام است.»

ما دل‌مان به امام خوش بود و فرمان‌های ایشان که به ما روحیه می‌داد. امام(ره) گفته بودند که: چنان سیلی به گوش صدام بزنیم که دیگر از جایش بلند نشود.» و مردم لبیک گفته و در پایگاه منتظران شهادت آموزش دیده و سازماندهی می‌‌شدند و به جبهه می‌رفتند. چیزی نگذشت که با خلع بنی‌صدر، نیروهای حزب‌الله جان دوباره‌ای گرفتند و پیروزی‌های درخشانی کسب کردند. امام (ره) فرموده بودند که: امروز دفاع مثل نماز واجب است.» و مردم با توکل به خدا سنگرها را یکی پس از دیگری تصاحب می‌کردند. خدا پشتوانه محکم ملت ما بود و من در همه عملیات نصرت خدا را به چشم می‌دیدم.

آن روزها به‌گونه‌ای در رنج و فشار بودیم که نفرات همراه ما نیز مجبور بودند در شبانه روز فقط یک وعده غذا بخورند. بی‌سلاح و کم تجربه بودیم. تاکتیک دشمن را نمی‌شناختیم، اما مصمم بودیم حمله چریکی را از کنار کارون تا سلیمانیه سازماندهی کنیم. به‌زودی طرح شکل گرفت و به اجرا درآمد. با همین افراد اولین خط دفاعی جبهه خط پدافندی شیر» را در مهرماه 1359 تشکیل دادیم. شهید مهندس طرحچی» برای ما از کنار کارون تا جاده اهواز خاکریزی ساخت که از پشت آن با یک نیروی 320 نفره، چهار کیلومتر پیش روی کردیم. دشمن 12 شبانه روز پاتک کرد، اما نتوانست این خط پدافندی را درهم بشکند.

در عملیات شکست حصر آبادان با دانشجوی رزمنده‌ای آشنا شدم که تحصیل در رشته مهندسی را در یکی از دانشگاه‌های امریکا رها کرده و مستقیم به جبهه آمده بود. او عاشق شهید بهشتی» بود و پس از انفجار در دفتر حزب جمهوری، همیشه بغض در گلو داشت. می‌گفت: آرزویم این است که شهید بشوم و بدنم چون بهشتی بسوزد.» این دانشجو در یک عملیات به شهادت رسید. پیکر او را در هواپیمایی گذاشتیم که شهیدان: جهان آرا»، کلاهدوز» و سرتیپ فکوری» در آن قرار داشتند. هواپیما در نزدیکی تهران سقوط کرد و جنازه این شهید در آتش سوخت. خداوند این‌گونه مؤمنین را به آرزوی‌شان می‌رساند.

نیروهای ما به تدریج تقویت می‌شدند. بعد از فتح آبادان ما سه گردان داشتیم و برای فتح بستان سه تیپ مستقل تشکیل دادیم. گردان‌ها که پیش از این نیروهای کمتری در اختیار داشتند و با شهدا و زخمی‌های کمتری رو به رو بودند، در تیپ خود با تعداد بیشتری شهید و مجروح رو به رو شدند. آن‌ها که خود را مسئول می‌دانستند استعفا دادند و خواستند در مسئولیت پایین‌تری انجام وظیفه کنند.

سخنان سرلشکر رضایی و دیگران مؤثر نیفتاد و ایشان بر تقاضای خود اصرار داشتند. در معیت سرلشکر رضایی و این فرماند‌هان در اتاق کوچک جماران به حضور حضرت امام(ره) شرفیاب شدیم. ایشان ماجرا را به دقت بسیار شنیدند. سپس چشمان پرنفوذشان را به ما دوختند و پس از مکث کوتاهی فرمودند: بروید خدا را شکر کنید که شما را برای دفاع از اسلام در این برهه از زمان به وجود آورده است. اسامی شهدای شما از قبل، در لوح محفوظ الهی ثبت شده است. بروید، با تدبیر عمل کنید و پس از آن نگران نباشید که چند نفر به شهادت خواهند رسید یا شما چند نفر را خواهید کشت.» بچه‌ها با شنیدن این سخنان چنان قوت گرفتند که خبر حماسه‌آفرینی بزرگ آن‌ها همه جا پخش شد. از این جمع، امروز تنها مهندس سردار جعفری» باقی مانده است و دیگران به لقاءالله پیوسته‌اند.

در قضیه حصر آبادان برادر رشید و قدبلندی به نام رضا رضائیان» فرمانده یکی از گروهان‌های ما بود. او در شب عملیات به برادرش حسن» سفارشی کرد و به دل تاریکی زد. پس از طی کیلومترها و کشتن تعداد زیادی از نفرات دشمن خودش هم شهید شد. پس از پیروزی تلاش زیادی شد تا جنازه‌اش را پیدا کنند اما نشد. تا اینکه یک شب به خواب برادرش آمد و گفت که عراقی‌ها او را در کدام نقطه خاک کرده‌اند! حسن و بچه‌ها به آن نشانی رفتند، محل را کندند و آن‌ها را پیدا کردند. الان هم در آن نقطه (روستای محمدیه آبادان) بقعه‌ای به یادشان ساخته شده است.


شفقنا _ در تقویم، هفتم ماه صفر روز میلاد امام موسی کاظم (علیه السلام) اعلام شده است در صورتی که این تاریخ طبق قول صحیح مصادف با شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام) می باشد. از دیرباز در حوزه هزار ساله نجف اشرف هفتم صفر را روز شهادت امام مجتبی علیه السلام می دانند و شیعیان عراق و سایر کشورها نیز در این روز برای سبط اکبر؛ امام مجتبی علیه السلام اقامه عزا می کنند اما در ایران شهادت سبط اکبر بیست و هشتم صفر است همزمان با رحلت پیامبر اعظم. چرا ؟!

در وقوع شهادت سبط اکبر پیامبرصلی الله علیه و آله»، امام مجتبیعلیه السلام» در ماه صفر، بین علمای شیعه اختلافی وجود ندارد. ، لکن در میان علمای شیعه درروز شهادت امام(علیه السلام) سه قول وجود دارد

قول اول: (آخر ماه صفر)

روز آخر ماه صفر که قائل آن ‌شیخ کلینیقدس سره»می‌باشد و لازم به ذکر است که این قول را تنها ایشان ذکر کرده و قول منفردی است که با تمام وجاهت و بزرگی وی هیچ یک از علمای شیعه تا این زمان از او تبعیت ننموده‌اند. ( لذا از بررسی این قول صرف نظر میکنیم. )

قول دوم:(۲۸ صفر)

اولین قائل آن شیخ مفیدقدس سره»  در کتاب (مسارّ الشیعه) می‌باشد. واین  در حالی است که خود شیخ مفید در کتاب دیگرش بنام (الارشاد)از ذکراین روز به عنوان روز شهادت خودداری نموده است و تنهابه ذکر ماه صفر اکتفا کرده است

دومین قائل به این قول شیخ طوسیقدس سره»  در کتاب (تهذیب الاحکام) است. و با توجه به اینکه شیخ کلینی و شیخ مفیدقدس سرهما»  در شمار مشیخه او قرار داشته‌اند، تنها از کلام شیخ مفیدقدس سره» در کتاب (الارشاد) تبعیّت کرده است و روز خاصی را معین نکرده است. که از عدم التزام و تعیین نکردن او به روز خاص در ماه صفر، می‌توان استفاده نمود که کلام شیوخ خود (کلینی و شیخ مفید) در بیست و هشتم و آخر ماه صفر را نپذیرفته است.

البته لازم به ذکر است که قول بیست و هشتم صفر از سوی برخی مثل شیخ طبرسی و ابن شهرآشوب مازندرانیقدس سرهما»  مورد تأیید قرار گرفته است، لکن پس از قرن ششم تا این زمان قائلی ندارد.

قول سوم:(۷صفر)

این قول مشهور میباشد و از دو جهت حائز اهمیت است

جهت اول: از جهت قائلین به آن، در کمّ و کیف

این قول از جهت قائلین به آن، در کمّیت و کیفیت نسبت به قائلین دو قول مذکور برتری دارد.

اما از جهت کیفیت؛ در لسان روایات به روز دقیق شهادت امام (علیه السلام) اشاره شده است و این خود نشان از ترجیح این قول نسبت به اقوال دیگر است بگونه‌ای که در روایات به روز پنجشنبه اشاره شده است.

اما از جهت کمیت تعداد قائلین این قول، از قائلین دو قول مذکور بیشتر است. که در ادامه به اسناد آن اشاره میکنیم.

لازم به ذکر است که بنابر اسناد موجود، این قول از زمان امام کاظمعلیه السلام» رواج داشته و از سوی قاسم بن ابراهیم الرسّیالبرسی» ۱۶۹-۲۴۶ ه‌ق عنوان شده است.

قبل از ورود به بحث لازم است که قاسم بن ابراهیم را از دیدگاه رجالییون معرفی کنیم

نجاشی رجالی بزرگ در مورد قاسم بن ابراهیم اینگونه می‌نویسد: قاسم پسر ابراهیم طباطبا پسر اسماعیل پسر ابراهیم پسر حسن مثنّی پسر امام مجتبیعلیه السلام»است. او صاحب کتاب (تثبیت الامامه) می‌باشد که از امام صادقعلیه السلام» با واسطه و از امام کاظمعلیه السلام» بدون واسطه روایت می‌کند».

ابوالحسن العمری در کتاب (المجدی فی انساب الطالبییّن) می نویسد: کنیه او ابامحمّد فردی عفیف و زاهد بوده است و از سلاطین جور وقت دوری جسته و هدایا و مراحم آنان را اگر چه از طلا و نقره بوده، نپذیرفته است و مردم را به وصایت امام رضاعلیه السلام» دعوت می کرده و از سال ۲۲۰ه‌ق تا ۲۴۶ ه‌ق که از دنیا رحلت نمود، درجبل الرسّکوهی در نزدیک حله» مخفی بوده است.

همچنین آقا بزرگ تهرانی از او تمجید بسیار نموده است و فرموده است: او سیدی شریف و از سادات بنی الحسنعلیه السلام» است.

از این روایت قاسم بن ابراهیم، بزرگانی از فقهاء همچون شهید اول،  کفعمی، والد شیخ بهائی، شیخ بهائی در (توضیح المقاصد)، علامه مجلسی در (بحار الانوار)، شیخ عبدالله بحرانی در (عوالم العلوم)، شیخ محمد حسن نجفی در (جواهر الکلام)، شیخ جعفر کاشف الغطاء در (کشف الغطاء) و شیخ عباس قمی در (انوار البهیّه)قدس سرهم» پس از قرن هفتم تا زمان حاضر تبعیت نموده‌اند؛ که به برخی از این روایات اشاره میکنیم:

اسناد وارده در کتب حدیثی مبنی بر شهادت در روز ۷ ماه صفر

سند اول: تثبیت الامامه»

قدیمی ترین منبعی که در این زمینه تا به حال یافت شده کتاب  تثبیت الامامه»تالیف سید قاسم بن ابراهیم الرسی» است که در سال ۲۴۶ وفات یافته است. وی که خود از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام است، از زهاد و عباد و علمای زمان خویش بود که دارای تألیفات فراوانی است. گفتنی است وی از روات احادیث هم بوده است و بدون واسطه از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام روایت نقل میکرده است. وی در کتاب خویش چنین آورده است.

الامام الحسن علیه السلام ابوه الامام امیرالمومنین علی علیه السلام، امه فاطمه اهراء سلام الله علیها، ولادته: ولد فی المدینه لیله النصف من شهر رمضان فی السنه الثالثه للهجره، القابه: التقی، اکی، السبط، وفاته: توفی فی السابع من شهر صفر سنه خمسین من الهجره»

سند دوم: قول شهید اول

یکی دیگر از کسانی که قائل بودند شهادت سبط اکبر حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام در هفتم ماه صفر واقع شده است، شهید اول (متوفای ۷۸۶) می باشند ایشان در کتاب شریف دروس» می فرمایند: الامام، اکی، ابومحمد الحسن بن علی سید شباب اهل الجنه ولد بالمدینه یوم الثلاثاء منتصف شهر رمضان سنه اثنتین من الهجره … و قبض بها مسموما یوم الخمیس سابع صفر سنه تسع و اربعین من الهجره.

سند سوم :مرحوم کفعمی»

یکی دیگر از کسانی که قائل به شهادت امام حسن مجتبی در هفتم ماه صفر شده است، علامه بزرگوار و محدث کبیر مرحوم کفعمی صاحب کتاب شریف مصباح» می باشد ایشان در این کتاب چنین می فرماید:

» ولد فی یوم  الثلاثاء  منتصف شهر رمضان سنه ثلاث من الهجره و توفی یوم الخمیس سابع شهر صفر سنه خمسین من الهجره.

سند چهارم: پدر بزرگوار شیخ بهایی

یکی دیگر از بزرگانی که قایل به شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام در هفتم صفر می باشد مرحوم علامه شیخ حسین والد مکرم شیخ بهایی در کتاب وصول الاخبار الی اصول الاخبار» می باشد وی که متوفای سال ۹۸۴ هجری است در کتاب خویش میفرماید: هو الامام اکی ابومحمد سید شباب اهل الجنه ولد بالمدینه یوم الثلاثاء منتصف شهر رمضان سنه اثنتین من الهجره مسموما فی المدینه یوم الخمیس سابع شهر صفر سنه تسع او ثمان و اربعین و قیل سنه خمسین من الهجره عن سبع و اربعین سنه.

جهت دوم: سیره علماء

سیره علمی علماء و متشرعه و سنت عملی آنها اینگونه بوده است که حضرات در روز هفتم ماه صفر، در کلیه بلاد شیعه اقامه‌ی عزا مینمودند. خصوصا این سنت در نجف اشرف و حوزه علمیه قم پس از ورود آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائریقدس سره»  به قم و تاسیس حوزه، دستور به تعطیلی بازار، حوزه علمیه و اقامه عزا نمودند؛ و پس از ایشان تحفّظ این سنت سیره‌ی بزرگانی همچون آیات عظام بروجردی و گلپایگانیقدس سرهما»  -که هر کدام در زمان خود مسئولیت حوزه را به عهده داشته‌اند، بوده است.

انتخاب شفقنا از مرکز تخصصی ائمه اطهار (ع)

منابع:

۱. شهید اول، دروس: ج۲، ص۷.

۲.کفعمی، المصباح: ص۵۰۹.

۳. علامه شیخ حسین بهایی، وصول الاخبار:ص۴۲


آثار هجرت تاریخی امام به پاریس؛ جهانی شدن پیام انقلاب

هجرت امام خمینی(ره) به پاریس که با اعمال فشار رژیم پهلوی بر رژیم بعثی در سال 57 صورت گرفت بر خلاف تصور دولت وقت پهلوی، روند پیروزی انقلاب را شتابان کرد. بر اثر این رویداد، نهضت انقلاب ایران جهانی شد و ارتباط امام با ایران، برخلاف تصور رژیم، به آسان‌ترین روش ممکن، عملی گردید.

پژوهش خبری صدا وسیما:درتاریخ مبارزات ملت ایران به رهبری امام خمینی (ره ) نقاط عطفی وجود دارد که هر یکدر تعیین مسیر انقلاب تعیین کننده بوده است. رویدادهایی که در نگاه اول ای بسارویدادی نگران کننده در مسیر مبارزات انقلابی ملت ایران محسوب می‌شد؛ اما گذشتزمان و وقایع بعدی نشان داد که دست هدایت الهی مجموعه رویدادها را به نحوی همسوساخته است که اتفاقا چنین واقعه‌ای ابعاد فزاینده و تقویت کننده‌ای در جهت پیروزیملت ایران داشته است. هجرت امام خمینی(ره) به پاریس در سال 1357 از جمله اینرویدادهاست حضور امام در نجف از سال 43 تا سال 57 یعنی به مدت 14 سال ایشان را در میان مراجع شیعه نامبردار ساختو ارتباطات ایشان با جریان انقلاب به دلیل اختلافاتی که میان دو دولت وقت ایران وعراق وجود داشت امکان‌پذیر می‌شد. اما بعد ت دولت عراق تغییر کرد. سفر امام بهفرانسه که انتخاب چندم امام بود عملا بهنفع انقلاب تمام شد و موجب جهانی شدن پیام انقلاب شد. اوج گیری پیام انقلاب که بهموازات فراگیرتر شدن تظاهرات ملت ایران در شهرها و مناطق مختلف کشور صورت می‌گرفتدر ت‌های دولت وقت فرانسه به ریاست ژیسکار دستن که در کنفرانس گوادلوپ مقاماتغربی را از پایان عمر ی پهلوی و بی‌فایده بودن حمایت ­ها از وی خبر داد؛ بی‌تاثیرنبود. نوشتارحاضر به ابعاد و‌ آثار هجرت امام به پاریس می‌پردازد.

آثار هجرت تاریخی امام به پاریس؛ جهانی شدن پیام انقلاب

1. پایان اقامت امام در عراق

بعد از امضای قرارداد 1975 میان ایران و عراقبرای حل اختلافات با اعمال فشارهای رژیم پهلوی، سخت گیری­ های دولت بغداد دربارهفعالیت­ های امام تشدید شد و در دیداری که بین وزرای خارجه ایران و عراق در نیویورکدر دوران تبعید امام صورت گرفت، تصمیم به اخراج ایشان از عراق گرفته شد.

سیدمحمود دعایی در تشریح روند پایان یافتن اقامت امام در عراق می­گوید: عراقی‌ها ابتدانمی‌خواستند زیاد سخت‌گیری کنند، لذا تنها بر این جهت اصرار داشتند که نوارهای اماماز طریق عراق به ایران فرستاده نشود و اعلامیه‌ها در عراق تکثیر نشود، اما فشار ساواکو مسئولین دیپلمات ایرانبه قدری قوی شده بود که عراقی‌ها ناگزیر شدند جلو فعالیت ­ها را بگیرند. به همین منظوربیت حضرت امام را محاصره کردند و چند تن از دوستان امام را دستگیر کردند. امام به عنواناعتراض به رژیم بعث به خاطر فشارها و اذیت‌ها اعتصاب کردند و از منزل بیرون نمی‌آمدند.انعکاس این مسئله در خارج برای رژیم عراق، قابل تحمل نبود، لذا به ناچار از امام عذرخواهیکردند و به ظاهر حلقه‌ی محاصره را برداشتند، ولی در واقع تحت عنوان این که از طرف ایرانمی ­خواهند به شما سوء قصد کنند و ما باید از شما حفاظت کنیم، مراقبت و کنترل بیت امامرا شدید کردند که امام فرمودند: ایشان حفاظت نمی­ کنند، بلکه نظارت می‌کنند. تا اینکه یک روز از بغداد، من را خواستند و من رفتم. به من گفتند: مرکز عالی فرماندهی انقلابتصمیم گرفته است نماینده‌ای رسمی برای مذاکره با آیت‌ا. خمینی به نجف بفرستد، لذاوقت آن را تعیین کنید. من را خواستند و من رفتم. به من گفتند: مرکز عالی فرماندهی انقلابتصمیم گرفته است نماینده‌ای رسمی برای مذاکره با آیت‌ا. خمینی به نجف بفرستد، لذاوقت آن را تعیین کنید. من پیام آنان را به امام عرض کردم. امام هم بعدازظهری را برایمذاکره تعیین کردند. در روز موعود سعدون شاکر که آن وقت رییس کل تشکیلات امنیت عراقبود، به اتفاق استاندار و رییس سازمان امنیت و رییس اوقاف نجف که فارسی می‌دانست، خدمتامام آمدند. ابتدا با اشاره به من، سؤال کردند که ایشان از طرف شما نمایندگی دارد کهبرای ما پیام شما را می‌آورد یا خیر؟ امام فرمودند بله. سپس با احترام، ولی در عینحال جدی گفت: مطابق تحولات جدید در رابطه‌ی ما با ایران، قرار بر این است که به مخالفینیک دیگر اجازه‌ی فعالیت ندهیم و ما به این تعهد پای بندیم، لذا از شما درخواست می‌کنیمبه فعالیت‌های علنی خود علیه شاه ایران خاتمه دهید. امام در پاسخ فرمودند: من دست ازفعالیت‌های خود برنمی‌دارم. من نمی‌توانم مردم ستم‌دیده‌ی ایران را که زیر ستم شاههستند. فراموش کنم. مجددا او یادآوری کرد، ما موظف هستیم به تعهدمان عمل کنیم و نگذاریمشما فعالیتی داشته باشید. امام فرمود: شما اگر ناگزیر هستید من از عراق خارج می‌شوم».[1]

روز اول مهر 1357 منزل امام در نجف به وسیله قوای بعثیمحاصره گردید. انعکاس این خبر با خشم گسترده مسلمانان در ایران، عراق و دیگرکشورها مواجه شد. رئیس سازمان امنیت عراق در دیدار با امام خمینی(ره) گفته بود که شرطادامه اقامت ایشان در عراق دست کشیدن از مبارزه و عدم دخالت در ت است و امامنیز با قاطعیت پاسخ داده بودند که به خاطر مسئولیتی که در مقابل امت اسلام احساسمی‏ کنند حاضر به سکوت و هیچ‏گونه مصالحه ‏ای نیستند.
در پیفشارهای رژیم عراق بر امام، حضرت امام تصمیم به هجرت تاریخی خود گرفتند. هجرتی کهتکمیل کنندۀ سیر طولانی و پرفراز و نشیب مبارزات آن حضرت بود. هجرتی که به گونه‌ایشگفت‌انگیز در اندیشه امام خطور کرد و باعث شد تا آرمانها و فریاد حق‌طلبانه یکمرجع دینی و شیعی در قلب اروپا و جهان غرب نیز طنین‌افکن شود. امام خمینی(ره) از عاملاین تصمیم چنین یاد می‌کنند: . خیال ما هم این بود که به کویت و سپس به سوریهبرویم. هیچ برنامه‌ای هم نداشتیم به پاریس برویم. شاید مسائلی بود که هیچ ارادۀما در آن دخالت نداشت و هر چه بود و از اولهم هر چه بود اراده خدا بود. فقط خواست خدابود که باید عملی می‌شد».[2]

پس از قطعیشدن خروج امام خمینی(ره) از عراق، اولین کشوری که برای مهاجرت مطرح شد، سوریه بود. امابه دلیل تیرگی رابطه عراق و سوریه، رژیم بعثی اجازه خروج به مقصد سوریه را نمی داد.پس از منتفی شدن این گزینه، عزیمت به کویت مطرح شد تا پس از اقامت کوتاه در کویت، ازطریق آن کشور به سوریه برود. سید احمد خمینی در این مورد می‌گوید: جلسه‌ای در منزلما تشکیل شد و تصمیم گرفتیم با کویت تماس بگیریم. قرار شد با حضرت آیت الله مهریاز ون مبارز کویت تماس بگیریم. حضرت آیت الله مهری هم آقازاده شان را با یکیدیگر از افراد با دعوتنامه‌ای برای امام روانه نجف کردند».[3]

پس از اخذاجازه خروج از عراق، سحرگاه 12 مهر 1357، امام خمینی(ره) به همراه سید احمد خمینی و چندنفر دیگر به قصد عزیمت به کویت از نجف خارج شدند. از نجف تا مرز کویت در منطقه صفوان،ماموران عراقی کاروان را همراهی کردند. مقامات کویتی پس از اطلاع از این امر، با ورودامام خمینی(ره) به کشورشان مخالفت کردند و امام خمینی و همراهان به ناچار ساعت یازده شببه بصره بازگشتند و شب را در هتلی گذراندند و سیزدهم مهر به بغداد رفتند.

براساسخاطرات سیداحمد خمینی، فرانسه به این دلیل انتخاب شد که از طریق آن کشور در اولین فرصتبه سوریه بروند: {پس از بازگشت از مرز کویت به بصره} نماز صبح را با امام خواندم وبعد از نماز از تصمیمشان جویا شدم. امام گفتند: من سوریه را انتخاب می­کنم و به سوریهمی­روم. عرض کردم اگر سوریه راه نداد چه کار کنیم؟ خوب است به جایی برویم که ویزا احتیاجنداشته باشد و ما از آنجا بتوانیم به سوریه برویم. چرا که اگر لب مرز سوریه هم ما رابرگردانند، دیگر برای رفتن جایی نداریم. فرانسه را پیشنهاد کردم. امام پذیرفتند.[4]آثار هجرت تاریخی امام به پاریس؛ جهانی شدن پیام انقلاب

2- مخالفت اولیه دولت فرانسه و قاطعیت امام

حضرت امامخمینی پس از ورود به پاریس در منزل یکی از دانشجویان در محله کشان یکی از محلات مرکز حکومتفرانسه اقامت گزید. البته منزل اجاره‌ای بود و شرط امام برای ست نیز پرداخت اجارهآن بود. از آنجا که خانه در طبقه چهارم یک ساختمان واقع شده بود، رفت و آمد زیاد بهمنزل امام باعث ناراحتی همسایه ها می­ شد. لذا خانه ای در نوفل لوشاتو که از روستاهایحومه پاریس بود و در پنجاه کیلومتری آن قرار داشت انتخاب شد و به آنجا تشریف برد. نظرامام این بود که محل اقامتشان ساختمانی باشد که در اطرافش همسایه ای وجود نداشته باشدتا برای مجاورین زحمتی فراهم نشود. برادرانی که در پاریس بودند موفق نشدند منزلی بااین ویژگی در پاریس بیابند، از این رو منزل یکی از برادران ایرانی مقیم نوفل لوشاتورا که خالی از سکنه بود پیشنهاد کردند. این خانه کوچک دارای دو اتاق تودرتوی به مساحتهفت و نه متر مربع بود که در انتهای اتاق عقبی پستوی کوچکی قرار داشت. در کنار اتاقاول آشپزخانه شش متری و یک دستشویی قابل مشاهده بود. حمام در زیرزمین بود که دستگاه تکثیر نوارهای امام رادر زیر زمین قرار دادند. امام در اتاق عقبی، حاج احمد آقا در پستو و برادرانهمراه در اتاق جلویی استقرار یافتند. زمانی که هوا مساعد بود در محوطه نسبتا وسیع مقابلخانه فرشی می گسترانیدند که امام به آنجا تشریف می­ برد. ایشان برای وضو ساختن و یابه هر دلیل دیگری که قصد خروج از اتاق را داشت باید از اتاق برادران می­گذشت.[5]

در بدو ورود به پاریس، نمایندگان کاخ الیزه با امام ملاقاتکرده و پیام رسمی دولت را مبنی بر ممانعت از هرگونه فعالیت ی ابلاغ کردند.امام در پاسخ با همان قاطعیتی که به مسئولین عراقی برخورد داشتند، فرمودند که اینگونه محدودیت­ ها خلاف ادعای دموکراسی است: 
مافکر می‌کردیم که اینجا مثل عراق نیست. من هر کجا بروم حرفم را می‌زنم. من ازفرودگاهی به فرودگاه دیگر و از شهری به شهر دیگر سفر می‌کنم تا به دنیا اعلام کنمکه تمام ظالمان دنیا دستشان را در دست یکدیگر گذاشته‌اند تا مردم جهان صدای مامظلومان را نشنوند. ولی من صدای مردم دلیر ایران را به دنیا خواهم رساند. من بهدنیا خواهم گفت که در ایران چه می‌گذرد».[6]
ژیسکاردستن،رئیس جمهور وقت فرانسه در خاطرات خویش نوشته است که دستور اخراج امام از فرانسه راصادر کرده بود ولی در آخرین لحظه‏ ها نمایندگان ی شاه که در آن روزها در نهایتدرماندگی قرار داشت، خطر واکنش تند و غیر قابل کنترل مردم را گوشزد کرده و در موردعواقب آن در ایران و اروپا از خود سلب مسئولیت کرده بودند. 
در پیاخطار دولت فرانسه، سیل تلگراف­ ها و نامه‌های شخصیت ­های ی و مذهبی و جمعیت‌هاو دانشجویان و علمای داخل و خارج کشور برای ژیسکاردستن رئیس جمهور و مقاماتفرانسوی سرازیر شد که مصرانه خواستار آزادی عمل رهبر انقلاب بودند. محبوبیت امام وفشار افکار عمومی سبب شد تا مسئولین فرانسوی بدون آنکه رسماً موضع خود را اعلامکنند، در عمل از فشارهای خود کم کردند.
حضرتامام در نوفل لوشاتو در حومه پاریس بجز ساعات محدودی، تمام وقت کار می‌کردند. درمدت اقامت چهار ماهه امام در پاریس، نوفل لوشاتو مهمترین مرکز خبری جهان بود و مصاحبه‏ هایمتعدد و دیدارهای مختلف امام دیدگاه های ایشان را در زمینه حکومت اسلامی و هدف­ هایآتی نهضت برای جهانیان بازگو می‏ کرد. به این ترتیب جمع بیشتری از مردم جهان بااندیشه و قیام ایشان آشنا شدند و از همین جا بود که بحرانی‏ ترین دوران نهضت را درایران رهبری کرد. مسائل ایران و انقلاب اسلامی در این ایام در صدر اخبار جهان قرارداشت.[7]آثار هجرت تاریخی امام به پاریس؛ جهانی شدن پیام انقلاب
3. حضور امام در پاریس و جهانی شدن پیام انقلاب

در مدتاقامت 4 ماهه امام در پاریس، نوفل لوشاتو مهمترین مرکزخبری جهان بود و مصاحبههای متعدد و دیدارهای مختلف امامدیدگاههای ایشان را در زمینه حکومت اسلام و هدف های آتی نهضت برای جهانیان بازگو میکرد. به این ترتیب جمع بیشتری از مردم جهان با اندیشه و قیامایشان آشنا شدند و از همین جا بود که بحرانیترین دوراننهضت را در ایران رهبری کرد.[8]

رژیم پهلویگمان می‌کرد دورتر شدن محل تبعید امام‌خمینی (ره) از ایران باعث تضعیف نهضت خواهد شدو بر همین‌ اساس دیپلماسی منطقه‌ای خود را بر عدم پذیرش امام از سوی کشورهای منطقهقرار داده بود، اما نتیجه کار طور دیگری رقم خورد. شرایط قانونی و عرفی فرانسه به رهبرانو نخبگان ی امکان می‌داد به نشر آزادانه افکار خود بپردازند و انقلابیون مخالفرژیم پهلوی از این شرایط به‌خوبی استفاده کردند و حول محور حضرت امام (ره) به گسترشو انتشار ایده‌های نهضت و انجام مقدمات تشکیل شورای انقلاب پرداختند. امام (ره) استراتژیو اهداف انقلاب را از فرانسه به مردم ایران و جهان ابلاغ می‌کرد و سرانجام بر اثر فرصت­ هایبه‌دست‌ آمده در فرانسه، سرنگونی رژیم شاه به ‌گونه‌ای باور نکردنی تسریع ‌گردید.[9]

رفتن [امام] خمینی [ره] به پاریس در اوایل اکتبر 1978، ایشانرا در کانون شبکه های رسانه ای جهانی قرار داد، و ظاهراً تصمیم گرفته شد از رسانه هایخارجی به شکلی فعالانه تر استفاده شود. [امام] خمینی [ره] در عرض دو ماه نخست تبعیدشاندر پاریس، مصاحبه‌هایی با دست کم خبرگزاری‌های فرانسه و آسوشیتدپرس ایستگاه های رادیو تلویزیونی از کشورهای فرانسه،آلمان، اتریش، لوکزامبورگ، سوئد و یونان، خبرنگاران از جمله مایک والاس از سی بی اس؛و رومه‌های المستقبل و گاردین انجام دادند. مجموعه پیام ها، سخنرانی ها و مصاحبههای ایشان فقط در این دو ماه نخست، بالغ بر 458 صفحه فارسی است (ندای حق، 1979[1357]). تحلیل ها و طرح های [امام] خمینی [ره] نه تنها معروفیتی بین المللی برای ایشانبه ارمغان آورد؛ البته پیشینه و گذشته ایشان نیز در شکل‌گیری این وجهه نقش مهمی داشت.تصاویری که زهد و پارسایی ایشان را نشان می‌داد و گزارش هایی مبنی بر اینکه ناهار ایشانیک غذای ساده ایرانی است، روی فرش ایرانی می نشینند و ملاقات کنندگان را روی زمین می‌نشانندو به آنها چای تعارف می‌کنند، با شکوه و جلال تخت طاووس در تقابل آشکارقرار داشت. [امام] خمینی [ره] غیر معمولترین "ستاره" رسانه‌ای بود.[10]

مصاحبه‌هایگوناگون با خبرگزاری­ها و مطبوعات بین‌المللی، درج متن سخنرانی­ ها و اخبار نهضت درمطبوعات و نیز پخش این مطالب از شبکه‌های تلویزیونی فرانسه و سایر کشورهای غربی، موقعیتاستثنایی و کم‌نظیری را برای تبیین و تبلیغ اهداف و استراتژی نهضت اسلامی ایران و جهانی‌کردنآن و همچنین افشای ماهیت غیرمردمی حکومت پهلوی و شخصیت خودمحور محمدرضا پهلوی پدیدآورد. امام‌ خمینی (ره)در مدت توقف چهار ماهه در پاریس، در مقایسه با اقامت چهارده ‌سالهعراق، به موفقیت­ های بیشتری دست یافت. از این ‌رو باری روبین معتقد است اخراج امام‌خمینی از عراق را باید یکی از بزرگترین اشتباهات دولت شریف ‌امامی به حساب آورد: شریف ‌امامی گمان می‌کرد که اگر آیت‌ا. خمینی از کشور همسایه ایران ــ عراق ــ بهنقطه دورتری برود، امکان تماس او با گروه های مخالف در داخل کمتر خواهد شد؛ به ‌همین‌دلیل با اقامت او در کویت هم موافقت نشد. آیت‌ا. خمینی به پاریس رفت و برخلاف تصورشریف‌ امامی با دسترسی به وسایل ارتباط ‌جمعی جهان و امکان برقراری تماس مستقیم تلفنیبا تهران، امکانات وسیع‌تری برای انعکاس نظرات خود در جهان و تماس با طرفداران خوددر ایران به‌دست آورد. آیت‌ا. خمینی ناگهان به یک چهره خبرساز بین‌المللی تبدیل شدو طرفداران او در ایران نه فقط به ‌وسیله تلفن و رابطینی که مرتبا بین تهران و پاریسدر حرکت بودند، بلکه به ‌وسیله رادیوها و مطبوعات و خبرگزاری­ های بین‌المللی از نظریاتو دستورالعمل­ های روزانه او آگاه شدند.[11]

با سفربه پاریس [امام] خمینی [ره] به ناگهان در کانون توجه رسانه های جهان قرار گرفت؛ زیراامکان دسترسی به ایشان بسیار بیشتر شد. بسیاری از سرشناس ترین خبرنگاران جهان از شبکههای خبری به این روستا که پیش از آن در سکوت و آرامش بود، سفر کردند تا در کنار اینرهبر انقلابی جدید و استثنایی بر روی فرش بنشینند و با ایشان مصاحبه کنند. تجهیزاتپیشرفته مخابرات بین‌المللی فرانسه نیز فرآیند انتشار نوارها را آسان کرد. در خانهاستیجاری [امام] خمینی [ره] دو دستگاه ضبط صوت، بی وقفه، سخنرانی‌ها و اطلاعیه‌هایایشان را ضبط و برای ارسال یا انتقال به ایران تکثیر می‌کرد. [امام] خمینی [ره] حاضرنبود پشت تلفن صحبت کند؛ از این رو ابتدا صدای سخنرانی­ های ایشان را ضبط و بعد نوارآن را از پشت تلفن پخش می­ کردند تا همزمان در تهران ضبط شود. در تهران پیروان ایشاندر استودیوهای موقتی با چندین دستگاه ضبط صوت، شبانه روز کار می‌کردند تا متن این سخنرانی‌هارا منتشر کنند. نوار فروشی­ های تهران به هر مشتری که چند نوار موسیقی می­خرید یک نوارمذهبی هم می ­دادند. نتایج یک تحقیق (افلاطونی، 1978) نشان داد که فروش نوارهای موسیقیاز سال 1977 که نوارهای مذهبی و ی از جمله سرودهای انقلابی در دسترس قرار گرفت،کاهش یافت.[12]

علاوهبر استفاده از وسایل ارتباط جمعی و تماس­ های تلفنی، ارتباطات عادی افراد، ملاقات­ هاو مذاکره‌ها نیز بدون کنترل و مانع انجام می‌گرفت. اقامت در پاریس به مبارزان و امام‌خمینی(ره) امکان می‌داد به‌راحتی با هم دیدار کنند و در امور نهضت و مبارزه به‌ طور مستقیم و ازنزدیک به م و گفت‌وگو بپردازند. مهدی بازرگان در این مورد می‌گوید: [مهاجرت امام‌خمینیبه پاریس] راه گشای موثری برای ملاقات­ ها و مذاکرات و اقدامات گردید. چه با ایرانی­هایمقیم و مسافرین از ایران و چه با دنیای خارج، حتی بهتر و راحت‌تر از آن که اگر به ایرانمی‌آمدند، توجهات و افکار از هر سوی به سوی ایشان و به سود پدیده‌ای که بعداً نامشانقلاب اسلامی ایران گذارده شد، جلب گردید.

شبکه گستردهمخالفان سنتی (رژیم پهلوی) با استفادة بسیار مبتکرانه رسانه‌های ارتباطی مدرن و فناوری‌هایمخابراتی توسعه یافت تا موفق‌ترین نمونه بسیج رسانه‌های جایگزین بدیل در انقلاب که تا آن روز در جهان نظیر نداشت، شکل بگیرد.آنچه موفقیت را بیشتر کرد، کنش متقابل و پیچیده میان رسانه‌های سنتی و مدرن، مذهبیو سکولار و شفاهی و چاپی بود، نه صرفاً اینکه رسانه‌های کوچک، کارکردهای متهورانه جدیدپیدا کردند. دو نوع رسانه کوچک» در جنبش ایرانی‌ها به کار گرفته شد: نخست، نوارهایکاست که همچون منبر الکترونیک عمل کردند و دوم بیانیه‌های فتوکپی شده که به اعلامیهمعروف بودند.[13]

درزمان اقامت چهار ماهه امام در پاریس، برخی شخصیت ­های ی و مذهبی ایرانی و نیز نمایندگانی و شخصیت ­های خارجی با ایشان دیدار و گفت‌وگو کردند. محور مذاکراتی که با شخصیت­ هایمبارز صورت می‌گرفت، بر مبنای م برای پیشبرد اهداف انقلاب بود اما شخصیت­ های خارجیاغلب برای اطلاع دقیق از مواضع و دیدگاه‌های امام، به دیدار ایشان می‌رفتند و این مسئلهبه ‌نوبه ‌خود باعث می‌شد دیدگاهها و مواضع امام در خصوص مبارزه علیه حکومت پهلوی،هرچه ‌بیشتر منتشر گردد؛ چنانکه مبارزات انقلابی مردم ایران انعکاسی جهانی پیدا کرد.[14]آثار هجرت تاریخی امام به پاریس؛ جهانی شدن پیام انقلاب

در پائیز1978 که حوادث، خشونت بارتر و اوضاع بحرانی تر شد، ایران روی جلد مجلات خبری را تسخیرکرد؛ این مجلات با چاپ عکس ­هایی از [امام] خمینی [ره]، حوادث خشونت بار در دانشگاهتهران و به آتش کشیده شدن عکس شاه و بحرانی شدن اوضاع این کشور را توصیف می‌کردند.این مجلات در ایران دست به دست می­شد، و حتی آنهایی که از گزارش ­های انگلیسی سردرنمیآوردند، کاملاً در می‌یافتند که حوادثی مهم و بین المللی در شرف وقوع است. این معروفیت،احساس غرور میان مردم به وجود آورد و آنها را مطمئن کرد که تاریخ را رقم خواهند زد.

شورای انقلاب به دستور امام ‌خمینی، هنگام اقامت ایشان درپاریس شکل گرفت. شهید مطهری به دستور امام با افراد مورد نظر جهت تشکیل شورا، در منزلخود در تهران مصاحبه کرد و از آنها برای عضویت و فعالیت در این شورا دعوت به عمل آورد.زمان تشکیل و اعضای شورا، هیچ­گاه به‌طوررسمی از سوی موسسان آن اعلام نشد. با این‌همه، قریب به یقین می‌توان گفت شورا در اواخر آبان و یا اوایل آذر 1357 شکل گرفت ودر نیمه دوم آذر رسمیت یافت. هدف از تشکیل شورا، رهبری انقلاب و تدبیر امور آن در داخلو خارج کشور بود که البته شاخه خارج از کشور، با پیروزی انقلاب فرصت شکل‌گیری نیافت.جلسات شورا به‌ صورت ‌مخفی در محل­ه ای مختلف تشکیل می‌شد و ضمن تماس با امام ‌خمینیدر پاریس، امور مربوط به روند انقلاب و هماهنگی برای حل‌ و فصل مسائل را مورد بحث وبررسی قرار می‌داد. تصمیمات شورا، پس از کسب تکلیف از حضرت امام‌ اجرا می‌شدند.

­­­

نتیجه گیری

هجرتامام خمینی به پاریس که با اعمال فشار رژیم پهلوی بر رژیم بعثی در سال 57 صورتگرفت بر خلاف تصور دولت وقت پهلوی، روند پیروزی انقلاب را شتابان کرد. بر اثر این رویداد،نهضت انقلاب ایران جهانی شد و ارتباط امام با ایران، برخلاف تصور رژیم، به آسان‌ترینروش ممکن، عملی گردید. از آن پس بود که امواج انقلاب در درون ایران نیز غیر قابل مهارگردید و امام ‌خمینی موفق شد کاری را که در طول چهارده ‌سال زمینه انجام آن فراهم نشدهبود، در مدت چهار ماه انجام دهد و رژیم پهلوی با سرعتی غیر قابل باور و پیش‌بینی، سقوطکند. امام همچنانکه در نجف فرصت یافته بود نظریه ولایت فقیه را در سلسله درس ­هایخود تبیین کند در پاریس در قالب مصاحبه و سخنرانی فرصت یافت ابعاد دیگری از طرحنظام جمهوری اسلامی را که شکل کلی آن با م با بزرگانی مثل شهید مطهری و شهید بهشتیتعیین شد، مشخص سازد. وقتی از امام درباره شکل حکومت آینده ایران پرسیده می‌شود می‌فرمایندکه جمهوری به همان معنایی که همه جا جمهوری است لکن این جمهوری بر یک قانون اساسیمتکی است که قانون اسلام باشد. اینکه ما جمهوری اسلامی می­گوییم برای این است کههنوز شرایط منتخب و هم احکامی که در ایران جاری می‌شود اینها بر اسلام متکی استلکن انتخاب با ملت است.[15]

می‌توانگفت هجرت امام به پاریس به جهانی شدن انقلاب اسلامی کمک شایانی کرد. ملاقات شخصیت­ هایمختلف جهان اسلام در محیط نسبتا آزاد پاریس این امکان را فراهم کرد که شناخت بهتریاز طرح انقلاب اسلامی در مقایسه با دیگر جنبش­ های فعال و یا به رکود رفته جهاناسلام صورت گیرد. ملاقات امام با شخصیت­ ها و چهره‌های غربی نیز در ایجاد یاس نسبتبه عمر رژیم پهلوی و نیز کاستن از شدت مخالفت اولیه غربی­ ها با انقلاب اسلامی موثربود. رسانه‌های غربی خواسته یا ناخواسته پیام انقلاب و امام را به جهانیان منتقلکردند. در اثر حضور امام در نوفل لوشاتو پاریس با توجه به اینکه فرانسه برایایرانیان روادید را لغو کرده بود؛ ارتباط گیری با امام برای انقلابیون سهل ­تر وآسان‌تر شد. می‌توان گفت حمایت­ ها و تجمعات دانشجویان ایرانی مقیم اروپا به جزاینکه در ایجاد اتحاد و وحدت میان آنان در مقابله با رژیم موثر بود؛ در افزایشصبغه مذهبی این جریانات نیز موثر بود. بخش مهمی از دانشجویان ایرانی مقیم اروپا و امریکابا این ارتباط­ ها و ملاقات­ ها با پیوند با انقلاب بخشی از نخبگان آینده جمهوریاسلامی را شکل دادند. ابزارهای رسانه‌ایکوچکی مانند نوار و اعلامیه به سهولت در پاریس ضبط و به تهران مخابره می­ شدتا رسانه انقلابی بزرگ باشند. نکته قابل توجه دیگر که در تاریخ ت شیعه کمنظیر است این است که امام بهره‌گیری از فضای فرانسه برای پیش­برد انقلاب را در منافاتبا روحیه استقلال خواهی و نفی تفکر و سلطه غربی نمی­دانستند و هوشمندانه از فضایبازتر غرب برای پیشبرد انقلاب استفاده کردند.


امام خمینی(ره)

امروز قبله اول مسلمین، به دست اسرائیل، این غده سرطانی خاورمیانه افتاده است. امروز برادران فلسطینی و لبنانی عزیز ما را با تمام قدرت می کوبد و به خاک و خون می کشد. امروز اسرائیل با تمام وسایل شیطانی، تفرقه افکنی می کند. بر هر مسلمانی لازم است که خود را علیه اسرائیل مجهز کند».1

ملت مسلمان ایران و هیچ مسلمانی و اصولاً هیچ آزاده ای، اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد و ما همواره حامی برادران فلسطینی و عرب خود خواهیم بود».2

همه باید بدانند که هدف دولت های بزرگ از ایجاد اسرائیل، تنها با اشغال فلسطین پایان نمی پذیرد. آنها در این نقشه اند ـ پناه بر خدا ـ تمامی کشورهای عربی را به همان سرنوشت فلسطین دچار کنند».


نهم مهر در ایران، به عنوان روز هم بستگی با کودکان و نوجوانان فلسطینی نام گذاری شده است. در سال 2000 میلادی، در چنین روزی محمد الدوره» نوجوان 12 ساله فلسطینی به گونه ای فجیع به دست نظامیان رژیم صهیونیستی به شهادت رسید.

رسانه های گوناگون خبری، خبر شهادت این نوجوان را منعد. تصویر شهادت او، درحالی که پشت پدر خود پنهان شده بود تا از شر حمله نظامیان صهیونیست در امان باشد، بارها از شبکه های تلویزیونی جهان پخش شد و رسوایی رژیم اشغالگر قدس و حامیان این رژیم را در دنیا، به دنبال داشت. شهادت محمد الدوره، هم سالانش را به مبارزه ای بی امان تر و آگاهانه تر با اشغالگران م و زورگو تشویق کرد و صدها الدوره پا به میدان جهاد بی امان گذاشتند.

رژیم صهیونیستی پس از شهادت الدوره، نه تنها پشیمان نشد، بلکه دست به کشتار گروهی کودکان و ن فلسطینی در غزه و کرانه باختری زد.

نمایش شهادت خانواده هفت نفره هدی غالیه در اواخر خرداد سال 1385 در شبکه های تلویزیونی جهان، از جمله این جنایت ها بود. پس از آن، کشتار کودکان روستای قانا در جنگ اخیر لبنان نیز برگ سیاه دیگری را از تاریخ پرجنایت صهیونیست ها رقم زد.

نام گذاری این روز به روز هم بستگی با کودکان و نوجوانان فلسطینی که به پیشنهاد جمعیت دفاع از ملت فلسطین صورت گرفت، نمادی از دادخواهی دانش آموزان ایرانی از مستکبران جهان و اعلام همدردی و هم بستگی میان دانش آموزان ایرانی و کودکان و نوجوانان مبارز فلسطینی است.

امروز، بزرگ ترین جرم نوجوانان فلسطین، زاده شدن در سرزمین مادری شان است. برخورد نظامیان اشغالگر با این کودکان، زننده و غیرانسانی است. برای نمونه، می توان به بازداشت هزاران نوجوان فلسطینی 13 تا ساله اشاره کرد که از آغاز و در هنگام بازداشت، تحت انواع اهانت، شکنجه و رفتار خشونت آمیز و غیراخلاقی در زندان ها و مراکز بازجویی قرار گرفتند. رژیم صهیونیستی با شکنجه، بازداشت و سرکوب کودکان فلسطینی، به جهانیان نشان می دهد هرگز به قوانین بین المللی و دلایل منطقی پای بند نیست و به خواسته های جامعه بین الملل اهمیت نمی دهد. رژیم اشغالگر دریافته است هر نسل فلسطینی، از نسل پیش، بیدارتر، متحدتر و ظلم ستیزتر است. بنابراین، این نسل آینده ساز را هدف قرار داده است. یورش غافل گیرانه در نیمه های شب و ربودن کودکان و جوانان فلسطینی، استفاده از گازهای سمی و اشک آور، ضرب و جرح و تیراندازی با گلوله های پلاستیکی، استفاده از سگ های درنده که اغلب، کودکان و نوجوانان را زخمی می کنند، شکنجه های دوران بازداشت مانند وارد کردن ضربه به نقاط مختلف به ویژه به سر نوجوانان، استفاده از دستگاه های مخصوص شکنجه کودکان، محروم کردن آنان از خواب و غذا و اعمال انواع شکنجه های روحی و روانی از جمله جنایت های رژیمی است که به هیچ یک از اصول انسانی و بین المللی پای بند نیست. در برابر این همه شکنجه و انواع آن، کودکان و نوجوانان فلسطینی، تنها برای دفاع از خودشان، به طرف نیروهای اسرائیلی سنگ پرتاب می کنند. وضعیت دانش آموزان فلسطینی نیز بسیار بحرانی است و تاکنون بسیاری از دانش آموزان پشت نیمکت های مدرسه به شهادت رسیده اند. مدارس این کشور نیز در طول سال بسیار تعطیل می شود و این مسئله موجب ضعیف شدن پایه علمی و کم بودن معلومات دانش آموزان فلسطینی می شود.

سازمان ملل، در گزارشی اعلام کرد: کودکان فلسطینی، بیش از پیش، در جریان حملات اسرائیل کشته می شوند و شمار کودکان قربانی در این درگیری ها، دو برابر شده است.

به نقل از منابع فلسطینی،سال 2019 میلادی شاهد صدها مورد نقض حقوق کودکان فلسطینی بوده که موسسات دولتی، حقوق بشری و نهادهای رسیدگی به امور اسیران آن را ثبت کرده‌‌اند و این سال از نظر آنها، سالی بسیار سخت برای کودکان فلسطین توصیف شده است، این در حالی است که جهان، روز سی‌ام نوامبر را به عنوان روز جهانی کودکان جشن گرفته بود.

شکنجه روحی و جسمانی

عبدالناصر فروانه» رئیس بخش مطالعات و اسناد هیئت امور اسیران و آزادگان در نوار غزه می‌گوید حدود 220 کودک فلسطینی در حال حاضر در پشت میله‌های زندان اشغالگران به سر می‌برند که در بازداشتگاه‌های مجدو و عوفر و در شرایط بسیار سختی که اشغالگران برای آنها ایجاد کرده‌اند، به سر می‌برند.

فروانه افزود اشغالگران، از ابتدای سال 2019 میلادی، حدود 850 کودک را بازداشت کردند، کودکان فلسطینی در زندان‌های اشغالگران در معرض اقدامات کارانه مستمر اعم از شکنجه روحی و جسمانی بهداشتی قرار دارند.

بازداشت‌های هدفمند

رئیس بخش مطالعات و اسناد هیئت امور اسیران و آزادگان در غزه می‌گوید اداره زندان‌های رژیم اشغالگر، کودکان اسیر را از ساده ترین حقوقشان همچون حق آموزش و حق ارتباط با خانواده و دیگر حقوق محروم کرده است.

وی افزود : ما از بازداشت‌هایی سخن می‌گوییم که فوق العاده نیست، بلکه بازداشت‌های هدفمند و مستمر و با آمار روزافزون است که در چارچوب ت عمدی اشغالگران در هدف قرار دادن کودکان فلسطینی قرار دارد.

تحرکات بین المللی و رسواسازی جنایات

فروانه تصریح می‌کند باید در تمام سطوح بین المللی، منطقه‌ای و محلی دست به تحرک زد و نهادهای بین المللی و حقوق بشری هم به مسئولیت خود در قبال اسیران دربند اشغالگران به ویژه کودکان و افراد کم سن و سال عمل کنند.

وی خواهان ثبت و مستند کردن جنایات اشغالگران و رسوا کردن آنها در سطح رسانه‌ای، ی و حقوقی شد و افزود اشغالگران ات روزانه خود را با در پیش گرفتن ت بازداشت به ویژه علیه کودکان در قدس اشغالی تشدید کرده‌اند.

محرومیت و قتل تدریجی

از سوی دیگر طارق شلوف» سخنگوی موسسه مهجة القدس» اظهار داشت اداره زندان‌های اشغالگران، خانواده‌های کودکان اسیر را از ارسال البسه زمستانی و پوشش گرم محروم کرده است، هدف اشغالگران، قتل آرام و تدریجی اسیران در برابر دیدگان جهانیان است.

شلوف به پایگاه خبری فلسطین الیوم گفت تلاش‌هایی از سوی اشغالگران برای قتل هدفمند اسیران از طریق در پیش گرفتن ت کوتاهی پزشکی و تاخیر در انجام عمل جراحی و معاینات پزشکی لازم صورت می گیرد.

بیماری‌های اسیران و کوتاهی پزشکی اشغالگران

شلوف اظهار داشت : ت‌های اشغالگران منجر به شیوع بیماری‌ها در بدن اسیران به ویژه کودکان شده است به طوری که شماری از اسیران از جمله میسرة أبو حمیدیة، خالد بارود، بسام السایح، وسامی أبو دیاک» در نتیجه آن به شهادت رسیده‌اند.

خشونت علیه اسیران هنگام بازداشت و بازجویی

سخنگوی موسسه مهجه القدس همچنین به شیوه‌های خشونت‌آمیزی که اشغالگران در جریان بازداشت کودکان و بازجویی آنها در زندان‌های خود مورد استفاده قرار می‌دهند، اشاره کرد و گفت بهترین شاهد مثال در این زمینه رفتارهایی است که با کودک اسیر به نام احمد مناصره صورت گرفت و اشغالگران برای گرفتن اطلاعات از وی در بازجویی، او را با وجود وضعیت خطرناک جسمانی تحت فشار گذاشتند.

تعداد کودکان شهید

از سوی دیگر جنبش جهانی دفاع از کودکان اعلام کرده است از آغاز انتفاضه الاقصی در سال 2000 میلادی تا مارس گذشته، 2121 کودک در حمله مستقیم اشغالگران به شهادت رسیده‌اند.

این جنبش همچنین از محاکمه 700 کودک توسط اشغالگران اسرائیلی خبر داد و تاکید کرد هرگز محاکمه عادلانه‌ای بر اساس قوانین بین المللی و انسانی برای کودکان اسیر صورت نمی‌گیرد.

شهدای کودک در غزه

بر اساس گزارش وزارت بهداشت فلسطین، شمار شهدای کودک فلسطینی از آغاز سال 2019 میلادی به 27 نفر رسید که 23 نفر از آنها در نوار غزه به ویژه در جریان شرکت در راهپیمایی‌های بازگشت و شکستن محاصره در شرق این منطقه به شهادت رسیده بودند.

از زمان آغاز راهپیمایی‌های بازگشت(در مارس 20) تا کنون، نظامیان صهیونیست، 46 کودک شرکت کننده در راهپیمایی‌های بازگشت در نوار غزه را به شهادت رساندند و 3691 نفر دیگر زخمی شدند. در جریان اخیر رژیم صهیونیستی به نوار غزه هم، هشت کودک از جمله پنج کودک عضو خانواده السوارکه در بمباران منزلشان در دیرالبلح در مرکز نوار غزه به شهادت رسیدند.

بر اساس گزارش فلسطین الیوم، توافق حقوق کودکان که مجمع عمومی سازمان ملل متحد در بیستم نوامبر سال 1989 میلادی تصویب کرد، شامل 54 ماده است که تمام حقوق کودکان اعم از حق زنده ماندن، بهداشت،‌رشد و آموزش، مشارکت، حمایت و حقوق کلی را تضمین کرده است.

اشغالگران صهیونیست مسئول نقض حقوق کودکان فلسطینی هستند، زیرا اشغالگران هیچ ارزش و جایگاهی برای توافقات و مقررات بین المللی حقوق بشر از جمله توافق حقوق کودکان نیستند، اشغالگران هرگز به تعهدات مربوط به حقوق بشر و آزادی های اساسی پایبند نیستند.


نمونه ای از معجزات و کرامات امام رضا(ع)

 روایت است از ابی عبد اللّه بن المغیره که گفت: بعد از وفات حضرت امام موسی- علیه السلام- نمی دانستم که امام کیست. به مکه رفتم و حجّ گزاردم؛ پس به حلقه در کعبه آویختم و گفتم: خداوندا قصد مرا می دانی، مرا راه نمای و به امام زمان شناسا گردان. در دلم افتاد که به مدینه نزد علی بن موسی الرّضا- علیه السلام- باید رفت. به مدینه رفتم؛ چون به در خانه امام- علیه السلام- رسیدم، غلامی دیدم ایستاده. گفتم: به مولای خود بگوی که یکی از موالیان شما بر در ایستاده است. در آن اثنا از درون خانه آوازی آمد که: ای ابو عبد اللّه بن المغیره! خدای تعالی دعای تو را مستجاب کرد و تو را راه نمود به امام زمان. از آن غلام پرسیدم که این کیست که با من خطاب کرد؟ گفت: مولای من علی بن موسی الرّضاست. پس چون به خانه داخل شدم گفتم: گواهی می دهم که تو امام و حجّت خدایی بر خلق.

دیگر، روایت است از عمّار بن بریده که گفت: در خدمت حضرت امام رضا- علیه السلام- به مکه می رفتم، غلامم در راه رنجور شد و در آن بیماری از من انگور خواست. گفتم: اینجا انگور از کجاست؟ در همان دم امام رضا- علیه السلام- کس به من فرستاد که غلامت را آرزوی انگور است، در برابر خود نگاه کن. چون در مقابل خود نگریستم، باغی دیدم که در آن درختان انار و انگور بسیار بود، و در آن باغ رفتم و انگور و انار چیدم و نزد غلام آوردم و از آن زاد نیز برگرفتم. چون به بغداد رسیدم لیث بن سعید و ابراهیم بن سعد جوهری را حکایت کردم. ایشان نزد امام- علیه السلام- رفتند و از آن حضرت استفسار نمودند که آنچه ایشان- عمّار بن بریده- از شما نقل می کند راست است؟ آن حضرت فرمود که: راست است، و آن باغ از شما دور نیست، اینجاست، بنگرید. چون نگاه کردند، بوستانی دیدند که از همه نوع میوه در او بود، گفتند: گواهی می دهیم که تو حجّت خدایی بر خلق، و بهترین عالمیانی بعد از پدر و جدّ.

دیگر، روایت است از ابو جعفر بن محمّد همدانی که وقتی مرا قرض بسیار بود و احتیاج تمام روی نمود و صاحب طلب الحاح می کرد و مرا از آن محنت مخلصی نبود، با خود گفتم این درد را علاج بجز التفات مولای من علی بن موسی الرّضا نیست. اولی آنکه حال خود نزد آن حضرت معروض دارم، و دوای این درد از دار الشّفای احسان او طلب نمایم. پس به خدمت آن جناب شتافتم، و شرف آستان بوسی دریافتم. چون نظر مبارکش بر من افتاد، قبل از آنکه اظهار حال کنم، گفت: یا ابا جعفر! بدرستی که خدای تعالی حاجت تو را برآورد و ادای دین تو کرد. تنگدل و محزون مباش! آن روز نزد آن حضرت اقامت نمودم. گفت: اگر تو را میل طعام باشد حاضر کنند. گفتم: یا بن رسول اللّه! روزه می دارم و آرزو آن است که با حضرت شما افطار کنم. پس به آن حضرت نماز مغرب گزاردم و آن جناب در میان سرا بنشست و طعام آوردند و با آن سرور افطار کردم. چون از مجلس برخاستم، فرمود که: یا ابا جعفر! امشب نزد ما مهمانی یا الحال حاجت و مراد تو برآورم؟ گفتم: یا بن رسول اللّه! می خواهم بروم. پس دست مبارک بر زمین برد و قبضه ای خاک برداشت و گفت دامن بگشای. دامن گشودم؛ چون در دامنم ریخت، همه دینارهای خالص شده بود. پس دعای آن حضرت گفتم و به منزل خود رفتم و در پیش چراغ نشستم تا دینارها را بشمارم. در آن میان دیناری دیدم که بر آن نوشته بود که این پانصد دینار است. نصفی به جهت ادای دین توست، و نصفی از برای نفقه و مایحتاج اهل بیت تو. چون این علامت دیدم، دینارها را نشمردم و در زیر بستر خود نهادم و آن شب با فراغ بال و رفاهیت احوال خواب کردم؛ و علی الصّباح هر چند طلب آن دینار کردم، در میان آن دینارها نیافتم. پس آن دینارها را وزن کردم؛ پانصد دینار بود، بی زیاده و نقصان

از دیگر معجزات امام رضا ـ علیه السلام ـ این است که روایت شده است: مأمون دربانی داشت که همواره امام رضا ـ علیه السلام ـ را تحقیر می کرد و حتی این که به امام ـ علیه السلام ـ گفت: بارش باران به دعای امام ـ علیه السلام ـ نیست بلکه از دعای سایر مردم بوده است. روزی در دربار مأمون، این دربان به امام رضا ـ علیه السلام ـ گفت: اگر تو مرد راست گویی هستی، این دو شیر که عکسشان در پرده است را زنده کن و بر من مسلط نما! در این هنگام امام رضا ـ علیه السلام ـ به عکس آن دو شیر فریاد زد: این فاجر را بگیرید و بدرید و اثری از او باقی نگذارید». در این موقع، عکس ها به صورت دو شیر زنده از پرده بیرون شدند و دربارن را گرفته و با دندانشان خرد کرده و خوردند. حاضرین در مجلس با حیرت و تعجب به این اتفاق می نگریستند. سپس آن دو شیر به حضرت رضا رو کرده و گفتند: ای ولی خدا در زمین! درباره این ـ اشاره کردند به مامون ـ چه دستوری می دهی، او را هم ببلعیم؟

 

مأمون از شنیدن این سخن غش کرد،. امام فرمود: نه، زیرا خداوند، درباره او تدبیری دارد که اجرا خواهد نمود. سپس آن دو شیر گفتند: پس چه دستوری می دهی؟ فرمود: به جای خود برگردید، به جای خود بازگشتند و دوباره نقش پرده شدند

نمونه هایی متعددی را در این باب می توان اشاره کرد از جمله درخت بادام شفا دهنده». از خدیجه دختر حمدان روایت شده است که وقتی که حضرت رضا(ع) در نیشابور بود در محله غزو وارد شده به خانه ما آمد. در کنار خانه درخت بادامی کاشت. آن درخت سریع رشد کرد و بزرگ شد و همان سال میوه داد. مردم از این ماجرا با خبر شده و از میوه اش برای شفای مریض ها می بردند. هر کس به هر دردی مبتلا می شد برای تبرک و شفا از آن می خورد سلامتی خود را باز می یافت و هر که چشمش درد می گرفت از میوه آن به چشم می مالید، خوب می شد، و ن باردار که وضع حمل آنها دشوار می شد، وقتی از میوه آن درخت می خوردند، همان ساعت به آسانی وضع حمل می کردند و حتی برای قولنج حیوانات چوب آن را به شکم آن ها می مالیدند خوب می شد. تا این که پس از مدتی آن درخت خشک شد. و جد من حمدان» آمد شاخه های آن را برید، کور شد و پسرش عمرو» آن درخت را از ریشه کند، و ثروت او که هفتاد الی هشتاد هزار درهم بود همه از بین رفت و نابود شد

 

بارش باران به دعای امام

از امام جواد(ع) نقل شده است، چون مأمون، امام رضا(ع) را ولی عهد خود قرار داد مدتی باران نیامد. روزی مامون از امام خواست که دعایی بکند تا باران الهی بر آن دیار فرود آید. امام قبول نمود و روز شنبه به صحرا رفت و مردم نیز برای تماشا با امام ـ علیه السلام ـ از شهر بیرون شدند. آن حضرت در بیابان پس از حمد و ثنای خدا عرض کرد: پروردگارا! تو حق ما اهلبیت را بزرگ داشتی . باران سودمندی بفرست که ضرری هم وارد نکند و شروع باران پس از بازگشتن این مردم به منزلشان باشد». تا این که ابری آمد و امام ـ علیه السلام ـ به مردم فرمود به خدا شکر کنید و برخیزید به منزل خود بروید و این شروع به بارش نخواهد کرد مگر آن که به خانه های خود برسید. وقتی که مردم از صحرا به منزلشان برگشتند، در این هنگام باران شدیدی آمد که رودخانه ها و حوض ها و گودال ها و بیابان ها پر شد و مردم همگی خوشحال شدند.

 




 نقش اخلاق در سیره عملی پیامبر اسلام (ص)

یکی از شاخصه های پر اهمیت در پیشرفت اسلام اخلاق نیک و کلام دلاویز و پرجاذبه پیامبر اکرم (ص) با انسان ها بود، این خلق نیکوتا بدان حدی بود که معروف شد سه چیز در پیشرفت اسلام نقش به سزایی داشت: 1- اخلاق پیامبر (ص) 2- شمشیر و مجاهدات حضرت علی (ع) 3- انفاق ثروت حضرت خدیجه (س) در قرآن مجید، به نقش اخلاق پیامبر (ص) در پیشرفت اسلام و جذب دل ها تصریح شده است، آن جا که می خوانیم: فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر؛ ای رسول ما! به خاطر لطف ورحمتی که از جانب خدا، شامل حال تو شده، با مردم مهربان گشته ای، و اگر خشن و سنگدل بودی، مردم از دور تو پراکنده می شدند، پس آن ها را ببخش، و برای آن ها طلب آمرزش کن، و درکارها با آن ها م فرما. »

 از این آیه استفاده می شود که: 1- نرمش و اخلاق نیک، یک هدیه الهی است، کسانی که نرمش ندارند، از این موهبت الهی محرومند؛ 2- افراد سنگ دل و سخت گیر نمی توانند مردم داری کنند، و به جذب نیروهای انسانی بپردازند؛ 3- رهبری و مدیریت صحیح با جذب و عطوفت همراه است؛ 4- باید دست شکست خوردگان در جنگ و گنهکاران شرمنده را گرفت وجذب کرد (با توجه به این که شان نزول آیه مذکور در موردندامت فراریان مسلمان در جنگ احد نازل شده است)؛ 5- م با مردم از خصلت های نیک و پیوند دهنده است که موجب انسجام می گردد.

پیامبر اسلام (ص) علاوه بر این که ارزش های اخلاقی را بسیار ارج می نهاد، خود در سیره عملی اش مجسمه فضایل اخلاقی و ارزش های والای انسانی بود، او در همه ابعاد زندگی با چهره ای شادان و کلامی دلاویز با حوادث برخورد می کرد. به عنوان مثال، در تاریخ آمده است: در سال نهم هجرت هنگامی که قبیله سرکش طی بر اثر حمله قهرمانانه سپاه اسلام شکست خوردند، عدی بن حاتم که از سرشناسان این قبیله بود به شام گریخت، ولی خواهر او که سفانه » نام داشت به اسارت سپاه اسلام درآمد.

سفانه را همراه سایر اسیران به مدینه آوردند و آنان را درنزدیک در مسجد در خانه ای جای دادند، روزی رسول خدا (ص) از آن اسیران دیدن کرد، سفانه از موقعیت استفاده کرده و گفت: یامحمد هلک الوالد و غاب الوافد فان رایت ان تخلی عنی، و لا تشمت بی احیاء العرب، فان ابی کان یفک العانی، و یحفظ الجار، و یطعم الطعام، و یفشی السلام، و یعین علی نوائب الدهر؛ ای محمد!پدرم (حاتم) از دنیا رفت، و نگهبان و سرپرستم (عدی) ناپدید شدو فرار کرد، اگر صلاح بدانی مرا آزاد کن، و شماتت و بدگویی قبیله های عرب ها را از من دور ساز، همانا پدرم (حاتم) بردگان را آزاد می ساخت، از همسایگان نگهبانی می نمود، و به مردم غذامی رسانید، و آشکارا سلام می کرد، و در حوادث تلخ روزگار، مردم را یاری می نمود. »

 پیامبر اکرم (ص) که به ارزش های اخلاقی، احترام شایان می نمود، به سفانه فرمود: یا جاریة هذه صفة المؤمنین حقا، لو کان ابوک مسلما لترحمناعلیه؛ ای دختر! این ویژگی هایی که برشمردی، از صفات مؤمنان راستین است، اگر پدرت مسلمان بود، ما او را مورد لطف و رحمت قرار می دادیم. » آنگاه پیامبر (ص) به مسؤولین امر فرمود: خلوا عنها فان اباها کان یحب مکارم الاخلاق؛ این دختر را به پاس احترامی که پدرش به ارزش های اخلاقی می نمود، آزاد سازید. » آن گاه پیامبر (ص) لباس نو به او پوشانید، و هزینه سفر به شام را در اختیار او گذاشت، و او را همراه افراد مورد اطمینان به شام نزد برادرش رهسپار کرد.

نمونه هایی از اخلاق پیامبر (ص)

در سیره عملی پیامبر (ص) صدها نمونه از اخلاق نیک و زیبا وجوددارد که هر کدام نشانگر قطره ای از اقیانوس عظیم حسن خلق آن حضرت است، همان گونه که خداوند با تعبیر و انک لعلی خلق عظیم؛ و همانا تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری » به این مطلب اشاره فرموده است، نظر شما را به چند نمونه از آن ها جلب می کنیم: 1- عدی بن حاتم می گوید: هنگامی که خواهرم سفانه به اسارت سپاه اسلام درآمد و من به سوی شام گریختم، پس از مدتی خواهرم با کمال وقار و متانت به شام آمد و مرا در مورد این که گریخته ام و او را تنها گذاشتم سرزنش کرد، عذرخواهی کردم، پس از چند روزی از او که بانویی خردمند و هوشیار بود، پرسیدم: این مرد (پیامبر اسلام) را چگونه دیدی؟» گفت: سوگند به خدا او را رادمردی شکوهمند یافتم، سزاوار است که به او بپیوندی که در این صورت به جهانی از عزت و عظمت پیوسته ای ». با خود گفتم به راستی که نظریه صحیح همین است، به عنوان پذیرش اسلام، به مدینه سفر کردم، پیامبر (ص) در مسجد بود، در آن جا به محضرش رسیدم، سلام کردم، جواب سلامم را داد و پرسید: کیستی؟

عرض کردم عدی بن حاتم هستم، آن حضرت برخاست و مرا به سوی خانه اش برد، در مسیر راه با این که مرا به خانه می برد، بانویی سالخورده و مستضعف با او دیدار کرد، اظهار نیاز نمود، پیامبر (ص) به مدتی طولانی در آنجا توقف کرد و آن بانو را درمورد تامین نیازهایش راهنمایی فرمود. با خود گفتم: سوگند به خدا این شخص پادشاه نیست. » سپس از آن جا گذشتیم وبه خانه رسول خدا (ص) وارد شدم، پیامبر (ص) از من استقبال وپذیرایی گرمی نمود، زیراندازی که از لیف خرما بود، نزدم آوردو به من فرمود: بر روی آن بنشین. گفتم: بلکه شما بر آن بنشینید. فرمود: نه، شما بر آن بنشین، خود آن حضرت بر روی زمین نشست، با خود گفتم: این نیز نشانه دیگر که آن حضرت، پادشاه نیست. سپس مطلبی از دینم را که راز پوشیده بود بیان فرمود، دریافتم که او بر رازها آگاهی دارد، و فهمیدم که پیامبر مرسل می باشد، بیانات و پیشگوییها و مهربانی هایش مراشیفته اش کرده و همانجا مسلمان شدم. »

2- در جنگ خیبر که با حضور شخص پیامبر (ص) در سال هفتم هجرت رخ داد، پس از پیروزی سپاه اسلام بر سپاه کفر، جمعی از یهودیان به اسارت سپاه اسلام درآمدند، یکی از اسیران، صفیه دختر حی بن اخطب (دانشمند سرشناس یهود) بود. بلال حبشی، صفیه را به همراه زنی دیگر به اسارت گرفت و آن ها رابه حضور پیامبر (ص) آورد، ولی هنگام آوردن آن ها اصول اخلاقی رارعایت نکرد، و آن ها را از کنار جنازه های کشته شدگان یهود حرکت داد، صفیه وقتی که پیکرهای پاره پاره یهودیان را دید بسیارناراحت شد و صورتش را خراشید، و خاک بر سر خود ریخت، و سخت گریه کرد.

 هنگامی که بلال آنها را نزد پیامبر (ص) آورد، پیامبر (ص) از صفیه پرسید: چرا صورتت را خراشیده ای و این گونه خاک آلود و افسرده هستی؟! » صفیه ماجرای عبورش از کنارجنازه ها را بیان کرد، رسول اکرم (ص) از رفتار غیر انسانی و خلاف اخلاق اسلامی بلال حبشی ناراحت شده و بلال را سرزنش کرده و فرمود: ا نزعت منک الرحمة یا بلال حیث تمر بامراتین علی قتلی رجالهما؛ ای بلال! آیا مهر و محبت و عاطفه از وجود تو رخت بربسته که آن ها را از کنار کشته شدگانشان عبور می دهی؟! چرابی رحمی کردی؟» جالب این که پیامبر اکرم (ص) برای جبران رنج ها و ناراحتی های صفیه، با او ازدواج کرد، سپس او را آزاد، و بار دیگر باپیش نهاد صفیه با او ازدواج نمود و به این ترتیب، ناراحتی های اورا به طور کلی از قلبش زدود.

3- در ماجرای جنگ حنین که در سال هشتم هجرت رخ داد، شیماءدختر حلیمه که خواهر رضاعی پیامبر (ص) بود، با جمعی از دودمانش به اسارت سپاه اسلام درآمدند، پیامبر (ص) هنگامی که شیماء را درمیان اسیران دید، به یاد محبت های او و مادرش در دوران شیرخوارگی، احترام و محبت شایانی به شیماء کرد. پیش روی اوبرخاست و عبای خود را بر زمین گستراند، و شیماء را روی آن نشانید، و با مهربانی مخصوصی از او احوال پرسی کرد، و به اوامر فرمود: تو همان هستی که در روزگار شیرخوارگی به من محبت کردی. . . » (با این که از آن زمان حدود شصت سال گذشته بود)شیماء از پیامبر (ص) تقاضا کرد، تا اسیران طایفه اش را آزادسازد، پیامبر (ص) به او فرمود: من سهمیه خودم را بخشیدم، و در مورد سهمیه سایر مسلمانان، به تو پیشنهاد می کنم که بعد از نماز ظهر برخیز و در حضورمسلمانان، بخشش مرا وسیله خود قرار بده تا آنها نیز سهمیه خودرا ببخشند. شیماء همین کار را انجام داد، مسلمانان گفتند: ما نیز به پیروی از پیامبر (ص) سهمیه خود را بخشیدیم. »

 سیره نویس معروف ابن هشام می نویسد: پیامبر (ص) به شیماء فرمود: اگر بخواهی باکمال محبت و احترام، در نزد ما بمان و زندگی کن، و اگر دوست داری تو را از نعمت ها بهره مند می سازم و به سلامتی به سوی قوم خود بازگرد؟» شیماء گفت: می خواهم به سوی قوم خود بازگردم. پیامبر (ص) یک غلام و یک کنیز به او بخشید و این دو با هم ازدواج کردند، و به عنوان خدمتکار خانه شیماء به زندگی خودادامه دادند.

4- مهربانی و اخلاق نیکوی پیامبر (ص) در حدی بود که امام صادق (ع)فرمود: روزی رسول خدا (ص) نماز ظهر را با جماعت خواند، مردم بسیاری به او اقتدا کردند، ولی آن ها ناگاه دیدند آن حضرت بر خلاف معمول دو رکعت آخر نماز را با شتاب تمام کرد (مردم از خودمی پرسیدند، به راستی چه حادثه مهمی رخ داده که پیامبر (ص)نمازش را با شتاب تمام کرد؟!) پس از نماز از پیامبر (ص)پرسیدند: مگر چه شده؟ که شما این گونه نماز را (با حذف مستحبات) به پایان بردی؟» پیامبر (ص) در پاسخ فرمود: اما سمعتم صراخ الصبی؛ آیا شما صدای گریه کودک رانشنیدید؟» معلوم شد که کودکی در چند قدمی محل نمازگزاران گریه می کرده، و کسی نبود که او را آرام کند، صدای گریه او دل مهربان پیامبر (ص) را به درد آورد، از این رو نماز را با شتاب تمام کرد، تا کودک را از آن وضع بیرون آورده، و نوازش نماید.

5- عبد الله بن سلام از یهودیان عصر پیامبر (ص) بود، عواملی ازجمله جاذبه های اخلاق پیامبر (ص) موجب شد که اسلام را پذیرفت ورسما در صف مسلمانان قرار گرفت، او دوستی از یهودیان به نام زید بن شعبه » داشت، عبدالله پس از پذیرش اسلام همواره زیدرا به اسلام دعوت می کرد، و عظمت محتوای اسلام را برای او شرح می داد بلکه به اسلام گرویده شود، ولی زید هم چنان بر یهودی بودن خود پافشاری می کرد و مسلمان نمی شد، عبدالله می گوید: روزی به مسجدالنبی رفتم ناگاه دیدم، زید در صف نماز مسلمانان نشسته و مسلمان شده است، بسیار خرسند شدم، نزدش رفتم و پرسیدم علت مسلمان شدنت چه بوده است؟»

 زید گفت: تنها در خانه ام نشسته بودم و کتاب آسمانی تورات را می خواندم، وقتی که به آیاتی که در مورد اوصاف محمد (ص) بود رسیدم، با ژرف اندیشی آن را خواندم و ویژگی های محمد (ص) را که در تورات آمده بود به خاطر سپردم، با خود گفتم بهتر آن است که نزد محمد (ص) روم و او رابیازمایم، و بنگرم که آیا او دارای آن ویژگی ها که یکی از آنهاحلم و خویشتن داری » بود هست یا نه؟ چند روز به محضرش رفتم، و همه حرکات و رفتار و گفتارش را تحت نظارت دقیق خود قراردادم، همه آن ویژگی ها را در وجود او یافتم، با خود گفتم تنهایک ویژگی مانده است، باید در این مورد نیز به کند و کاو خودادامه دهم، آن ویژگی حلم و خویشتن داری او بود، چرا که درتورات خوانده بودم: حلم محمد (ص) بر خشم او غالب است، جاهلان هرچه به او جفا کنند، از او جز حلم و خویشتن داری نبینند. » روزی برای یافتن این نشانه از وجود آن حضرت، روانه مسجد شدم، دیدم عرب بادیه نشینی سوار بر شتر به آنجا آمد، وقتی که محمد (ص) را دید، پیاده شد و گفت: من از میان فلان قبیله به اینجا آمده ام، خشکسالی و قحطی باعث شده که همه گرفتار فقر وناداری شده ایم، مردم آن قبیله مسلمان هستند، و آهی در بساط ندارند، وضع ناهنجار خود را به شما عرضه می کنند، و امید آن رادارند که به آنها احسان کنی. »

محمد (ص) به حضرت علی (ع)فرمود: آیا از فلان وجوه چیزی نزد تو مانده است؟ حضرت علی (ع) گفت: نه، پیامبر (ص) حیران و غمگین شد، همان دم من به محضرش رفتم عرض کردم ای رسول خدا! اگر بخواهی با تو خرید و فروش سلف کنم، اکنون فلان مبلغ به تو می دهم تا هنگام فصل محصول، فلان مقدارخرما به من بدهی، آن حضرت پیشنهاد مرا پذیرفت، و معامله راانجام داد، پول را از من گرفت و به آن عرب بادیه نشین داد، من هم چنان در انتظار بودم تا این که هفت روز به فصل چیدن خرمامانده بود، در این ایام روزی به صحرا رفتم، در آنجا محمد (ص)را دیدم که در مراسم تشییع جنازه شخصی حرکت می کرد، سپس درسایه درختی نشست و هر کدام از یارانش در گوشه ای نشستند، من گستاخانه نزد آن حضرت رفتم، و گریبانش را گرفتم و گفتم: ای پسر ابو طالب! من شما را خوب می شناسم که مال مردم رامی گیرید و در بازگرداندن آن کوتاهی و سستی می کنید، آیا می دانی که چند روزی به آخر مدت مهلت بیشتر نمانده است؟» من با کمال بی پروایی این گونه جاهلانه با آن حضرت رفتار کردم (با این که چند روزی به آخر مدت مهلت باقی مانده بود) ناگاه از پشت سر آن حضرت، صدای خشنی شنیدم، عمر بن خطاب را دیدم که شمشیرش را ازنیام برکشیده، به من رو کرد و گفت: ای سگ! دور باش. » عمرخواست با شمشیر به من حمله کند، محمد (ص) از او جلوگیری کرد وفرمود: نیازی به این گونه پرخاش گری نیست، باید او (زید) را به حلم و حوصله سفارش کرد، آن گاه به عمر فرمود: برو از فلان خرمافلان مقدار به زید بده. » عمر مرا همراه خود برد و حق مرا داد، به علاوه بیست پیمانه دیگر اضافه بر حقم به من خرما داد. گفتم: این زیادی چیست؟ گفت: چه کنم حلم محمد (ص) موجب آن شده است، چون تو از نهیب وفریاد خشن من آزرده شدی، محمد (ص) به من دستور داد این زیادی را به تو دهم، تا از تو دلجویی شود، و خوشنودی تو به دست آید. هنگامی که آن اخلاق نیک و حلم عظیم محمد (ص) را دیدم مجذوب اسلام و اخلاق زیبای محمد (ص) شدم، و گواهی به یکتایی خدا، و رسالت محمد (ص) دادم و در صف مسلمانان درآمدم.

این ها چند نمونه از سلوک اخلاقی پیامبر اسلام (ص) بود، که هرکدام چون آیینه ای شفاف ما را به تماشای جمال زیبای اخلاق نیک آن حضرت دعوت می کند، و یکی از راز و رمزهای مهم پیشرفت اسلام در صدر اسلام را که بسیار چشمگیر بود، به ما نشان می دهد. در فرازی از گفتار حضرت علی (ع) در شان اخلاق پیامبر (ص) چنین آمده: رفتار پیامبر (ص) با همنشینانش چنین بود که دائما خوش رو، خندان، نرم و ملایم بود، هرگز خشن، سنگدل، پرخاشگر، بدزبان، عیبجو و مدیحه گر نبود، هیچ کس از او مایوس نمی شد، و هر کس به در خانه او می آمد، نومید باز نمی گشت، سه چیز را از خود دورکرده بود؛ مجادله در سخن، پرگویی، و دخالت در کاری که به اومربوط نبود، او کسی را مذمت نمی کرد، و از لغزش های پنهانی مردم جستجو نمی نمود، جز در مواردی که ثواب الهی دارد سخن نمی گفت، در موقع سخن گفتن به قدری گفتارش نفوذ داشت که همه سکوت نموده و سراپا گوش می شدند. . . . »

فرا رسیدن ماتم جانسوز رحلت کامل ترین انسان، حضرت ختمی مرتبت و شهادت سبط اکبرش حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام را در این روز و هم چنین شهادت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام را درآخر این ماه به فرزند دلبندش حضرت ولی الله الاعظم ارواحنافداه، مقام معظم رهبری و به جهان بشریت، و مسلمانان دنیا وشیعیان و به ویژه امت پاسدار اسلام و پیروان اهل بیت عصمت وطهارت تسلیت عرض می کنیم به این امید که ان شاء الله پیروی ازثقلین را سرلوحه اعمال خود قرار دهیم تا پیامبر و خدای پیامبراز ما خشنود و به شفاعت آن ذوات پاک در روز وا نفسا» نایل آییم. (محمدی اشتهاردی، محمد، پاسدار اسلام، ش 210، ص 30)

نمونه ای اخلاق نبوی

یکی از عوامل گسترش و حفظ اسلام، حسن خلق و روش مهرآمیز پیامبر اعظم(ص) بود. از همین رو افراد در برابر خلق عظیم رسول الله(ص) آن­چنان عوض می­شدند که تعصبات و عادات چندین ساله­ی جاهلیت را کنار گذاشته و در مسیر هدایت قرار می­گرفتند.

روزی رسول خدا(ص) و یارانش در جوار یکی از کوه­های مدینه نشسته بودند. امام حسن(ع) نیز در آغوش پیامبر(ص) بود. در این هنگام مردی بیابانگرد به سوی حضرت آمد و با لحنی تند و زننده خطاب کرد: ای محمد! آن­گاه که تو را ندیده بودم از تو. . . و اکنون که دیدمت. . . بیشتر شد. اصحاب از این سخن به خشم آمدند و قصد تنبیه او را داشتند. رسول خدا(ص) با اشاره دست آنان را بازداشت و صبورانه لبخند زد و فرمود: آرام باشید.

مرد بیابانگرد از پیامبر(ص) خواست تا بر پیامبری خود دلیل و برهان بیاورد. رسول خدا(ص) فرمود: اگر دوست داری یکی از اعضای پیکرم تو را از دلیلم خبر دهد. ، مرد بیابانگرد قبول کرد. پیامبر(ص) از امام حسن(ع) خواست تا سخن بگوید. بیابانگرد از روی تمسخر خندید و گفت: خودش نمی­تواند دلیل بیاورد، بچه­ای را به پا داشته تا سخن بگوید. ، پیامبر(ص) فرمود: آنچه را که تو می­خواهی او می­داند؛ دراین هنگام امام حسن(ع) رو به مرد بیابانگرد نمود و ماجرای سفر او را مو به مو برایش شرح داد و به او خبر داد که چگونه او و قومش برای قتل پیامبر توطئه کردند و او برای پیدا کردن پیامبر(ص) و عملی کردن توطئه چه رنج­هایی را در راه تحمل کرده است. مرد بیابانگرد که اسرار خود را از زبان کودکی خردسال می­شنید، سخت تعجب کرد و گفت: این خود دلیلی است بر حقانیت محمد و آسمانی بودن پیامبری او، سپس اندکی تأمّل کرد و راه حق را برگزید و آیاتی از قرآن را نزد پیامبر(ص) فرا گرفت. سپس به سوی قوم خود رفت و پس از مدتی با گروهی از افراد قبیله خود خدمت پیامبر آمد. آنان نیز به رسول خدا(ص) ایمان آوردند و مسلمان شدند. (بحارالانوار، ج 43، ص 333)

رفتار پیامبر با کودکان

با کودک، کودکانه باید رفتار کرد

کودک به دلیل نزدیک بودن به مبدأ فطرت و داشتن ذهن و دلی پاک و بی آلایش، زمینه بسیار مناسبی را برای تربیت پذیری دارد. او هدیه ای است الهی که با سرشت ساده و زلال خویش پا به جهان هستی گذاشته و از هر گونه زشتی و ناپاکی به دور است و این، والدین و مربیان کودک هستند که با تربیت نادرست خویش، مسیر فطرت پاک و الهی او را منحرف می سازند. بنابراین، در برخورد باکودک باید ویژگی های ذاتی او را در نظر گرفت. مهربانی، نوازش و انس با کودک، نقش مهمی در تربیت و شکوفایی استعدادهای نهفته او دارند. رسول خدا صلی الله علیه و آله همواره از روی محبت و تواضع، با بچه ها رفتار می کرد. ایشان به استعدادهای فطری آنها توجه داشت و از رنجش و ناراحتی شان سخت آرزده خاطر می شد. در هم نشینی با کودکان، خود را همسان آنان می پنداشت و با آنها سرگرم بازی می شد و به دیگران نیز سفارش می کردg>:مَن کانَ عِنْدَهُ صَبِیٌّ فَلْیَتَصابَّ لَهُ؛ کسی که نزد او کودکی است، باید کودکانه رفتار کند».

 رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، حسنین علیهماالسلام را بر دوش خود سوار می کرد و به آنها می فرمود: خوب مرکبی دارید و شما هم خوب سوارکارانی هستید. » آن حضرت حتی در حضور جمع، خود را هم پایه کودکان قرار می داد و با آنان انس می گرفت. همچنین به یاران خود می فرمود: با کودکان مأنوس شوید و آنان را در آغوش بگیرید. » کودکانی نیز که رسول خدا صلی الله علیه و آله، آنان را به دوش می گرفت، به این امر افتخار می کردند.

رعایت حال کودکان حتی در نماز

گاهی خردسالان هنگام نماز خواندن والدینشان، از طولانی شدن نماز آنها، به سبب گرسنگی یا تنهایی، بی تابی می کنند. در این شرایط، پدر و مادر با به کارگیری سیره پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و اهل بیت معصوم علیهم السلام باید بکوشند تا هیچ گاه از یاد خدا غافل نمانند و در ادای فریضه سستی نورزند. در کنار آن، برای اینکه به خواسته ها و نیازهای کودک نیز اهمیت دهند بهتر است تا حد امکان، نمازشان را کوتاه تر بخوانند.

پیامبر گرامی اسلام، نماز ظهر را با مردم به جماعت برگزار و دو رکعت آخر آن را به سرعت تمام کرد. پس از نماز، مردم گفتند: یا رسول اللّه! آیا در نماز حادثه ای رخ داد؟» حضرت فرمود: چرا می پرسید؟» گفتند: دو رکعت آخر نماز را با سرعت خواندید. » فرمود: مگر صدای گریه و فریاد کودک را نشنیدید؟»

از امام حسن صلی الله علیه و آله یا جابربن عبداللّه نقل شده است که نماز را در محضر رسول اللّه صلی الله علیه و آله خواندم. همین که آن حضرت سلام داد، به ما فرمود: صبر کنید، کوزه ای با مقداری حلواست. » آن گاه برای تقسیم آن از جا بلند شد و به هر کس مقداری حلوا می داد تا اینکه به من رسید. من کودک بودم. آن حضرت انگشتی حلوا به من خوراند، سپس فرمود: باز هم بدهم؟» گفتم: آری! آن حضرت انگشتی دیگر به خاطر خردسال بودنم به من خوراند. چنین رفتارهای ناب مذهبی سبب می شود بذرهای ایمان از همان طفولیت در دل فرزندان کاشته شود و خاطراتی شیرین و زیبا از این دوران به یاد داشته باشند.

شاد کردن کودکان

یکی از آموزه های مهم اسلام، مهرورزی و نشاط بخشی به کودکان است. بازی کردن پدر و مادر با کودک، خریدن پوشاک زیبا و مناسب، قصه گفتن هنگام خواب یا دادن هدیه، فرزند را شاد و خوشحال می سازد.

روزی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله برای نماز به مسجد می رفت. در راه، گروهی از کودکان انصار بازی می کردند که تا آن حضرت را دیدند، دور او جمع شدند و به دامن او آویختند به گمان اینکه چون آن حضرت همواره حسن و حسین علیهماالسلام را بر دوش خود می گرفت، این بار آنها را نیز به دوش بگیرد. پیامبر از یک سو نمی خواست آنها را برنجاند و از سویی دیگر مردم در مسجد منتظرش بودند و می خواست خود را به مسجد برساند. در این حال، بلال حبشی از مسجد بیرون آمد و به جست وجوی پیامبر پرداخت. پس از مدتی، آن حضرت را کنار گروهی از کودکان یافت و جریان را فهمید. خواست کودکان را تنبیه کند، ولی پیامبر او را از این کار نهی کرد و فرمود: تنگ شدن وقت نماز، برای من بهتر از رنجاندن کودکان است. » آن گاه به بلال فرمود: به خانه برو و آنچه از گردو یا خرما یافتی، بیاور تا خود را از این کودکان بازخرید کنم. » بلال رفت و پس از جست وجو، هشت دانه گردو یافت و آن را به حضور پیامبر آورد. پیامبر آنها را میان کودکان تقسیم کرد و بدین گونه کودکان راضی شدند آن حضرت را آزاد کنند.

رعایت مساوات میان فرزندان

از وظایف بسیار مهم پدران و مادران آن است که بکوشند همواره بر اساس عدالت و مساوات میان فرزندان خود رفتار کنند و هیچ گاه در محبت و توجه کردن به فرزندان، پسر را بر دختر یا فرزندی را بر فرزندان دیگر مقدّم ندارند. پیامبر گرامی اسلام می فرماید: از خدا بترسید و میان فرزندانتان با عدالت رفتار کنید همان گونه که دوست دارید آنان به شما نیکی کنند».

تنها نقطه امید و مایه شادی و آرامش کودک، محبت و حمایت پدر و مادر است. هیچ کاری به اندازه محبت والدین، کودک را آسوده خاطر و آرام نمی کند و هیچ مصیبتی مانند دور شدن از محبت والدین، روح و روان او را آزرده و پریشان نمی سازد. به همین دلیل، حسادت کودک به فرزند تازه متولد شده خانواده تعجب آور نیست؛ زیرا می پندارد از بخشی از مهربانی ها و مراقبت هایی که تاکنون متعلق به او بوده است، محروم خواهد شد.

والدینی که در ابراز علاقه و محبت به کودکانشان، عدالت را رعایت نمی کنند و هر از گاهی، یکی را بر دیگری ترجیح می دهند، در واقع، آنها را تحقیر و به شخصیت آنان اهانت می کنند و به کودک این گونه القا می کنند که تو شایستگی احترام و محبت را نداری. گفته اند روزی پیامبر گرامی اسلام، مردی را دید که دو فرزند خود را به همراه داشت. مرد یکی از فرزندانش را بوسید و دیگری را نبوسید. رسول خدا صلی الله علیه و آله به مرد فرمود: چرا میان دو فرزندت، عدالت و برابری را رعایت نکردی؟»

تفاوت گذاشتن میان کودکان، روح آنها را خسته و ناتوان می کند و به بیماری های روانی دچار می سازد. گاهی نیز کودک را به انتقام جویی از برادر، خواهر یا والدین خود برمی انگیزد و او را فردی کینه توز بار می آورد.

بازی کردن با کودکان

یکی از راه های ابراز محبت والدین به فرزند، تهیه کردن وسایل بازی و سرگرمیِ مناسب سن اوست. همچنین هرگاه کودک از والدین بخواهد که با او بازی کنند، پدر و مادر باید به این درخواست او پاسخ مثبت دهند، ولی شیوه اداره بازی را بر عهده کودک بگذارند و خواسته های خود را بر او تحمیل نکنند. بازی افزون بر اینکه نشاط و شادابی را به کودک هدیه می کند، به رشد استعدادهای نهفته او نیز می انجامد. پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت علیهم السلام با تأکید بسیار بر این موضوع، خود در بازی فرزندانشان، شرکت و به نظارت بر بازی آنها، آنان را بر این امر تشویق می کردند.

روزی امام حسین علیه السلام در کوچه سرگرم بازی بود. پیامبر نیز به همراه یارانش از خانه خارج شدند. وقتی چشم پیامبر به امام حسین علیه السلام افتاد، به طرف او رفت و دستانش را گشود تا او را در آغوش بگیرد. امام حسین علیه السلام خنده کنان به این طرف و آن طرف می گریخت. پیامبر نیز خندان دنبال او می دوید تا اینکه سرانجام او را گرفت. پس دست زیر چانه اش گذاشت و او را بوسید.

یکی از نزدیکان پیامبر نقل می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله گاهی زبان خود را برای حسین علیه السلام که کودک بود، از دهان بیرون می آورد. کودک با مشاهده این کار پدربزرگ خود، غرق در خنده و شادی می شد. مردی که این کار پیامبر را می دید، با تعجب گفت: به خدا سوگند! پسرم مرد گشته و ازدواج کرده است، ولی تا حالا من او را نبوسیده ام. پیامبر که از سنگدلی مرد شگفت زده شده بود، فرمود: هر کس لطف و مهربانی نشان ندهد، به او نیز مهر و محبت نمی شود».

کودکی، بهترین دوران یادگیری

آگاهی های دینی اگر درست و متناسب با نیازها و شرایط روحی کودک در اختیارش قرار بگیرد، نقش مهمی در سرنوشت او خواهد داشت؛ زیرا اساس زندگی آدمی را بینش و اعتقادات او تشکیل می دهد و اگر مبتنی بر آموزه های محکم دینی باشد، زندگی او رنگ و بوی الهی می یابد.

پیامبر گرامی اسلام می فرماید: محفوظات طفل نورس همچون نقشی است که روی سنگ حک شده باشد، ولی محفوظات مرد بزرگ سال مانند نوشتن بر روی آب است. » روزی پیامبر با دیدن تعدادی از کودکان فرمود: وای بر فرزندان آخرامان از روش ناپسند پدرانشان!» گفتند: یا رسول اللّه، از پدران مشرک شان؟ فرمود: نه! از پدران مسلمانشان که چیزی از احکام دین را به آنان نمی آموزند و اگر فرزندان بخواهند خود درصدد آموزش مسائل دینی برآیند، آنان را از این کار بازمی دارند و تنها به این دل خوشند که فرزندانشان بهره ناچیزی از دنیا به دست آورند. من از این قبیل پدران بیزارم و آنان نیز از من بیزارند».(جعفری زینب، مجله طوبی، شماره 10، ص 16)


آیت الله شهید اشرفی اصفهانی که بود؟

بیست و سوم مهر ماه مصادف است با بیست و هفتمین سالگرد شهادت چهارمین شهید محراب آیت‌الله عطاء‌الله اشرفی اصفهانی است که ۲۳ مهرماه سال ۶۱ در اثر انفجار نارنجک توسط یکی از منافقین کور دل به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
بیست و سوم مهر ماه مصادف است با سی و پنجمین سالگرد شهادت چهارمین شهید محراب آیت‌الله عطاء‌الله اشرفی اصفهانی است که ۲۳ مهرماه سال ۶۱ در اثر انفجار نارنجک توسط یکی از منافقین کور دل به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
 
به گزارش تابناک، آیت‌الله عطاء‌الله اشرفی اصفهانی در سال ۱۲۸۱ هجری شمسی در خمینی شهر اصفهان که در آن زمان "سده" نامیده می‌شد در خانواده‌ای و عالم متولد شد.
 
وی یگانه فرزند ذکور مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمین میرزا اسدالله، نوه مرحوم حجت‌الاسلام میرزا محمد جعفر از علمای معروف خمینی شهر بود.

آیت الله شهید اشرفی اصفهانی که بود؟
 
آیت الله اشرفی تحصیلات ابتدایی و مقدماتی را در خمینی‌شهر نزد مرحوم سیدمصطفی گذراند، در سن ۱۲ سالگی برای ادامه تحصیل راهی اصفهان شد و طی قریب ۱۰ سال دروس ادبیات و سطح فقه و اصول همچنین یک دوره درس خارج اصول را در محضر اساتید بنام این شهر آموخت.
 
وی دوران ۱۰ ساله طلبگی خود در حوزه علمیه اصفهان را با نهات عسرت و مشقت اقتصادی گذراند که این وضعیت تحمل ایشان را برای یک زندگی سخت در آینده دو چندان کرد. وی در سال ۱۳۴۳ هجری قمری و در سن ۲۰ سالگی برای ادامه تحصیل و نیل به مقامات عالیه علمی و درجه اجتهاد، رهسپار قم شد.

آیت الله شهید اشرفی اصفهانی که بود؟
ابتدا مدت یک سال در مدرسه رضویه اقامت گزید، پس از آن در معیت آیت‌الله حاج شیخ‌عبدالجواد جبل عاملی به مدرسه فیضیه رفت و به مدت ۲۳ سال متوالی در قم اقامت نمود و به کسب علوم دینی در محضر علمای بزرگ قم پرداخت.
 
در این دوران آیت‌الله اشرفی حدود یک سال در جلسه درس مرحوم آیت‌الله العظمی حائری (قدس‌سره) شرکت داشت و پس از مرحوم آیت‌الله حائری چند سالی از محضر آیات عظام مرحوم آیت‌الله حجت کوه کمره‌ای، مرحوم آیت‌الله حاج سیدمحمدتقی خوانساری، مرحوم آیت‌الله سیدصدرالدین صدر بهره‌مند شد.
 
آیت‌الله اشرفی پس از ورود به حوزه علمیه قم مورد توجه خاص فضلا و علما به خصوص آیات و مراجع ثلاث قرار گرفت و با توجه به موقعیت استثنایی آن زمان و شدت فشار روحی از طرف رژیم رضاخان پهلوی به طلاب و حوزه‌های علمیه و ون، ایشان تمام این مشکلات را متحمل شده و با استقامت بی‌نظیر خود به تحصیل ادامه دادند.
 
وی با همه مشکلات و مسائل آن زمان، در تحصیل علوم اسلامی و دینی جدیت خاصی از خود نشان داد و پس از اندک زمانی از فضلا و مدرسین نامی و برجسته حوزه علمیه قم به شمار آمده و بسیار مورد توجه مراجعِ تقلید آن زمان قرار گرفت.

آیت الله شهید اشرفی اصفهانی که بود؟
آیت‌الله اشرفی به خصوص بسیار مورد لطف و عنایت مرحوم آیت‌الله العظمی حاج سیدمحمدتقی خوانساری بود به طوریکه اولین اجازه اجتهاد صادره از سوی این عالم مجاهد و متقی به آیت‌الله اشرفی اصفهانی در سن ۴۰ سالگی توسط ایشان صادر شد.
 
پس از رحلت آیت‌الله حاج سیدمحمدتقی خوانساری، مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی بنا به درخواست جمعی از فضلا و مدرسین حوزه علمیه قم از بروجرد به قم رفت.
 
با ورود این مرجع بزرگوار به قم، آیت‌الله اشرفی شیفته درس و بیان مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی شد و به همین خاطر طی مدت ۱۲ سال در محضر درس ایشان حضور یافت. سپس آیت‌الله اشرفی اصفهانی منظومه و اسفار را نزد امام خمینی (ره) آموخت و از محضر ایشان بهره‌های فراوان برد.

آیت الله شهید اشرفی اصفهانی که بود؟
بعد‌ها شهید محراب به دستور مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی در کرمانشاه رخت اقامت افکند و با ورودش به این شهر، کرمانشاه را به مرکز فعالیتهای مذهبی و ی غرب کشور تبدیل کرد.
 
کرمانشاه درآن زمان به واسطه حضور این چهره مبارز و مجاهد به یکی از شهرهای فعال در مبارزه با طاغوت مبدل شد تا جاییکه موجب شد آیت‌الله اشرفی‌اصفهانی تحت فشار شدید و تهدید ساواک وعوامل رژیم پهلوی قرار گیرد.
 
با ادامه مبارزات، آیت الله اشرفی بار‌ها دستگیر و به ساواک برده شد، یکبار هم دستگاه امنیتی وقت قصد تبعید ایشان را داشت، اما به دلیل محبوبیت این عظیم الشان در نزد مردم کرمانشاه و احتمال اعتراض و شورش مردم، دستگاه حکومتی از این کار منصرف شد.
 
پس از رحلت مرحوم آیت‌الله العظمی حکیم و با راهنمایی‌های این شهید محراب اکثریت مطلق مردم کرمانشاه به تقلید از امام خمینی (ره) روی آوردند و صد در صد و یکپارچه از امام تقلید کردند.
 
در کرمانشاه به رغم فشار‌ها و اختناق شدید دستگاه طاغوتی آیت‌الله شهید اشرفی که رابط و انتقال دهنده اصلی پیام امام (ره) به مردم این خطه بود و در واقع رهبری تمامی اعتراضات و فعالیت‌ها بر علیه رژیم پهلوی را بر عهده داشت با همکاری بعضی از علما و ون این شهر مجالس متعددی برگزار کرد که مجلس بزرگداشت شهادت آیت‌الله حاج سیدمصطفی خمینی فرزند بزرگوار امام امت از آن جمله بود.
 
این مجلس که در واقع عمده‌ترین مراسمی بود که تا آن تاریخ در کرمانشاه برگزار می‌شد در واقع جرقه‌ای بود در جهت شعله‌ور شدن یک آتش عظیم در این منطقه که بنا به دعوت و اطلاعیه چاپی آیت‌الله اشرفی اصفهانی در مسجد مرحوم آیت‌الله بروجردی برگزار شد.
 
بعد‌ها و با گسترش اعتراضات، آیت‌الله اشرفی در تمام راهپیمایی‌ها و تظاهرات‌ها پیشاپیش مردم کرمانشاه حضور داشتند که این مسئله خود قوت قلبی برای مردم کرمانشاه به ویژه مبارزین بود.
 
ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی حضرت امام (ره) به عنوان نماینده تام الاختیار ایشان در منطقه غرب و امام جمعه کرمانشاه منصوب شد و مدت ۳۸ ماه به اقامه نمازجمعه پرداخت و در این مدت مساجد، ابنیه و مدارس علمیه متعددی به همت ایشان در خمینی شهر و استان کرمانشاه بازسازی و ساخته شد.
 
شهید محراب از آغاز دفاع مقدس تا روز شهادت همواره مسئله جنگ تحمیلی و بسیج مردم به منظور کمک به جبهه‌ها و حضور پرشور رزمندگان در جبهه‌های غرب و جنوب را در راس مسایل کشور می‌دانست و در این راه لحظه‌ای آرام نبود و به طور مرتب و مستمر در جبهه‌ها حضور می‌یافت.
 
منافقان کوردل وقتی خود را در مقابله با انقلاب اسلامی و فرزندان بسیجی امام امت، عاجز و زبون یافتند، تصمیم گرفتند یاران امام را به شهادت برسانند، از این رو با توجه به محبوبیت این بزگوار در کرمانشاه و از طرفی محوریت این استان در غرب کشور به ویژه در بحث پشتیبانی از رزمندگان و جبهه‌ها بار‌ها قصد ترور این شهید را داشتند و در این راستا دو بار اقدام به ترور ایشان کردند که هر دو توطئه با شکست مواجه شد.
 
سرانجام در روز جمعه ۲۳ مهر ماه سال ۱۳۶۱ آیت‌الله عطاء الله اشرفی اصفهانی در سن ۸۰ سالگی در مسجد جامع کرمانشاه و در سنگر نماز جمعه به دست منافقی کوردل در حالیکه نارنجکی در کمر خود تعبیه کرده بود با حمله به این مجاهد و انفجار آن این اسوه جهاد و مبارزه را به شهادت رسانید.
 
حضرت امام خمینی (ره) در پیامی که به مناسبت شهادت این بزرگوار صادر کردند، فرمود:: "شهید اشرفی اصفهانی از شخصیتهای والا مقامی بود که اینجانب بیش از ۶۰ سال بود که این بزرگوار را می‌شناختم.های شخصی

ساده‌زیستی: اشرفی اصفهانی زندگی بسیار ساده‌ای داشت و بعد از پذیرفتن مسئولیت امامت جمعه کرمانشاه هم زندگی‌اش تغییری نکرد. او در خانه‌ای بسیار کوچک و قدیمی زندگی می‌کرد و در پاسخ به اصرار اطرافیان برای تعمیر خانه می‌گفتند: خانه‌های مردم را هواپیماهای عراقی خراب کرده‌اند و بندگان خدا زیر چادرها زندگی می‌کنند، [آن وقت] شما می‌خواهید خانه را تعمیر کنید. پولی را که برای گچ می‌خواهید بدهید، به جنگ‌زده‌ها بدهید [که] ثوابش خیلی بیشتر است».[۱۳]

ارتباط با خدا: فرزندش می‌گوید: "در مدت شانزده یا هفده سالی که با ایشان بودم، یک شب ندیدم که نماز شب ایشان ترک بشود". همچنین امام خمینی در تجلیل از او گفت: "هر وقت آقای اشرفی اصفهانی را می‌بینم، به یاد خدا می‌افتم»".[۱۴]


زهراست درخت و باغبان شد پدرش

نازم به امام عسکری آنکه به حسن

مهدی پدر جهانیان شد پسرش

امام حسن عسکری (ع) یازدهمین امام شیعیان، در روز جمعه هشتم ربیع الثانی، سال 232 ه . ق (1) در مدینه منوره دیده به جهان گشود، (2) و عالم را با نور جمال خویش روشن نمود . پدر بزرگوار آن حضرت، امام هادی (ع) و مادرش بانویی پارسا و شایسته است که از او به نامهای حدیثه » ، سلیل » و سوسن » یاد شده است . این بانوی گرامی از ن نیکوکار و دارای بینش اسلامی بوده در فضیلت او همین بس است که پس از شهادت امام حسن عسکری ( علیه السلام) پناهگاه و نقطه اتکای شیعیان در آن دوره بحرانی و پراضطراب به شمار می رفت . (3)

مدت امامت امام حسن عسکری ( علیه السلام) شش سال، و با سه نفر از خلفای عباسی که هر یک از دیگری ستمگرتر بودند، معاصر بود: المعتز بالله - المهتدی بالله - و المعتمد بالله .

امامت حضرت از سال 254 شروع شد و در 260 ه . ق با شهادت آن حضرت پایان یافت . به مناسبت سالروز ولادت آن امام همام، در این مجال نگاهی داریم به برخی انتظارات حضرت » از شیعیان خویش، امید که ره توشته ای باشد برای همه آنهایی که بر خط امامت و ولایت سیر می کنند .

شیعه از دیدگاه امام حسن عسکری ( علیه السلام)

از دیدگاه امام یازدهم هر کس که بنام شیعه خوانده شود ولی اوصاف و ویژگیهای یک شیعه حقیقی و واقعی را دارا نباشد، شیعه شمرده نمی شود . شیعه واقعی کسانی هستند که همچون رهبران دینی خویش در نهضت خدمت رسانی به مردم و برادران دینی خویش فعال و کوشا باشند و به دستورات و نواهی الهی پای بند باشند چنان که حضرت عسکری در کلام زیبا و دلنشین خود درباره تعریف شیعه می فرماید: شیعة علی هم الذین یؤثرون اخوانهم علی انفسهم و لو کان بهم خصاصة و هم الذین لایراهم الله حیث نهاهم و لا یفقدهم حیث امرهم، و شیعة علی هم الذین یقتدون بعلی فی اکرام اخوانهم المؤمنین (4) ; پیروان و شیعیان علی ( علیه السلام) کسانی هستند که برادران (دینی) خود را بر خویش مقدم می دارند گرچه خودشان نیازمند باشند و شیعیان علی ( علیه السلام) کسانی هستند که از آن چه خداوند نهی کرده دوری می کنند و به آنچه امر نموده عمل می کنند و آنان در تکریم و احترام برادران مؤمن خود به علی ( علیه السلام) اقتدا می نمایند و در جای دیگر درباره نشانه های شیعیان فرمود: علامات المؤمنین خمس صلاة الاحدی و الخمسین و زیارة الاربعین و التختم فی الیمین و تعفیر الجبین و الجهر ببسم الله الرحمن الرحیم (5) ، نشانه های مؤمنان (شیعیان) پنچ چیز است: خواندن پنجاه و یک رکعت نماز در هر روز (17 رکعت واجب و 34 رکعت نافله) زیارت اربعین امام حسین ( علیه السلام) داشتن انگشتر در دست راست، و ساییدن پیشانی به خاک و بلند خواندن بسم الله الرحمن الرحیم (در نمازها) .

انتظارات امام عسکری ( علیه السلام) از شیعیان

انتظارات و توقعات امام حسن عسکری ( علیه السلام) به عنوان آخرین امامی که در جامعه حضور عینی داشته، و بعد از او غیبت صغری و کبرا فرزندش مهدی موعود ( علیه السلام) آغاز می گردد و برای مدت مدیدی مردم و جامعه از درک حضور او محروم خواهند بود قابل اهمیت و دقت است، و می تواند رهنمودهای گرانبها و ارزشمندی باشد برای دوران غربت تشیع و دورانی که غبار غم هجرت مولا و محبوبشان بر دلها و پیشانی آنها سایه افکنده است، اینک به گوشه هایی از انتظارات حضرتش می پردازیم .

1 - اندیشه و تفکر

اساس تمام پیشرفتهای مادی و معنوی بشر در طول تاریخ، اندیشه و تفکر از یک طرف، و سعی و تلاش و عمل از طرف دیگر بوده است . اگر بشر قرن بیستم و بیست و یکم از نظر صنعتی و تکنولوژی به موفقیتهای چشمگیری دست یافته، بر اثر اندیشه و تلاش بوده است; چنان که پیشرفتهای معنوی جوامع و افراد نیز بر اثر بهره وری از توان عقل و تفکر و قدرت عمل و تلاش بوده است . پیامبران، امامان و بندگان صالح الهی همگی اهل فکر و تعقل بوده اند، در منزلت ابوذر امام صادق ( علیه السلام) فرمود: بیش ترین عبادت اباذر که رحمت خدا بر او باد، اندیشه و عبرت اندوزی بود (6) »

قرآن این کتاب الهی و آسمانی برای اندیشه و تفکر، ارزش والا و حیاتی قائل است و زیباترین و رساترین سخنان را درباره ارزش دانش و تعقل، و دقت و تفقه بیان نموده است در قرآن بیش از هزار بار کلمه علم » و مشتقات آن که نشانه باروری اندیشه است تکرار شده و افزون بر 17 آیه به طور صریح انسان را دعوت به تفکر نموده، بیش از 10 آیه با کلمه انظروا; دقت کنید» شروع شده است . بیش از پنجاه مورد کلمه عقل و مشتقات آن به کار رفته است و در چهار آیه نیز قاطعانه به تدبر در قرآن امر شده است . (7)

و همچنین از کلمه فقه و تفقه و امثال آن بهره جسته است . (8)

با توجه به این اهمیت اندیشه و تفکر است که امام حسن عسکری ( علیه السلام) از شیعیان خویش انتظار دارد، که اهل اندیشه و تفکر باشند . لذا فرمود: علیکم بالفکر فانه حیاة قلب البصیر و مفاتیح ابواب الحکمة ; بر شما باد به اندیشیدن! پس به حقیقت، تفکر موجب حیات و زندگی دل آگاه و کلیدهای دربهای حکمت است . (9)

انسانهایی که با عقل اندیشه نکنند و با چشم جانشان در دیدن حقایق دقت بخرج ندهند در روز قیامت نابینا محشور می شوند .

امام حسن عسکری ( علیه السلام) این حقیقت را با گوشزد کردن آیه ای از قرآن برای اسحاق بن اسماعیل نیشابوری در طی نامه ای چنین بیان می کند: ای اسحاق! خداوند بر تو و امثال تو از آن هایی که مورد رحمت الهی قرار گرفته و همچون تو دارای بصیرت خدا دادی می باشند، نعمت خویش را تمام کرده است . پس به یقین بدان ای اسحاق که هرکس از دنیا نابینا بیرون رود، در آخرت هم نابینا و گمراه خواهد بود . ای اسحاق! چشمها نابینا نمی شوند، بلکه دلهایی که در سینه ها هستند نابینا می شوند . (بر اثر اندیشه نکردن) و این سخن خداوند در کتاب متقن خویش است آنجا که از زبان انسان ستم پیشه بیان می کند (10) : پروردگارا چرا مرا نابینا محشور نمودی با این که دارای چشم بودیم؟ (خداوند در جواب) می فرماید: همان گونه که آیات ما برای تو آمد و تو آنها را فراموش کردی، امروز نیز تو فراموش خواهی شد . (11) »

گاه امام حسن عسکری با گوشزد این خطر که عده ای در جامعه عبادت را منحصر در انجام نماز و خواندن نمازهای مستحبی و گرفتن روزه های واجب و مستحب می دانند، بدون آنکه در رمز و راز آن اندیشه کنند و یا در زمان و اوضاع آن تعقل نمایند، جایگاه ویژه اندیشه و تفکر را این گونه بیان می فرماید: لیست العبادة کثرة الصیام و الصلوة و انما العبادة کثرة التفکر فی امر الله (12) ; عبادت به بسیاری نماز و روزه نیست، همانا عبادت تفکر بسیار در امر خداوند است » .

2 - ایمان گرائی و سود رسانی:

فکر و اندیشه، و یا تامل و تدبر آن گاه ارزش حقیقی و عینی خویش را نشان می دهد که منجر به ایمان و عمل و تلاش شود وگرنه تفکری که بدنبالش ایمان و عمل نباشد مطلوب و کارساز نیست . به همین جهت آن حضرت تاکید فرمود که شیعیان به دو خصلت توجه داشته باشند خصلتان لیس فوقهما شی ء الایمان بالله، و نفع الاخوان (13) ; دو خصلت است که برتر از آن چیزی نیست، ایمان به خداوند و فایده رساندن به برادران (دینی)» .

3 - به یاد خدا و قیامت بودن

ایمان برگرفته از اندیشه بدنبال خود عمل و یاد خدا و همچنین انجام عبادت را در پی دارد، به همین جهت یکی دیگر از انتظارات حضرت عسکری ( علیه السلام) از شیعیان این است که خداوند و قیامت و رسول را فراموش نکنند . چنان که فرمود: اکثروا ذکر الله و ذکر الموت و تلاوة القرآن و الصلاة علی النبی; زیاد به یاد خداو مرگ باشید و همواره قرآن بخوانید و بر پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) (و آل او) درود بفرستید . (14)

و هوشمندترین و زیرکترین افراد کسی است که به یاد بعد از مرگ باشد و وجدان خویش را برای رسیدگی به اعمال قاضی قرار دهد . (15)

4 - حسابرسی اعمال و پاسخگویی وجدان

انتظار دیگری که امام حسن ( علیه السلام) از شیعیان دارد، رسیدگی به اعمال و داشتن محاسبه در هر شبانه روز، و پاسخگویی وجدان اخلاقی است .

لازم است انسان در ابتدای هر روز نسبت به اعمال نیک و دوری از گناه با خود مشارطه » و قرار دادی داشته باشد، و در طول روز مواظبت و مراقبه » داشته باشد . و در پایان روز محاسبه » و حسابرسی، و پاسخگویی به وجدان درونی خویش .

آنهایی هم که مسئولیت های اجتماعی دارند، در مقابل مردم و جامعه مسئولند که باید پاسخگو باشند، علاوه بر این در مقابل خداوند متعال، پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) و وجدان خویش نیز باید پاسخگو باشند .

ممکن است عده ای زرنگی را در آن بدانند که از حسابرسی، و پاسخگویی فرار کنند و به نوعی طفره روند، ولی باید بدانند که هرگز چنین رفتاری هوشمندی و زرنگی بحساب نمی آید، در همین زمینه است که حضرت عسکری ( علیه السلام) خردمندانه می فرماید: اکیس الکیسین من حاسب نفسه و عمل لما بعد الموت (16) ; زیرکترین زیرکان (و هوشمندترین افراد) کسی است که به حساب نفس خویش پردازد (و پاسخگوی خدا و وجدان خویش باشد) و برای پس از مرگ خویش تلاش نماید» .

5 - تقوا و پاکی راستی و امانتداری

از مهم ترین و بارزترین ویژگی های مورد انتظار برای شیعیان و مؤمنان دو صفت نفسانی تقوا و ورع است که انسان را در مقابل انجام گناه و دوری از محرمات حفظ و تقویت می کند، و در کنار آن دو، دو صفت والای امانتداری و راستگویی است که آنچنان اهمیت دارد که اساس نظم و انسجام و آرامش هر جامعه ای را می توان با تقویت و ترویج این اوصاف در میان افراد جامعه پی ریزی نمود و مشکلات را حل و سعادت جوامع را تضمین نمود . امام حسن عسکری ( علیه السلام) با تاکید بر اوصاف فوق و برخی اوصاف دیگر خطاب به شیعیان خود می فرماید: اوصیکم بتقوی الله و الورع فی دینکم والاجتهاد لله و صدق الحدیث و اداء الامانة الی من ائتمنکم من بر اوفاجر و طول السجود و حسن الجوار فبهذا جاء محمد (ص) صلوا فی عشایرهم و اشهدوا جنائزهم وعودوا مرضاهم، و ادوا حقوقهم، فان الرجل منکم اذا ورع فی دینه و صدق فی حدیثه و ادی الامانة و حسن خلقه مع الناس قیل هذا شیعی فیسرنی ذلک; (17) شما را سفارش می کنم به تقوای الهی و ورع در دین خود و کوشش در راه خدا، راستگویی و رد امانت به هرکه به شما امانت سپرد - خوب یا بد - و طولانی بودن سجده و خوب همسایه داری; چرا که محمد (ص) برای این ها آمده است . در گروههای آنها (مخالفان) نماز بخوانید (یعنی در نماز جماعت شرکت کنید) و در تشییع جنازه آنها حضور داشته باشید و بیمارانشان را عیادت، و حقوق آنان را ادا نمایید، زیرا اگر مردی (و فردی) از شما در دین خود ورع داشت و در سخنش راست گفت و امانت را رد کرد و اخلاقش با مردم خوب بود گفته می شود این شیعه است . پس من از این (گفته) شادمان می شوم .»

و در جای دیگر فرمود: المؤمن برکة علی المؤمن و حجة علی الکافر () ; مؤمن (و شیعه) برکتی برای مؤمن و (اتمام) حجتی برای کافر است .

6 - جزء بهترین ها باشید نه بدترین ها

آن امام همام گاه به بیان افراد نمونه و برتر و همین طور افراد بدتر غیر مستقیم انتظار خویش را از شیعیان ابراز می دارد که جزء بهترین ها باشید، و آنان را این گونه معرفی می نماید: اورع الناس من وقف عند الشبهة، اعبد الناس من اقام علی

الفرائض، ازهد الناس من ترک الحرام، اشد الناس اجتهادا من ترک الذنوب (19) ; پارساترین مردم کسی است که در شبهات توقف کند، عابدترین مردم کسی است که واجبات را به جا آورد، زاهدترین مردم کسی است که از حرام دوری کند و کوشاترین مردم کسی است که گناهان را ترک کند .»

در مقابل بدترین ها را نیز معرفی می کند تاشیعیان آگاهانه یا ناآگاهانه جزء آن افراد قرار نگیرند، در حدیثی آن حضرت فرمود: بئس العبد، عبد ی ذا وجهین وذالسانین یطری اخاه شاهدا و یاکله غائبا، ان اعطی حسده و ان ابتلی خانه (20) ; بدترین بندگان بنده ای است که دارای دو چهره و دو زبان باشد، در حضور برادرش او را می ستاید و پشت سر، او را می خورد (و غیبتش را گوید) . اگر به او چیزی عطا شود، حسد می ورزد و اگر گرفتار گردد، به او خیانت می کند .»

7 - عزت نفس و دوری از ذلت

انسان به عزت نفس و تکریم شخصیت بیش از همه چیز نیازمند است انسان می تواند رنج گرسنگی و تشنگی را تحمل کند و با فقر و نداری بسازد اما تحقیر شخصیت و آزردگی روح و روان و پایمال شدن عزت انسان بسادگی قابل رفع و جبران نیست، ممکن است تا پایان عمر انسان را آزار دهد، خداوند عزیز انسان را عزیز آفریده و هرگز به او اجازه تحقیر دیگران و یا شخصیت خودش را نداده . امام صادق ( علیه السلام) فرمود: خداوند تمام امور مؤمن را به خود او واگذار نموده، ولی به او واگذار نکرده است (و اجازه نداده) که ذلیل باشد آیا سخن خدا را نشنیده ای که می فرماید: عزت از آن خدا و رسول او و مؤمنان است ولی منافقان نمی دانند، پس مؤمن همیشه عزیز است و ذلیل نمی باشد» (21)

به همین جهت یکی از انتظارات مهم حضرت عسکری ( علیه السلام) در دوران غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) این است که شیعیان عزیز و با عزت باشند و هرگز خود را ذلیل نکنند، در یکجا فرمود: ما اقبح بالمؤمن ان ت له رغبة تذله; (22) چه زشت است برای مؤمن (و شیعه) دل بستن به چیزی که وی را خوار می سازد» .

و در جای دیگر دلسوزانه نصیحت نمود که: لا تمار فیذهب بهاؤک و لا تمازح فیحقر علیک; جدال و کشمکش مکن زیرا ارزش و شخصیت تو را از بین می برد (و موجب خواری انسان می شود) و شوخی (بیش از حد) مکن تا مردم به تو جرات جسارت پیدا نکنند .» (23)

و گاه راهکارهای رسیدن به عزت و دوری از ذلت را به شیعیان ارائه می دهد و قاطعانه می فرماید: ما ترک الحق عزیز الا ذل و لا اخذ به ذلیل الا عز; هیچ عزیزی حق را رها نکرد مگر آنکه خوار و ذلیل شد، و هیچ ذلیل و خواری به حق عمل نکرد مگر آن که عزیز گردید» (24)

8 - افتخار ما باشید نه باعث سرشکستگی ما

یکی دیگر از مهمترین انتظارات امامان مخصوصا امام حسن عسکری ( علیه السلام) از شیعیان این است که از نظر رفتاری و اخلاقی به گونه ای رفتار کنند که در بین جامعه بشری عموما و در بین مسلمانان خصوصا الگو و نمونه باشند تا آنجا که مردم بگویند این ها شیعیان علی ( علیه السلام) و امامان معصوم هستند، و این ها تربیت یافتگان مکتب اهل بیت می باشند .

به همین جهت حضرت عسکری عاجزانه درخواست می فرماید: اتقوا الله و وا زینا ولا تو شینا، جروا الینا کل مودة، و ادفعوا عنا کل قبیح، فانه ما قیل فینا من حسن فنحن اهله و ما قیل فینا من سوء فما نحن کذلک . (25) از خدا پروا نمایید و زینت (و مایه سرافرازی ما) باشید نه مایه ملامت (و سرافکندگی) همه دوستی ها را به سوی ما جذب کنید و هر زشتی را از ما دور نمایید; زیرا هر خوبی که در حق ما گفته آید ما شایستگی آن را داریم و هر بدی که درباره ما بر زبان برآید ما چنان نیستیم . (چرا که) خداوند ما را پاک شمرده و هیچ کس غیر از ما نمی تواند ادعای چنین مقامی را نماید مگر این که دروغ پرداز باشد .»

9 - از ریاست طلبی پرهیز کنید

از صفاتی که سخت گمراه کننده و خطرناک است مقام خواهی ها و ریاست طلبی ها است، بر کسی پوشیده نیست که ریاست طلبی ها چه ضربات شکننده ای بر پیکر اسلام وارد نموده و همین ریاست طلبی بود که خلافت را از مسیر اصلی خویش خارج نموده و پیش آمد آنچه که پیش آمد، و این فریاد فاطمه (سلام الله علیها) است از دست ریاست طلبی گروهی که خلافت را غصب نمودند، آنجا که فرمود: اما (افسوس) کسی را مقدم داشتند که خداوند او را کنار زده بود و کسی را کنار زدند که خداوند او را مقدم داشت، تا آنجا که ره آورد بعثت را انکار کردند و به بدعت ها روی آوردند، آن ها هوا پرستی و شهوت (و ریاست طلبی) را برگزیدند و بر اساس رای و نظر شخصی عمل کردند هلاک و نابودی بر آنان باد، آیا نشنیدند کلام خدا را که فرمود: پروردگار تو آنچه را که می خواهد خلق می کند و هرچه را بخواهد اختیار می کند و برای آنان اختیاری نیست . (26) » .

افسوس (که سران سقیفه) آرزوها (و ریاست طلبی های) خود را در دنیا تحقق بخشیدند و از آینده غافل ماندند، خدا نابودشان گرداند و آنان را در کارهایشان گمراه کند . (27) »

و امروز در جامعه خود نیز شاهد ریاست طلبی ها و مقام خواهی ها هستیم . خدا می داند که چه بودجه های کلانی در راه رسیدن به ریاست خرج شده و می شود . و از چه وسیله هایی که برای رسیدن به مقام استفاده شده است و می شود . عده ای برای رسیدن به مقام از آزادی های خلاف قانون و نامشروع نیز پشتیبانی کردند، و عده ای نیز برای رسیدن به ریاست از تخریب دیگران بهره جسته و یا اسلام و ارزشهای اسلامی را سپر ریاست طلبی های خویش قرار دادند و .

شرح این هجران و این خون جگر

این زمان بگذار تا وقت دگر

امام حسن عسکری ( علیه السلام) با توجه به این خطرها است که دردمندانه می فرماید: ایاک و الاذاعة و طلب الریاسة فانهما یدعوان الی الهلکة; از افشای اسرار (ما اهلبیت ( علیهم السلام) و ریاست خواهی دوری کن که این دو مایه هلاک و نابودی است .» (28)

10 - استواری بر دین و ولایت در دوران غیبت

آخرین انتظاری که در این سطور بدان اشاره می شود، انتظار حضرت عسکری ( علیه السلام) از شیعیان خویش است در دوران غیبت کبرای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، چرا که یکی از دورانهای بسیار سخت و طاقت فرسا که صبر و استواری فراوانی می طلبد همین دوره است، انتظار آن حضرت این است که مردم و شیعیان دوران غیبت را تحمل کنند و از خود بردباری و استقامت بخرج دهند، و بر دین الهی و امامت و ولایت ثابت و استوار بمانند، و دائما برای ظهور مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دعا نمایند، چرا که و الله لیغیبن غیبة لاینجوا فیها من الهلکة الا من ثبته الله عز و جل بامامته و وفقه للدعاء بتعجیل فرجه; به خدا سوگند (حضرت مهدی) غیبت طولانی خواهد داشت که نجات پیدا نکند در آن دوران مگر کسانی که خداوند عزیز و جلیل بر قائل بودن (و اعتقاد) به امامت او استوارش نگهدارد، و توفیق دهد که برای فرج آن حضرت دعا نماید
سیدمصطفی خمینی

شگفت‌آور بود که حاج‌آقا مصطفی در منزل امام مانند یکی از واردین این منزل و کسانی بود که به طور طبیعی در این خانه رفت و آمد می‌کردند، چنان‌که کسی احساس نمی‌کرد او فرزند امام است .

 اول آبان سالروز درگذشت آیت‌الله سیدمصطفی خمینی فرزند ارشد بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران است. وی در سال ۱۳۵۶ در شهر نجف و در دوران تبعید امام خمینی(ره) به طرز مشکوکی درگذشت.

به این مناسبت مرکز اسناد انقلاب اسلامی گزارشی با عنوان سیری در سیره عملی و رفتاری آیت‌الله مصطفی خمینی» بر روی پایگاه اطلاع‌رسانی خود منتشر کرده است که به این شرح است:

آیت‌الله سیدمصطفی خمینی، فرزند ارشد امام که در دوران نهضت اسلامی به عنوان مشاور، در کنار ایشان حضور داشت، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود اما با این وجود، رفتار وی به‌گونه‌ای بود که تحسین همگان را برمی‌انگیخت.

سیری در سیره عملی آقا مصطفی خمینی نشان می‌دهد ساده‌زیستی، بی‌توجهی به مال دنیا و عدم توجه به نام و عنوان، دقت در استفاده از وجوهات شرعی، مردم‌داری و . از ویژگی‌هایی بود که در شخصیت ایشان به طور بارزی نمود داشت. به فرموده رهبر معظم انقلاب، آیت‌الله ‌ای شگفت‌آور بود که حاج‌آقا مصطفی در منزل امام مانند یکی از واردین این منزل و کسانی بود که به طور طبیعی در این خانه رفت و آمد می‌کردند، چنان‌که کسی احساس نمی‌کرد او فرزند امام است. هرگز انتساب به امام و یا نام ایشان برای او وسیله‌ای محسوب نمی‌شد».

ایشان در جای دیگر نیز با اشاره به همین خصوصیت آقا مصطفی می‌فرمایند: مرحوم حاج آقا مصطفی، مطلقاً آقازادگی نداشت. نه لباسش، نه عبایش، نه کفشش، نه زندگی خصوصی‌اش، نه خانه‌اش، مطلقاً، هیچ بوی تفاخر آقازادگی از آن نمی‌آمد.».

ساده‌زیستی

یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های اخلاقی که در رفتار و عمل آیت‌الله شهید سید مصطفی خمینی هم نمود تام داشت، ساده‌زیستی وی بود. رهبر معظم انقلاب، آیت‌الله ‌ای با اشاره به منش ساده و رفتار به دور از تجمل حاج‌آقا مصطفی خمینی می‌فرمایند:

از لحاظ سادگی وضع زندگی، به‌معنای واقعی کلمه مرحوم حاج‌آقا مصطفی، زاهد بود؛ از لحاظ لباس، از لحاظ رفتار، از لحاظ خوراک، از لحاظ رسیدگی به خانواده؛ واقعا آدمِ مُعرِض از دنیا و زاهدی بود».

خانم ثقفی، همسر گرامی امام درباره ساده‌زیستی سیدمصطفی می‌گوید: دو ماه [بعد از ازدواج] مصطفی در منزل ما بود تا آن‌که خانه پیدا کردند. آن‌ها هیچ اثاث نداشتند. از همان وسایل خودمان آنان را هم صاحب اثاث کردیم. یک قطعه قالی و یک گلیم و دو دست رختخواب، یک دست ظرف چینی، یک کتری، یک دست استکان و نعلبکی، یک چراغ فتیله‌ای و دو قابلمه به آن‌ها دادیم، رفتند و به زندگی‌شان پرداختند . او یخچال نداشت و وقتی به او می‌گفتند در این زمینه‌ها فکری کن، بچه‌هایت چه گناهی کرده‌اند؟ می‌گفت: خدا را خوش نمی‌آید که پدر پیرم این‌گونه زندگی کنند و من یخچال داشته باشم.»

خانم فریده مصطفوی نیز در خاطرات خود با اشاره به زیست طلبگی برادرش سیدمصطفی می‌گوید: پیش از سال 1342، یک زندگی معمولی طلبگی داشت. پس از این‌که به ترکیه تبعید شد، امکانات بیشتری برایش فراهم شد؛ ولی با این حال، زیّ طلبگی خود را فراموش نکرد. در نجف، در یک منزل 45 متری در محله‏ای به نام هویش که فاصلۀ کمی با منزل امام داشت، زندگی می‏کرد . از دنیا بریده بود و به دنبال توسعۀ آن نبود. اصولاً روی مادیات هیچ حسابی نمی‌‏کرد. در خرج کردن وقتی هم پولی به دستش می‏‌رسید، دقت می‌‏کرد و سخت می‌‏گرفت».

حجت‌الاسلام محمد سماوی حائری نیز در مورد ساده‌زیستی حاج مصطفی خمینی می‌گوید: در پوشیدن لباس، بسیار ساده و بی‌آلایش بود؛ هیچ گاه مانند بعضی از آقازاده‌ها در قید لباس و تجملات منزل نبود؛ زندگی بسیار معمولی و ساده‌ای داشت.»

وی در این رابطه به روایت خاطره‌ای استناد کرده و می‌گوید: یک بار در اوایل سال 46 مرحوم حاج شیخ نصرالله خلخالی به من گفت: آقای خمینی (مصطفی) عبای تابستانی ندارد، شما دو سه تا عبا برایشان به منزل ببرید، ببینید کدام را می‌پسندند. من هم از یک عبا فروشی سه تا عبا دوخته شده (معمولی، متوسط و دست بافت) گرفتم و به منزلشان رفتم. یکی از آن‌ها را روی دوشش قرار دادم. گفت قیمت این‌ چه حدودی است؟ گفتم: عبای معمولی حدود سه دینار، متوسط حدود پنج دینار و دست بافت حدود هجده دینار. وی گفت: عبای معمولی را انتخاب کردم! گفتم این بسیار معمولی است، بزرگان باید عبای دست‌بافت مانند بعضی علما در بر کنند. برای شما عبای دست‌بافت مناسب‌تر است. ایشان در جوابم گفتند: ما هنور طلبه هستیم.»

خانم معصومه حائری یزدی همسر آیت‌الله مصطفی خمینی نیز درباره تقید وی به ساده زیستی می‌گوید: هشت سال از اقامت ما در نجف گذشته بود، در نجف هوا بسیار گرم بود. در آن موقع بچه‌های خیلی کوچک بودند و با آن‌که زمین داغ بود، ما موقع خوابیدن، رختخواب‌مان را روی زمین می‌انداختیم به طوری که خود ساکنان آن‌جا نمی‌توانستند چنین کاری بکنند. این طور نبود که آقا مصطفی نمی‌توانست برایمان تخت بخرد، بلکه معتقد بود که باید با سختی زندگی کرد.».

حجت‌الاسلام محمدتقی متقی نیز به جنبه‌های دیگری از ساده‌زیستی حاج‌آقا مصطفی اشاره کرده و می‌گوید: با وجود این که آقازاده امام بود و همه امکانات برایش فراهم بود، در خانه‌ای هفتاد متری زندگی می‌کرد . و به دور از تجملات .».

آیت‌اللّه فاضل لنکرانی نیز با اشاره به ساده زیستی آیت‌الله مصطفی خمینی در برهه‌های مختلف زندگی می‌گوید: شهید مصطفی خمینی چه در دوران قبل از شروع مبارزۀ پدر بزرگوارش و چه در دوران شروع مبارزه، چه در ایران و چه در موقعی که در نجف زندگی می‌کردند، در تمامی این دوره‌ها، با ایشان بودیم، زندگی داخلی ایشان در یک سطح بسیار بسیط و عادی بود، زندگی ایشان در تمامی این ایام اصلاً از صورت یک طلبۀ عادی متوسط خارج نمی‌شد و این به خاطر این بود که ایشان به آنگونه زندگی‌ها هیچ دلبستگی نداشت. آنکه مورد علاقه ایشان بود، یکی مسألۀ جهات علمی و یکی هم مسائل مربوط به مبارزه بود. در غیر این دو مسأله، هیچ فکر نمی‌کرد و نمی‌اندیشید».

دقت در استفاده از وجوهات شرعی

از دیگر مؤلفه‌های مهم زندگی شهید آیت‌الله مصطفی خمینی، می‌توان به دقت او در استفاده از وجوهات شرعی اشاره کرد. به گفته حجت‌الاسلام دعایی: ایشان با این‌که می‌توانستند از امکانات مالی فراوانی استفاده کنند و خود مجتهدی بودند که می‌توانستند در وجوهات مالی و شرعی تصرف کنند، با این وجود این، به مثابه یک طلبه عادی در حوزه‌ها حضور داشتند.» نیز بنا به گفته حجت‌الاسلام حمید : حاج مصطفی با آن‌که از جانب امام وکیل بود و پس از تبعید امام وجوهات مردم در اختیار او قرار داشت و از نظر شرعی نیز می‌توانست از آن به اندازه نیاز خود بردارد، لیکن این کار را نمی‌کرد و با کمال عسرت در تنگ‌دستی زندگی می‌کرد».

در همین رابطه می‌توان به خاطرات حجت‌الاسلام علی ستاری نیز استناد کرد. وی می‌گوید: زندگی آقا مصطفی به تمام معنی زندگی یک طلبه معمولی بود و مانند سایر طلبه‌ها از شهریه استفاده می‌کرد . زندگی او این‌گونه بود که می‌خواست مانند طلبه‌ها رفتار کند و از وجوهاتی که مردم می‌دهند، استفاده ننماید».

عدم سوء استفاده از نام و عنوان

از دیگر ویژگی‌های رفتاری آیت‎الله مصطفی خمینی می‌توان به عدم سوءاستفاده وی از نام و عنوان اشاره کرد. بنابر اذعان دوستان و اطرافیان حاج‌آقا مصطفی با وجود این‌که فرزند شخصیتی همچون امام خمینی بود و می‏توانست از این موقعیت بهره برداری زیادی بکند اما هیچ وقت تلاش نکرد به عنوان یک آقازاده، تعیین ‏کننده ت و جریانات در کنار امام باشد.»

به فرموده رهبر معظم انقلاب، آیت‌الله ‌ای: شگفت‌آور بود که حاج‌آقا مصطفی در منزل امام مانند یکی از واردین این منزل و کسانی بود که به طور طبیعی در این خانه رفت و آمد می‌کردند، چنان‌که کسی احساس نمی‌کرد او فرزند امام است و حتی مراجعه او به امام در حد دیگران بود . اخلاق او در رابطه با امام و حفظ جنبه تساوی با دیگر مردم در آن روزها در حوزه معروف بود. همه می‌گفتند که حاج‌آقا مصطفی خمینی در منزل امام به گونه‌ای رفتار می‌کند که با هیچ یک از مراجعین فرقی ندارد و واقعیت هم همین بود، هرگز انتساب به امام و یا نام ایشان برای او وسیله‌ای محسوب نمی‌شد».

ایشان در جای دیگر نیز با اشاره به همین خصوصیت آقا مصطفی می‌فرمایند: مرحوم حاج آقا مصطفی، مطلقا آقازادگی نداشت. نه لباسش، نه عبایش، نه کفشش، نه زندگی خصوصی‌اش، نه خانه‌اش، مطلقا، هیچ بوی تفاخر آقازادگی از آن نمی‌آمد . ».

همه کسانی که با شهید سید مصطفی خمینی آشنا بودند، بدون استثنا به این خصوصیت او اذعان دارند. حجت‌الاسلام محمدحسن رحیمیان در این زمینه می‌گوید: هرگز روحیه آقازادگی در وجود ایشان نبود و در اوج ساده‌زیستی به شکل یک طلبه واقعی زندگی می‌کرد».

به گفته حجت‏‌الاسلام دعایی: آقا مصطفی همیشه از آقازادگی و دارا بودن یک شخصیت وابسته و این‌که به دلیل فرزند کسی بودن، مورد احترام قرار گیرد، نفرت داشت؛ البته این به معنای عدم درک وی از موقعیت و برخورداری او از وجود چنان پدری نبود، بلکه به دلیل همان درک مستقل و داشتن یک شخصیت اصیل برای خود بود. انسان خودساخته و نمونه‏ای بود که می‏خواست به عنوان آنچه هست مطرح باشد و نه درباره وابستگی‌ها و انتسابات».

به گفته حجت‌الاسلام محمدجواد کشمیری: با اینکه اداره امور بیت امام و نظارت بر کارها و رفت و آمدها به عهده آیت‌الله آقا مصطفی خمینی بود اما با این حال هرگز در صدد مطرح کردن خود نبود و هیچ وقت نمی‌خواست خودش را جلو بیندازد».

حجت‌الاسلام حمید در همین رابطه می‌گوید: حاج سید مصطفی خمینی دارای شخصیت والایی بود. ایشان از آن افرادی نبود که از عنوان‌های آقازادگی، آیت‌الله‌زادگی و امام‌زادگی بهره بگیرند و از این راه برای خود شخصیت کسب کنند. او از رفتار برخی از خودباختگان و تنگ‌نظران که با عنوان آقازاده و آیت‌الله‌زاده برای خود شهرت کسب می‌کنند، به سختی انزاجار داشت و آن را دون شأن یک انسان مسلمان و آزاده می‌دانست. از این‌رو به عنوان آیت‌الله‌زاده هیچ‌گاه خود را معرفی نکرد».

مردم‌داری

از دیگر مؤلفه‌های مهم اخلاقی آیت‌الله مصطفی خمینی می‌توان به مردم‌داری وی اشاره کرد. حجت الاسلام مسعودی خمینی در مورد توجه و اهمیت سید مصطفی خمینی نسبت به مردم می‌گوید: یک روز برف می‌آمد. با ایشان از خیابان می‌گذشتیم. شخصی به زمین خورد. من متوجه نشدم، اما ایشان به محض این‌که فهمید، به سرعت به سوی او دوید، زیر بالش را گرفت و بلند کرد، با عبایش برف‌های او را تکاند، کلاهش را از روی زمین برداشت و بر سر او دست کشید او را نوازش کرد. بعد دید آدم مفلوکی است. از جیب خودش مقداری پول درآورد به او داد و گفت: این را بگیر و برای خانه چیزی بخر. آن وقت دست او را گرفت و به آن سمت خیابان که برف نبود برد».

حجت‌الاسلام محمدرضا ناصری در همین رابطه خاطره‌ای نقل می‌کند و می‌گوید: گاهی در سفر، مرد ژولیده‌ای بود که حالت روانی کاملا سالمی نداشت و شلوغ هم می‌کرد. می‌آمد سلام و احوال‌پرسی می‌کرد و کنار حاج آقا مصطفی می‌نشست. لباس خوبی هم نمی‌پوشید. اما حاج‌آقا مصطفی به او تعارف می‌کرد و او را کنار خود می‌نشاند، به او پول هم می‌داد. گاهی اوقات بعضی از دوستان می‌خواستند که مانع از آمدن او نزد حاج آقا مصطفی شوند، اما ایشان می‌گفت: نه، بگذارید بیاید، از کجا می‌دانید که از ما بهتر نباشد؟ شاید از ما مقرب‌تر باشد».

بی اعتنایی به دنیا

از دیگر مؤلفه‌های مهم عملی شهید مصطفی خمینی می‌توان به بی اعتنایی وی به مال دنیا اشاره کرد. حجت‌الاسلام محمد طاووسی بجنوردی در این رابطه می‌گوید: ایشان به مسائل دنیایی بسیار بی‌اعتنا بود. در سفر به مکه با ایشان بودم. چیزی که برای من خیلی جالب بود اینکه به هنگام برگشت تمام اثاث را در فرودگاه به حال خود رها کردند و آمدند. حاج آقا مصطفی به مسائل دنیایی بی اعتنایی خاصی داشتند.» به اذعان وستان و نزدیکان، وضع زندگی و نحوه مواجهه آیت‌الله مصطفی خمینی به مال دنیا به گونه‌ای بود که دشمن به هیچ طریق نمی‌توانست در زمینه‌های مادی و زر و زیور دنیا او را فریب دهد.



تصاویر خاص آغاز امامت امام زمان + متن ادبی ، کپشن و عکس نوشته امامت امام



چند رباعی به مناسبت نهم ربیع الاول آغاز امامت امام زمان عجل الله تعالی

هستیم به لطف آل احمد مدیون    لبریز طراوت است دشت و هامون

در روزنهم ز ماه پر فیض ربیع    رفته به جهنم ابن سعد ملعون

*************

ایام ربیع است مکرر صلوات   بر فاطمه و احمد و حیدر صلوات

نابودی وهابیت و آل سعود          بر مهدی و بر آل پیمبر صلوات
 

**************
 

یا رب برسان گل پسر زهرا(س) را      بشنو صلوات و ربنای ما را

ایام تبری است ، دیگر برسان      نابودی صهیونیست و آمریکا را
 

***************
 

در ماه ربیع لطف و صفا میخواهیم      بر درد دل خویش دوا میخواهیم

در جشن امامت عزیزش مهدی    از مادر او کرببلا میخواهیم

 

***************
 

از غربت اسلام کند دل فریاد      یا رب بنما امت احمد را شاد

لطفی که ز شرّ فتنه ی غرب شود   سوریه و بحرین و فلسطین آزاد


برچسب: عید امامت - مجمع خیرین شهرستان آمل

آنچه باید درباره بیماری ویروس کرونای جدید (کووید-19) بدانید

CHLA-What-You-Should-Know-Covid-19-1200x628-02.png

ویروس کرونای جدید بر مردم سرتاسر دنیا تأثیر گذاشته است. Children’s Hospital Los Angeles با جدیت در تلاش است تا از بیماران، خانواده‌ها و اعضای کادر پزشکی خود محافظت کند.

ما از متخصصان خود درخواست کرده‌ایم حقایقی را در اختیار ما قرار دهند تا بتوانیم به کمک آنها به سؤالات عمده‌ای که والدین می‌پرسند پاسخ دهیم. در ادامه، اطلاعاتی درباره این ویروس، کارهایی که باید برای پیشگیری از سرایت هر چه بیشتر آن انجام داد و نحوه حفاظت از خود دربرابر خطر آلوده شدن ارائه شده است.

ویروس‌های کرونا چه هستند؟ 

ویروس‌های کرونا گروه بزرگی از ویروس‌ها هستند که می‌توانند حیوانات و انسان‌ها را آلوده کنند و باعث بروز ناراحتی‌های تنفسی شوند؛ این ناراحتی‌ها ممکن است به اندازه سرماخوردگی خفیف یا به اندازه ذات الریه شدید باشند. در موارد نادر، ویروس‌های کرونای حیوانی، انسان‌ها را آلوده می‌کنند و سپس بین آنها سرایت پیدا می‌کنند. شاید ویروس SARS (نشانگان تنفسی حاد) در سال 2002 الی 2003 را به خاطر بیاورید؛ این ویروس نمونه‌ای از ویروس کرونا بود که از حیوانات به انسان‌منتقل شد. یکی دیگر از موارد مهم و جدیدتر نژاد ویروس‌کرونا، MERS (نشانگان تنفسی خاورمیانه) نام دارد که در سال 2012 در خاورمیانه کشف شد و به گفته دانشمندان این ویروس ابتدا از شتر به انسان انتقال پیدا کرده است.

ویروس کرونا چگونه سرایت پیدا می‌کند؟

در انسان، این ویروس عمدتاً از طریق تماس مستقیم با فرد بیمار سرایت پیدا می‌کند. این ویروس همچنین می‌تواند از طریق لمس سطح آلوده و سپس لمس دهان، بینی یا چشم‌ها سرایت پیدا کند، اگرچه گمان می‌رود این شیوۀ اصلی سرایت ویروس نباشد.

مردم چگونه می‌توانند از سرایت این بیماری پیشگیری کنند؟ 

مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری» (CDC) اقدامات بهداشتی خوبی ازجمله این موارد را توصیه می‌کند: شستشوی مکرر دست، مصرف مایعات، سرفه کردن در قسمت داخلی آرنج یا دستمال کاغذی و ماندن در خانه در صورت احساس بیماری. به‌علاوه، توصیه می‌کنیم که حتی اگر بیمار نیستید در خانه بمانید، مگر اینکه واقعاً لازم باشد بیرون بروید، و فاصله‌گذاری اجتماعی را رعایت کنید (حداقل شش فوت یا حدود دو متر از دیگران فاصله بگیرید) و ماسکی بپوشید که دهان و بینی شما را بپوشاند.

علائم بیماری ویروس کرونای جدید (کووید-19) چیست؟ 

موارد زیر علائم ویروس کرونای جدید هستند:

تب یا لرز

سردرد

سرفه، گلودرد، انسداد بینی یا آبریزش بینی

از دست دادن ناگهانی حس چشایی یا بویایی

تنگی نفس یا مشکل در تنفس

حالت تهوع، استفراغ یا اسهال

سرگیجه، یا درد عضلات یا بدن

آیا کووید-19 قابل درمان است؟ 

هیچ واکسنی وجود ندارد و از آنجایی که ویروس است، آنتی‌بیوتیک‌ها هم روی آن تأثیری ندارند. ارائه‌دهندگان مراقبت بهداشتی بدون اینکه درمان خاصی وجود داشته باشد، عموماً اقدام به معالجه علائم و ایجاد احساس راحتی بیشتر در بیمار می‌کنند.

آیا CHLA بیماران و ملاقات‌کنندگان را غربال می‌کند؟ 

کارکنان کادر پزشکی ما، در همه تعاملاتشان با بیماران، از جدیدترین رهنمودهای اداره بهداشت عمومی شهرستان لس آنجلس» پیروی می‌کنند تا مانع از گسترش این ویروس جدید شوند. تمام کارمندان و بازدیدکنندگان بیمارستان‌ها از نظر علائم این بیماری غربال می‌شوند. هر شخصی که در غربالگری شفاهی رد شود، آزمایش تشخیص ویروس روی او انجام می‌شود. به‌علاوه، آزمایش تشخیص ویروس روی تمامی بیماران CHLA پس از پذیرش در بیمارستان انجام می‌شود. این مورد شامل آزمایش بیماران با رویه‌های آتی است.

در صورت داشتن چه علائمی باید به پزشک مراجعه کرد؟ 

اگر شما یا فرزندتان تب، سرفه یا مشکلی در تنفس دارید، باید فوراً به پزشک مراجعه کنید. اگر مشکوک به کووید-19 هستید پیش از مراجعه به بیمارستان، با پزشک یا بخش اورژانس تماس بگیرید تا این مرکز اطمینان حاصل کند که شما در صورت ابتلا به این ویروس، شخص دیگری را در معرض خطر ویروس قرار نمی‌دهید.

آیا باید برای کودکم از ماسک استفاده کنم؟

خیر. نباید این کار را انجام دهید. طبق توصیه ارائه‌شده ازسوی مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری» ایالت کالیفرنیا و شهرستان لس آنجلس، هرگاه قصد خروج از منزل را دارید باید صورت خود را با ماسک پارچه‌ای بپوشانید، به استثنای کودکان زیر 2 سال. بنابر توضیحات دکتر مایکل اسمیت (Michael Smit)، متخصص بیماری‌های عفونی در Children’s Hospital Los Angeles، دلیل اصلی این است که استفاده از ماسک می‌تواند برای خردسالان مشکلات تنفسی به وجود آورد. اگر این موضوع با عدم توانایی خردسالان برای بیان این فشار یا برداشتن ماسک ادغام شود، می‌تواند خطر خفگی برای آن‌ها به همراه داشته باشد.

طبق گفته دکتر اسمیت، سرپرست پزشکی بخش کنترل و پیشگیری از بیماری‌های عفونی در CHLA: اگر خردسالان در تنفس دچار مشکل شوند، به راحتی نمی‌توانند این موضوع را بیان کنند. هیچ کس نمی‌خواهد با هدف کمک به فرزندش به صورت او ماسک بپوشاند، اما سهواً او را در معرض خطر احتمالی خفگی قرار دهد.»


----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

روزانه تعداد زیادی از هموطنان ما مبتلا به این بیماری میشوند که از این تعداد نزدیک به 480نفر روزانه فوت میکنند بسیاری از مردم به

خاطر باورهای اشتباهی که دارند از زدن ماسک ممانعت می کنندباور هایی مثل :عمر آنها به پایان رسیده یا تا خدا نخواهد برگی از

درخت نمی افتدو.این باورها فقط توجیهی است برای ماسک نزدن ومغالطه کردن با افرادی که به آنها توصیه می کنند از ماسک

استفاده کنند رهبر انقلاب از همان ابتدا به مردم توصیه کردند به حرفهای وزیر بهداشت گوش دهند وعمل کنند رهبرانقلاب یکی از

مراجع تقلید هستند که بر شیعیان واجب است به حرفهای ایشان گوش فرادهند وعمل کنند مانند زمان تحریم تنباکو حتما که نباید

ایشان فتوا بدهند که ما عمل کنیم زمان تحریم تنباکو حفظ مال مردم مورد توجه بود والان حفظ جان مردم بیاییدومانند مردم آن زمان

به حرف مرجع تقلید مان گوش فرادهیم تابه لطف الهی این بیماری منحوس را شکست بدهیم


او در سال ۱۳۰۷ در خانواده‌ای در روستای کله سر در شهرستان فامنین استان همدان متولد شد.[۲][۳] پدرش، محمود مفتح، از ان همدان بود.


تحصیلات

در همدان نزد افرادی مانند ملاعلی معصومی همدانی، دروس اولیه فقه را فرا گرفت و در سال ۱۳۲۲ و در ۱۵ سالگی برای ادامه تحصیل راهی شهر قم شد. در شهر قم نزد روح‌الله خمینی، حسین طباطبایی بروجردی، محمدرضا گلپایگانی، محمدحسین طباطبایی، محمد محقق داماد و رحیم ارباب به آموختن دروس حوزوی پرداخت. اما علاقه او باعث شد تا به تحصیلات جدید نیز بپردازد. با گذشت زمان، علاوه بر این که یکی از مدرسین معروف حوزه علمیه شد، موفق به اخذ درجه دکتری در رشته فلسفه گردید. در طول این مدت در دبیرستان‌ها (به عنوان نمونه دبیرستان دین و دانش[۴] و دبیرستان حکیم نظامی) تدریس می‌کرد و مدتی نیز مدرس حوزه بود. همچنین شب‌های جمعه در دبیرستان دین و دانش جلساتی با حضور دانش‌آموزان و طلاب داده و بحث‌های دینی و مسائل روز را مطرح می‌کرد.[۵]

فعالیت‌ها

ی

مفتح در کنار خمینی در بهشت زهرا ساعاتی پس از بازگشت او از فرانسه به ایران

محمد مفتح همراه با درس و بحث در مساجد سخنرانی می‌کرد. مقالات متعددی در رومه‌ها و مجلات اسلامی علیه حکومت پهلوی می‌نوشت و به جذب دانشجویان و طلاب می‌پرداخت. به شهرهای مختلف ایران مانند آبادان، اهواز، خرمشهر، کرمان، اصفهان، یزد و شیراز مسافرت می‌کرد. در جلسات سخنرانی چند هزار نفری شرکت می‌کردند و علیه حکومت پهلوی سخنرانی می‌کرد. به خاطر فعالیت‌های ی و مخالفت با حکومت پهلوی وی را به زاهدان تبعید کردند و از ورود به استان خوزستان منع شد. در سال ۴۸ پس از آزادی به تهران رفت و در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، همگام با مرتضی مطهری به تدریس پرداخت.

پس از تعطیل شدن حسینیه ارشاد در مسجد جاوید یک گروه آشوب تشکیل داد، و ریاست آن را به عهده گرفت. دراین مسجد کلاسهای فلسفه،[۶] نهج البلاغه و تفسیر قرآن تشکیل داد تا از این راه جوانان و دانشجویان را به طرف مسجد بکشاند. در سال ۵۴ حکومت پهلوی، مسجد را تعطیل و مفتح را به زندان انداختند. پس از آزادی از زندان، فعالیت ی نیمه مخفی خود را علیه حکومت پهلوی همراه با ت مبارز آغاز کرد و این بار در سال ۵۵ امام جمعه مسجد قبا شد. پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران و بازگشت خمینی به ایران به ایران یکی از اعضای اصلی تشکیل دهنده کمیته استقبال بود. سپس سرپرست کمیته ۴ انقلاب اسلامی و رئیس دانشکده الهیات تهران شد.

علمی

به عنوان آغاز کننده "وحدت حوزه و دانشگاه"، شهید مفتح همزمان در دانشگاه در رشته فلسفه مشغول به تحصیل بود و در حوزه علمیه قم هم حضور پیدا می‌کرد.[۷] همزمان شدن تحصیل وی در دانشگاه با تدریس وی در حوزه، باعث شد برخی وی را مورد نقد قرار دهند و به صورت مودبانه به وی بگویند که این کار باعث تخریب شان وی می‌شود.[۸]

نماز عید فطر ۵۷

در روز عید فطر سال ۱۳۵۷ مفتح در تپه‌های قیطریه پیش‌نماز بود. جمعیت حاضر نماز را به امامت مفتح برگزار کرد و به اولین تظاهرات چند ده هزار نفری پرداخت.[۹] در این راهپیمایی مردم دعوت به راهپیمایی دیگری در ۱۶ شهریور شدند. در روز ۱۶ شهریور مأموران حکومت پهلوی مفتح را به شدت مضروب کردند و روز بعد وی را دستگیر و به مدت دو ماه در زندان انداختند.

ترور

محمد مفتح در بیمارستان پس از ترور
تصویری از تشییع جنازه محمد مفتح
سنگ مزار محمد مفتح

وی در ۲۷ آذر ۱۳۵۸ هنگام ورود به دانشگاه تهران توسط گروه فرقان هدف گلوله قرار گرفت و به همراه دو محافظش جواد بهمنی و اصغر نعمتی در مقابل دانشکده الهیات دانشگاه تهران با رگبار گلوله کشته شد.[۱۰]

زمینه‌های ترور

اعضای گروه فرقان به مناسبت‌های مختلف تلاش داشتند در مسجد قبا - که توسط محمد مفتح بنیانگذاری شده بود و خود وی امامت نماز جماعت را در آن بر عهده داشت[۱۱] -، برنامه‌های مدنظرشان را نظیر سخنرانی و کلاس‌های اسلام‌شناسی و … برگزار کنند؛ ولی مفتح با تفکرات آنها مخالف بوده و مانع فعالیتشان در مسجد قبا می‌شد.[۱۲] در یکی از موارد، اکبر گودرزی و حبیب‌الله آشوری و افرادی از گروهشان که از اعضای فرقان بودند، جزواتی از تفاسیر قرآن چاپ می‌کردند و بین نمازگزاران مسجد قبا پخش می‌کردند. مفتح وقتی متوجه این اقدام شد، از آن جلوگیری نموده و اعلام کرد این جزوات مورد تأیید ما نیست». گفته می‌شود این مخالفت‌ها موجب شد اعضای فرقان پس از پیروزی انقلاب مفتح را در لیست ترور خود قرار دهند.[۱۲] پس از ترور مرتضی مطهری در ۱۲ اردیبهشت ۵۸، نامه‌های تهدیدآمیزی برای مفتح می‌آمد.[۱۲] همچنین وی بارها به صورت تلفنی تهدید شده بود.[۱۳] حتی یکبار برای ترور او از دیوار خانه‌اش بالا رفته بودند اما نیروهای پاسدار مانع از توطئه‌شان شدند. زمانی هم می‌خواستند در مدرسه عالی پارس مفتح را ترور کنند که پاسداران محافظ وی متوجه ماجرا می‌شوند.[۱۲]

جزئیات حادثه

در روز ۲۷ آذرماه ۱۳۵۸، چهار نفر از اعضای گروهک فرقان مأمور ترور مفتح می‌شوند. در میان این چهار نفر، یک نفر راننده و دو نفر مأمور پاسدارها (محافظین مفتح) بودند و کمال یاسینی هم مأموریت ترور محمد مفتح را برعهده گرفته بود. فرقانی‌ها به دلیل رفت و آمدهای مخفیانه در دانشکده الهیات و مسجد قبا و زیر نظر گرفتن مفتح، متوجه شده بودند که وی بر خلاف سایر مقامات کشور با خود اسلحه حمل نمی‌کند و می‌دانستند که اگر بتوانند محافظین را بزنند، مفتح اسلحه‌ای برای دفاع از خود ندارد.[۱۲] در جریان عملیات، دو فرقانی در ورودی دانشکده الهیات به محافظین تیراندازی می‌کنند و در این میان دست، شانه و پای محمد مفتح هم مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد. وقتی دو تن از محافظین کشته می‌شوند، مفتح با بدن خونی به سمت بالکن جلوی ساختمان دانشکده الهیات می‌رود و در این فاصله کمال یاسینی، از آنجایی که می‌دانست مفتح اسلحه‌ای با خود به همراه ندارد، خودش را به او می‌رساند و سر او را هدف گلوله قرار می‌دهد.[۱۲]

یاسینی، در اعترافات خود در دادگاه انقلاب، ماجرا را این‌گونه روایت کرده‌است:

من … حواسم به این بود که کلت را دربیاورم. کلت را درآوردم و دیدم که دکتر [مفتح] فرار کرد … قبلاً هم دیده بودیم که دکتر [مفتح] همیشه وقتی می‌آید دانشکده به محل کارش می‌رود، پس دیگر طبق عادت اگر فرار بکند هم به طرف محل کارش فرار می‌کند؛ و من خودم را آماده این مسئله کرده بودم. اسلحه را درآوردم … دوباره دو تیر دیگر زدم؛ یعنی مرتب شلیک می‌کردم باز دیدم نه فرار کرد، دنبال دکتر دویدم. دکتر از پله‌ها رفت بالا، باز هم تیر زدم باز دیدم نه رفت طرف قسمتی که می‌رود طرف سلف‌سرویس و در را باز کرد رفت تو که من هم بلافاصله در را باز کردم بروم تو، دیدم یک دختری هست که او هم می‌خواهد بیاید، دختر را با دستم کنار زدم، پریدم در آن محوطه دیدم دکتر ایستاده کیفش هم دستش است و مرتب داد می‌زند. من اسلحه را گرفتم طرف سر دکتر [مفتح] یک شلیک کردم که دیدم دکتر [مفتح] بی‌اختیار افتاد زمین. فهمیدم که تیر به سرش خورده و افتاده البته دیگر معطل نشدم که ببینم چه شده … آمدم بیرون که دیدم راننده از طرف ماشین … به طرف حسن (یکی از ضاربان) تیراندازی می‌کند … بلافاصله پریدم بیرون به طرف خیابان و یک تیر هم من به راننده زدم.»[۱۰][۱۴]

تشییع و تدفین

پیکر محمد مفتح و دو تن از محافظانش به در ساعت ۹ صبح روز چهارشنبه ۲۸ آذر ۱۳۵۸ تشییع شد.[۱۰] وی را در صحن حرم فاطمه معصومه در قم دفن کردند.[۱۵] روح‌الله خمینی روز کشته شدن او را روز وحدت حوزه و دانشگاه» نامید.[۱۶][۱۷]


درباره شهید محمدجواد تندگویان

درباره شهید محمدجواد تندگویان

تهران- ایرنا- ۹ آبان سالروز به اسارت درآمدن شهید محمدجواد تندگویان است، بزرگمردی که مرور زندگی و فعالیت‌های او حکایت از مجاهدت هایش دارد. او ۱۱ سال در زمان اسارت به دست نیروهای بعثی چون کوهی مقاوم ایستادگی کرد و با شهادت، پیروزی را در این مبارزه از آن خود کرد.

شهید محمدجواد تندگویان بالاترین مقام کشوری جمهوری اسلامی ایران بود که در دوران هشت ساله دفاع مقدس توسط رژیم بعثی به اسارت گرفته شد. مرور زندگی و فعالیت های این وزیر نفت کابینه شهید محمدعلی رجایی که درست چهل روز پس از آغاز جنگ تحمیلی اسیر شد به خوبی حکایت مجاهدت ها و مظلومیت های یاران خمینی کبیر را بازنمایی می کند.

شهید تندگویان که حضرت آیت الله ای مقام معظم رهبری به زیبایی تمام او را شهید غریب خوانده اند با همکاری مشترک دشمن رودر رو و ستون پنجم داخلی اسیر و سال های سال سخت ترین شکنجه های جسمی و روحی و نیز درد دوری از خانواده و میهن را تاب آورد و حاضر نشد حتی کلامی علیه یاران، همرزمان و هم میهنان خود بگوید. او جان شیرین خود را در اوج جوانی بر سر اهداف والایش گذاشت و با سربلندی تمام به دیار باقی شتافت.

تندگویان از خیل جوانانی به شمار می رفت که هنگام آغاز قیام امام خمینی(ره) در اوایل دهه ۱۳۴۰ خورشیدی دوره نوجوانی را طی می کرد و معظم له در پاسخ به مزدوران رژیم پهلوی این نوجوانان را از یاران و یاوران نهضت خویش خواندند. پیش بینی رهبر نهضت به زیبایی به تحقق پیوست و شهید تندگویان در دهه ۱۳۵۰ خورشیدی ضمن کسب دانش آکادمیک و نیز بهره گیری از استادان مدعو به دانشگاه نظیر شهید مطهری، دکتر علی شریعتی و علامه جعفری به مبارزه پنهان و آشکار علیه رژیم پرداخت و بهای آن را با زندانی شدن خویش و همچنین دوری از موقعیت خوب اجتماعی پرداخت کرد.

در ادامه و با پیروزی انقلاب اسلامی در ۱۳۵۷ خورشیدی، شهید تندگویان از دسته جوانان متخصص و متعهدی بود که از هر نظر آمادگی خدمت به اسلام و میهن را داشت و عرصه مدیریت بهترین بستر برای خدمت آنان به آرمان های والای انقلاب اسلامی به شمار می رفت اما بروز رخدادی عظیم همچون جنگ تحمیلی، بسیاری از این جوانان شایسته را از ایران گرفت و شهید تندگویان در غربت تنهایی خویش چون سروی آزاده و محکم با کمال افتخار نام خود را در میان این جوانان جاودانه ساخت. او رادمردی دیگر همچون باکری، همت، جهان آران و خیل شهدای دفاع مقدس بود. (۱)

زندگینامه شهید تندگویان

محمد جواد تندگویان در  خرداد ۱۳۲۹ خورشیدی چشم به جهان گشود. او کودکی‌اش‌ را بیشتر خود گذارند. خیلی پیـش‌تر از آن‌که به مدرسه برود و خواندن و نوشتن بیاموزد با راهنمایی پدر خویش به مسجد راه یافت و با قرآن کریم آشنا شد و کلام الله را چراغ راه آینده خویش ساخت. در چـنین محیطی، جواد بهترین دوست آدمی کتاب را شناخت و پی‌برد که‌ گنج گران‌بهای دقایق عمر را باید با بهترین دوست و در جهت نیل به سوی معبود گذارند. در تمامی دوران تحصیل از ابتدا تا زمان راه یافتن به دانشگاه خرج تـحصیل خـود را از راه کـارکردن و تدریس‌ خصوصی‌ دروس‌ ریاضی، عربی و زبان انگلیسی در می‌آورد. دوره دبیرستان او هـمزمان‌ بـود با قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ خورشیدی که فریاد ظلمت‌شکن امام راحل، ایران را درنوردید و ایرانیان را با خـود هـمراه کـرد. جواد کـه‌ بـه‌ سبب علقه‌های مذهبی، رهنمودهای پدر و نیز جذب شدن تدریجی به‌ سمت‌ مبارزه و آشنایی دورادور با راه‌ و مرام‌ امـام خمینی(ره)، به ضرورت آموختن زبان عربی و قرآن کریم پی‌برده بود، به‌ مـسجد المـصطفی(ص) در یکی از مناطق تهران‌ رفت‌. او باهوش و فراستی والا، هر شاگردی‌ را با هر نوع عـقیده‌، سـلیقه‌ و تربیت خانوادگی‌ای در کلاس درس خویش می‌پذیرفت. (۲)

پس از رد شدن جواد در امتحان گزینش‌ اعزام‌ دانشجو به خارج، ابـتدا قـرار شد، او مطابق میل خانواده در دانـشکده مـهندسی تهران شـروع بـه تـحصیل کند اما جواد در مقابل اصرار خانواده‌اش‌ در ایـن مـورد به صراحت گفت‌: من‌ شخصا علاقه شدیدی به تحصیل در دانشکده  نفت آبـادان دارم امـا وقتی مادرم موفق نیست هرچه بـگویید می‌پذیرم، اما بدانید بـا مـخالفت خودتان آینده‌ مرا خراب مـی‌کنید».

جواد در جست‌وجوهای خود، در میان دانشجویان توانست با افرادی کـه مثل خودش، تربیت مذهبی داشـتند، ارتباط برقرار کند و به عنصر فعال انجمن اسلامی دانشکده نفت تبدیل‌ شود. بعد از انقلاب، هیأتی از طرف شورای انقلاب، مأمور رسیدگی به سوابق اساتید و کارمندان و کـارگران شـرکت نفت آبادان شده بـودند کـه جواد هم در آن هیأت عضویت داشت.

سربازی و زندانی‌

او مدافع مظلومان بـود و هـیچ ستمی را تاب نمی‌آورد. جواد شاید بی‌آن‌که خـود بـداند بـه‌خوبی‌ داشـت‌ مـی‌آموخت که چگونه بـاید در بـرابر سخت‌ترین شکنجه‌های عمال ساواک و رژیم بعثی مقاومت ورزد و ایستادگی را معنایی تازه کند. شهید تندگویان هـمین کـه از دانشکده نفت آبادان فارغ‌التحصیل شـد، بـه‌ خدمت‌ وظـیفه فـراخوانده شـد و خود را به حوزه مربوطه معرفی کـرد. از آنجا که جـواد در پالایـشگاه نیز ارتباط خود را بـا دوسـتان و فعالیت‌های ی روز قطع نکرده بود، در آبان ۱۳۵۲ خورشیدی توسط ساواک‌ دستگیر و پس از شکنجه‌های بسیار به یـازده مـاه زندان محکوم شد.

احـمد ـجاتی، هم بند جـواد، دربـاره آن شـهید می‌گوید: روز ۱۱ خرداد مـاه سال ۱۳۵۳ به اتفاق جمعی‌ دیگر از زندانیان ی از زندان کمیته مشترک به زندان قصر منتقل شـدم. بـند چهار موقت محل نگهداری اولیه  زنـدانیانی بـود کـه دوران بـازجویی و شـکنجه را پشت سر گـذاشته و مـنتظر بازپرسی‌ و تشریفات‌ فرمایشی دادگاه دادرسی ارتش طاغوت بودند. در آن روز، به‌طور ناخواسته در یکی از اتاق‌های بند چهار» مستقر شـدم، امـا چـندان الفتی با سایرین پیدا نکردم. جوانی خوش بـرخورد و فـعال‌ تـوجه‌ مـرا جـلب کـرد. ناخودآگاه به سوی او رفتم و باب آشنایی را گشودم. او محمد جواد تندگویان، فارغ‌التحصیل دانشکده نفت آبادان بود. زمان درازی نگذشت که من و جواد محرم راز یکدیگر شدیم‌ و آن‌گاه متوجه شدم کـه او در یک‌ رابطه جمعی، فعالیت‌های بسیار گسترده‌تری داشته است.»

مطالعات وسیع او در زمینه مسایل اسلامی بـه ویـژه آشنایی‌ با تفسیر قـرآن و نـهج‌البلاغه و آثار برخی از اندیشمندان مسلمان، توانایی خاصی در بحث کردن به او بخشیده‌ بود. علاقه زیادی هم به دکتر شریعتی داشت. خود جواد در این باره گفته است: دعوت‌ دکتر به‌ دانشکده  نفت آبادان و سخنرانی او انـسان و اسـلام» توسط او صورت گرفته است.»

رهایی‌ از بند و شروع فعالیت

هنگامی که‌ جواد از پالایشگاه تهران اخراج شده بود، با وجود وضـع سـیاسی و محکومیتی که داشت، هیچ شرکت یا سازمان دولتی‌ای حاضر به استخدامش نبود، تـا آنکه بـالاخره در شرکت گاز بوتان‌ مشغول‌ به کار شد. او در ۱۳۵۶ خورشیدی در امتحانات ورودی مرکز مطالعات مدیریت ایران موفق و در آنجا مـشغول بـه تـحصیل شد، اما جالب‌ این‌که در آن مدت با وجود شبانه‌روزی بودن آن مرکز و فشردگی دروس، از فـعالیت‌های مـردمی در مسیر انقلاب اسلامی دور نبود و در تلاش‌های انقلابی شرکت می‌کرد. شهید تندگویان در  ۱۳۵۷ خورشیدی از مرکز مزبور فارغ‌التحصیل و موفق بـه اخـذ فوق‌لیسانس مدیریت شد. در این زمان انقلاب اسلامی در حال اوج گرفتن بود و تظاهرات جـنبه عـمومی می‌یافت. در این برهه از زمان او بـه فـعالیت‌های ی خود شدت بیشتری بخشید.(۳)

مسوولیت های اجرایی شهید تندگویان بـعد از پیـروزی‌ انقلاب‌ اسلامی

پس‌ از پیروزی انقلاب بـه علت نیاز مبرم به‌ وزارت‌ نـفت دعـوت و به عنوان عضو کمیسیون پاک‌سازی منصوب شد اما به سرعت، به‌ علت‌ تـوطئه‌های‌ زیـاد ضد انقلاب در جنوب و به‌ویژه در شهر آبـادان، به عنوان نماینده  وزیـر وقـت‌ نفت‌ در مناطق جنوب به آبـادان اعـزام شد. از اتفاقات مهم این زمان سیل‌ آبادان‌ بود که جواد با تجهیز گـروهی کـوچک از یاران و کمک سازمان‌های ذی‌ربط، در فـرصتی کـوتاه، مـردم‌ آبادان‌ را از خطرهای حـتمی و لطـمات سیل نجات داد. او پس از فعالیت‌های‌ چـشم‌گیر در آن شـهر و مقابله با توطئه‌های گروهک‌های مرتبط با شرق و غرب که می‌کوشیدند با ایجاد اخلال‌ در عـملیات‌ پالایـشگاه بزرگ آبادان به انقلاب نوپای اسـلامی لطـمه بزنند، بـه عـنوان مـدیر مناطق‌ نفت‌خیز منصوب شـد. فعالیت جواد در این عنوان تا زمان نخست وزیری شهید رجایی ادامه داشت‌. او در این منصب در خـنثی کـردن توطئه‌ها، ایجاد آرامش لازم برای انجام‌ کـارهای‌ صـنعتی و بـالاخره شـروع و راه اندازی پروژه‌های بزرگ، تـوانایی‌های‌ خـود را به منصه ظهور رساند تا این‌که به‌ عنوان‌ وزیر نفت انتخاب و پس از اخذ رای اعتماد از مجلس شورای اسـلامی مـشغول‌ بـه‌ کار شد.

جنگ تحمیلی و اسارت

همزمان‌ با فعالیت در  وزارت‌ نفت‌، جـنگ تـحمیلی نـیز آغاز و هجوم صدامیان‌ به‌ مناطق نفت‌خیز شروع شد. در خلال مدت یک ماه و چند روزه وزارت‌، او که رنج دربند بودن و سختی را چشیده بود، برای نظارت‌ مستقیم‌ بر عـملیات و کمک به حل‌ مشکلات‌ کارکنان، چندین بار به مناطق جنوب و آبادان مسافرت کرد تا این‌که در سفر آخر که برای دل‌جویی از کارکنان‌ و بررسی‌ وضعیت‌ پالایشگاه به طرف‌ آبادان‌ حرکت کرده بـود، در آبان ۱۳۵۹ خورشیدی در راه ماهشهر به آبادان، از داخل خاک کشور ربوده و به عراق بـرده شـد و از آنجا به زندان استخبارات عراق منتقل شد. تلویزیون عراق پس از به اسارت درآمدن تندگویان، در برنامه‌های خود اعلام می‌کرد: اکنون ایرانی‌ها نه وزیر نفت دارند و نه نفت. دولت ایران تا یک سال به امید بازگشت تندگویان، از معرفی وزیر نفت جدید به مجلس، خودداری کرد.» (۴)

ورود شهید تندگویان به زندان بغداد آغاز مرحله‌ای‌ کاملا متفاوت‌ در زندگی او بود. این شهید مبارز به مدت ۱۱ سال شکنجه و آزار در زندان های رژیم بعثی را تحمل کرد و در ۱۳۷۰ خورشیدی شربت شهادت را نوشید. عملکرد مزورانه و فریبکارانه حزب بعث مانع از آن شد تا اطلاعات دقیق و جامعی در ارتباط با نحوه اسارت و شهادت وی در دسترس باشد.
فرمانده کل سپاه پاسداران گفت: رژیم صهیونیستی و اذنابش قطعا تاوان ترور ددمنشانه شهید فخری زاده را می پردازند و ملت بزرگ ایران در موعد مناسب انتقام سخت خود را از آنان خواهد گرفت.
کد خبر: ۱۰۲۰۶۴۶
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۳۹۹ - ۱۶:۲۲ 11 December 2020
                                                   هشدار جدی فرمانده کل سپاه به رژیم صهیونیستی

 

به گزارش تابناک به نقل از سپاه نیوز، سردارحسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با حضور در منزل شهید دکتر فخری زاده دانشمند هسته ای و دفاعی ایران اسلامی با خانواده شهید دیدار و گفتگو کرد.

سرلشکر حسین سلامی در این دیدار گفت: جنایت تروریست های ددمنش، افتخار بزرگی را برای شهید دکتر فخری زاده خلق کرد و این دانشمند را همچون سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی که حین حیات، بارها انتقام خود را از آمریکایی ها گرفته بود مطرح کرد به گونه ای که دشمنان کینه شهید را از سالها قبل در دل داشتند.

وی افزود: فرزندان بزرگ این ملت که توسط شیطان بزرگ آمریکا و رژیم صهیونیستی به صورت مظلومانه ترور می شوند، افتخار بزرگی را برای ایران اسلامی به ارمغان می آورند.

فرمانده کل سپاه خاطر نشان کرد: شهید دکتر فخری زاده دانشمند متخصص و متعهد ای بود که سالها در گمنامی و مظلومیت به میهن اسلامی و مردم خود خدمت کرد، اما خداوند متعال این چهره درخشان و سرفراز را همچون خورشیدی درخشان به عالمیان معرفی کرد و نامش برای همیشه تاریخ در آسمان اقتدار و عزت ایران اسلامی ماندگار شد.

فرمانده کل سپاه تصریح کرد: شهید دکتر فخری زاده به آرزوی دیرینه خود که همانا شهادت فی سبیل الله بود رسید و این در واقع بالاترین فوز عظیم است.

سرلشکر سلامی گفت: ساخت شخصیت مصمم، با وقار، با اراده و با صلابت شهید دکتر فخری زاده نمونه بارزی از فرزندان ایران اسلامی است که دشمنان ایران اسلامی هیچ گاه تاب تحمل این چنین مردان مومن و متعهد و دانشمندی را ندارند، هرچند از دست دادن این شخصیت‌های بزرگ برای کشور دردناک است، اما این عزیزان سند مظلومیت این کشور و ملت عظیم الشان ایران هستند.

فرمانده کل سپاه با بیان اینکه چراغ راهی که شهیدان برافروخته‌اند هرگز فراموش نخواهد شد، تاکید کرد: بی‌تردید، مسیر پر تلالو شهیدان به ویژه شهید فخری‌زاده پر فروغ‌تر از گذشته ادامه خواهد یافت.

سرلشکر سلامی در پایان با بیان اینکه رژیم اشغالگر صهیونیستی با این اقدامات ناجوانمردانه، خود را به سمت سقوط و سرنگونی نزدیکتر کرد و این خون های به ناحق ریخته شده هیمنه نظام سلطه را فرو خواهد ریخت، تصریح کرد: رژیم صهیونیستی و اذنابش قطعا تاوان این جنایت های ددمنشانه را می پردازند و ملت بزرگ ایران در موعد مناسب انتقام سخت خود را از آنان خواهد گرفت.


محسن فخری‌زاده عضو ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران بود. بر اساس قطعنامه ۱۷۴۷ شورای امنیت که در تاریخ ۲۴ مارس ۲۰۰۷، علیه فعالیت‌های هسته‌ای ایران تصویب شده نام وی جزو افراد تحریم شده قرار داده بود.

یکی از دانشمندان رده بالای هسته ای-موشکی کشور ترور شد

به گزارش فارن پالیسی»، نام محسن فخری‌زاده به عنوان یکی از پنج شخصیت ایرانی که در فهرست ۵۰۰ نفره قدرتمندترین افراد جهان که از سوی نشریه آمریکایی فارن پالیسی منتشر شده‌است.

آمریکایی‌ها، وی را صندوقچه اسرار برنامه هسته‌ای ایران قلمداد می‌کردند که همواره در تعیین موضع ایرانی‌ها در مذاکرات، نقشی مخفیانه ولی مؤثر داشته‌است. بر طبق نظر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تا زمانیکه با فخری‌زاده گفتگوی مستقیم انجام نشود، نمی‌توان در میزان ورود ایران به دانش هسته‌ای، اظهار نظر کرد. ا و به همراه سیدعباس شاهمرادی زواره استاد دانشگاه صنعتی شریف، مهم‌ترین نام‌های مطرح از افرادی هستند که غربی‌ها به دنبال مصاحبه بودند.

 

تمرکز اسرائیلی ها روی نام وی 


 نام فخری‌زاده تحت عنوان دانشمند ارشد وزارت دفاع و پشتیبانی نیرو‌های مسلح و رئیس پیشین مرکز تحقیقاتی فیزیک (PHRC)» در تاریخ ۲۴ مارس ۲۰۰۷ میلادی، در فهرست تحریم شدگان ایران توسط شورای امنیت سازمان ملل قرار گرفت.

او تنها دانشمندی بود که نتانیاهو در یک برنامه از او نام برده بود و رسانه‌های اسرائیلی اعلام کرده بودند که نقشه ترور وی در یک بار سال‌های گذشته شکست خورده بود.   اوایل سال 1397، منابع رژیم صهیونیستی اعلام کرده بودند که سازمان جاسوسی این رژیم موساد» تلاش کرده یک دانشمند هسته‌ای ایران را ترور کند اما عملیات او موفق نبوده است.
در این باره وبگاه واللا نیوز» گزارش داده بود عوامل موساد پیشتر تلاش کرده‌اند یک دانشمند هسته‌ای ایرانی به نام محسن فخری‌زاده مهابادی» که مسئول راکتور اتمی تهران است را ترور کنند.  این وبگاه اذعان کرده بود تمام دانشمندان هسته‌ای ایرانی که پیشتر ترور شدند یا سوء قصدی علیه جان آنها انجام گرفته، عملیات آن توسط عاملین موساد اجرا شده است.

مقامات اطلاعاتی خارجی موساد به واللا» گفته بودند که فخری‌زاده در لیست ترور موساد قرار داشت.

ترور 


محسن فخری زاده در تاریخ ۷ آذر ۱۳۹۹ در منطقه آبسرد دماوند ترور شد. بر اساس اطلاعات رسمی منتشر شده وی در عملیات تروریستی پیش آمده جان خود را از  دست داد و به شهادت رسید. تلاش پزشکان برای احیای وی ناکام ماند. 

واکنش ها به ترور

دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا توییت یوسی ملمن رومه‌نگار اسرائیلی را بازنشر کرد که نوشته بود: بر اساس گزارش‌ها در ایران محسن فخری زاده در دماوند، در شرق تهران ترور شده‌است. موساد سال‌ها به دنبال او بود. مرگ وی ضربه‌ای حرفه‌ای و روانی بر جمهوری اسلامی است.»
محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران در توییتر اسرائیل را به جنگ‌طلبی محکوم کرد.
حسین دهقان وزیر دفاع سابق ایران در توئیتر نوشت که این ترور توسط اسرائیل و برای ایجاد جنگ در روزهای آخر ریاست جمهوری ترامپ است و اعلام کرد که انتقام این ترور گرفته خواهد شد.
با صدور پیامی شهادت محسن فخری زاده را تسلیت گفته و تاکید کرد: بی شک این حادثه تروریستی و مذبوحانه ناشی از عجز و ناتوانی دشمنان قسم خورده ملت ایران در برابر حرکت علمی و افتخارات و توانمندی‌های ملت بزرگ ایران و شکست‌های پی در پی آنان بوده است.

پمپئو ایران را مسئول حملات راکتی به سفارت آمریکا در بغداد دانست

Access to the comments نظرها
مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا
مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا   -   

در پی اصابت چندین راکت به منطقه سبز بغداد در شب گذشته ۲۰ دسامبر (۳۰ آذر)، مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا ایران را مسئول حملات دانست و خواستار تعقیب عاملان آن شد.

آقای پمپئو در توییتی در حساب شخصی خود نوشت: شبه‌نظامیان تحت حمایت ایران بار دیگر به شکلی آشکار و بی‌رحمانه با حمله به بغداد غیرنظامیان عراقی را مجروح کردند. مردم عراق سزاوار آن هستند که این مهاجمان تحت تعقیب قرار گیرند. این جنایتکاران خشن و فاسد باید اقدامات بی‌ثبات‌ساز خود را متوقف کنند.»

پیش‌تر ارتش عراق با صدور بیانیه‌ای گفته بود ۸ راکت به وسیله یک گروه غیرقانونی» به سمت سفارت آمریکا در منطقه سبز بغداد شلیک شده‌اند. این راکت‌ها با اصابت به یک مجتمع مسی به شماری از خودروها خسارت وارد کردند.

سفارت آمریکا در بیانیه‌ای گفته است که در پی این حمله سامانه دفاعی C-RAM، که برای رهگیری موشک‌ها در آسمان استفاده می‌شود، برای خنثی کردن راکت‌ها فعال شده‌اند. پیش‌تر تصاویری از شلیک این سامانه در شبکه‌های اجتماعی عراقی منتشر شده بود.

حملات راکتی به سفارت آمریکا در بغداد نگرانی‌ها از بروز ناآرامی‌ در آستانه سالگرد کشته‌شدن قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس را افزایش داده است.

سال گذشته در ۱۳ دی یک پهپاد نظامی ایالات متحده با فرمان دونالد ترامپ رئیس‌جمهور این کشور، قاسم سلیمانی را در نزدیک فرودگاه بغداد قتل رساند.

بعد از آن رخداد، سفارت آمریکا در عراق از بیم حملات تلافی‌جویانه شمار کارمندان خود را به طور موقت کاهش داد. شلیک موشک از آن هنگام به سوی منطقه سبز بغداد به صورت جسته و گریخته ادامه داشته است.

در ماه سپتامبر واشنگتن به عراق هشدار داده بود در صورت عدم اقدام قاطع دولت برای خاتمه دادن به حملات راکتی شبه‌نظامیان وابسته به ایران، این کشور سفارت خود در بغداد را تعطیل خواهد کرد.



وزیر بهداشت انگلیس امروز دوشنبه به تمداران این کشور اطلاع داد که گونه جدیدی» از ویروس کووید-۱۹ در انگلیس کشف شده است اما رفتار هنوز معلوم نیست.

به گزارش پایگاه اینترنتی فوربز (forbes) گونه جدید این ویروس بیش از هزار نفر را در جنوب انگلیس آلوده کرده است و موارد ابتلا به اندازه چشمگیری در حال افزایش است.

بسیاری از مردم این سوال را مطرح می کنند که آیا این گونه جهش قادر است راحت تر گسترش یابد، می تواند باعث وخیم تر شدن علائم شود و بالقوه  واکسن های جدید را بی تاثیر کند.

 مت هنکاک» گفت: مشخص نیست که شیوع در جنوب انگلیس تا چه حد ناشی از گونه جدید است یا اینکه جهش ها منجر به تغییر در رفتار ویروس شده است.

وی خاطر نشان کرد: فعلا هیچ چیزی برای پیشنهاد نسبت به این گونه جدید ویروس کرونا وجود ندارد و مشخص نیست آیا این گونه جدید می تواند باعث بدتر شدن بیماری و یا بی تاثیر کردن واکسن ها شود یا خیر. 

این گونه جدید VUI-۲۰۲۰۱۲/۰۱ نام دارد و با مجموعه ای از ۱۷ تغییر یا جهش تعریف می شود.از نظر تئوری ، تغییرات در  پروتئین اسپایک» ممکن است منجر به عفونی تر شدن ویروس و انتشار راحت تر آن در میان افراد شود.

به گزارش بی.بی.سی ، سه فاکتور موجب نگرانی در مورد این گونه جدید کووید-۱۹ می شود؛ اول اینکه گفته می شود این گونه جدید سریعتر از نسخه های دیگر گسترش می یابد - بطوریکه ۷۰ درصد عفونی تر است.

همچنین گفته می شود که رایج ترین نسخه این ویروس در انگلیس است و سوم اینکه تغییراتی در پروتیین اسپایک» آن ایجاد شده است.

از سوی دیگر پایگاه اینترنتی اسپوتنیک نیز گزارش داد که مقامات سازمان بهداشت جهانی ضمن توضیح درباره دلایل پیدایش و ویژگی‌های کرونای جدید در انگلیس، خواستار حفظ آرامش مردم این کشور شدند.

سیلوی برایان» از مقامات ارشد سازمان بهداشت جهانی گفت:  احتمال اصلاح ویروس با افزایش انتقال افزایش می یابد. علاوه بر این، از آنجا که ویروس کرونا ویروس حیوانی است، به تدریج در طی جهش ها با بدن انسان سازگار می شود، بنابراین برای هر جهش شناسایی شده، لازم است مشخص شود که چه ویژگی های جدیدی به دست می آورد، آیا تغییرات عمده‌ای رخ می دهد یا فقط یک تحول طبیعی است.

وی ادامه داد: در حال حاضر، سازمان بهداشت جهانی تأثیر جهش جدید SARS-CoV-۲ را در مرگ و میر مشاهده نمی کند. این سازمان همچنین شک دارد که سویه جدید در بی تاثیر کردن واکسن ها اثر داشته باشد.

برایان ابراز امیدواری کرد که محدودیت های اعمال شده در انگلیس قبل از شروع واکسیناسیون های گسترده باعث کاهش سرعت گسترش جهش جدید شود. با این وجود، وضعیت همچنان نامشخص است و این احتمال وجود دارد که کشورها مجبور به اعمال اقدامات احتیاطی اضافی شوند.

عملیات تزریق واکسن کرونا از سه‌شنبه ۱۸ آذر در سراسر انگلیس آغاز شد. دولت این کشور امیدوار است که تا تابستان سال آینده جمعیت ۶۶ میلیون نفری این کشور واکسینه شوند.  

تاکنون بیش از ۲ میلیون نفر در سراسر انگلیس به کرونا مبتلا شده اند که حدود ۶۷ هزار نفر فوتی داشته است.

امروز عضو گروه مشاوره‌ای تهدیدهای ویروس‌های تنفسی جدید و نوپدید (Nervtag)، گفت که تاکنون بیش از ٤ هزار جهش Sars-Cov-۲ مشاهده شده که به نظر می‌رسد تعداد انگشت‌شماری از آنها از اهمیت برخوردار هستند.

اخبار منتشره از دیروز اینگونه عنوان می کنند که گونه‌ جدید کشف‌شده در جنوب شرق می‌تواند تا ۷۰ درصد بیشتر قابل انتقال باشد و مقدار R (عدد تکثیر پایه ویروس) را ٤ دهم درصد یا بیشتر افزایش دهد. اما با توجه به داده‌های که تاکنون به دست آمده، به نظر نمی رسد که خطر بیماری شدید یا نرخ مرگ و میر را افزایش دهد.

استوارت نیل استاد ویروس‌شناسی در کالج کینگ لندن هم اظهار داشت: داده‌های گردآوری‌شده تاکنون، با این درک سازگار است که این گونه واگیردارتر است، یا می‌تواند با کارایی بیشتری گسترش پیدا کند، اما تایید آزمایشگاهی نداریم. بیشترین نگرانی دانشمندان در حال حاضر، تغییر در پروتئین سنبله‌ی این گونه است - بخشی از ویروس که به آن اجازه‌ می‌دهد تا از طریق برهم‌کنش با گیرنده‌ای به نام ACE۲، به سلول‌های ریه، گلو و حفره‌ی بینی نفوذ کند. جهش در پروتئین سنبله ممکن است به ویروس مزیت رشد دهد.  از طرف دیگر، می‌تواند واکسن را از انجام وظیفه باز دارد.

در اروپا تاکنون کشورهایی همچون فرانسه، آلمان، ایتالیا، سوئیس، پرتغال، بلژیک، اتریش، بلغارستان، دانمارک، ایرلند، فنلاند، رومانی، سوئد، کرواسی، هلند ، لهستانلتونی لیتوانی استونی اعلام کرده اند از اواخر دیروز یک شنبه پروازهایشان را از مقصد انگلیس متوقف می‌کنند و برخی تردد های زمینی را هم محدود کرده اند.

کشورهایی غیر اروپایی از جمله السالوادور، ایران، کلمبیا، ترکیه ، مراکش،آرژانتین ، پرو و عربستان نیز از اعمال محدودیت های پروازهای انگلیس به کشورهایشان خبر داده اند.

کانادا اعلام کرد پروازها از انگلیس را برای ۷۲ ساعت تعلیق کرده است.

اکنون با توجه به اینکه دانشمندان ویروس شناس اطلاع درستی از رفتار این ویروس جهش یافته و میزان خطر آن ندارند و از سوی دیگر تزریق واکسن آغاز شده و  به پیش می رود بهتر است با رعایت فاصله گذاری اجتماعی و پروتکل های بهداشتی مدت زمانی که واکسن به ما برسد و نیز کاهش قابل توجه شیوع بیماری ناشی از تزریق واکسن دیده شود خود و سایرین را از خطر احتمالی این ویروس جهش یافته نجات دهیم.


دیدار دست‌اندرکاران مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی و خانواده شهید سلیمانی با رهبر انقلاب

حضرت آیت‌الله ‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت سالگرد سپهبد شهید سردار سلیمانی و خانواده آن شهید والامقام، شهید سلیمانی را قهرمان ملت ایران و قهرمان امت اسلامی خواندند و گفتند: تشییع میلیونی شهید سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس در عراق و ایران، اولین سیلی سخت به آمریکایی‌ها بود اما سیلی سخت‌تر غلبه نرم افزاری بر هیمنه پوچ استکبار» و اخراج آمریکا از منطقه» است، البته آمران و قاتلان سردار سلیمانی نیز باید انتقام پس دهند و این انتقام در هر زمانی که ممکن باشد، قطعی است.

رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار چهار توصیه مهم به مسئولان و ملت ایران داشتند: در همه زمینه‌ها قوی شوید»، به دشمن اعتماد نکنید»، اتحاد ملی را حفظ کنید» و بیش از آنکه به فکر رفع تحریم باشید، به فکر خنثی کردن تحریم باشید».

حضرت آیت‌الله ‌ای در ابتدای این دیدار ضمن تشکر از دست‌اندرکاران ستاد بزرگداشت شهید سلیمانی و شهدای مدافع حرم و همچنین قدردانی از اقدامات خوب خانواده شهید سلیمانی برای زنده نگه داشتن یاد و راه آن شهید عزیز، تأکید کردند: با توجه به اینکه آن شهید همواره مردمی بود، برای بزرگداشت او نیز باید از ظرفیت‌های مردمی و تلاشهای فرهنگی و مبتکرانه استفاده شود.

ایشان شهادت سردار سلیمانی را یک حادثه تاریخی خواندند و با اشاره به تبدیل شدن آن شهید به قهرمان ملی برای ایرانیان و قهرمان امت اسلامی افزودند: علت آنکه شهید سلیمانی قهرمان ملت ایران شد و قشرهای مختلف مردم (حتی آنهایی که تصور نمی‌رفت) او را تکریم و به او ابراز احساسات کردند، این بود که شهید سلیمانی تبلور ارزشهای فرهنگی ایران و ایرانی بود.

رهبر انقلاب اسلامی شجاعت و مقاومت» را از جمله ویژگی‌های بارز شهید سلیمانی برشمردند و گفتند: شجاعت و روحیه مقاومت از خصلت‌های ایرانی است و زبونی و انفعال ضد روحیه ملی است، بنابراین آنهایی که ادعای ملیت می‌کنند اما زبونی نشان می‌دهند، دچار تناقض هستند.

حضرت آیت‌الله ‌ای درایت، تیزهوشی، فداکاری و نوع‌دوستی» را از دیگر ویژگی‌های شهید سلیمانی دانستند و خاطرنشان کردند: آن شهید والامقام همچنین اهل معنویت، اخلاص و آخرت بود و هیچ‌گاه اهل تظاهر نبود.

ایشان مجموعه این خصلت‌ها و روحیات ایرانی را که در شهید سلیمانی تبلور یافته بود و آنها را در کشورهای منطقه به‌صورت عملی به نمایش گذاشت، زمینه‌ساز تبدیل شدن آن شهید به قهرمان ملت ایران دانستند و خاطرنشان کردند: شهید سلیمانی از طرف دیگر به قهرمان امت اسلامی نیز تبدیل شد زیرا تلاشها، روحیات و شهادت آن عزیز، اسم رمز برانگیختگی و بسیج مقاومت در دنیای اسلام» است و در هر نقطه جهان اسلام که بنای مقاومت در مقابل استکبار وجود داشته باشد، اسم رمز شان شهید سلیمانی» است.

رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: شهید سلیمانی نرم افزار مقاومت و الگوی مبارزه را در میان ملت‌های اسلامی رایج کرد.

حضرت آیت‌الله ‌ای با تأکید بر اینکه شهید سلیمانی، هم در زمان حیات و هم با شهادت خود استکبار را شکست داد، افزودند: رئیس‌جمهور آمریکا گفت ۷ تریلیون دلار در منطقه هزینه کردیم اما چیزی به دست نیاوردیم و در نهایت هم مجبور شد در تاریکی شب و برای چند ساعت به یک پایگاه نظامی برود. همه دنیا اذعان دارند که آمریکا به اهداف خود در سوریه و بویژه در عراق نرسیده است.

ایشان گفتند: قهرمان این کار بزرگ، سردار سلیمانی است که در زمان حیات او، انجام شد.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به اینکه دشمن پس از شهادت سردار سلیمانی نیز شکست خورد، خاطرنشان کردند: تشییع میلیونی و فراموش‌نشدنی شهید سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس در عراق و ایران و مراسم‌های بزرگداشت این دو شهید، ژنرال‌های جنگ نرم استکبار را متحیر کرد و اولین سیلی سخت به آمریکایی‌ها بود.

حضرت آیت‌الله ‌ای با اشاره به سیلی دیگری که در حمله موشکی به پایگاه آمریکایی عین‌الاسد زده شد، افزودند: اما سیلی سخت‌تر عبارت است از غلبه نرم‌افزاری بر هیمنه پوچ استکبار که نیازمند همت جوانان انقلابی و نخبگان مؤمن ما است و همچنین اخراج آمریکایی‌ها از منطقه که همت ملتها و ت‌های مقاومت را می‌طلبد.

ایشان تأکید کردند: البته این سیلی سخت غیر از انتقام است زیرا آمران و قاتلان سردار سلیمانی باید انتقام پس دهند و این انتقام در هر زمانی که ممکن باشد قطعی است، اگرچه به گفته آن عزیز، کفش پای سلیمانی بر سر قاتل او شرف دارد.

رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان چند توصیه مهم خطاب به مسئولان و مردم بیان کردند.
حضرت آیت‌الله ‌ای در توصیه اول تأکید کردند: باید در همه عرصه‌ها از جمله اقتصاد، علم و فناوری و دفاعی قوی شویم چون تا قوی نشویم دشمنان از طمع، تعرض و دست بر نخواهند داشت.

رهبر انقلاب اسلامی در بیان توصیه دوم گفتند: توصیه قطعی من این است که به دشمن اعتماد نکنید.

ایشان خاطرنشان کردند: برای رفع مشکلات مردم و درست شدن آینده کشور به وعده‌های این و آن اعتماد نکنید، زیرااینها وعده‌های خوبان نیست بلکه وعده‌های اشرار است، ضمن آنکه دشمنی‌ها را نیز نباید از یاد ببرید.

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: دیدید که آمریکای ترامپ و آمریکای اوباما با شما چه کرد. دشمنی‌ها فقط مخصوص آمریکای ترامپ نیست که با رفتن آن تمام شود، آمریکای اوباما نیز با شما و ملت ایران بدی کرد.

حضرت آیت‌الله ‌ای خاطرنشان کردند: سه کشور اروپایی نیز نهایت بدعملی، لئامت، دورویی و نفاق را از خود نشان دادند.

ایشان در توصیه بعدی با تأکید بر حفظ اتحاد ملی»، به صدای واحد ملت در بسیاری از امور اشاره کردند و گفتند: مسئولان نباید این اتحاد و هم‌صدایی مردم را از بین ببرند و ملت را تکه‌تکه کنند، بلکه باید هر سه قوه بویژه رؤسای آنها با هم‌افزایی و همکاری، اتحاد ملی را روز به‌روز تقویت کنند.

ایشان با انتقاد از برخی سخنان اختلاف‌افکن، خطاب به مسئولان گفتند: اختلافات خود را با مذاکره با یکدیگر حل کنید. مگر نمی‌گویید باید با دنیا مذاکره کرد، آیا نمی‌شود با عنصر داخلی مذاکره و اختلافات را حل کرد؟

توصیه آخر حضرت آیت‌الله ‌ای، تأکید بر خنثی‌سازی تحریم‌ها» بود.

ایشان با بیان این واقعیت که رفع تحریم به دست دشمن است اما خنثی‌سازی آن به دست خودمان است»، گفتند: بنابراین باید بیش از آنکه به فکر رفع تحریم باشیم بر خنثی کردن آن تمرکز کنیم.

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: البته نمی‌گوییم دنبال رفع تحریم نباشیم، چرا که اگر بتوان تحریم را رفع کرد، حتی یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم، اگرچه اکنون چهار سال است که تأخیر شده و از سال ۹۵ که بنا بود همه تحریم‌ها یک‌باره برداشته شود، تا امروز نه تنها تحریم‌ها برداشته نشد بلکه زیادتر هم شد.

حضرت آیت‌الله ‌ای خطاب به مسئولان گفتند: اگر بتوان با روش درست، عاقلانه، ایرانی- اسلامی و عزتمندانه تحریم‌ها را برطرف کرد باید این کار را انجام داد اما تمرکز عمده باید بر خنثی‌سازی تحریم‌ها باشد که ابتکار آن به دست شما است.

ایشان در پایان خاطرنشان کردند: من از مسئولین کشور حمایت می‌کنم به شرطی که به اهداف ملت پایبند باشند

آیا کریسمس همان میلاد مسیح (ع) است؟


آیا کریسمس همان میلاد مسیح (ع) است؟

تهران- ایرنا- برخلاف پندار شایع در تطابق کریسمس و میلاد حضرت مسیح (ع) میان مسیحیان توافق وجود ندارد. مسیحیان کلیسای ارتدوکس؛ از جمله ارامنه ایران به خاطر تفاوت تقویم، نه ۲۵ دسامبر (۴ دی) که روز ۷ ژانویه (۱۷ دی) را به عنوان میلاد مسیح جشن می‌گیرند.

کریسمس روز جشن گرفتن ولادت حضرت عیسی مسیح (ع) است. اما برای همه مسیحیان اینگونه نیست. از همان زمانی که خیلی از مسیحیان در روز ۲۵ دسامبر (۴ دی) این روز را جشن می‌گرفتند، بعضی از مسیحیان ارتدوکس شرقی‌ای هم بودند که تاریخ این ولادت را در ۷ ژانویه (۱۷ دی) تعیین کرده بودند.

تاریخ نامشخص ولادت عیسی مسیح (ع)

تاریخ دقیق ولادت عیسی مسیح در هیچ کدام از متون تاریخی غیرمذهبی ثبت نشده است. با فقدان شواهد تاریخی، در اناجیل لوقا و متّی روزی برای این امر با تحلیل حوادث تاریخی تخمین زده شده است. این روز ۲۵ دسامبر است. به همین دلیل برخی پژوهشگران سال ولادت حضرت عیسی (ع) را تقریباً و نه دقیقاً آغاز تاریخ میلادی می‌دانند. زیرا محاسبات تاریخی نشان می‌دهد اگر عیسی مسیح در زمان پادشاهانی متولد شده باشد که نامشان به همین مناسبت در اناجیل آمده است، این تولد باید ۴ تا ۸ سال قبل از مبدا زمانی میلادی فعلی رخ داده باشد. (توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، تشارات سمت، تهران، ۱۳۹۱)

با همه این اوصاف، برخلاف تصور ما این تنها روز تعیین شده برای ولادت عیسی مسیح (ع) و کریسمس نیست. روز دیگر تعیین شده هفتم ژانویه، یعنی حدود دو هفته بعد است. تعیین روز هفتم ژانویه تاریخی بر اساس گاهشماری ژولینی یا ژولیانی (گاه شمار میلادی قدیم) است که تقویمی برای جشن‌های مذهبی بود و پیشتر از تقویم و گاه‌شماری گِریگوری به عنوان مبنای تعیین روز ۲۵ دسامبر، وجود داشته است. تقویم و گاهشماری گریگوری در فوریه ۱۵۸۲ از سوی پاپ گریگوری سیزدهم پذیرفته و از آن پس به گاه‌شماری گریگوری (گِرِگوری) مشهور شد. این گاه‌شماری همانی است که امروزه به گاه‌شماری میلادی مشهور است. گاه‌شماری گریگوری به عنوان گاه‌شماری میلادی جدید در جهت تصحیح دقت و عقب‌ماندگیِ گاه‌شماری ژولینی (گاه‌شمار میلادی قدیم) عرضه و محاسبه شد.

روز قدیمی کریسمس

روز ۷ ژانویه (۱۷ دی) به عنوان روز قدیمی کریسمس شناخته می‌شود. هنگامی که انگلستان تقویم خود را در سال ۱۷۵۲ به تقویم گریگوری تغییر داد، روزهای کریسمس فعلی برای ایجاد تمایز با تقویم ژولینی تعیین شد. در حالیکه خیلی از مردم و مسیحیان این تغییر را نپذیرفتند و ترجیح دادند همچنان از تقویم و گاهشماری ژولینی برای محاسبه ولادت عیسی مسیح و تعیین روز کریسمس استفاده کنند.

بیشتر از یک سوم مسیحیان ارتدوکس هستند

جهان مسیحیت همچون دیگر ادیان جهان، یکدست نیست و به شاخه‌ها و فرق‌ گوناگونی تقسیم بندی می‌شود. از تقسیم‌بندی‌های کلان این دین، سه شاخه و گرایشِ کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان را می‌توان نام بُرد. بزرگداشت روز ۲۵ دسامبر میلادی یا چهارم دی شمسی، بیشتر از سوی کلیسای کاتولیک غربی است. در حالی که کلیسای ارتدوکس بر اساس تقویم خود روز ۷ ژانویه یا ۱۷ دی را سالروز ولادت عیسی مسیح و کریسمس می‌داند.

همچنانکه در روسیه که وطن ۳۹ درصد از جهان ارتدوکس مسیحی است، مردم شب کریسمس را ۶ ژانویه (۱۶ دی) جشن می‌گیرند. آنها فردای آن روز؛ یعنی هفتم ژانویه را به عنوان روز ولادت حضرت مسیح می‌شناسند. کلیسای حواری ارمنی‌ها هم کریسمس را ۶ ژانویه همراه با بزرگداشت ظهور مسیح جشن می‌گیرند. در قرن دوم هم، عید رستاخیر (عید پاک) جشنی جداگانه بود و جشن عید تجلی یا شب دوازدهم تولد مسیح هم در کلیسای شرقی در ۶ ژانویه شروع می‌شد.

پس تصور مرسوم در کشور ما در اختصاص روز میلاد مسیح (ع) به تنها ۴ دی یا ۲۵ دسامبر، دقیق نیست. این تصور باعث شده است ما کریسمس را روز ۴ دی به مسیحیان ارمنی هموطن تبریک بگوییم. در حالیکه بخش زیادی از هموطنان ارامنه که جزء مسیحیان کلیسای ارتدوکس شرقی محسوب می‌شوند،  همانطور که آمد به خاطر تفاوت تقویم، روز ۷ ژانویه (۱۷ دی) را به عنوان روز میلاد مسیح (ع) جشن می‌گیرند. زیرا برخلاف پندار شایع در همزمانی کریسمس (۴دی) و میلاد حضرت مسیح (ع) میان مسیحیان توافق وجود ندارد. پس برای تبریک میلاد مسیح (ع) به همسایه و دوستان مسیحیِ ارامنه، باید دو هفته دست نگه داشت.


آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

وبلاگ تخصصی چاپ دیجیتال سام آرامش gasucworkmid George's life Omron Iran inonulchan riarodepsi vegatidi toebreathtaimo irrelogco